و رياکاری امپرياليستها و صهيونيستها و عمال ايرانی آنها
توفانی که بر فراز کشورهای آفريقای شمالی و خاورميانه به پرواز درآمد نه تنها تمامی رژيمهای منطقه را تکان داد، بلکه امپرياليستها بويژه امپرياليست آمريکا را به وحشت مرگ انداخت. اهميت استراتژيک مصر در شاخ آفريقا و خاورميانه بعنوان متحد قابل اتکاء و پايدار امپرياليست آمريکا و رژيم صهيونيستی اسرائيل بويژه در سرکوب خلق فلسطين غير قابل کتمان است. از اين رو اکنون امپرياليست آمريکا چون ماری زخم خورده به فکر چاره است تا با طرحهای ارتجاعی مانع تداوم و عمق گرفتن نهضت انقلابی مردم گردد. کنترل تغييرات اوضاع و حفظ ارتش و سازمان اطلاعات و از سوئی اجرای اصلاحاتی جزئی در بالا ازجمله تاکتيک آمريکا در شرايط کنونی است. حمايت از البرادعی و پيشنهاد يک حکومت ائتلافی با سران رژيم مبارک يکی از طرحها و مانورهای سياسی آمريکا برای برون رفت از بحران فعلی است. امريکا با استفاده از تجارب موفق خود درخرابکاری در نهضت اندونزی و فيليپين که سرانجام مانع نضج گيری و تکامل جنبش گرديد می خواهد با همان شيوه و دخالتهای آشکار و پنهان جنبش انقلابی مردم در مصر و تونس، يمن و.. را به انحراف ببرد. ازين رو وظيفه ای بس سنگين بر دوش نيروهای مترقی و استقلال طلب و بوِيژه کمونيستهای اين کشورهاست که هشيارانه عمل کنند و جنبش دمکراتيک و عدالتجويانه را در پيوند با مبارزه عليه امپرياليستها و ابزارهای نو استعماری آنها صندوق بين المللی پول و بانک جهانی بی پيش برند. درتونس حزب کمونيست کارگران با اتخاذ سياستی خردمندانه بر وحدت نيروهای انقلابی و ترقی خواه و مبارزه عليه سياستهای امپرياليستی و ويرانگر نئوليبرالی و همينطور قطع رابطه ديپلماتيک با رژيم نژاد پرست و صهيونيستی اسرائيل تاکيد کرده و اين سياست در برنامه جبهه 14 ژانويه که متشکل از چند حزب و گروه سياسی است به روشنی منعکس شده است.
مبارزات قهرمانانه مردم مصر و ساير مردم عرب بيشک بر ضد رژيم جمهوری اسلامی هم هست. بی دليل نيست که سيد علی خامنه ای درنماز جمعه اخير و از سر ترس دچار هذيان گوئی شد و مردم مصر را به استقرار نظام جمهوری اسلامی تشويق نمود. اين درحاليست که جنبش دمکراتيک و عدالتجويانه مردم مصر همانند جنبش دمکراتيک مردم ايران در22 خرداد 88 هيچ نشانی از مطالبات مذهبی ندارد. اين جنبش با فرياد نان، آزادی و عدالت اجتماعی آغاز شده است. ليکن برخورد حاکميت جمهوری اسلامی و رژيم مبارک در سرکوب توده های به ستوه آمده بسيار شبيه بهم است. اگر دارودسته اوباش مبارک با قمه و شتر و اسب به ميدان آمدند و با کشتار دهها نفر و هزاران زخمی مذبوحانه کوشيدند تا آتش خشم مردم را خاموش سازند، رژيم شاه در ايران با چاقوکشان شعبان بی مخ به ميدان آمد و رژيم جمهوری اسلامی نيز با بسيج موتور سواران و لباس شخصيهای قمه بدست و تير اندازی از بالای بام و ايجاد رعب و وحشت و قتل و شکنجه کوشيد به اهداف رذيلانه اش برسد. اين دو رژيم درسرکوب و پستی و خيانت به ملت همزاد يکديگرند، ماهيتشان ضد بشری و بربرمنشانه است. در پاسخ به اراجيف سيد علی خامنه ای و خواست استقرار جمهوری اسلامی در مصر يکی ازسخنگويان اخوان المسلمين فورا اعلام داشت که "حکومت آينده مصر اسلامی نخواهد بود، نهضت مصر به همه مردم مصر تعلق دارد". در همين رابطه تنی چند از افراد اسلامی در تونس نيز سخن گفتند که خواهان ادغام دين با دولت نيستند و انقلاب تونس به همه ملت تعلق دارد. سخنانان خامنه ای در نماز جمعه و دعوت از مردم مصر به استقرار نظام اسلامی ناشی از ترس او از بروز انفجار مشابه درايران است و جز اين نيست.
آما آنهائی که دراشکال مختلف قيام برحق مردم مصر را با مارک اسلام سياسی تخريب می کنند و مدام بر طبل اينکه اگر "اسلاميستها بر سر کارآيند..." می کوبند. يا نادانند و يا از نيروهای امپرياليستی و صهيونيستی خط می گيرند زيرا در عمل مردم را به پذيرش رژيم مبارک دعوت می کنند. نقش خائنانه آنها اين است که اساسا برای حق تعيين سرنوشت ملتها بدست خودشان اعتقادی ندارند. آنها تنها با آن حق سرنوشتی موافقند که منافع اسرائيل و آمريکا و طبقه حاکمه ارتجاعی اين ممالک را تامين کنند. آنها با حق تامين منافع ما موافقند و بدورغ و رياکاری خود را هوادار انتخابات آزاد جا می زنند. رياکاری آنها در همين عبارت معلوم می شود که خود را مدافع "آزاديهای بی قيد وشرط" جا می زنند ولی وقتی پای منافع ملتها به ميان می آيد از حمايت از آنها سرباز می زنند. جنبش انقلابی که در طی يک ماه اخير آغاز شده است در کلييتش يک نهضت خودجوش است، هنوز دارای رهبری نيست. ديکتاتوری سی ساله در مصر و بيست و سه سال ديکتاتوری در تونس اجازه سازماندهی به مردم و تشکلات سياسی را نداده است. ازاين رو نيروهای انقلابی بايد برای پيروزي، در انقلاب مردم فعالانه شرکت کنند و به مردم آموزش سياسی دهند. بايد در روند انقلاب شعارهای صحيح را طرح و تلاش نمايند که رهبری مبارزه را کسب کنند. هر کس خانه نشين شود و بگويد رهبری دست اسلامی هاست من ترجيح می دهم حسنی مبارک سرکار بماند خائن به مردم خودش و مردم منطقه است. پيروزی هميشه با مبارزه همراه است. خانه نشينها هرگز کاری ازشان ساخته نيست. انقلاب در ممالک عربی ضربه هولناکی به اسرائيل و امپرياليسم در منطقه است. جنبش فلسطين اوج می گيرد. تجاوز اسرائيل به لبنان منتفی می شود. صهيونيستها بايد حساب کار خودشان را بکنند و آمريکائيها بايد گورشان را از عراق و افغانستان بکنند و بروند. منطقه بهمريخته است و اين بنفع مردم منطقه است. دوستان و عمال اسرائيل و تمام رسانه های غربی مردم را از هيولای اسلام در اين ممالک می ترسانند تا از اين مبارزات حمايت نکنند. بر نيروهای انقلابی و بويژه کمونيستهاست که به افشای عمال اسرائيلی چه در ايران و چه در جهان که مرتب می گويند مشکل جهان اسلام سياسی است بپردازند. نيروهای انقلابی و دموکرات و مترقی بايد از مبارزه مردم عرب دفاع کنند. از هم اکنون امپرياليستها دست بکار شده اند قهرمانان نجات قلابی نظير البرادعی برای مصريها و يا برای تونسی ها که رهبری جنبش در دست نيروهای دموکراتيک است بسازند تا صدمه ای به اسرائيل و سياست راهبردی امپرياليستها وارد نشود. بايد خلقهای عرب هشيار باشند پيروزی آنها پيروز ملتهای ايران و عربستان سعودی هم هست. مارکسيست لنينيستها بايد دراين نبرد عظيم طبقاتی پيشاپيش جنبش حرکت نمايند و با رهبری صحيح آن را به سرانجام برسانند. تنها دراين صورت است که جنبسش به پيروزی نهائی نائل خواهد آمد.
نکته ديگری که مبارزه قهرمانانه ملتهای عرب بر ملا کرد رياکاری امپرياليستها و صهيونيستهاست. کسانيکه تا ديروز از اين رژيم های آدمخوار حمايت می کردند و برايشان سنگ تمام می گذاردند و برای حقوق بشر ارزشی قايل نبودند و قلدری صهيونيستها را در قتل عام مردم فلسطين تائيد می کردند و در محاصره 5/1 ميليون فلسطينی به جرم گزينش حماس در يک انتخابات آزاد شرکت داشتند بيکباره اين نوکران خويش را ديکتاتور می نامند و بيکباره از نقض حقوق بشر سخن می رانند توگوئی که آنها خوابنما شده اند. اين رياکاری نه از آن جهت است که آنها هوادار حقوق بشر و دموکراسی شده اند. خير! آنها برای فريب مردم عرب و ملتهای غرب سعی می کنند با ملتهای عرب هم آوا شوند و مجددا راه را برای تثبيت آدمخواران هموار نمايند.
آنها بويژه در مصر با کمک مبارک چاقوکشان را به ميدان آوردند تا مبارزين را سرکوب کنند. ارتش بی تفاوت به مسئله برخورد می کند. پس از اينکه هجوم مردم ادامه يافت و اين تاکتيک ننگين با شکست روبرو شد به ارتش دستور دادند نقش ميانجی و عامل صلح و قهرمان نجات ملی را ايفاء کند که عاملی برای جلوگيری از هرج و مرج است. ارتش مصر سراپا آمريکائی است. هزاران نفر سسران آن در آمريکا دوره ديده و با سران ارتش آمريکا در تماسند . هر روز نيز از آمريکا تخاذ تصميم می کنند. ارتش مصر وظيفه اش در شرايط کنونی فريب دادن مردم است تا حاکميت بتواند سر فرصت از گيجی بدر آمده جلوی رشد جنبش را گرفته و با کنترل جنبش را توسط عوامل خويش به کجراه برد. سران صهيونيست با اين تصميمات همدهان مبارک هستند. اين تجربيات نشان می دهد که مبارزه خلقهای خاورميانه و از جمله ايران آکر بخواهد به نتيجه برسد بايد نه تنها عليه رژيمهای مستبد حاکم بلکه عليه امپرياليسم و صهيونيسم نيز مبارزه کند و گرنه امپرياليستها و صهيونيستها جنبش را به بيراهه می کشند. در ايران نيز از هم اکنون عمال آنها فعالند و می خواهند آمريکا و اسرائيل را از زير ضربه مبارزين نجات دهند. آنها مزورانه خود را پشت مبارزه با جنايات جمهوری اسلامی پنهان می کنند و نمی گذارند مردم ميهن ما از مبارزات مردم اين ممالک حمايت کنند. آنها برای همدردی با مردم ساير ممالک وقت ندارند ولی از همه جهان می خواهند که مبارزه مردم ايران را بر ضد جمهوری اسلامی مورد حمايت قرار دهند. وقتی مچ آنها را می گيريد عربده می کشند که ما ايرانی هستيم و بايد عليه مستبدين خودمان بجنگيم و در امور داخلی ساير ممالک دخالت نکنيم. همين سياست نقاب عوامفريبی آنها را می درد و دستشان را رو می کند. هر مدعی مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی الزاما انقلابی نيست می تواند عامل آمريکا و اسرائيل هم باشد اين است که ايرانيان ميهنپرست، انقلابي، دموکرات و کمونيستها بايد مواظب اين جاسوسان باشند.
زنده باد مبارزات قهرمانانه خلقهای عرب عليه ارتجاع و امپرياليسم و صهيونيسم
حزب کارايران(توفان)
بهمن ماه 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر