نام: همنشین بهار
ای-میل: hamneshine_bahar@yahoo.com
20:50 25 اسفند 1387
سلام بر شما و بر نوروز پیروز سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم دیده روشنایی درودی چو نور دل پارسایان بدان شمع خلوتگه پارسایی من قصد طرح مسائل مذهبی را ندارم ولی به احترام دوست عزیزی که در مورد مقاله «همه عمر برنيارم سر از اين خمار مستی...» نکاتی را نوشته اند، اجازه می خواهم به موارد زیر اشاره کنم:
۱- در مورد آیه ۳۶ سوره آل عمران، من ديدگاه «ابن ابی الحديد» را زير سئوال برده بودم او گفته بود: «با توجه به آیه آيه ۳۶ سوره آل عمران وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى یعنی مذکر بر مونث سر است، خداوند یقیناً اشرفیت را انتخاب میكند و نمیشود غیر اشرف باشد.»
۲- آيات ۳۵ و ۳۶ سوره آل عمران اين است:
إذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ . فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنثَی وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ (آل عمران، ۳۵-۳۶)؛ چون زن عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شکم خود دارم نذر تو کردم تا [از هر مشغولیت] آزادشده [و تمام وقت در مسیر تو]، باشد. پس، از من بپذير که تو خود شنوای دانايی. بعد از آنکه چون فرزندش را بزاد، گفت: پروردگارا، من [که] دختر زادهام- و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود- و پسر (پسری که مادر مريم در رؤيای خود می پروريد،، با مريم و نقش بی همتايش برابری نمی کند)، پسر چون دختر نيست؛ و من نامش را مريم نهادم.
۳- در فرهنگ جاهلی عصر مريم عذرا، پسر گل سرسبد بود و دختر نقشی نداشت. شئی بود و بس. اين ديدگاه عقب مانده حتا بر زن عمران نيز اثر گذاشته و در رؤيايش جز پسر نمی ديد. آيه نميگويد دختر مثل پسر نيست که آن بينش منحط را به کرسی بنشاند، به عکس می گويد: َلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی (و اين دو اصلاً يکی نيست) آيتالله طالقانی در تفسير پرتوی از قرآن درباره آيه «وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَی» (با اشاره به نقش مريم)، میگويد:
او ويژه است، يک مونث عادی نيست و مذکرهای عادی اصلاً مثل او نيستند. (نقل به مضمون) دنده چپ مرد ابتدا یادآوری کنم که نويسندگان دائرة المعارف قرآن لايدن، ج ۱، ص ۲۲ - ۲۶. (Adam and Eve - Cornelia schock) با اشاره به آيه اول سوره نساء «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» به قرآن هم نسبت داده اند که گویا بیان کرده زن از دنده چپ مرد خلق شده که واقعی نیست. نسبت دادن عبارت فوق به قرآن بر خلاف امانت داری در نقل مطالب است. البته تورات (سفر آفرينش باب ۲ آيه ۱۸ /۲۱/۲۳) آنرا تأئید کرده، اما در تورات نیز به جای توقف کردن روی شکل و ظاهر، باید آنرا آنالیز کرد. خوب است بدانیم، این پندار، جدا از روایت کتاب مقدس در اساطیر هم ریشه دارد.
• در فرهنگ اساطيری چين « دتو مباشی لو» – پايه گذار شمنی گری در ميان «مو – سوها» – از پهلوی چپ مادرش متولد شده است.
• در ميان سرخپوستان آمريکا نگاهبان معابد از سمت راست «رب النوع خورشيد»، و از سمت چپ «رب النوع بانو ماه» است.
• در سنت ژاپنی سمت چپ عقل و ايمان و غريزه، و در ارتباط با خورشيد (هی) است. رب النوع خورشيد «اَما تراسو» از چشم چپ «ايزاناگی» متولد شده و ماه از چشم راست او.
• در آفريقا و در ميان قبايل «بامبارا»، چپ مترادف با زن و عدد چهار است.
• در مراسم سوگواری «دو گون » ها مرده مونث را به پهلوی چپ می خوابانند.
• در مراسم سوگواری برهمنی، طواف اول از سمت چپ و نشانگر قلمرو مردگان و نياکان است.
• در سنت مسيحی، چپ به معنی زمان گذشته است که در آن هيچگونه تصرف و اختياری نمی باشد.[ شواليه، ژان و آلن گربران؛ فرهنگ نمادها؛ سودابه فضايلی؛ انتشارات جيحون؛ تهران،۱۳۷۸.- ص ۳۱۱ و ۳۱۶] در تورات به اين موضوع اشاره شده اما غير يهوديان و از جمله مسلمانان نيز (با اينکه روايت قرآن متفاوت است)،
آنرا يا تکرار کرده و يا آنچنان که بايد بررسی نکرده اند. آنچه هم «شيخ صدوق» به نقل از امامان تشيع نوشته (علل الشرايع، ص ۱۷، باب ۱۷، ح ۱؛ الفقيه، ج ۳، ص ۲۳۹، حديث ۱۱۳۳.)، همچنين استدلالات صاحب «الميزان» و امثال « ابومسلم اصفهانی (از مفسران پيشين)، در رّد اين مسئله، کافی نيست و با اما و اگر همراه است. (روايتها متقن و مستند نيست...از اسرائيلات است...اگر معصوم هم گفته باشد، از روی تقيه بوده...با قرآن و عقل همخوانی ندارد...مگر خاک کم بود که خدا برود سراغ دنده چپ مرد؟...)
*** از اهل تسنن، طبری، فخر رازی، مراغی، عبده، ابن کثير قرشی دمشقی، عبدالکريم زيدان، اِسْماعيل حَقّی بُروسَوی... آنرا تأئید کرده اند. اما آيا فقط اهل تسنن به خلقت حوا از دنده چپ ادم اشاره کرده اند؟ خير جز مفسرين اهل سنت، «علامه طبرسی» در مجمع البيان و جوامع الجامع ، «مجلسی» در بحارالانوار و «عبد علی بن جمعة العروسی حويزی»، در کتاب «نورالثقلين»....بر آن صحه گذاشته اند.
(محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۱۵ و ۱۱۶ و ۱۸۹ و ج ۱۵، ص ۳۴ و نيز فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان فی تفسير القرآن، جزء ثالث، ص ۵.
نور الثقلين، (شيخ عبد علی بن جمعة العروسی حويزی) ج ۱، ص ۴۳۴، حديث ۱۶ و ۱۷ (به نقل از کافی). و البرهان، ج ۲، ص ۱۰) جالب اينجا است که علامه طبرسی میگويد:
«بيشتر مفسران معتقدند، حوا از ضلعی از ضلعهای آدم آفريده شده است و از پيامبر روايت کردهاند که گفته: زن آدم از يک قسمت از دندههای وی آفريده شد (و از اينرو، کمی کج خلق و ناسازگار است؛ لذا) اگر بخواهی وی را راست کنی، میشکند (و زندگی مشترک به تباهی میانجامد) ولی اگر به همان صورت رهايش سازی (و با کاستیها و کج خُلقیهای وی بسازی) از او بهرهمند خواهی شد.»
روايات ديگری به همين مضمون نيز نقل شده است (نور الثقلين، ج ۱، ص ۴۳۴، حديث ۱۶ و ۱۷ (به نقل از کافی). و البرهان، ج ۲، ص ۱۰ ) او در مجمع البيان، ج ۳، ص ۸. از قول امام باقر نوشته:
خدا، حوّا را از باقيمانده گِل آدم، آفريد.
یادآوری کنم که از آيه اول سوره نساء ( وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا) برخی از کلمه «من» و «منها»، تبعيض برداشت ميکنند اما شماری معتقدند «مِنْ» در اين آيه «نشويه» است (يعنی منشاء چيزی را بيان میکند؛ و برای تبعيض نيست) يعنی حوا همانند خود آدم است و هردو گوهر مشترکی دارند. آنچه در «تورات» و اساطیر آمده، به نقاشی و شعر هم سرایت کرده است!
برخی نقاشان در تابلوهای خودشان زن را سمت چپ به تصویر کشیده اند که متاثر از همین فکر است. «جامی» هم سروده:
زن از پهلوی چپ شد آفریده کس از چپ راستی هرگز ندیده در پایان به کتاب «زن از دنده چپ» نوشته «نور الدين فرح نويسنده سوماليايی اشاره کنم که نشان می دهد پندار مزبور (که بازتاب تصور غیر توحیدی «اول مرد و سپس زن» است، تنها ویژه یهودیان و مسیحیان نبوده و نیست. با کمال احترام همنشین بهار
نام: کریم
ای-میل:
01:06 24 اسفند 1387
با سلام هموطن گرامی- مقالۀ شما را خواندم و تا حدودی در جریان پرسش های شما در رابطه با قرآن قرار گرفتم. از نظر من علی رغم آشنایی شما با قرآن ولی شناخت و برداشت تان از قرآن ( نسبی ) کامل و عمیق نیست. اگر پرسش کردن را معادل جستجوی حقیقت بگیریم و پاسخ صحیح را با حقیقت یکی بدانیم در آن صورت پرسش از پاسخ صحیح، برتر نبوده و نخواهد بود، بلکه هر کدام در جایگاه خود قرار خواهد گرفت. در رابطه با آیۀ 36 در سورۀ ال عمران نیز، این گفته را خداوند از مادر مریم نقل و قول می کند و گر نه در سورۀ حجرات و آیۀ 13 قرآن به صراحت می گوید: ای مردم ما شما را از نر(مرد) و ماده (زن) آفریدم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله گردانیدیم تا بشناسید و شناخت پیدا کنید در حقیقت گرامی ترین شما نزد خدواند با تقواترین شماست بی تردید خداوند دانای آگاه است. البته در آیه های فراوانی است که خداوند از افراد مختلف نقل و قول می کند ( و این به معنی تاید آن حرفها نیست ) و حتی در مورد سنگسار نیز همین خطا را می کنند. و در ارتباط با حوا (آنهم از دندۀ چپ آدم) باید بگویم در هیچ کجای قرآن همچنان چیزی وجود ندارد بلکه آنها تحریفاتی که در کتاب های قبلی به پیامبران نسبت داده اند که اتفاقا قرآن در واقع با آیاتی روشن مثلا در سورۀ نسا و آیۀ 1 به صراحت آنها را تکذیب می کند. و در رابطه با تفاوت کمیت و کیفیت قرآن در ارتباط با طول عمر محمد، زمان و مکان ارسال قرآن و کیفیت پرسش های سوال کنندگان در عصر پیامبر و غیره باید بگویم جواب پرسش شما را قرآن در سورۀ ال عمران آیۀ 7 تشریح می کند.
اساسا قرآن آیات را بعضی محکم و بعضی را متشابه می نامند و تشریح و تبیین آنها را به جزء خدا در فهم و درک افراد راسخون در علم که تمامیت کتاب قرآن را بعد از شناختن قبول دارند و از آن شناخت کلی ( حکمت و فلسفی توحید) به تغییر و تبدیل آیات متشابهات پی می برنند.
یعنی آیات محکمات چه در اولین پیامبر و چه در آخرین پیامبر( محمد ) و چه تا خود قیامت مطابق با قرآن ثابت و محکم هستند ولی همانطور که گفتیم آیات متشابهات همیشه در حال تغییر و تکامل بوده و می باشند. یعنی هر شئی، چیزی، پدیده ای و ... دارای محتوا و شکل می باشد. برای مثال:
ترازو یک وسیله ای برای سنجش می باشد. واحدهای سنجش در آن ثابت می باشند ولی شکل و اندازۀ آن همیشه در حال تغییر و تکامل بوده و خواهد بود. و یا یک واحد اجتماعی همانند یک خانواده و یا یک کشور چند میلیونی علی رغم تفاوت در جنسیت، سن، رنگ، زبان، باور(دین)، نژاد، محل تولد(خاک) و ... ولی در ارزش های انسانی-اخلاقی برابر هستند. در این رابطه من قبلا دو مقالۀ کوتاه نوشته بوده ام. امیدوارم ناتوانی قلم من موجب نارسایی و ابهام بیشتر نشده باشد موفق و سرفراز باشید.