نوشته Serge HALIMI
سيل افشاگري اينروزها در فرانسه حيرت همگان را بر انگيخته است. ..ظاهرا سياستمداران اين کشورهمواره – و از صميم قلب- با زنان و مردان محافل مالي نشست و بر خاست داشته اند. اينان هزينه احزاب و مبارزات انتخاباتي آنان را تأ مين کرده و گويا در مقابل نرخ مالياتي شان کاهشي چشم گير يافته است. و بازحيرت آورتر آنکه : کاهش ميزان ماليات در آمدها ي هنگفت ( چيزي در حدود ١٠٠ ميليارد يورو در ده سال گذشته) ظاهرا مستقيم به جيب … درآمدهاي هنگفت رفته است. ثروت هايي که از سال ٢٠٠٦ با يک « سپر» مالياتي برازنده ايشان ،حمايت مي شوند. و سرانجام، دولتمردان ( و اهل بيتشان)، سخت نگران ازآنکه قانون جديد دامنگيرشان شود، بيشترمي کوشند تا خودرا در شرکت هاي خصوصي جا کنند تا در سنديکا ها.
بدين ترتيب، « ماجراي بتان کور» آشکار را، آشکار تر ساخته است (١) . کجا بودند اين خبرنگاران پژوهشگروعلماي متقي، هنگامي که خانم فلورانس ورث، که قبلا- بي سرو صدا- به رتق و فتق اموال خانم بتان کور، دومين ثروت فرانسه اشتغال داشت، به عضويت در هيئت مديره شرکت هرمس منصوب شد. اريک ورث در اين رابطه گفته بود: « من خود وزير برابري زن و مرد هستم، حق نداشتم مانع رشد حرفه اي همسرم ، [...] به موازات رشد حرفه اي خودم، شوم ». البته کسي اورا به ممانعت از شکوفايي حرفه اي همسرش متهم نکرد، اما هيچ کس نيز ازچنين « مقايسه» اي ميان شغل مباشر سرمايه داربزرگ و در پي نيل به « کمال مطلوب مالياتي» در جزاير سشل، و شغل وزير کار خواهان کاهش حقوق بازنشستگي کارگران، متحير نشد. اين مسائل اما، قبل از « ماجراي بتان کور» بود. رابطه ميان پول و حاکميت با امروز فرقي نداشت. اما، در آن زمان ، همه چيزبر وفق مراد بود…
از سجاياي آموزشي اين « رسوايي» اما غافل نشويم: وزيرکار جواني که در رهگذرسفر رسمي اش به لندن از مباشرين سوداگران بازار مالي لندن التماس مي کند تا در گروهک وي به نام « اکسيژن نو» سرمايه گذاري کنند؛ نرخ مالياتي ميان ١% و ٦% در سال براي خانم بتان کور(٢) (کارآيي سپر مالياتي …)؛ ستاره خبرنگار کانال يک تلويزيون فرانسه که موفق ميشود با ارباب شرکت اورآل مصاحبه کند تحت اين عنوان که: « من با او و شوهرش درمحافل شام در منزل دوستان مشترکمان آشنا شده بودم. گاهي هم پيش مي آمد که در نمايشگاه ها باهم برخورد کنيم.»
اما اين رسوايي لجام گسيخته اگر بخواهد به « گردن بند ملکه» * اليگارشي جديد فرانسه بدل شود، لا اقل بايد به انتصابات گرم ونرم کارمندان عالي رتبه سابق دولت درشرکت هاي خصوصي پايان دهد و« هم پيالگي» خبرنگاراني که اين چنين تباني خود با محافل مالي رابه رسميت مي شناسند نيز از ياد نرود. جنجال هاي ماه گذشته بي ثمر خواهد بود اگر اميد پاکسازي جو امپراطوري نوپا، يک برادر دوقولوي نيکلا سارکوزي را به مسند کاخ اليزه بنشاند. کسي مانند مدير کل کنوني صندوق بين المللي پول (٣). بدينسان ثروت هاي بزرگ پيروزي يک سوسياليست محافل مالي را در کافه فوکتز** ديگري جشن خواهند گرفت. وروز از نو روزي از نو…
١- ر.ک. مقاله هشت صفحه اي در باب « پول و سياست» ، ژوئن ٢٠١٠ .
٢- به قول توماس پيکتي « آيا ليليان بتانکور ماليات مي پردازد؟ ، ليبراسيون، ١٣ ژوئيه ٢٠١٠ .
٣- اوليويه توسکر، « چپ، ولي نزديک به محافل مالي»، لوموند ديپلوماتيک، دسامبر ٢٠٠٣ .
* ماجراي « گردن بند ملکه» ماري آنتوانت ، اوت ١٧٨٥، که به سمبل فساد و آغاز زوال رژيم سلطنتي فرانسه بدل شد.
** کافه رستوران شيکي در خيابان شانزليزه که نيکولا سارکوزي پيروزي انتخاباتي خود را در آن جشن گرفت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر