من با هر تجمعی که در مسیر آزادی باشد و البته تجمعی که منجر به خشونت نشود و مدنی باشد موافق هستم و اصلا چرا باید مخالفت کرد؟ قانون اساسی به مردم اجازه میدهد راهپیمایی مسالمتآمیز کنند. خصوصا حالا که در حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس است و البته مردم خود تصمیم میگیرند
فاطمه شجاعی،جرس: دکتر محمد ملکی نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب اسلامی ایران، از شخصیتهای سیاسی است که در تمام این سالها فارغ از موافقت یا مخالفت با مواضع اش مورد احترام گروههای مختلف سیاسی بوده و هست.
او که در تیرماه سال 60 به خاطر مخالفت با تعطیلی دانشگاه و طرح علنی مخالفت با انقلاب فرهنگی بازداشت شد و پنج سال زندانی بود، به رغم سن و سالاش همواره مورد اعتماد و طرف مشورت فعالان دانشجویی در این سالها بوده است.
د نگرانیها و دل مشغولیهای محمد ملکی نسبت به دانشگاه و جنبش دانشگاه به صورت ویژه و فضای عمومی جامعه باعث شده است که وی در این سالها با نگارش مقالههای مکرر در این موارد ابراز نظر کند.
ملکی که با وجود شرایط جسمی بسیار نامساعد، تیر ماه سال گذشته بازداشت و بیش از ۶ ماه را در زندان سپری کرد، هم اکنون نیز شرایط جسمی نامناسبی دارد.
با دکتر محمد ملکی درباره فضای جامعه ایران در این روزها و راهپیمایی 25 بهمن مردم به گفتگو نشستیم و او با آن که حال خوبی نداشت و چندین بار مجبور به قطع مصاحبه شد، اما تا آنجا که شرایط جسمیاش اجازه داد به تحلیل شرایط روز پرداخت.
برای راهپیمایی ۲۵ بهمن به همراه اقشار مختلف و گروههای سیاسی گوناگون، تعداد زیادی از تشکلهای دانشجویی هم اعلام حمایت و شرکت کردند. چه نقشی را برای جنبش دانشجویی در فضای امروز مبارزات آزادیخواهانه ایران به صورت اعم و راهپیماییهایی چون راهپیمایی ۲۵ بهمن به صورت اخص میبینید؟
ببینید، من در نوشتهی اخیرم اشاره کردم به وضع جوانان و دانشگاهیها. گفتم و تعارف هم نکردم با کسی که من در شرایط فعلی خودم را دیگر شاگرد این بچهها میدانم، بسیاری از این بچهها آن قدر فهمیده و آشنا به مسائل هستند که نیازی ندارند کسانی مثل من به آنها بگوید چه کار بکنند و چه کار نکنند.
در این مورد هم همانطور است؛ دانشجویان خودشان تصمیم میگیرند که چه کار کنند و چه نکنند، کجا بروند و کجا نروند، در چه برنامهای شرکت کنند و در چه برنامهای شرکت نکنند. من فقط این را میتوانم بگویم که هر جریانی که در مسیر دموکراسی این مملکت باشد، در مسیر آزادی و برابری مردم باشد، اگر اینگونه فراخوانی را بدهد من موافقم چرا که همیشه گفتهام باید مراجعه شود به آراء مردم و نگاه کرد که مردم چه میگویند و چه میخواهند. بنابراین من با هر تجمعی که در مسیر آزادی باشد و البته تجمعی که منجر به خشونت نشود و مدنی باشد موافق هستم و اصلا چرا باید مخالفت کرد؟ قانون اساسی به مردم اجازه میدهد راهپیمایی مسالمتآمیز کنند. خصوصا حالا که در حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس است و البته مردم خود تصمیم میگیرند.
درباره دانشجویان و اهمیت شرکت آنها هم، من همیشه گفتهام از سالی که دانشگاه تاسیس شد، به خصوص بعد از سال ۱۳۲۰، تحولاتی که در ایران به وجود آمد دانشجویان نقش اساسی در تحولات داشتهاند؛ در جریان آقای مصدق، در حوادث ۳۰ تیر، در حوادث ۱۵ خرداد، در شکلگیری انقلاب و تحولات بعدی مانند حوادث سال ۸۸، دانشگاهها نقش عمدهای داشتهاند. بنابراین نمیشود از نقش دانشگاه غافل شد و دانشجویان حتما نقش خواهند داشت و حتما کار خودشان را انجام میدهند و نیازی ندارند که کارشان را بنده تحلیل کنیم.
آقای دکتر، شما امروز فضای بهمن ماه ۸۹ جامعه ایران را در مقایسه با بهمن ۵۷ چگونه میبینید؟
حقیقت این است که بهمن ۵۷ آرمانها و شعارهایی داشت که مشخص بود؛ استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی. البته جمهوری اسلامی و اسلامی که مردم آن موقع میخواستند و درک میکردند اسلامی بود که آقای طالقانی و شریعتی میگفتند و به دنبال آن بودند. اما به هر حال باید دید که مردم به هدفی که در بهمن ۵۷ داشتند، رسیدند یا نه. اگر رسیدند که هیچ! اما اگر نرسیدند باید تلاش کنند تا به آن اهدافی که ۳۲ سال پیش نسل ما برای آن تلاش میکردند و شهید دادند برسند. اما از سویی فکر میکنم تفاوت این دو دوره تاریخی تفاوتی ماهوی است، باید دید آن روز مردم چه میخواستند و الان به کجا رسیدند.
به نظر شما تحولات اخیر در کشورهای منطقه مثل مصر و تونس و به پا خاستن مردم این کشورها در برابر دیکتاتوری تا چه حد تاثیرگذار بر روند تحولات ایران بوده و تا چه حد از اتفاقات یک سال گذشته ایران تاثیر پذیرفته است؟
من به عنوان یک ایرانی و به عنوان یک استاد دانشگاه به مردم مصر و مردم تونس موفقیتهای آنها را تبریک بگویم و از این که مردم این کشورها به آرامش و آزادی رسیدند واقعا اظهار افتخار میکنم و امیدوارم که در ادامه هم موفق باشند و به تمام خواستهای خودشان که آزادی و برابری و استقلال است، برسند.
درباره تاثیرات باید گفت که امروز دنیا تبدیل به یک دهکده شده است و کشورها از هم تاثیر خواهند پذیرفت. حوادثی که سال گذشته در ایران اتفاق افتاد، بیشک روی مردم مصر تاثیر گذاشته و اتفاقات امروز مصر هم روی مردم منطقه تاثیرگذار خواهد بود و مسلما این جریانها نمیتواند بیاثر باشد.
در دو مورد اخیر که در منطقه اتفاق افتاد، یعنی کشورهای مصر و تونس، همچنین انقلاب ۵۷ ایران و همینطور در بسیاری از انقلابهای مردمی دیگر مشاهده میکنیم که مستبدان همواره تلاش میکنند به جای شنیدن ندای آزادیخواهی مردم و تن دادن به خواستههای آنان، دست به سرکوب بزنند؛ حتی هنگامی که صدای کلنگ گور حاکمیتشان به گوش میرسد. چه دلیلی برای این رفتار حاکمیتهای مستبد میدانید؟
من یک مقالهای دو سال پیش نوشتم تحت عنوان “فرجام کار استبدادیان” که خیلی مفصل بود و با دلایل و مدارک بسیار. در همانجا گفته بودم که هیچ مستبدی سرنوشت خوبی نمیتواند داشته باشد و نصیحت کرده بودم که همه درس بگیرند از تاریخ؛ اگر چه به قول معروف اگر مستبد اولی از تاریخ درس گرفته بود، دیگر مستبد بعدی به وجود نمیآمد. در هر حال باید روزی درس بگیرند از تاریخ و از استبداد و زورگویی دست بردارند و این نظر من هست که بارها گفته ام. من همیشه معتقد بودم و همچنان هم معتقدم که باید به نظر مردم مراجعه کرد؛ هر نظری که مردم راجع به هر مسئلهای از قبیل قانون اساسی و نوع نظام و هر چیز دیگری بخواهند، باید به آن احترام گذاشت و آن را پذیرفت.
در مورد آنچه راجع به مستبدها گفتید هم باید گفت اگر مستبدی صدای اعتراض مردم را خاموش نکند که مستبد نیست و اگر یک فردی، حاکمی و یا نظامی اجازه دهد که مردم حرفشان را بزنند و روزنامهها آزاد باشند که دیگر استبداد نیست؛ این آزادی است و آن چیزی که ما هم میخواهیم همین است، مردم میخواهند به آزادی برسند، بی عدالتی از بین برود، حقوق مردم ضایع نشود، فقر از بین برود، دزدی و چپاول و فحشا از بین برود، مردم هم همین را میخواهند، تمام مردم دنیا همین را میخواهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر