روشنگری:سوقصد جديد به جان حامد کرزای در مراسم سالگرد ورود مجاهدين به کابل (هشت ثور) در حالی که مراسم به صورت مستقيم از تلويزيون دولتی پخش می شد, وضعيت وخيم و بحرانی افغانستان و افزايش قدرت طالبان را در اين کشور دوباره به صحنه رسانه ها و افکار عمومی کشيد. بويژه اين که برای اين مراسم که در آن علاوه بر کرزای رؤساى قواى سهگانه، رهبران جنگ سالار، سفراى آمريكا و انگليس و تعدادی ميهمان خارجی ديگر, نماينده بلندپايه سازمان ملل در کابل, فرماندهان ناتو و جمعی از شخصيتهاى سياسى حضور داشتند, شديد ترين تدابير امنيتي، و مجهزترين تيم محافظان تدارک ديده شده بود تا نمايش تثبيت اوضاع افغانستان موثر واقع شود. بگذريم از اين که خود انتخاب هشت ثور به عنوان مبنايی در برگزاری جشن ملی يک دهن کجی شنيع به هر چه جشن ملی و غيرملی بود. زيرا اين روز روزی بود که رژيم سرکوبگر سابق به دست جنگ سالاران سرکوبگر و فرماندهان محلی و باندهای قاچاق مواد مخدر سقوط کرد و موجی بی سابقه از کشتار, غارتگری, جنايت و ستيزه های داخلی گروههای "جهادی", کوچ داخلی, فرار و آوارگی ميليونی افغانستان را فرا گرفت. در هر حال در جريان حمله خمپاره ای طالبان, كريم خليلي، معاون حامد كرزاى کشته شد و دو نماينده مجلس همراه با 9 تن ديگر به شدت مجروح شدند. (يک خبر ديگر تعداد کشته ها را 3 نفر اعلام داشته است) البته اين اولين سوقصد به جان کارزای نيست و اولين قدرت نمايی طالبان در کابل هم به شمار نمی رود. کرزای تاکنون سه بار از سوء قصد جان سالم بدر برده است. قدرت نمايی طالبان در مراسمی که سرمايه گذاری امنيتی فوق العاده ای برای برگزاری بی حادثه آن صورت گرفته بود, برخی گزارش هايی را که پيش از اين در رابطه با وضعيت وخيم امنيتی افغانستان منتشر شده است تاييد می کند. حداقل از نيمه سال ميلادی گذشته, جای ترديدی در باره پيشروی های طالبان باقی نمانده است. به گزارش کميسيون حقوق بشر سازمان ملل طی سال گذشته 117 حمله خونين انتخاری در افغانستان صورت گرفت, ميزان ترورها بيست و پنج درصد افزايش يافت و حداقل 8 هزار نفر جان خود را از دست دادند. در پايان پنجمين سال اشغال افغانستان شمار نيروهای اشغالگر آمريکا و ناتو 40 هزار نفر بود, با تشديد وخامت امنيتی اوضاع اين تعداد اکنون به 70 هزار نفر رسيد. از اين تعداد 32 هزار نفر نظاميان آمريکايی و سايرين نظاميان عضو کشورهای ناتو هستند. تقويت نظامی گری, دور باطل جنگ و کشتار و خشونت همزمان با حمله جديد طالبان در کابل, خبرگزاری ها اعلام کردند که گروه جديدی از تفنگداران آمريکا از يگان 24 ضربت نيروى دريايى شامل حدود 3500 نفر برای استقرار در منطقه هلمند که در 2 سال اخير تحت کنترل طالبان قرار دارد, اعزام شده اند. طالبان بخش های وسيعی از مناطق جنوب و شرق افغانستان را تحت کنترل خود دارند و بيشترين حملات آنها از اين مناطق صورت گرفته است. گزارش های رسمی رسانه ها می گويد که حدود 10 درصد خاک افغانستان در کنترل طالبان است, اما در گزارش واقعی تری که در 21 نوامبر سال گذشته از سوی يک گروه لابی با تجربه طولانی حضور در منطقه انتشار يافته بود, (1) تاکيد شده بود که "طالبان ها در 54 درصد کشور حضور دايمی دارند و عليرغم حضور ده ها هزار سرباز ناتو و ميلياردها دلار کمک، شورشيان طالبان که در حمله 2001 از قدرت رانده شدند، اکنون مناطق بسيار گسترده,از جمله روستاها، برخی از مراکز ايالات و راه های ارتباطی را بدون هرنوع چالشی تحت کنترل خود گرفته اند." دو علت مهم پيشروی طالبان, يکی طبيعت فاسد, جنگ سالار و ضد مردمی گروهبندی های حاکم بر کابل است که در واقع کلسيونی از جنايتکاران جنگی دو دهه اخير افغانستان, فرماندهان قاچاقچی محلی, روسای قبائل, ماموران سابق سيا و افراطيون بشدت واپس انديش و شبه طالبانی هستند و دوم, فروپاشی اقتصادی و اجتماعی اين کشور در اثر حکومت اين گروهها در همراهی با اشغالگران. به تصريح گزارش ياد شده, "ميليون ها نفر در افغانستان در وضعيت فلاکت باری به سر می برند و موقعيت فاجعه بار انسانی در آن قابل قياس با فقيرترين بخش های آفريقا است. اين در حالی است که کشور از سال 2001 بيش از 15 ميليارد دلار کمک دريافت کرده ولی بنابر گزارش اکسفام بيشتر اين کمک ها به دست مردمی که به آن نياز دارند نمی رسد يا صرف پروژه های توسعه پايدار که بتواند وضع زندگی مردم را بهبود ببخشد نمی شود." "مت والدمن" مشاور امور سياست گذارى موسسه اكسفام در گزارشی که 6 فروردين ماه جاری در کابل انتشار يافت تاکيد کرد که کشورهای غربی که وعده کمک مالی به بازسازی افغانستان داده بودند, از انجام وعده خود سرباز زده اند. به تاکيد گزارش , آمريکا از سال ۲۰۰۲ ميلادى تا سال جارى تنها به نيمى از تعهدات مالی خود عمل كرده است. كميسيون اروپا و دولت آلمان كمتر از دوسوم تعهدات خود را انجام دادهاند و بانك جهانى نصف تعهد ۶/۱ميليارد دلارى را ارائه داده و انگلستان از وعده ۴۵/۱ميليارد دلارى خود، ۳/۱ميليارد دلار را تاكنون در افغانستان به مصرف رسانده است. ۴۰درصد از پولهاى مصرف شده در افغانستان به كشورهاى اهداكننده برگشته و بيشتر اين پولها صرف پرداخت به شركتهاى قراردادى و حقوق مشاورين شده است. اين گزارش در باره بقايای کمک های مالی مثالی از نحوه مصرف پول ها می زند و می گويد:" يك جاده از مركز كابل تا فرودگاه اين شهر بيشتر از ۳/۲ميليون دلار در هر كيلومتر هزينه داشته كه اين پول چهار برابر هزينه ساخت يك جاده در اين كشور ميباشد." در حالی که اشغالگران افغانستان يا همان هسته اصلی باصطلاح "جامعه جهانی" زير عنوان کمک به بازسازی افغانستان, پول ماليات دهندگان کشورهای خود را صرف تامين مخارج ماشين جنگی شان در افغانستان ويران شده و بمباران مناطق مسکونی مردم فقير می کنند و بقايای کمک ها از سوی دولت فاسد و وابسته کرزای بلعيده می شود, فقر و فلاکت مردم اين کشور دائم رو به گسترش است. براساس يک گزارش جديد که همزمان با خبر سوقصد به کرزای انتشار يافت, در حال حاضر در افغانستان در هر 28 دقيقه يک زن در هنگام زايمان جان خود را از دست می دهد! به گزارش يونيسيف متوسط بيسوادی در بزرگسالان حدود 71 درصد است. در مورد زنان 86 درصد. حدود 30 درصد کودکان واجب التعليم برای کمک معاش به خانواده هايشان کار می کنند. 43 درصد زنان افغان از خشونت جنسى شاکی اند. بيش از شصت درصد ازدواج ها اجبارى است. 57 درصد عروس هاى افغان زير شانزده سال سن دارند. وضع بهداشت فاجعه بار است. در استان بدخشان برای هفت هزار زن تنها يک کلنيک وجود دارد که آن هم دکتر ندارد. مين های جنگی هنوز ماهانه شصت تا نود نفر قربانی می گيرند. اکنون فقط کشت ترياک است که در افغانستان ويران شده رونق دارد. به تخمين سازمان ملل کشت ترياک در سال 2008 به صورت عمده مشابه محصول ثبت شده سال گذشته يعنی 192000 هکتار زمين و يا فقط اندکی کمتر از آن خواهد بود. با اين وضعيت روشن است که ريشه تغذيه طالبان و گسترش روزافزون نفوذ اين گروه ارتجاعی در کجاست. اعتماد به نفس آنها اکنون به حدی رسيده است که حتی دعوت های مکرر کرزای به اتحاد با خود را رد می کنند و تلاش او که قوانين شريعت و اعدام ها را برای نزديکی به طالبان دوباره برقرار کرده است را بی پاسخ می گذارند. نمی شود با 70 هزار لشکر بر سر مردمی فقير خراب شد و خانه ها و آلونک هايشان را بمباران کرد, بدسابقه ترين جنايتکاران جنگی را که کوچک ترين دست کمی از طالبان ندارند بر آنها گماشت و کشور را بدون راه و جاده و بهداشت و درمان و آموزش و اشتغال به حال خود رها کرد. اين نوع "جنگ با ترور" که در پائين با ويرانی زيرساخت های اجتماعی, اقتصادی و شرايط بقای ملی همراه است و در بالا با ائتلاف های بشدت ارتجاعی و ضد مردمی, شرايط رشد دمکراسی را فراهم نمی کند, بلکه آن را بکلی نابود می سازد و زمينه را برای تقويت نيروهای سياه و مرتجع فراهم می کند. اشغالگران همانقدر در بيرون راندن طالبان از افغانستان در سال 2001 سهيم اند که در رسيدن آنها به دروازه های کابل در سال 2008 . شکست طالبان نشان پيروزی استراتژی "جنگ با ترور" نبود, در حالی که بازگشت طالبان فقط مبين آن است که اين استراتژی زير چادر اکسيژن نفس می کشد. 1- يادداشت روشنگری در باره اين گزارش را در لينک زير بخوانيد: http://www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20071122011137.html
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر