پنجشنبه، ۱۸ تير، ۱۳۸۸ ده سال پیش در پی حملۀ نیرو های نظامی و شبه نظامی به کوی دانشگاه تهران روز 18 تیر به یک روز تاریخی تبدیل شد. دانشجویانی که برای اعتراض به بسته شدن روزنامۀ سلام آرام در خوابگاه تحصن کرده بودند و سپس در کوچه های کنار دانشگاه راهپیمایی کوتاهی کرده به خوابگاه بازگشته بودند با حملۀ شدید نیرو های مسلح به سلاح گرم و سرد روبرو شدند. شدت حمله چنان بی سابقه بود که آیت الله خامنه ای ، رهبر انقلاب نیز علناًً به دلجویی از دانشجویان پرداخت.
اما در دو سه روز پس از این حمله، در اثر عدم برخورد به عاملان این حمله، خشم دانشجویان از حصار دانشگاه به خیابان ها سرریز کرد. درتلاطم امواج اعتراض و بیان سرخوردگی جوانان شماری آشوبگر نیز بیکار ننشستند. شکستند و آتش زدند و بهانۀ سرکوب خشن را بدست نیرو های ویژه دادند.
در آن روز های تیر ماه 87، دولت اصلاحات عمری دو ساله داشت. مخالفان اصولگرای دولت محمد خاتمی برای بازداشتن حرکت اصلاحات بی صبری می کردند. برخی از اقشار جوان نیز بی تاب به ثمر رسیدن اصلاحات و شکل گرفتن تغییرات دلخواه خود بودند و ضعف های دولت اصلاحات را نمی پذیرفتند. در تلاقی این بی صبری های چند گانه بود که 18 تیر بو جود آمد.
چند روزی پس از این رویداد، میز گردی با شرکت رضا علیجانی که در آن زمان سردبیر نشریۀ توقیف نشدۀ "ایران فردا" و کاظم کردوانی که عضو هیأت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران بود به بررسی 18 تیر، که به گفتۀ رضا علیجانی در حافظۀ تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند، پرداختیم. می خواستیم ببینیم چگونه طلبکاران که دانشجویان خشونت دیده بودند، به بدهکارانی قابل پیگرد تبدیل شدند.
کاظم کردوانی در اشاره به شخصیت و هویت دانشجویانی که مورد ضرب و شتم قرار گرفتند می گوید" آنها فرزندان و دست پروردگان انقلاب ایران بودند که بسیاری ازآنها با سهمیه به دانشگاه راه یافته بودند". او صحنه ای را شرح میدهد که در آن دانشجوی جانبازی قرآن به دست از مأموران می خواهد به نام کلام الله مجید به ضرب و شتم پایان دهند. یک مآمور با باتوم بر قرآن می کوبد و با نشان دادن پیراهنش می گوید" قرآن منم ".
رضا علیجانی معتقد است که دانشگاه بعد از انقلاب مردمی تر شده است و اقشار فرودست جامعه نیز به آن راه یافته اند. او می گوید سناریوی کوی دانشگاه از قبل نوشته شده بود و مأموران بار ها خواسته بودند با حمله به دانشجویان خط ارعاب را پیش ببرند. و این بار پروژۀ خود را عملی کردند.
او انتقال حرکت را از تحصن آرام و سرکوب شدۀ دانشجویان به شورش خیابانی چنین توضیح می دهد که اولاً دولت آقای خاتمی توان پیشروی به سوی یک پروژۀ اصلاحات جدید را نداشت زیرا نمی توانست با گروه های فشار برخورد قاطع کند. ثانیاً جنبش دانشجویی به علت نداشتن یک تشکیلات فراگیر ضعیف بود. از طرف دیگر حضور افراد احساسی باعث شد تحصن به تظاهرات تبدیل شود که عملاً به ضد مطالبات اولیۀ خود تبدیل شدو سرانجام ورود برخی عناصر مشکوک و لومپن که به خرابکاری پرداختند موجب شد این دیگ جوشان به خیابان سرریزکند.
کاظم کردوانی معتقد است که درسی که جنبش دانشجویی می تواند از این رویداد بگیرد کسب استقلال تشکیلات دانشجویی نسبت به نهاد های قدرت و ارزیابی درست از کف و سقف مطالبات دانشجویی است البته با حفظ آرمان دموکراسی خواهی این جنبش.
اما در دو سه روز پس از این حمله، در اثر عدم برخورد به عاملان این حمله، خشم دانشجویان از حصار دانشگاه به خیابان ها سرریز کرد. درتلاطم امواج اعتراض و بیان سرخوردگی جوانان شماری آشوبگر نیز بیکار ننشستند. شکستند و آتش زدند و بهانۀ سرکوب خشن را بدست نیرو های ویژه دادند.
در آن روز های تیر ماه 87، دولت اصلاحات عمری دو ساله داشت. مخالفان اصولگرای دولت محمد خاتمی برای بازداشتن حرکت اصلاحات بی صبری می کردند. برخی از اقشار جوان نیز بی تاب به ثمر رسیدن اصلاحات و شکل گرفتن تغییرات دلخواه خود بودند و ضعف های دولت اصلاحات را نمی پذیرفتند. در تلاقی این بی صبری های چند گانه بود که 18 تیر بو جود آمد.
چند روزی پس از این رویداد، میز گردی با شرکت رضا علیجانی که در آن زمان سردبیر نشریۀ توقیف نشدۀ "ایران فردا" و کاظم کردوانی که عضو هیأت دبیران موقت کانون نویسندگان ایران بود به بررسی 18 تیر، که به گفتۀ رضا علیجانی در حافظۀ تاریخی مردم ایران باقی خواهد ماند، پرداختیم. می خواستیم ببینیم چگونه طلبکاران که دانشجویان خشونت دیده بودند، به بدهکارانی قابل پیگرد تبدیل شدند.
کاظم کردوانی در اشاره به شخصیت و هویت دانشجویانی که مورد ضرب و شتم قرار گرفتند می گوید" آنها فرزندان و دست پروردگان انقلاب ایران بودند که بسیاری ازآنها با سهمیه به دانشگاه راه یافته بودند". او صحنه ای را شرح میدهد که در آن دانشجوی جانبازی قرآن به دست از مأموران می خواهد به نام کلام الله مجید به ضرب و شتم پایان دهند. یک مآمور با باتوم بر قرآن می کوبد و با نشان دادن پیراهنش می گوید" قرآن منم ".
رضا علیجانی معتقد است که دانشگاه بعد از انقلاب مردمی تر شده است و اقشار فرودست جامعه نیز به آن راه یافته اند. او می گوید سناریوی کوی دانشگاه از قبل نوشته شده بود و مأموران بار ها خواسته بودند با حمله به دانشجویان خط ارعاب را پیش ببرند. و این بار پروژۀ خود را عملی کردند.
او انتقال حرکت را از تحصن آرام و سرکوب شدۀ دانشجویان به شورش خیابانی چنین توضیح می دهد که اولاً دولت آقای خاتمی توان پیشروی به سوی یک پروژۀ اصلاحات جدید را نداشت زیرا نمی توانست با گروه های فشار برخورد قاطع کند. ثانیاً جنبش دانشجویی به علت نداشتن یک تشکیلات فراگیر ضعیف بود. از طرف دیگر حضور افراد احساسی باعث شد تحصن به تظاهرات تبدیل شود که عملاً به ضد مطالبات اولیۀ خود تبدیل شدو سرانجام ورود برخی عناصر مشکوک و لومپن که به خرابکاری پرداختند موجب شد این دیگ جوشان به خیابان سرریزکند.
کاظم کردوانی معتقد است که درسی که جنبش دانشجویی می تواند از این رویداد بگیرد کسب استقلال تشکیلات دانشجویی نسبت به نهاد های قدرت و ارزیابی درست از کف و سقف مطالبات دانشجویی است البته با حفظ آرمان دموکراسی خواهی این جنبش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر