پيشاپيش از زحمات بسيار ارزشمند محقق ارجمند آقای "اسماعيل وفا يغمائی" بينهايت
سپاسگزاريم۰
باشد که فرزندان ايرانزمين در آينده ای نه چندان دور ،چه زنده باشيم ،چه نباشيم، بدانند
پدرانشان درد و رنج غربت را به جان خريدند ; ولی تن به زندگی ذلت بار و نکتبار
جمهوری فاشيستی ضداسلامی نداند۰
سلام بر شهدای خلق!
سلام بر آزادی!
مرگ و نفرين به رژيم آخوندی!
**************************************************************************
دوستان گرامی
تا اینجا به سرعت و بقول معروف تازان و پر شتاب از تاریخ ایران از پایان ساسانیان تا دوران ناصر الدینشاه گذشتیم. عصر ناصر الدینشاه دورانی است که جهان از خواب و خمار کهن پس از کوششهای اهل رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه که سمبل آغاز بیداری جهان در آن عصر بودف در حال برخاستن است. این دوران از تاریخ ایران به دلیل پی آمد انقلاب مشروطه وپس از ان برخاستن و فروشدن رضاشاه و سرانجام ظهور جمهوری اسلامی و اوضاع امروز ایران باید باحوصله بیشترمورد توجه قرار بگیرد بنابر این در تدوین و تحقیق در این دوران( چون تاریخ اتفاق میافتد و کسی آن را نمی نویسد بلکه تدوین و تفسیر و تحلیل آن می تواند کار ما و شما باشد) کندتر و باحوصله بیشتر حرکت میکنیم. مآخذ در پایان هر بخش خواهد آمد.اسماعیل وفا یغمائی
میرزا تقی امیر کبیر |
امیر کبیر شخصیتی که میتوانست ایران را دگرگون کند
میرزا تقی فراهانی در سال ۱۱۸۶ خورشیدی 1807 و چند سال پس از انقلاب کبیر فرانسه در روستای هزاوه اراک متولد شد پدر وی کربلایی قربان نام داشت و آشپز قائم مقام فراهانی وزیر ایراندوست و فاضل و شاعر ایرانی بود. نام مادرامیر، فاطمه بود. وی در خانه قائم مقام تربیت شد او در جوانی منشی قائم مقام بود.
تاثیر و نقش قائم مقام بر رشد امیر کبیر
بدون تردید امیر نخستین تاثیرات را از قائم مقام گرفته است.میرزا ابوالقاسم قائم مقام (۱۱۵۸ خورشیدی در هزاوه اراک - ۱۲۱۴ خورشیدی در تهران) صدر اعظم ایران، سیاستمدار، ادیب، شخصیت برجسته و تاثیرگذار ایرانزمین در عرصه حکومت و سیاست و نیز ادب و هنر نیمهٔ اول قرن سیزدهم هجری بود. قائم مقام پیشتاز نگرش و رویکرد اصلاحات و نیز بهنوعی زمینهساز حکومتداری به شیوهٔ میهندوستانه در ایران و از پیشگامان مبارزه با استعمار نوین در عصر جدید است. شیوهای که بعدها توسط افرادی مانند امیر کبیر و مصدق ادامه یافت. اوفرزند سیدالوزراء میرزا عیسی بود، . اجداد او صاحبنام بودند و چند تن از آنان به خدمات مهم دولتی اشتغال داشتند. قائم مقام زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم آن روزگاررا آموخت.او سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت.
قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی» بود که به واسطه اطلاعات و تجارب خود، به اوضاع و احوال سیاست همسایگان ایران به آشنا و به خوبی دردر شاه جوان ایران نفوذ داشت و با این حال محال بود از او امتیازاتی که به ضرر دولت باشد، به دست آورد.
انگلیسیها یقین داشتند تا او مصدر کار است، ممکن نیست بتوان در امور داخلی ایران
رخنه کرد. نویسندگان انگـلیسی، که در آن تاریخ در ایران سیاحت میکردند، مانند لیوتـنان کونولی، دکتر وولف و فریزر، همه در عین ستایش، قائم مقام را به دوستی با روسها و تحریک عباس میرزا، نایبالسلطنه، به سرپیچی از نصایح دوستان انگلیسی و طرح نقشه تصرف هرات متهم میکنند و حس بدبینی و دشمنی فوقالعاده خود را نسبت به این مرد بزرگ، که در آن هنگام تـنها کسی بود که میتوانست ایران را به خوبی اداره کند، پنهان نمیدارند. او نمونهٔ بارز تدبیر و تیزبینی آمیخته با انسان دوستی میهن پرستانه بود.
قائم مقام وزیر و ادیب ارجمند |
سختگیریهای وی در رابطه با انگلستان که بدنبال ایجاد تجارتخانه و اخذ امتیاز از دولت ایران بود باعث دشمنی آنها با وی گردید. سر جان کمپبل سفیر انگلیس با اخذ بودجه و خرج آن در جهت بدنام کردن میرزا موفق شد باعث بدبینی مردم و حکومت به وی شود. از طرف دیگر میرزا ابوالحسن خان ایلچی که حقوقبگیر انگلیس بود و ماهانه ۱۰۰۰ روپیه از آنها اخذ میکرد اقدام به بدبین کردن شاه و القای اینکه قایم مقام با روسها سر و سر دارد و بدنبال سرنگونی شاه است کرد و در حضرت عبدالعظیم بست نشست تا وقتی که شاه قایم مقام را خلع کند! شاه در سال دوم سلطنت خود (۱۸۳۵ میلادی) دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از
بزرگان ایران آن زمان بود، در سال ۱۲۱۴ هجری شمسی پایان داده شد.قائم مقام مردی ادیب، شاعر، خوشنویس و خطاط و ار استادان نثر فارسی و بخصوص ساده نویسی است اگر به دنبال آغازتولد شعر حماسی و میهنی مقاومت بگردیم باید دوران قائم مقام و جنگهای ایران و روس وخود او را بعنوان یکی از پیشگامان در نظر بگیریم نخستین شعله ها در شعرهای او و کسانی چونشاعران بلندمرتبه فضلالله خاوري شيرازي، مجمر اصفهاني، وصاحبديوان زبانه کشید و چیزی نگذشت که شعله ها با شعرهای عارف و عشقی در جریان انقلاب مشروطیت اوج گرفت. همچنین اگر منصفانه بنگریم رد پای کار قائم مقام و نثر او را در شعری که بعدها شعر سپید نام گرفت میتوانیم ببینیم. نمونه زیر که نامه ای عاشقانه به همسرش است یکی از آنهاست. نامه تقطیع شده تا شعر گونگی آن در فرم سپید بهتر نموده شود
افزودن عمزار قائم مقام. شهر ری |
مهربان من،
دیشب که به خانه آمدم، خانه را صحن گلزار
و کلبه را طبله عطار دیدم.
ضیفی مستغنی الوصف که مایه ناز بود و محرم راز گفت
قاصدی وقت ظهر
کاغذی سر به مهر
آورده که سربسته به طاق ایوان است
و گلدسته باغ رضوان.
فی الفور،
مهر از سر نامه برگرفتم | گویی که سر گلابدان است |
ندانستم نامه خط شماست
یا نافه مشک ختا.
نگارخانه چین است یا نگارخانه عنبرین.
پرسشی از حالم کرده بودی. از حال مبتلای فراق
که جسمش اینجا و جان در عراق است چه میپرسی؟
تا نه تصور کنی که من از تو صبورم. ب
ه خدا بی آن یار عزیز
شهر تبریز
برای من تبخیز است
و از جان و عمر بی آن جان و عمر بیزارم.
بلی، فرقت یاران
و تفریق میان جسم و جان بازیچه نیست.
ایام هجر است و لیالی بی فجر،
درد دوری هست و تاب صبوری نیست
رنج حرمان موجود است
و راه درمان مسدود.
یارب تو به فضل خویشتن باری |
زین ورطه هولناک برهانم
همان بهتر که چاره این بلا
از حضرت جل وعلا خواهم
تا به فضل خدایی رسم جدایی از میان برافتد
و بخت بیدار
و روز دیدار، بار دیگر روزی شود.
والسلام
والسلام
امیر کبیر در مکتب چنین رادمرد و هنرمندی آموزش دید و رشد کرد.از اشعار معروف قائم مقام است
روزگار است این که گه، عزت دهد، گه خوار داردچرخ بازیگر از این بازیچهها، بسیار دارد
مهر اگر آرد، بسی بیجا و، بیهنگام آرد
قهر اگر آرد بسی نا ساز و، ناهنجار دارد
لشکری را، گه به کام گرگ مردمخوار، خواهد
کشوری را گه بدست مرد مردمدار، دارد
مختصات شخصی امیر کبیر
بی نینگ انگلیسی که همراه وزیر مختار انگلیس امیر را ملاقات کرده وی را فردی درشت و تنومند و هوشمند ونیرومند وورزشکار توصیف کرده است. بی نینگ مینویسد امیر در جوانی اهل کشتی بوده و اندام قوی و درشت و نیرومند وی هم موید نیرومندی جسمی. از پهلوانی امیر اطلاعی در دست نیست اما ورزش زورخانه در زمان وی رایجترین ورزش بود. و به ظن قوی امیر کبیر به ورزش باستانی میپداخته است.لباس امیر جبه بود و به منشیانش نیر دستور داده بود جبه به تن کنند. امیر کلاه بلندی بر سر میگذاشت و موهای وی بلند و از نوع به اصطلاح پاشنه نخواب بود. وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارشهایش مینویسد پول دوستی که صفت بارز ایرانیان است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه وی را فردی مورد اطمینان و غیر قابل فساد میدانستند. دکتر یاکوب ادوارد پولاک اتریشی مینویسد: پولهایی که به امیر میدادند و نمیگرفت همگی خرج کشتنش شد
عزت الدوله خواهر ناصر الدینشاه و همسر امیر کبیر |
زندگی شخصی
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول وی با «جانجان خانم» بود امیر بعدها از او جدا شد و «جان جان خانم» حدود سال ۱۲۴۸ در آذربایجاندرگذشت.امیر از نخستین همسر خود «جان جان خانم» سه فرزند داشت. میرزا احمد خان زاده مشهور به «امیر زاده» و دو دختر که نام یکی از آنها «سلطان خانم» ضبط گردیده است.
دومین همسر امیر، یگانه خواهر تنی ناصرالدینشاه بود که «ملکزاده خانم» نام داشت و به عزتالدوله ملقب بود. او دختر محمد شاه و مهد علیابود. او در شانزده سالگی به عقد ازدواج امیر در آمد. امیر در این هنگام حدود چهل و سه ساله بوده است. این ازدواج ظاهراً به خواست و اشاره ناصرالدین شاه صورت گرفته است. این معنا از نامهای که امیر به پادشاه نوشته است بر میآید:
از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام
کردم.
مهد علیا مادر ناصر الدینشاه |
ملکزاده با وجود ناخرسندی مهد علیا در روز جمعه ۲۷ بهمن ۱۲۲۷ برابر با ۲۲ ربیع الاول از سال ۱۲۶۵ قمری به همسری امیر کبیر درآمد.
حاصل ازدواج عزت الدوله با امیرکبیر دو دختر به نامهای تاجالملوک و همدم الملوک بود که به ترتیب با پسرداییهای خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه بعدی) و مسعود میرزا (ظل السلطان بعدی) ازدواج نمودند. محمدعلی شاه به این لحاظ نوه مشترک ناصرالدینشاه، امیرکبیر، و عزت الدوله بودهاست.
پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزت الدوله که هنوز در مرگ شوهر سیاهپوش بود، به فرمان مادر ابتدا با میرزا کاظم خان (پسر میرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج نمود.عزت الدوله در اواخر عمر میگفت: یک موی گندیده آن بچه آشپز، میارزید به تمام هیکل این بچه اعیانها.
نخستین ماموریت سیاسی در قتل گریبایدف
نخسیتین ماموریت سیاسی امیر کبیر این بود که پس از قتل گریبایدوف در ایران، از جانب دستگاه دولتی ایران ماموریت یافت تا برای عذرخواهی به عنوان منشی همراه خسرو میرزا به نزد تزار روسیه برود.وی در این سفر در سال ۱۲۴۴ هجری قمری حد.ود ۲۲ سال داشت .
گریبایدوف |
الکساندر سرگییویچ گریبایدوف نویسنده نامدار و سیاستمدار روس بود که درپائیز سال به عنوان ریس هیأتی از طرف تزار با مقام وزیر مختار برای پیگیری مفاد عهدنامه ترکمنچای و دریافت غرامت از ایران، پس از توقف کوتاهی در تبریز، به تهران آمد و فردای آن روز به نزد فتحعلی شاه رفت و استوارنامه خود را تقدیم کرد . زمانی که به تهران رسید. در تهران متوجه شد تعدای از زنان گرجی در منازل رجال ایرانی به سر میبرند او طبق مفاد ماده سیزده عهدنامه ترکمنچای آنان را اسیر تلقی کرد و از دولت ایران درخواست استرداد آنان را داشت. با کمک و هدایت «آغا یعقوب ارمنی»، یکی از خواجه سرایان حرمسرای فتحعلی شاه، که با خانوادههای رجال ایران آشنا بود به بازرسی خانه شخصیتهای سرشناس و مطالبه زنان گرجی پرداخت. سرانجام با پافشاری گریبایدوف دو زن گرجی، که به گفتهٔ ایرانیان مسلمان شده بودند و در منزل وزیر امور خارجه وقت ایران اصف الدوله به او تحوبل داده شدند، مردم که بخصوص با تبلیغات ملایان خشمگین شده بودند و از بسته شدن معاهده ترکمانچای نیز خشمگین بودند، به تحریک مجتهدی به نام میرزا مسیخ در ۲۲ بهمن ۱۲۰۷ شمسی (۱۱ فوریه ۱۸۲۹میلادی) به سفارت روسیه حمله کردند
وهمه را کشتند و مثله کردند و تنها مالتسوف، دبیر اول سفارت جان سالم به دربرد و ایران و روسیه در آستانهٔ جنگ دیگری قرار گرفتند که با اعزام خسرو میرزا فرزند عباس میرزا به مسکو با در دستداشتن نامه عذرخواهی فتحعلی شاه برای تزار نیکلای یکم، کار به مصالحه کشید و میرزا مسیح به تقاضای دولت روس به عتبات تبعید شد. شاه ایران، برای جلوگیری از جنگ دیگری که پیروزی آن غیرممکن به نظر میرسید الماس بسیار بزرگی را (معروف به الماس شاه همراه فرستادهاش، تقدیم به تزار روسیه کرد ..
فتحعلیشاه قاجار |
قائممقام نامهای نیز تهیه نمود و به هیات اعزامی داد که در آن با تیزهوشی و با قلم استادانهای، گناه بروز واقعه سفارتخانه روس در تهران و قتل گریبایدوف به گردن دولت تزاری گذاشته شده بود.
قائممقام در این نامه، علت اصلی بینظمی های پایتخت و برخی نقاط دیگر را حمله روسیه به ایران و لذا تضعیف دولت و تسری بینظمی و اغتشاش از نقاط مرزی به پایتخت ذکر کرد. او خاطرنشان ساخت که به دلیل صدماتی که از ناحیه دولت روسیه به ایران وارد شده، مجال پرداختن به امور دیگر وجود ندارد و لذا چنین شورش و بینظمی در کشور و دارالحکومه روی داده است. بههرحال، هیات اعزامی با هدایا و برخی پیشکشها عازم روسیه گردیده و در صفر سال 1245.ق -1830 میلادی به پترزبورگ وارد شدند. دراینهنگام روسیه سخت با قوای عثمانی درگیر جنگ بود و بههمیندلیل، علیرغم ماجرای قتل گریبایدوف، استقبال گرم و شایانی از هیات ایرانی به عمل آورد؛ چنانکه خسرومیرزا و همراهان او به حضور نیکلای اول (تزار روسیه) نیز رسیدند و مذاکراتی نیز بین آنان انجام شد. تزار روسیه ضمن پذیرش عذرخواهی دولت ایران، به این حد رضایت داد که صرفا مسببان واقعه قتل گریبایدوف تنبیه گردند. دربار تزاری که بهشدت نگران جبهههای جنگ با عثمانی بود، تمایل نداشت که در این اوضاع اقداماتی به عمل آورد که جبهه جدیدی نیز با ایرانیان گشوده شود و لذا به منظور رضایت ایران، امپراتور روسیه حتی یک کرور از مجموع دو کرور تومان بدهی ایران بابت جنگ ایران و روس .را نیز مورد بخشش قرار داد هیات ایرانی، از جمله محمدتقیخان فراهانی، در طول اقامت دو ماهه در پترزبورگ و همچنین در مسیر رفت و بازگشت، از جمله در شهر تفلیس، از موسسات علمی و صنعتی روسها دیدن کردند. محمدتقیخان جوان بارها به کارخانه های بزرگ اسلحه سازی، توپریزی، باروتسازی، کاغذسازی، فلزتراشی و . . . رفت و از دارالفنون و رصدخانه بزرگ مسکو نیز دیدن کرد. کتابخانهها، دانشگاهها و مریضخانههای روسیه نیز از نگاه تیزبین او دور نماند.
نیکلای اول تزار روسیه |
بیتردید این نخستین سفر به روسیه و دیدار او از مراکز و محافل علمی و صنعتی و مشاهده نظم امور دیوانی و لشکری آن کشور تاثیر فراوانی بر افکار و اندیشههای وی باقی گذاشت. علاوهبرآن، امیرکبیر که در این هنگام جوانی دیوانی بود، از نزدیک با فرهنگ و عادات اهالی روسیه آشنایی یافت و در ضمن انجام ماموریت و هنگام حضور در دربار نیکلای، بهتدریج بر فنون اجرای ماموریتهای سیاسی و مباحثات خارجی هم آگاهی یافت. این سفر در سوم رمضان 1245.ق به پایان رسید.
هیات اعزامی به تبریز بازگشت و غائله قتل گریبایدوف و تیرگی روابط دولتین ایران و روس به نحو مناسبی به پایان رسید؛ هرچند در این بین نباید ضعف و ترس فتحعلیشاه و دربار ایران از روسیه و در مقابل وحشت دولت تزاری از جنگ با ایران در این زمان به دلیل درگیری با عثمانی را در پایان بخشیدن به این ماجرا بیتاثیر دانست؛ و گرنه با کمی تیزهوشی و جسارت از سوی دربار ایران، قضایا حتی میتوانست به نحو دیگری پایان پذیرد و .ایران مطالبات دیگری نیز از روسیه بنماید امیرکبیر در این سفر علاوه بر آشنایی با رسوم ماموریتها و مباحثات خارجی، با مشاهده پیشرفتهای روسیه به فکر سامانبخشیدن به هرجومرج داخلی و بینظمی های امور ایران افتاد. جوان بیستودوسالهای که در ماموریتی تقریبا دلهرهآور(به دلیل قتل گریبایدوف) با امپراتور روسیه ملاقات نموده و از نزدیک شاهد رفتار و اعمال او بود، دیگر نمیتوانست بیستسالبعد که به صدارتاعظمی ایران میرسید ترسی از ایشان به دل راه دهد.
وی در این سفر آموخت که دولتهای استعماری از جمله روسیه بیشازهرچیز به منافع خویش میاندیشند و در این مسیر حتی از مطالبه خونخواهی سفیران خود نیز درمیگذرند. میرزاتقیخان مشاهده میکرد که همانگونه که نمیتوان به وعدههای این دولتها دل خوش کرد، از تهدیدهای آنان نیز نباید بیشازحد هراسی به دل راه داد. امیرکبیر دریافت که در پس هر تصمیم دول خارجی ــ به خصوص روس و انگلیس ــ نقشهای نهفته است که میبایست صرفنظر از تصمیمات ایشان، به ماهیت نقشهها و اهداف پنهانی آنان نیز پی برد. علاوهبراین، مشاهده پیشرفتهای بهعملآمده در روسیه، به امیر آموخت که قدرتمندی دولتها نه در القاب و عناوین طولانی شاهان و درباریان، بلکه با نظم و سازمان بخشیدن به امورات کشور و لشکر و پیشرفت صنایع مختلف است که میتوان به آن دست یافت.(
.ماموریت دوم . ماموریت ایروان و ملاقات با امپراطور روسیه
این ماموریت یک ماموریت تشریفاتی بود که در زمانی که وزیر نظام آذربایجان بود به همراه ناصر الدین میرزای ولی عهد به ایروان رفت تا با تزار روس که به این شهر آمده بود دیدار داشته باشد . دومین سفر امیرکبیر به خارج از کشور نیز در دوران جوانی او روی داد. نه سال پس از سفر نخست به روسیه، امیرکبیر به همراه ناصرالدینمیرزا ــ ولیعهد ــ جهت ملاقات مجدد با تزار روس روانه ایروان شد؛ بااینتفاوتکه اینبار یک مامور ساده دولت ایران نبود، بلکه اینک در دوران محمد شاه قاجار(۱۴ دی ۱۱۸۶ تبریز-۱۴ شهریور ۱۲۲۷ تجریش) نوهٔ فتحعلیشاه و فرزند عباسمیرزا و سومین شاه از دودمان قاجار جانشین فتحعلیشاه وزیر نظام آذربایجان محسوب میگردید.
محمد شاه قاجار |
قدرت و نفوذ میرزاتقیخان در این زمان بهحدی بود که تمام لشکر آذربایجان فرمان کسی جز او را نمیبردند. در سال 1253.ق محمدشاه قاجار ــ جانشین فتحعلیشاه ــ که جهت دفع غائله هرات در خراسان به سر میبرد، متوجه شد که نیکلای اول (تزار روسیه) که ظاهرا به قصد گردش در قفقاز به سر میبرد در نزدیکی سرحدات شاهنشاهی ایران حضور دارد. تزار روسیه نیز از آنجا که با دربار محمدشاه رابطه نسبتا خوبی داشت، فرصت را مغتنم شمرد و ملاقات با او را خواستار شد. اما از آنجا که بهویژه از جانب انگلیسیها شایع شده بود که لشکرکشی دولت ایران برای تصرف مجدد هرات و سرکوب والی طغیانگر آن ناحیه با رضایت و همدلی دولت تزاری صورت گرفته است، ضمن آنکه روس و انگلیس نیز بر سر این منطقه با یکدیگر رقابت داشتند، محمدشاه چندان تمایلی به ملاقات با امپراتور روسیه نداشت و لذا تصمیم گرفت ناصرالدینمیرزا ولیعهد خویش را که در این ایام طفلی هفت ساله بود را به معیت امیرنظام زنگنه روانه ایروان نماید.
امیرنظام زنگنه به همراه هدایا و تحفههای فراوان از تهران عازم تبریز گردید و به همراه ولیعهد خردسال و گروهی دیگر جهت ملاقات با تزار روسیه عازم ایروان شد. همراهان و ملازمان ولیعهد را علاوه بر امیرنظام در این سفر حاجی ملامحمود نظامالعلما(معلم ولیعهد)، عیسیخان(دایی ناصرالدینشاه)، طاهرخان قزوینی، میرزا محمد حکیم باشی و میرزا علیاکبر تبریزی(به عنوان مترجم) برعهده داشتند، اما آن که بیش از همه به هیئت وزن سیاسی مناسب میداد میرزامحمدتقیخان فراهانی (وزیر نظام) بود که در آن زمان به جانشینی از امیرنظام زنگنه تقریبا همهکاره وفرمانروای اول آذربایجان محسوب میگشت
امیر کبیر در این سفر بار دیگر با تشریفات دیدارهای رسمی خارجی آشنا شد و بیشازپیش به فن مذاکره با مقامات و سران دول خارجی پیبرد. هرچند ماموریت ایروان ارزش سیاسی چندانی نداشت، اما تجربه مفیدی برای امیرکبیر به شمار میآمد. وی در سفر نخست خود به روسیه توانسته بود با نشاندادن تواناییها و
لیاقت خود، نظر امیرنظام زنگنه را به خود جلب کند و با انجام خدمتهای پسندیده در طول سفر، پس از بازگشت، در دستگاه وی مشغول به کار گردد. نهسالبعد در سال1253.ق مجددا میرزامحمدتقیخان توانست با نشاندادن لیاقت، کاردانی، شجاعت و ادب خود ، نظر ناصرالدینمیرزا (ولیعهد) را به خود جلب کند؛ تا جایی که از این پس همواره ناصرالدینمیرزا او را در کنار خود حفظ کرد و سرانجام زمانی که شاه ایران شد، وی را به مقام صدارت دولت ایران برگزید. اشاره به بخشهایی از ملاقات هیات ایرانی با تزار روسیه که محمدتقیخان فراهانی وزیر نظام نیز در میان آنان بود خالی از لطف نیست:
نمونه دستخط امیر کبیر و پرخاش به شاه |
ناصرالدینشاه در نوجوانی |
در این شرح سفر، چند نکته جالب توجه درخصوص امیرکبیر به چشم میخورد: اولآنکه در معرفی وی به تزار روسیه، امیرنظام به لیاقت و کاردانی میرزامحمدتقیخان اعتراف نموده و دلیل ترقی وی از مقام مستوفی به وزارت نظام را همین خدمات و لیاقت امیرکبیر ذکر میکند.
نکتهدوماینکه امیرکبیر در پاسخ به احوالپرسی امپراتور روسیه که به زبان روسی از او احوالپرسی کرده، به روسی جواب میدهد. این امر، دلیل بر هوش و ذکاوت امیر در آموزش و یادگیری زبان .روسی ــ با وجود تمام مسئولیتهایش ــ میباشد هرچند در سفر به ایروان و ملاقات با تزار روسیه در محل«اوچ کلیسا» ــ که یک هفته بیشتر به طول نینجامید ــ ماموریت سیاسی خاصی به هیات ایرانی محول نشده بود، بااینوجود در این ملاقات موضوعاتی نظیر قضیه هرات، مهاجران و اتباع ایرانی در روسیه و روسهای مقیم ایران مورد بحث و گفتوگو قرار گرفت و همگی این مسائل باعث شد بیشازپیش بر تجربیات و دانستههای میرزاتقیخان وزیر نظام .درخصوص نحوه برخورد و مذاکره با خارجیان افزوده شود در ادامه ی پیشرفتها و ترقیات میرزاتقیخان باید گفت: پس از مرگ امیرنظام زنگنه، وی مسئولیت تام نظام آذربایجان را به دست آورد. ازهمهمهمتراینکه امیر در هنگامی که وزارت نظام آذربایجان را به دست آورده بود، به پشتوانه سفرهای خود به تفلیس، مسکو، پترزبورگ و ایروان اقدام به مهمترین سفر خارجی خود به ارزروم نمود؛ بااینتفاوتکه این سفر وی بسیار طولانیتر، مهمتر و حساستر از ماموریتهای پیشین بود
ماموریت سوم ماموریت چهارساله ارزنه الروم
یکی از مهمترین اتفاقات دوران زمامداری محمدشاه قاجار را میتوان انعقاد معاهده ارزنهالروم (ارزروم) دانست.
ایران و عثمانی در طول تاریخ بهویژه پس از تاسیس سلسله صفویه درگیر اختلافات و مناقشات با یکدیگر بودند. تدوام همین اختلافات به دوران قاجار نیز کشیده شد. طرفین گاهوبیگاه زدوخوردهایی بهویژه در مناطق مرزی داشتند. شدت این درگیریها در مناطق شمالغربی (در آذربایجان) و جنوب .غربی (در بینالنهرین و خرمشهر) بیش از سایر مناطق بود.
در هنگام پادشاهی فتحعلیشاه مجددا دو کشور رو در روی هم صفآرایی کردند. جالب اینکه هر دو دولت ایران و عثمانی سابقه جنگ و ستیز با روسیه تزاری را نیز داشتند. اما تاریخ هرگز نشان نداد که این دو دولت با یکدیگر متحد شده و .علیه دشمنان خود، بهویژه با روسیه تزاری، وارد جنگ شوند . علاوه بر بیاعتمادی ایران و عثمانی به یکدیگر و فزونخواهیهای عثمانی، در این .قضیه، میتوان به نقش دول استعماری، بهویژه روس و انگلیس، اشاره کرد به هر حال، مجددا اختلافات دو کشور در زمان فتحعلیشاه به اوج خود رسید و عباسمیرزا مامور گردید ضمن لشکرکشی به خاک عثمانی، از دستاندازی این دولت به سرزمینهای ایران ممانعت به عمل آورد.
تابلوئی از جنگی میان ایران و عثمانی در عهد صفوی |
عباسمیرزا با سپاهی تقریبا آماده و مجهز، به عثمانی حمله کرد اما با وجود پیشرفتهای قابلتوجه سپاه او، نتیجهای عاید ایران نگردید و دو کشور به ناچار ــ و یا شاید هم از روی مصلحتاندیشی ــ مصالحه کردند. متعاقب آن، پیمان اول ارزنهالروم در نوزدهم ذیعقده سال .1328.ق- از سوی طرفین به امضاء رسید براساس این معاهده دولت ایران پذیرفت همه مناطقی را که به تصرف خود درآورده به عثمانی مسترد گرداند. مرز دو کشور نیز براساس معاهده سال 1156ق ــ که بین نادرشاه افشار و سلطان محمود بسته شده بود ــ تثبیت گردید. در مقابل، دولت عثمانی متعهد گردید که زوار ایرانی عتبات عالیات را مورد آزار و اذیت و باجخواهی قرار نداده و بلکه در کار آنان تسهیل نیز نماید. همچنین مقرر شد عشایر و دامداران مرزنشین اجازه داشته باشند براساس رسوم دیرینه خود ــ ییلاق و .قشلاق ــ بدون مزاحمت در مرزها تردد نمایند.
آنچه از پیمان نخست الرزنهالروم به دست میآید، آن است که دولت ایران در حین گفتوگوها و جهت حل اختلافات فیمابین، از خود حسن نیت و همکاری شایانتوجهی نشان داد اما بااینوجود ماحصل مذاکرات طرفین که همان پیمان ارزنهالروم باشد، نتوانست ریشه اختلافات طرفین را از بین ببرد.
عباس میرزا شاهزاده و سردار شجاع فرزند فتحعلیشاه قاجار |
این پیمان تنها منجر به انعقاد طرح صلح کلی بین ایران و عثمانی گردید و از مرتفعساختن مواردی که سببساز مناقشات ایران و عثمانی گردیده بود بازماند. از جمله موارد بسیار مهم که همچنان لاینحل باقی ماند، میتوان به اختلافات مرزی طرفین بهویژه در آذربایجان، کردستان و خوزستان اشاره کرد. علاوهبراین، همانگونه که در سالهای بعد نیز مشاهده گردید، حرکت حاجیان ایرانی از سرزمینهای تحت تصرف عثمانی به خانه خدا و همچنین سفر .به عتبات عالیات در عراق با مشکلات و مخاطرات بسیاری همراه شد چنین بود که دوره صلح و آشتی بهزودی به سرآمد و کشمکشهای تازهای نمایان شد.
از سال 1250.ق قافلههای تجار ایرانی در خاک عثمانی بارها مورد هجوم و غارت قرار گرفتند و مرزنشینان و روستاهای سرحدات ایران و عثمانی نیز از حملات و چپاول حکام محلی عثمانی در امان نبودند. ازهمهپیچیدهتر، قضیه بینالنهرین و اوضاع شهر محمره یاخرمشهر) بود. در سال 1253.ق که محمدشاه سرگرم لشکرکشی به هرات بود، ناگهان اوضاع محمره با لشکرکشی والی بغداد به آنجا به هم ریخت.
اسناد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد دولت بریتانیا ــ که در این زمان بهشدت نگران لشکرکشی دولت ایران به هرات بود ــ در تحریک والی بغداد برای حمله به سرحدات جنوبی و غربی ایران، بهویژه خرمشهر، دست داشته است؛ چراکه بریتانیا نمیخواست محمدشاه فراغتی یابد که بتواند با آسودگی خاطربه هرات ــ دروازه هند ــ لشکرکشی کند. سپاه عثمانی در حمله به خرمشهر چپاول و وحشیگری بسیاری از خود بروز داد؛ تاجاییکه پس از قتل مردان و چپاول اموال و داراییها، زنان را نیز به اسیری بردند. دولت ایران بهشدت به این عمل شنیع عثمانی اعتراض نموده و خواستار عقب نشینی لشکر عثمانی از خرمشهر و استرداد اموال غارتشده و پرداخت خسارت گردید. اما پاسخ دولت عثمانی، در عین گستاخی و تحکم، دارای ابعاد حقوقی پیچیدهای نیز بود. آنها گفتند:
«بندر خرمشهر از توابع بصره و بغداد و ملک ما است و رعیت خود را تنبیهی کردهایم. اگر ثابت کردید که خرمشهر از ایران است، آنگاه از خسارت صحبت کنید.» این پاسخ محمدشاه را سخت برآشفت و او تصمیم گرفت در یک فرصت مقتضی این اقدام عثمانی را تلافی کند
.
درگذشت سلطان محمد دوم در سال 1255.ق و شکست سپاه عثمانی از لشکریان ابراهیمپاشا در مصر، دولت ایران را جهت حمله به عثمانی شدیدا وسوسه کرد. درهمینحین سفیر ایران در اسلامبول به تهران بازگشت و ضمن ارائه اطلاعاتی از کیفیت اوضاع و احوال در سرزمین عثمانی، دربار ایران را از آخرین اخبار آن سرزمین آگاه ساخت. پس از مرگ سلطان محمد دوم، سلطان عبدالمجید جانشین او گردید. درهمینحین محمدشاه ــ بیشازهمه به تحریک حاج میرزا آغاسی ــ ظاهرا جهت تنبیه اشرار اما به واقع به نیت لشکرکشی برای جنگ با عثمانی عازم غرب کشور شد. در اواخر سال 1255.ق سلطان عبدالمجید از این اقدام محمدشاه مطلع و هراسناک گردید. لاجرم جهت دفع خطر و حفظ سرزمینهای تحت تصرفش به امپراتور روسیه متوسل شد. وی از امپراتور روسیه درخواست کرد تا واسطه مذاکره بین ایران و عثمانی گردد. امپراتور روسیه نامهای به محمدشاه نوشت و در آن از او خواست ضمن پذیرش تشکیل انجمنی جهت حل اختلافات، نمایندگانی را جهت مذاکره معرفی نماید.
سند ازدواج امیر کبیر با خواهر ناصرالدینشاه |
سرانجام قرار بر آن شد که نمایندگان سیاسی ایران و عثمانی و همچنین نمایندگان دو دولت روس و انگلیس ضمن تشکیل انجمنی در ارزنهالروم به حل و فصل اختلافات فیمابین اقدام نمایند. میرزاجعفرخان مشیرالدوله در این خصوص میگوید:«وقتی که حاجی مرحوم [حاجی میرزا آغاسی] به خبطهای خود منتقل شد، دولتین انگلیس و روس که هر دو باطنا حامی دولت عثمانی بودند، بهخیالآنکه خود را به عنوان توسط، دخیل این کار و چاره برای این امر ناگوار بنمایند، حاجی مرحوم را واداشت کردند که مجلس گفتوگو برقرار و مطالب طرفین به واسطه وکلای ایشان در مجلس مزبور و حضور وکلای دولتین واسطین گفتوگو و اظهار شده، به تراضی طرفین قرارداد اصلاح ذاتالبین نمایند.» ابتدا قرار بود هیات ایرانی به سرپرستی میرزاجعفرخان مشیرالدوله جهت مذاکرات ارزنهالروم عازم گردد، اما او هنگامی که از تهران به تبریز حرکت کرده و به این شهر رسید، ظاهرا دچار بیماری سخت و طولانی گردید؛ بسیاری براین باورند که وی جهت شانهخالیکردن از بار چنین مسئولیت خطیری تمارض نموده و خود را بیمار جلوه داده بود. درهرصورت وی از این کار بازماند و قرعه به نام محمدتقیخان وزیر نظام افتاد. البته در انتخاب او به ریاست هیات ماموران ایرانی نیز جای بحث و مناقشه وجود دارد. برخی معتقدند که در این هنگام وزیر نظام آذربایجان ــ امیرکبیر ــ دارای چنان قدرت و نفوذی در آذربایجان بود که همگان را براین داشت که وی را لایق نمایندگی دولت ایران در مذاکرات ارزنهالروم بدانند. گروهی دیگر معتقدند دلیل اصلی اعزام ایشان به این ماموریت خطیر و طولانی چیزی جز رشک و حسد حاجیمیرزا آغاسی نسبت به ترقیات روزافزون و نفوذ فوقالعاده او در کشور خصوصا در بلاد آذربایجان، نبود؛ به این معنا که حاجیمیرزا آغاسی در سال 1259.ق -1834 میلادی محمدتقیخان را به ماموریت ارزنهالروم روانه کرد تا ازیکطرف از نفوذ او در دربار و ناحیه آذربایجان بکاهد و ازسویدیگر از آنجا که این ماموریت را بس بزرگ و خطیر میپنداشت، میخواست امیرکبیر را با شکست و خفت به کشور بازگرداند. حاجیمیرزا آغاسی بر این باور بود که اختلافات ایران و عثمانی بهقدری عمیق و پیچیده است که انعقاد صلح بین طرفین تقریبا محال است. وی با معرفی وزیر نظام آذربایجان، قصد داشت اولا همانگونه که میپنداشت با شکست مذاکرات، امیر سرشکسته و با خفت به ایران بازگردد و بدینسان از محبوبیت و نفوذ او در میان درباریان و اهالی آذربایجان کاسته شود. ازسویدیگر اگر امیر، باهوش و فراستی که داشت میتوانست سربلند از مذاکرات بیرون بیاید، حاجیمیرزاآغاسی نیز از این افتخار بینصیب نمیماند. اما در عمل نتیجه به گونه دیگری رقم خورد. مذاکرات ارزنهالروم نزدیک به چهارسال طول کشید و نهایتا معاهده ارزنهالروم در سال 1263.ق بین طرفین منعقد گشت.
اهمیت معاهده ارزنه الروم
اهمیت این معاهده ــ پیمان دوم ارزنهالروم ــ تا آنجا است که طرفین عملا پس از آن، مناقشه جدی در روابط خود به وجود نیاوردند و این معاهده پایه روابط آنها ــ حتی تا زمان فروپاشی عثمانی و تشکیل دولت ترکیه و عراق در غرب کشور ــ باقی ماند.متاسفانه با وجود چنین ارزش و اعتباری که مذاکرات ارزنهالروم از آن برخوردار بود، گزارشات دقیق و گستردهای از آن در دست نیست. با این همه، آنچه را هم که موجود است را بیشک میتوان آغازگر تاریخ جدید دیپلماسی ایران دانست
. امیرکبیر در این ماموریت برای نخستینبار به طورجدی در یک کنفرانس چندجانبه و در مذاکرات دیپلماتیک حضور یافت و مدتی طولانی بحث و گفتوگوی سیاسی، تاریخی و حقوقی را پیگیری نمود. امیر در اثنای مذاکرات، با ارسال نامههایی، دربار ایران و بهویژه صدراعظم آن، حاجیمیرزا آغاسی، را از شرح ماوقع آگاه میساخت اما
مشهور است حاجیمیرزا آغاسی به سبب کینه و عداوتی که با وی داشت، حتی نامههای او را نمیگشود؛ تا جایی که پس از مرگ آغاسی تعدادی از نامههای امیرکبیر به او، سر به مهر یافت شد.(5) شرح سفر اختیارنامه محمدتقیخان وزیر نظام، با عنوان «وکیل مختار» دولت ایران در صفر .1259.ق با مهر محمدشاه صادر گردید و امیر در همین ماه عازم ارزنهالروم شد برخی منابع، تعداد همراهان او را تا دویست نفر نیز ذکر کردهاند. البته پس از شروع مذاکرات، تعدادی از آنان به وطن مراجعت نموده و در نهایت، هیات و نمایندگان ایران به سی نفر محدود گردیدند. حاکم ارزنهالروم از امیر خواست تا در آن جا به عنوان میهمان رسمی دولت عثمانی اقامت کند اما وی بنا به دلایلی این امر را نپذیرفت.
حاج میرزا آغاسی |
همراهان میرزامحمدتقیخان را گروهی مرکب از دستیار، منشی، مترجم، مامور واسطه و طبیب گرفته تا وقایعنگار و کاتب و مامور رمز تشکیل میداد که در واقع امیرکبیر از این طرق قصد داشت ضمن کنترل و نظارت دقیق بر روند .مذاکرات و ثبت و ضبط آنها، ایران را نیز از پیشرفت مذاکرات آگاه کند از آنجا که مذاکرات طولانی و گسترده بود، میرزاتقیخان سعی کرد از تمام جوانب مساله اطلاع کسب کرده و ضمن اطلاع از روحیات افراد، اخبار دقیقی از اوضاع و احوال مملکت هایشان نیز به دست آورد. البته او در این ملاحظه خود صرفا اتباع و .نمایندگان دولتهای روسیه، عثمانی و انگلستان را مدنظر نداشت امیرکبیر علاوه بر این عده، با گروهی از ماموران خارجی مستقر در خاک عثمانی نیز ملاقات هایی به عمل آورد که ازآن جمله میتوان به ملاقات او با کنسول فرانسه و چند کشیش آمریکایی نیز اشاره کرد. مقدمات مذاکرات در حال تدارک بود که اوضاع و احوال بسیار سخت و پیچیدهتر از قبل گردید. ماجرا از این قرار بود که والی بغداد، شهر کربلا را به توپ بست و فرمان قتل عام مردم را صادر نمود. این اقدام درواقع با دستور دولت عثمانی صورت گرفت اما بریتانیا و عثمانی پنهانی تصمیم گرفتند که در مذاکرات اعلام شود که این حمله به طور خودسرانه از سوی والی بغداد صورت گرفته است. در حالیکه در حقیقت عثمانیها قصد داشتند در آغاز گفتوگوهای ارزنهالروم، خرمشهر را تصرف کنند و ایران را در مقابل عمل انجامشده قرار دهند. اما در ایران، دولت و بهویژه شخص حاجیمیرزا آغاسی تلاش میکردند تمام این تحولات را از دید مردم و شاه مخفی نگه دارند که نهایتا مردم از مسائل مطلع و برآشفته شدند لذا شاه .علیرغم بیماری، دستور حمله به عثمانی را صادرکرد سرانجام با وساطت و در حقیقت اعمال فشار دولتهای روس و انگلیس، موضوع لشکرکشی دولت ایران منتفی و صرفا قرار شد خسارت و غرامت دریافت گردد نخستین جلسه مذاکرات ارزنهالروم در پانزدهم ربیعالثانی 1259.ق (پانزده مه 1843.م) برگزار شد.
معمولا مذاکرات ارزنهالروم را به دو دوره تقسیم میکنند: دوره اول از سال 1259.ق تا 1260.ق که در برگیرنده هجده جلسه بود و دوره دوم از اواسط سال 1261.ق تا 1263.ق که پیمان نهایی منعقد شد. در دوره اول مذاکرات، بیشازهرچیز مسائل مورد مناقشه مطرح گردید و نمایندگان شرکتکننده از چهار دولت در این خصوص به گفتوگو پرداختند.اما در دوره دوم، شرکتکنندگان سعی کردند ضمن حل اختلافات به تدوین مواد عهدنامه نیز بپردازند. در حین گفتوگوها کماکان درگیریهای مرزی بین ایران و عثمان ادامه داشت و همین امر بر پیچیدگی اوضاع میافزود. بااین وجود، جلسات مذاکره بهطورمنظم و هربار در خانه یکی از چهار نماینده برگزار میشد و مترجمان، تمام مذاکرات را به فارسی و ترکی ترجمه مینمودند. جالب آن که نظیر بسیاری از مذاکرات سیاسی امروزی، در آن روزگار نیز علاوه بر جلسات رسمی، نشستهای خصوصی متعددی جهت حل اختلافات و حصول تفاهم برگزار میگردید که در این مذاکرات نیز برخی از نشستها به .حلوفصل اختلافات کمک شایانی نمود اما در خصوص مشخصات دو طرف اصلی مذاکرهکننده باید چنین گفت که صدر هیات عثمانی ــ انور افندی ــ هرچند در دفاع از منافع عثمانی از خود قابلیت زیادی نشان میداد اما در فن گفتوگو مهارت چندانی نداشت و ضمن عدم رعایت متانت در برخی موارد، موجب بروز جنجال و درگیری در حین مباحثات میگردید. اما در مقابل آنچه که دوست و دشمن راجع به صدر هیات ایرانی ــ امیرکبیرــ گفتهاند، همه نیکی و تحسین و تمجید است. صورت جلسات و گزارشهای باقیمانده از مذاکرات ارزنهالروم نزد نمایندگان، اعضا و سفرای چهار دولت شرکتکننده در این مذاکرات نشان میدهد که امیرکبیر در این گفتوگو بسیار سنجیده سخن گفته و با رعایت موقعشناسی شیوهای بسیار ماهرانه در مذاکرات اتخاذ کرده بوده است. «او میدانست کجا باید دست بالا را بگیرد و کجا کوتاه بیاید، کجا استوار باشد و تندی نماید و کجا باید گذشت کند و نرمی به خرج دهد. پیبرده بود در چه اموری روس و انگلیس با هم سازش و مواضعه نمودهاند و در چه موارد سیاستشان همسان نیست.
رفتار میرزاتقیخان، چه در محیط کنفرانس و چه در شهر [ارزنهالروم] بسیار سنگین و متین بود. به حدی احترام دوست و دشمن را به خود جلب کرده بود که گزارشهای نمایندگان انگلیس پر است از ستایش نسبت به کاردانی و دانایی و نیکرفتاری و بزرگمنشی او؛ گرچه از حساسیت وی همیشه دلخوش نبودند.» متاسفانه امیرکبیر در شرایطی به دفاع از منافع ملی در مذاکرات ارزنهالروم مشغول بود که دولت ایران بدون برخورداری از سیاست خارجی مشخص تنها امید خود را به وی بسته بود. تا آنجا که حتی نابسامانی اوضاع ایران بهحدی بود که حاجیمیرزا آغاسی تحت تاثیر روس و انگلیس در برخی مواقع دستورات و پیامهای کاملا ضد و نقیض به گروه مذاکرهکننده در ارزنهالروم میفرستاد. وی حتی کار را تا آنجا پیش برد که در کمال نادانی، دولتهای بیگانهای را که در مذاکرات ارزنهالروم شرکت داشتند از محتوای پیامهای خود آگاه میکرد. در چنین شرایطی است که بیشتر به سختی کار و مهارت امیرکبیر پیخواهیم برد. در یک کلام باید گفت که در آوردگاه سیاست و دیپلماسی ایران، روس، انگلیس و عثمانی این نماینده ضعیفترین کشور، یعنی ایران، بود که با مهارت و شجاعت و آگاهی به فن دیپلماسی و گفتوگو با طرفهای خارجی توانست پیروز میدان گردد. دولت و دربار ایران در این زمان بهقدری ناآگاه و غافل از رسوم مذاکرات بینالمللی بودند که حتی در صدور اختیارنامه میرزاتقیخان مواردی از اشکال از خود باقی گذاشتند و بدینترتیب مجبور شدند پس از سپریشدن چندین جلسه از مذاکرات ارزنهالروم فرمان مکمل اختیارنامه او را صادر کنند.
امیرکبیر در حین مذاکرات بارها و بارها تا مرز تقابل و حتی درگیری با نمایندگان عثمانی پیش رفت اما هرگز تسلیم تهدیدات و بلوفهای آنان نشد. هرچند پرداختن به ریز مسائل و شرح جزئیات در هریک از موارد اختلافی و بیان موضع و عملکرد امیرکبیر در این موارد از حوصله این بحث خارج است اما باید گفت که وی در خصوص هریک از موارد اختلافی با دستی پر و آگاهی کامل از مساله و نهراسیدن و مرعوبنشدن پای به میدان مذاکره میگذاشت و معمولا پیروز و سربلند بیرون میآمد. در جهت معرفی میزان قدرت قابلیت امیرکبیر در فن مذاکره و دیپلماسی، همین بس که رابرت کرزن، که خود جزو نمایندگان هیات انگلیس حاضر در مذاکرات بود، درباره او چنین گفته است: «میرزا تقی از تمام نمایندگان عثمانی، روسیه و انگلیس که در ارزنهالروم جمع شده بودند قابل ملاحظه تر و مشخصتر بود و با هیچ یک از آنها قابل مقایسه .نبود.» ظلالسلطان نیز در کتاب تاریخ و سفرنامه مسعودی میگوید: «از روی انصاف میگویم و خدا را به شهادت میطلبم که در مقام امیرکبیر غلو نکردم. از خواجه نظامالملک مرحوم وزیر معروف و مشهور سلاجقه و صاحببنعباد وزیر مشهور و معروف دیالمه و پرنس بیسمارک و لرد پالمرستون ریشلیو وزیر مشهور لوئی سیزدهم فرانسه و پرنس کارچکوف روسی، به حقِ حق، بهمراتب با عرضهتر و بهتر بود.».
بدون تائید تمام اقدامات امیرکبیراز آنجا که مقصود اصلی در این بحث اوضاع سیاست خارجی ایران در عمر سیاسی امیرکبیر میباشد نمیتوان از مهارتها و قابلیتهای وی به آسانی گذشت. برخی از .محققان و مورخان ایراداتی بر وی وارد نمودند یکی از این موارد گرایش وی به سمت ایالات متحده امریکا میباشد. اعتقاد براین است که امیر با هدف دفع خطر روس و انگلیس به سمت نیروی سومی گرایش پیدا کردهرچند در این مورد نمیتوان بر امیر چندان خرده گرفت اما این ایراد از سوی برخی وارد میشود که با واردکردن ناگهانی دولت امریکا به صحنه سیاسی کشور، بریتانیا و روسیه را هرچه بیشتر در جهت تسلط و نفوذ در ایران تحریک نمود. گروهی دیگر بر این باورند که اعطای حق بازرسی و نظارت بر کشتیها در خلیجفارس به دولت بریتانیا از سوی وی نیز امری غیرقابل دفاع میباشد؛ چراکه دولت انگلستان در آن زمان به بهانه جلوگیری از بردهداری و حملونقل و فروش برده در دریایعمان و خلیجفارس .عملا قصد داشت این آبراه حیاتی را تحت نفوذ و کنترل خود درآورد .
امیرکبیر در حالی مذاکرات ارزنهالروم را پیش میبرد که این گفتوگوها بسیار طولانی، گسترده و وقتگیر بود. در حین مذاکرات چندین بار امیر به بیماری و نقاهت مبتلا گشت و حتی یکبار براثر آشوبی که در شهر ارزنهالروم روی داد تا پای مرگ پیش رفت ولی هرگز از مذاکرات دست نکشید و با تدبیر و درایت خود کار را با انعقاد عهدنامه ارزنهالروم در شانزدهم جمادیالثانی سال 1262.ق به پایان برد و سرافراز به میهن بازگشت. در کل میتوان گفت به موجب معاهده ارزنهالروم، هرچند دولت ایران از دعاوی خود در بعضی مناطق مرزی دست برداشت، اما در مقابل عثمانیها نیز حاکمیت ایران بر خرمشهر و ساحل چپ اروندرود و نیز حق کشتیرانی ایران در این رودخانه را به رسمیت شناختند که تاریخ نشان داد، اهمیت ارزش مورد اخیر به چه میزان میباشد.امیر پس از چهارسال به میهن بازگشت اما متاسفانه مورد بیمهری برخی از جمله حاجمیرزا آغاسی قرار گرفت. وی چنین وانمود میکرد که امیرکبیر در انجام کامل ماموریت خویش موفق نبوده و علاوه براین در مواردی نیز که کامیاب گردیده ارشادات و راهنماییهای شخص وی موثر بوده است. سرانجام وی و محمدشاه قاجار .ضمن اعتراف به تواناییهای امیرکبیر به تحسینش پرداختند امیر توانست ضمن انعقاد معاهده ارزنهالروم اولا دفع خطر از جانب عثمانی نماید و درگیریهای طولانی بین طرفین را به پایان رساند، ثانیا برخی امتیازات و اراضی مهمی را که مورد مناقشه بود به ایران بازگرداند و ثالثا ــ ازهمهمهمتر ــ به دولتهای همسایه و همچنین به دولتهای استعماری متذکر گردد که این سرزمین دارای مردانی کاردان و ماهر در فن مذاکره و دیپلماسی است که اجازه نخواهند داد بیگانگان بهراحتی و سهولت و در پرتو مهارتهای خویش در گفتوگو و احیانا به توسط اغوا و تطمیع حقی از حقوق ملت ایران را ضایع گردانند. جهت آشنایی با گفتوگوها و مذاکرات صورتگرفته در ارزنهالروم بهتر است در پایان گفتار نگاهی به متن این معاهده به نقل از کتاب مرحوم عباس اقبال آشتیانی :داشته باشیم
مقدمه . . . فقره اول: دولتین اسلام قرار میدهند که مطلوبات نقدیه طرفین را که تابهحال از یکدیگر ادعا میکردند کلّها ترک کنند ولکن با این قرار به مقاولات تسویه مخصوصه، مندرجه در فقره چهارم خللی راه نیابد.
فقره دوم: دولت ایران تعهد میکند که جمیع اراضی بسیطه ولایت زهاب یعنی اراضی جانب غربی آن را به دولت عثمانی ترک کند و دولت عثمانی نیز تعهد میکنند که جانب شرقی ولایت زهاب یعنی جمیع اراضی جبالیه آن راکه مع دره کردند به دولت ایران ترک کنند و دولت ایران قویاً تعهد میکنند که در حق شهر ولایت سلیمانیه از هرگونه ادعا صرفنظر کرده به حق تملکی که دولت عثمانیه در ولایت مذکور دارد وقتاًمنالاوقات یکطور دخل و تعرض ننمایند و دولت عثمانیه نیز قویاً تعهد میکنند که شهر و بندر محمره و جزیرهالخضر و لنگرگاه و هم اراضی ساحل شرقی یعنی جانب یسار شطالعرب را که در تصرف عشایر متعلقة معروفة ایران است به ملکیت در تصرف دولت ایران باشد و علاوه براین حق خواهند داشت که کشتیهای ایران به آزادی تمام از محلی که شطالعرب به بحر منصب میشود تا موضع التحاق .حدود طرفین در شهر مذکور آمد و رفت نمایند
فقره سوم: دولتین متعاهدتین تعهد میکنند که به این معاهده حاضره سایر ادعاهایشان را در حق اراضی ترک کرده از دو جانب بلاتأخیر مهندسین و مامورین را .تعیین نموده برای اینکه مطابق ماده سابقه حدود مابین دولتین را قطع نمایند فقره چهارم: طرفین قرار دادهاند که خساراتی که بعد از قبول اخطارات دوستانه دو دولت بزرگ واسطه که در شهر جمادیالاول سنه هزارودویستوشصتویک تبلیغ و تحریر شده به طرفین واقع شده و هم رسومات مراعی از سالی که تاخیر افتاده براینکه مسائل آنها را از روی عدالت وصول و احقاق حق شود از دو جانب بلاتاخیر .مامورین را تعیین نمایند
فقره پنجم: دولت عثمانی وعده میکند که شاهزادگان ایران در برسا اقامت داده غیبت آنها را از محل مذکور و مراوده مخفیه آنها را به ایران رخصت ندهند و از طرف دولتین علیتین تعهد میشود که سایر فراریها به موجب معاهده سابقه ارزنهالروم .عموما رد شوند
فقره ششم: تجار ایران رسم گمرک اموال تجارت خود را موافق قیمت حالیه و جاریه اموال مذکوره نقدا یا جنسا به وجهی که در عهدنامه منعقده ارزنهالروم در سنه هزارودویستوسیوهشت در ماده ششم که دایر بر تجارت است مسطور شده ادا .کنند و از مبلغی که در عهدنامه مذکوره تعیین شده زیاده وجهی مطالبه نشود
فقره هفتم: دولت عثمانیه وعده میکند که به موجب عهدنامههای سابقه امتیازی که لازم باشد در حق زوار ایرانی اجرا دارد تا از هر نوع تعدیات بری بوده بتوانند به کمال امنیت محلهای مبارکه را که در ممالک دولت عثمانی است زیارت کنند و همچنین تعهد میکنند که به مراد استحکام و تاکید روابط دوستی و اتحاد که لازم است فیمابین دو دولت اسلام و تبعه طرفین برقرار باشد، مناسبترین مسائل را استحصال نمایند تا چنانکه زوار ایرانیه در ممالک دولت عثمانیه به جمیع امتیازات نایل میباشند. سایر تبعه ایرانیه نیز از امتیازات مذکوره بهرهور بوده خواه در تجارت و خواه در موارد سایره از هر نوع ظلم و تعدی و بیحرمتی محفوظ باشند و علاوه براین بالیوزهایی که از طرف دولت ایران برای منافع تجارت و حمایت تبعه و تجار ایرانیه به جمیع محلهای ممالک عثمانیه که لازم باشد نصب و تعیین شود به غیر از مکه مکرمه و مدینه منوره دولت عثمانیه قبول مینمایند و وعده میکنند که کافه امتیازاتی که شایسته منصب و ماموریت بالیوزهای مذکوره باشد و در حق قنسولهای سایر دول متحابه جاری میشود در حق آنها نیز جاری شود و نیز دولت ایران تعهد میکند که بالیوزهایی که از طرف دولت عثمانیه به جمیع محلهای ممالک ایرانیه که لازم بیاید نصب و تعیین در حق آنها و در حق تبعه و تجار دولت عثمانیه که در ممالک .ایران آمد و شد میکنند معامله متقابله را کاملا اجرا دارد
فقره هشتم: دولتین علیتین اسلام تعهد میکنند که برای دفع و رفع و منع غارت و سرقت عشایر و قبایل که در سرحد میباشند تدابیر لازمه اتخاذ و اجرا کنند و به همین خصوص در محلهای مناسب عسکر اقامت خواهند داد. دولتین علیتین تعهد میکنند که از عهده هر نوع حرکات تجاوزیه مثل غصب و غارت که در اراضی یکدیگر وقوع مییابد برآیند. قرار دادند که عشایری که متنازع فیه باشد و صاحب آنها معلوم نیست بهخصوص انتخاب و تعیینکردن محلی که بعد از این دائما اقامت خواهند کرد یکدفعه به اراده اختیار خود ایشان حواله شود و عشایری که تبعیت آنها معلوم است .جبرا به اراضی دولت متبوعه آنها داخل شوند
فقره نهم: جمیع مواد و فصول معاهدات سابقه خصوصا معاهدهای که در سنه 1238 هـ .ق در ارزنهالروم منعقد شده که به خصوص به این معاهده حاضر الغاء و تغییر نشده مثل آنکه کلمهبهکلمه در این صحیفه مندرج شده باشد کافه احکام و قوت آن ابقاء شده است و فیمابین دو دولت علیه قرار داده شده است که بعد از مبادله این معاهده در ظرف دو ماه یا کمتر مدتی از جانب دولتین قبول و امضاء شده تصدیق نامههای آن را مبادله خواهند کرد. وکان ذلک فی یوم سادس عشرون شهر .جمادیالثانی سنه 1262 البته در برخی اسناد و نامههای بهجامانده از این دوره فقره یا ماده دیگری نیز به :چشم میخورد که به شرح ذیل میباشد
فقره دهم: این معاهده حاضره اساس صلح گردیده به مراد قراردادن تفرعات مواد مندرجه آن و بعضی خصوصیاتی که تسویه آنها فیمابین دولتین لازم است. دولتین (9).تعهد میکنند که بعد از تصدیق کردن این معاهده از طرفین وکلا تعیین نمایند
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر