در ادامه پرداختن به یادگاری های جنگ جهانی دوم در ایران به سراغ قبرستان لهستانی ها رفته است، قبرستانی که دیدنش برای اجنبی ها حلال و آزاد و برای خود ایرانی ها ممنوع و حرام است! البته اگر با سرایدار قبرستان لهستانی ها(که کارمند رسمی سفارت لهستان در تهران بود) گپ و گفتی بزنید و دوست شوید، موضوع کمی فرق می کند!
سرگذشت"بچه های تهران" در 1 سپتامبر 1939 آغاز می شود، زمانی که آلمان به لهستان حمله می کند. پس از این تهاجم، صدها هزار نفر از یهودیان لهستانی از طریق مرز شرقی لهستان به اتحاد جماهیر شوروی گریختند. در آنجا، بیش از یک میلیون لهستانی مسیحی به آنها ملحق شدند.
در همین دوره بود که ریشه های تشکیل رژیم صهیونیستی در طول جنگ جهانی دوم شکل می گرفت و اروپایی ها هم بدشان نمی آمد که از شر اقلیت یهودی خلاص شوند و حتی شواهد و قرائنی از همکاری برخی دولتهای اروپایی برای تسریع مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی وجود دارد.
پس از حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1942 میلادی سربازان انگلیسی و روسی که به صورت مشترک ایران را اشغال کرده بودند و در اوت 1941 رضا شاه پهلوی که موضعی بی طرف اتخاذ کرده بود را وادار به کناره گیری به نفع پسرش، محمدرضا کردند.
در سال 1942، مقامات روسی مجوز انتقال و اسکان 24000 شهروند لهستانی و سربازان جدید ارتش آندرس را از روسیه به ایران صادر کردند. انتقال آنان در بهار 1942 آغاز و تا اواخر تابستان همان سال ادامه یافت. در میان این شهروندان 1000 کودک یهودی نیز وجود داشتند که اکثر آنان یتیم بودند. این همان گروهی است که به "بچه های تهران" معروف شدند.
آژانس یهودیان یک پرورشگاه برای کودکان یهودی احداث کرد. 730 کودک یهودی که از آوریل تا اوت 1942 وارد ایران شده بودند در چادرهایی که در زمین های "دوشان تپه" - پادگان نظامی سابق نیروی هوایی ایران خارج از تهران- برپا شده بود، اسکان داده شدند. تلاش برای کمک به تخلیه تعداد بیشتری از کودکان از پرورشگاه ها پس از این نقل و انتقال موفقیت آمیز باعث شد که بعد از تابستان سال 1942 تعدادی دیگر از کودکان لهستانی- یهودی به تهران بیایند.
در ميان اين لهستانی ها مي توان چهرهايي از ادب و فرهنگ لهستان را باز شناخت كه در ايران ماندند.جذب جامعه فرهنگي- هنري ايران شدندوالبته تاثير گذاشتند و تاثير پذيرفتند.
گروهي از اين لهستانيان در سال 1942 به تشكيل انجمن لهستاني مطالعات ايرانيدر تهران همت نمودند.هدف اين انجمن آشنايي دو ملت با فرهنگ يكديگر بود، انجمنی که ظاهرا هنوز فعال است.
از اعضاي انجمن مي توان از ايران شناس بزرگ لهستاني فرانچيشك ماخالسكي نام برد.وي بعد ها به تدريس ايران شناسي در كراكو پرداخت .از تاليفات وي مي توان به اثر 3 جلدي ادبيات ايران معاصر اشاره کرد. اما اين پناهجويان غير نظامي لهستاني در ايران داراي تشكيلاتي بودند كه امور مربوط به زندگي روزمره آنان را سامان مي داد.اين تشكيلات به دو بخش اردوگاه وانيستيتو و بهداشت تقسيم مي شد.
و بسیاری از این زنان و مردان و کودکان در همان سالهای جنگ بر اثر یماری تیفوس و وبا در تهران بکام مرگ کشیده شدند و در گورستانی ،شرق تهران آن زمان به خاک سپرده شدند، این گورستان امروزه در محدوده میدان شهدا و خیابان پیروزی واقع است.
در اين گورستان 1937 گور لهستاني موجود است كه 409 گور از آن سربازان و باقي از آن غير نظاميان است.در اين گورستان بجز گور لهستانی های مهاجر، مي توان به گور آنتوان بارفسكي اشاره كرد.او افسر ارتش ايران در جنگ هرات بوده و در همان جنگ نيز در راه حفظ يكپارچگي خاك ايران قربانی شد.
بنای اصلی یادبود گورستان لهستانی ها با نشان رسمی لهستان(عقاب)
تاریخ تولدها متفاوت اما تاریخ مرگ همه این مردگان 1942 می باشد (1322 شمسی)
نمای دیگری از گورستان لهستانی
نمونه از سنگ قبرها: آنا میلاک که در 56 سالگی در تهران درگذشت
مهمانان ناخوانده ای که قریب به هفتاد سال است اینجا خفته اند
عکس یادگاری پرستاران و محافظان لهستانی بچه های تهران
عکس قدیمی از گورستان لهستانی در دوشان تپه
پرستار لهستانی در تهران
در این منطقه 5 گورستان وجود دارد، گورستان روسها،گورستان ارامنه،ایتالیا،فرانسه ولهستان که تا 12 سال قبل در آن دفن می کردند.
، اکنون بازدید ازاین گورستان ها میسر نیست و فقط توریست های خارجی، اقوام و اعضای سفارت خانه ها از طریق معرفی و هماهنگی سفارت خانه لهستان می توانند از آن بازدید کنند ، یکی از یادگاری ها و آثار تاریخی بجا مانده از جنگ جهانی دوم که به نظر می رسد ایرانی ها هم به اندازه لهستانی ها از آن حق و سهم دارند و باید حق عمومی بازدید شهروندان ایرانی از این آثار تاریخی که در سرزمین مادری-خواسته یا ناخواسته- جاخوش کرده اند، وجود داشته باشد.
کاش با ساماندهی و تبدیل این یادگاری های پراکنده ولی پر ارزش می توانستیم موزه ای با نام "موزه جنگ جهانی دوم در ایران" داشته باشیم و بر جاذبه های توریستی کشورمان بیفزائیم، راستی چه اشکال دارد وزارت امور خارجه کشورمان در کنار سایر وظایف خود، به این گونه موارد نیز بپردازد تا شاهد ایجاد شاخه جدیدی از توریسم با عنوان توریسم جنگ جهانی دوم هم باشیم؟ یادمان نرود که اگر امروز مطالبه ای نباشد، کم کم این اماکن تاریخی تبدیل به ملک طلق خارجی ها می شود و به صورت یک مکان دیپلماتیک در می آید که فردا دیگر حتی درخواست بازدید مقامات رسمی ایرانی هم از این اماکن باید با اجازه سفارتخانه های خارجی باشد!
سرگذشت"بچه های تهران" در 1 سپتامبر 1939 آغاز می شود، زمانی که آلمان به لهستان حمله می کند. پس از این تهاجم، صدها هزار نفر از یهودیان لهستانی از طریق مرز شرقی لهستان به اتحاد جماهیر شوروی گریختند. در آنجا، بیش از یک میلیون لهستانی مسیحی به آنها ملحق شدند.
در همین دوره بود که ریشه های تشکیل رژیم صهیونیستی در طول جنگ جهانی دوم شکل می گرفت و اروپایی ها هم بدشان نمی آمد که از شر اقلیت یهودی خلاص شوند و حتی شواهد و قرائنی از همکاری برخی دولتهای اروپایی برای تسریع مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی وجود دارد.
پس از حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1942 میلادی سربازان انگلیسی و روسی که به صورت مشترک ایران را اشغال کرده بودند و در اوت 1941 رضا شاه پهلوی که موضعی بی طرف اتخاذ کرده بود را وادار به کناره گیری به نفع پسرش، محمدرضا کردند.
در سال 1942، مقامات روسی مجوز انتقال و اسکان 24000 شهروند لهستانی و سربازان جدید ارتش آندرس را از روسیه به ایران صادر کردند. انتقال آنان در بهار 1942 آغاز و تا اواخر تابستان همان سال ادامه یافت. در میان این شهروندان 1000 کودک یهودی نیز وجود داشتند که اکثر آنان یتیم بودند. این همان گروهی است که به "بچه های تهران" معروف شدند.
آژانس یهودیان یک پرورشگاه برای کودکان یهودی احداث کرد. 730 کودک یهودی که از آوریل تا اوت 1942 وارد ایران شده بودند در چادرهایی که در زمین های "دوشان تپه" - پادگان نظامی سابق نیروی هوایی ایران خارج از تهران- برپا شده بود، اسکان داده شدند. تلاش برای کمک به تخلیه تعداد بیشتری از کودکان از پرورشگاه ها پس از این نقل و انتقال موفقیت آمیز باعث شد که بعد از تابستان سال 1942 تعدادی دیگر از کودکان لهستانی- یهودی به تهران بیایند.
در ميان اين لهستانی ها مي توان چهرهايي از ادب و فرهنگ لهستان را باز شناخت كه در ايران ماندند.جذب جامعه فرهنگي- هنري ايران شدندوالبته تاثير گذاشتند و تاثير پذيرفتند.
گروهي از اين لهستانيان در سال 1942 به تشكيل انجمن لهستاني مطالعات ايرانيدر تهران همت نمودند.هدف اين انجمن آشنايي دو ملت با فرهنگ يكديگر بود، انجمنی که ظاهرا هنوز فعال است.
از اعضاي انجمن مي توان از ايران شناس بزرگ لهستاني فرانچيشك ماخالسكي نام برد.وي بعد ها به تدريس ايران شناسي در كراكو پرداخت .از تاليفات وي مي توان به اثر 3 جلدي ادبيات ايران معاصر اشاره کرد. اما اين پناهجويان غير نظامي لهستاني در ايران داراي تشكيلاتي بودند كه امور مربوط به زندگي روزمره آنان را سامان مي داد.اين تشكيلات به دو بخش اردوگاه وانيستيتو و بهداشت تقسيم مي شد.
و بسیاری از این زنان و مردان و کودکان در همان سالهای جنگ بر اثر یماری تیفوس و وبا در تهران بکام مرگ کشیده شدند و در گورستانی ،شرق تهران آن زمان به خاک سپرده شدند، این گورستان امروزه در محدوده میدان شهدا و خیابان پیروزی واقع است.
در اين گورستان 1937 گور لهستاني موجود است كه 409 گور از آن سربازان و باقي از آن غير نظاميان است.در اين گورستان بجز گور لهستانی های مهاجر، مي توان به گور آنتوان بارفسكي اشاره كرد.او افسر ارتش ايران در جنگ هرات بوده و در همان جنگ نيز در راه حفظ يكپارچگي خاك ايران قربانی شد.
سردر گورستان روسها در تهران(کنار گورستان لهستانی ها) که البته ورود به آن ممنوع بود.
بنای اصلی یادبود گورستان لهستانی ها با نشان رسمی لهستان(عقاب)
تاریخ تولدها متفاوت اما تاریخ مرگ همه این مردگان 1942 می باشد (1322 شمسی)
نمای دیگری از گورستان لهستانی
نمونه از سنگ قبرها: آنا میلاک که در 56 سالگی در تهران درگذشت
مهمانان ناخوانده ای که قریب به هفتاد سال است اینجا خفته اند
عکس یادگاری پرستاران و محافظان لهستانی بچه های تهران
عکس قدیمی از گورستان لهستانی در دوشان تپه
پرستار لهستانی در تهران
تنها عکسهای موجود از بچه های تهران(لهستانی ها)
در این منطقه 5 گورستان وجود دارد، گورستان روسها،گورستان ارامنه،ایتالیا،فرانسه ولهستان که تا 12 سال قبل در آن دفن می کردند.
، اکنون بازدید ازاین گورستان ها میسر نیست و فقط توریست های خارجی، اقوام و اعضای سفارت خانه ها از طریق معرفی و هماهنگی سفارت خانه لهستان می توانند از آن بازدید کنند ، یکی از یادگاری ها و آثار تاریخی بجا مانده از جنگ جهانی دوم که به نظر می رسد ایرانی ها هم به اندازه لهستانی ها از آن حق و سهم دارند و باید حق عمومی بازدید شهروندان ایرانی از این آثار تاریخی که در سرزمین مادری-خواسته یا ناخواسته- جاخوش کرده اند، وجود داشته باشد.
کاش با ساماندهی و تبدیل این یادگاری های پراکنده ولی پر ارزش می توانستیم موزه ای با نام "موزه جنگ جهانی دوم در ایران" داشته باشیم و بر جاذبه های توریستی کشورمان بیفزائیم، راستی چه اشکال دارد وزارت امور خارجه کشورمان در کنار سایر وظایف خود، به این گونه موارد نیز بپردازد تا شاهد ایجاد شاخه جدیدی از توریسم با عنوان توریسم جنگ جهانی دوم هم باشیم؟ یادمان نرود که اگر امروز مطالبه ای نباشد، کم کم این اماکن تاریخی تبدیل به ملک طلق خارجی ها می شود و به صورت یک مکان دیپلماتیک در می آید که فردا دیگر حتی درخواست بازدید مقامات رسمی ایرانی هم از این اماکن باید با اجازه سفارتخانه های خارجی باشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر