تبریزی
انسان ها تا کنون از چهار زمان تاریخی گذشته اند: ۱- زمان ددمنشی ۲- زمان برده داری ۳- زمان دهداری ۴- زمان سرمایه داری
زمان ددمنشی
جانداران به جز تک یاخته ها و میکرب ها دو گروه هستند:
گیاهان و جانوران، جانوران نیز دو گروه هستند: مهره داران و بی مهرگان،
مهره داران نیز پنج گروه هستند: ماهیان – دوزیستان – خزندگان – پرندگان -
پستانداران، پستانداران چندین گروه هستند: گوشتخوارانی مانند گربه سانان و
جانورانی مانند: گربه – ببر – پلنگ – پوما – یوزپلنگ – شیر و یا سگ سانان و
جانورانی مانند: سگ – گرگ – روباه – شغال و همچنین گوشتخواران دیگر،
گیاهخوارانی مانند زوج سم ها و جانورانی مانند: آهو – شتر - گاو – گوسپند –
گوزن - بز – بز کوهی – زرافه و یا تک سم ها و جانورانی مانند: اسب – خر –
گورخر – کرگدن و همچنین گیاهخواران دیگر و گونه های دیگر جانوران پستاندار.
انسان از نگر دانش جانورشناسی از گروه مهره داران پستاندار بوده و گونه ای
میمون است و با جانورانی مانند شامپانزه و گوریل و اورانگوتان هم خانواده
است و دندان های انسان برای خوردن میوه کارائی دارند و دندان های انسان
مانند دندان های گوشتخواران برای گوشتخواری و مانند دندان های گیاهخواران
برای گیاهخواری کارائی ندارند! نخستین مهره دارانی که در کره زمین پیدا
شدند ماهی ها بودند، پس از دگردیسی در برخی از ماهی ها که میلیون ها سال به
درازا کشید دوزیستان پدیدار شدند و سپس خزندگان و پرندگان و پستانداران در
جهان پیدا شدند.
پنج بار نزدیک بود که زندگی در سرتاسر جهان از میان برود!
یک بار در چهارصد و پنجاه میلیون سال پیش برای رویدادهای ناشناخته ای که
دانشمندان هنوز درباره آنها دانش فراوانی ندارند بسیاری از جانداران نابود
شدند! بار دوم در سیصد و هفتاد و چهار میلیون سال پیش برای رویدادهای
ناشناخته بسیاری از جانداران نابود شدند! بار سوم در دویست و پنجاه میلیون
سال پیش برای رویدادهای ناشناخته بسیاری از جانداران نابود شدند! بار چهارم
در دویست میلیون سال پیش برای رویدادهای ناشناخته بسیاری از جانداران
نابود شدند! پس از آن خزندگان غول پیکری که پاره ای از آنها بالدار بودند و
مانند پرندگان توان پرواز داشتند در کره زمین پیدا شدند، این خزندگان غول
پیکر دایناسور نام داشتند و درختان غول آسائی نیز در آن هنگام در کره زمین
یافت می شدند، در آن هنگام هوای کره زمین بسیار گرم و نمناک بود و در هیچ
جا برف و یخ دیده نمی شدند اما ناگهان هوای کره زمین سرد شد و همه جا را
برف و یخ فراگرفتند و دایناسورها مردند و درختان غول آسا از میان رفتند چون
در شصت و شش میلیون سال پیش برای بار پنجم بسیاری از جانداران در جهان
نابود شدند!
شصت و شش میلیون سال پیش به جز دایناسورها و درختان غول آسا
که همگی را سرمای ناگهانی نابود کرد هر جانور و گیاهی که توانست در برابر
سرما پایداری کند زنده ماند و جانورانی که توانستند به غارها و یا به بخش
هائی از کره زمین که اندک گرمائی داشتند بروند زنده ماندند و جانوران و
گیاهان دیگر همگی نابود شدند! دانشمندان تا دیرگاهی نمی دانستند که چرا
ناگهان و هنگامی که هوای کره زمین آن چنان گرم بود که برف و یخ در آن یافت
نمی شدند چنان یخبندان سهمگینی رخ داده است اما هم اکنون دانشمندان پی برده
اند که شصت و شش میلیون سال پیش ستاره ای دنباله دار در یوکاتان و در
نزدیکی خلیج مکزیک به کره زمین برخورد کرده است! نیروی رها شده از برخورد
آن ستاره دنباله دار با کره زمین برابر با نیروی ترکیدن پنج میلیارد بمب
اتمی بوده است که در هیروشیما ترکید! و پس از برخورد آن ستاره دنباله دار
به کره زمین و پس از ساخته شدن گودالی به پهنای دویست کیلومتر میلیاردها تن
گرد و خاک به هوا رفتند و جلوی رسیدن پرتو خورشید به کره زمین گرفته شد و
یخبندانی مرگبار همه جا را فراگرفت!
شصت و شش میلیون سال پیش و پس از آن که تا دیرگاهی پرتو
خورشید به زمین نرسید و سرمای مرگبار بسیاری از گیاهان و جانوران را نابود
کرد و بسیاری از دریاها و رودخانه ها یخ زدند کم کم میلیاردها تن گرد و
خاکی که پس از برخورد ستاره دنباله دار به کره زمین به هوا برخاسته بود فرو
نشست و پس از تابش دوباره پرتو خورشید به جهان، سرما در زمین از میان رفت و
هیچ برف و یخی در کره زمین به جا نماند و از نو زندگی در جهان با گونه های
جانوری و گیاهی رسته از نابودی آغاز شد اما بار دیگر و پس از میلیون ها
سال یخبندانی نوین در کره زمین پیدا شد! این یخبندان نوین که هنوز
دانشمندان چگونگی پیدایش آن را نمی دانند مرگبار نبود و مانند سرمای سختی
که در شصت و شش میلیون سال پیش پس از برخورد ستاره دنباله دار به کره زمین
رخ داد جانوران و گیاهان را نابود نکرد اما تا دیرگاهی رویش گیاهان را کند و
زندگی بر جانوران را دشوار کرد، همچنین یخبندان نوین پیدایش قطب شمال و
قطب جنوب و بارش برف در بخش هائی از جهان را در پی داشت. باری، یازده هزار
سال پیش با گرمتر شدن هوای کره زمین یخبندان نوین کم کم از میان رفت و شش
هزار سال پیش یخبندان نوین نیز به پایان رسید و در آن هنگام سرزمین هائی
مانند عربستان و مصر و لیبی که اکنون هیچ گیاهی در دشت هایشان یافت نمی شود
سبزه زار بودند اما با گرمتر شدن هوا آن سبزه زارها از میان رفتند!
انسان ها که گونه ای میمون هستند در آغاز مانند گله های
جانوران می زیستند اما ویژگی های جانوری به نام انسان مانند گنجایش بیشتر
مغز در سنجش با اندازه بدن و راست ایستادن بر روی پاها و ویژگی های انگشتان
دست به ویژه انگشت شست دست، او را با میمون ها و جانوران دیگر ناهمسان می
کرد، چنان که اگر تن پیل به اندازه تن انسان شود سر پیل به اندازه نارنگی
خواهد شد! همچنین چین خوردگی ها و ویژگی های دیگر مغز انسان او را
هوشمندترین جانوران جهان کرده بود. انسان هائی که در آغاز مانند گله های
جانوران می زیستند این توانائی را داشتند که آواهائی که از دهانشان بیرون
می آمد را بیارایند و این چنین بود که زبان که ابزاری برای پیام رسانی میان
انسان هاست پیدا شد، انسان ها این توانائی را داشتند که با چوب و سنگ
ابزار بسازند و برای آسوده ماندن از گزند سرما و گرما برای خودشان خانه
هائی از سنگ و گل و چوب ساختند و پس از یافتن آتش و پی بردن به ویژگی های
آن از سرمای زمستان نیز آسوده شدند و آوندهای ساخته شده از گل را پختند و
کوزه و جام و دیگ سفالی ساختند، فلز را نیز انسان ها پس از یافتن آتش و پی
بردن به ویژگی های آن یافتند، خوراک انسان ها در زمان ددمنشی میوه های
جنگلی و گیاهان سبزه زارها و گوشت جانوران شکار شده بود.
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
زمان برده داری
پس از رخ دادن یخبندان نوین، جانوری به نام انسان از بخش
های سرد کره زمین به بخش های گرم آن کوچید و انسان های نخستین که یاد گرفته
بودند با سنگ و گل و چوب خانه بسازند برای آن که از گزند جانوران آسوده
باشند و همدیگر را یاری کنند خانه هایشان را در کنار هم ساختند و کم کم
روستاهائی کوچک ساخته شدند و ساخته شدن نخستین روستاها آغاز شهریگری بود،
همه شهریگری های جهان کمابیش شش هزار سال پیش پیدا شدند چون شش هزار سال
پیش زمان یخبندان نوین به پایان رسید اما آنچه که زندگی انسان ها را زیر و
رو کرد و به جانوری به
نام انسان در برابر جانوران دیگر برتری داد پیدایش کشاورزی بود! انسان ها یاد گرفتند که با کاشتن دانه های گیاهان گوناگون برای خودشان خوراک فراهم کنند، کاری که جانوران دیگر از انجام آن ناتوان بودند! انسان ها در خاورمیانه گندم و جو و چاودار، در چین و هند برنج و در آمریکا ذرت و سیب زمینی می کاشتند، همچنین انسان ها یاد گرفتند که با کاشتن درختان میوه و درختان دیگری که چوب و یا برگ و دانه و ریشه آنها کاربرد داشت نیازهای خود را برآورده کنند و گیاهانی مانند پنبه و کتان و کنف را برای ساختن پوشاکشان به کار گرفتند، کاری که جانوران دیگر توان انجام آن را نداشتند!
نام انسان در برابر جانوران دیگر برتری داد پیدایش کشاورزی بود! انسان ها یاد گرفتند که با کاشتن دانه های گیاهان گوناگون برای خودشان خوراک فراهم کنند، کاری که جانوران دیگر از انجام آن ناتوان بودند! انسان ها در خاورمیانه گندم و جو و چاودار، در چین و هند برنج و در آمریکا ذرت و سیب زمینی می کاشتند، همچنین انسان ها یاد گرفتند که با کاشتن درختان میوه و درختان دیگری که چوب و یا برگ و دانه و ریشه آنها کاربرد داشت نیازهای خود را برآورده کنند و گیاهانی مانند پنبه و کتان و کنف را برای ساختن پوشاکشان به کار گرفتند، کاری که جانوران دیگر توان انجام آن را نداشتند!
پیدایش دامپروری نیز همزمان با پیدایش کشاورزی بود و انسان
ها یاد گرفتند که جانورانی مانند: گاو، شتر، گوسپند، بز، مرغ، غاز، مرغابی و
..... را رام کنند و از شیر و گوشت آنها برای خوراک و از پوست و پشم و پر
آنها برای ساختن پوشاک و برآوردن نیازهای دیگرشان سود ببرند اما دگرگونی
بزرگی که یافتن دامپروری برای انسان ها در پی داشت رام شدن جانورانی بود که
انسان ها آنها را برای سوار شدن و رفتن از جائی به جای دیگر و همچنین بردن
بارهای سنگین به کار می بردند! جانورانی مانند: شتر، اسب، پیل، خر و استر،
انسان ها هم گوشت و شیر جانورانی مانند شتر و اسب را می خوردند و می
نوشیدند و هم آنها را برای سواری و بردن بارهای سنگین به کار می گرفتند،
چنین جانورانی رفت و آمد انسان ها را به بخش های گوناگون جهان آسانتر کردند
و نیروی کار آنها که جایگزین نیروی کار انسان ها شده بود انسان ها را در
انجام کارهایشان تواناتر کرد اما نیروی کار جانوران همه خواسته های انسان
ها را برآورده نمی کرد چون جانوران هوشمندی انسان ها را نداشتند و جانوران
نمی توانستند مانند انسان ها کشاورزی کرده و یا کارهائی مانند چیدن میوه
های درختان و دوشیدن شیر دام ها و دوختن پوشاک و ساختن خانه و ..... را
انجام دهند!
چون جانوران ناتوان از انجام دادن کارهائی بودند که تنها
انسان ها توانائی انجام آنها را داشتند انسان هائی که در یک روستا می
زیستند به روستاهای انسان های دیگر یورش برده و با آنها می جنگیدند و اگر
شکست می خوردند برمی گشتند و اگر پیروز می شدند پس از تاراج داراک انسان
های دیگر آنها را به بند می کشیدند تا در کشتزارها و جاهای دیگر برای آنها
مانند جانوران به رایگان کار کنند! گاهی انسان هائی که به بند کشیده شده
بودن می گریختند و پس از نیرومند شدن به روستائیانی که آنها را به بند
کشیده بودند می تاختند و انسان های آنجا را به بند می کشیدند تا برایشان
مانند جانوران کار کنند! برای پیشگیری از گریز بندیان به دست و پای آنها
ریسمان هائی بسته می شدند که تنها هنگام کار کشیدن از آنها اندکی باز می
شدند! گاهی انسان های چند روستا باهم همدست شده و به روستاهای کوچکتر می
تاختند تا با نیروی بیشتر پیروز شوند! به هر روی سرانجام زمانی به نام
ددمنشی در تاریخ پیدایش انسان ها در کره زمین به پایان رسید و این چنین شد
که با به بند کشیده شدن گروهی از انسان ها از سوی گروهی دیگر برای بهره
گیری از نیروی کارشان پس از پیدایش کشاورزی زمان برده داری آغاز شد!
پس از پایان زمان ددمنشی و آغاز زمان برده داری کم کم برخی
از روستاها به هم پیوستند و شهرهای کوچکی ساخته شدند که انسان های آن شهرها
نیز به روستاها و شهرهای دیگر می تاختند و پس از تاراج داراک انسان های
شهرها و روستاهای دیگر آنها را به بند کشیده و مانند جانوران به کار رایگان
وامی داشتند! گاهی انسان های چند شهر برای آن که نیروی بیشتری داشته باشند
باهم همدست شده و به روستاها و شهرهای دیگر می تاختند! پس از آن که از به
هم پیوستن چند شهر و روستا نخستین کشورها برپا شدند انسان های آن کشورها به
شهرها و روستاها و کشورهای دیگر می تاختند و اگر پیروز می شدند داراک
انسان های آن سرزمین ها را تاراج می کردند و انسان هایشان را به بند کشیده و
مانند جانوران به کار رایگان وامی داشتند! در هر همایشی که با ساختار برده
داری گردانده می شد برده داران و برده ها با روش های گوناگون از هم جدا می
شدند! برای نمونه پس از پیدایش برده داری برای آن که برده داران و برده ها
از هم جدا باشند نه انسان های سرزمین های گوناگون باهم زناشوئی می کردند و
نه برده داران با برده ها و این آغاز پیدایش نژادپرستی در جهان است!
نخستین شهریگری های جهان مانند: مصر، آشور، بابل، چین، هند،
یونان، روم و ..... همگی در زمان برده داری برپا شدند و این شهریگری ها با
نیروی کار برده ها گردانده می شدند و انگیزه نبردهای کشورهای گوناگون در
جهان باستان تاراج داراک سرزمین های دیگر و برده کردن انسان های آن سرزمین
ها بود! در چنین همایش هائی کسانی بودند که برده نبودند و دهقان بودند اما
با نیروی کار دهقانان و با دهداری، کشورهای برده داران گردانده نمی شدند،
کسانی نیز بودند که کارگر بودند و برده نبودند و برای کاری که می کردند مزد
می گرفتند اما با نیروی کار کارگران نیز کشورهای برده داران گردانده نمی
شدند و تنها نیروی کار برده ها بود که چنین کشورهائی را می گرداند! برای
نمونه در شهریگری مصر باستان که آمیخته ای از کار آریائی ها و سامی ها و
آفریقائی هاست بسیاری از ساختمان ها و تندیس های مصر باستان را والادگران
سامی که کارگر بودند و برای کاری که می کردند مزد می گرفتند به یاری نیروی
کار برده ها و با گردیزهائی مانند سنگ و با ابزارهای دستی ساخته اند اما
شهریگری مصر باستان را نیروی کار برده ها می گرداند نه نیروی کار کارگران
سامی!
در زمان برده داری بدون جدائی برده ها و برده داران ساختار
برده داری دچار فروپاشی شده و از میان می رفت از این روی اشکوب بندی یک
همایش و پیدایش همایش اشکوبی ریشه در زمان برده داری دارد! در کشورهائی که
با ساختار برده داری گردانده می شدند به جز اشکوب برده داران و اشکوب برده
ها اشکوب های دیگری نیز دیده می شوند مانند بازرگانان، سپاهیان، شاهزادگان و
..... اما اشکوب بندی بنین میان برده داران و برده ها بود! در زمان برده
داری برای پا بر جائی ساختار برده داری در سرزمین های گوناگون و جدائی
اشکوب برده داران و اشکوب بردگان کم کم تبارپرستی و نیاکان پرستی و سرانجام
نژادپرستی پیدا شدند! خاک پرستی و مرزپرستی نیز به نژادپرستی افزوده شدند و
با افزوده شدن زبان پرستی و پدیده های دیگری که برای دیوارکشی میان انسان
ها به کار می رفتند انسان ها در گروه های گوناگون در جهان بخشبندی شدند و
با برپائی صدها کشور پدیده ای به نام ناسیونالیسم پیدا شد! از این روی گروه
بندی انسان ها با خاک و مرز و پیدایش صدها کشور در جهان با دستاویزهائی
مانند نژاد و تبار و زبان که از زمان برده داری آغاز شده است ناسیونالیسم
نام دارد!
دین نیز مانند ناسیونالیسم در زمان برده داری پیدا شد و همه
دین ها در زمان برده داری پیدا شده اند و حتی یک دین را نمی توان پیدا کرد
که در زمان برده داری پیدا نشده باشد! دین زرتشتی، دین یهودی، دین مسیحی،
دین اسلام، دین هندو، دین های تک خدائی، دین های چند خدائی، بت پرستی،
ستاره پرستی، ماه پرستی، خورشیدپرستی، جانورپرستی و ..... همگی در زمان
برده داری پیدا شده اند! در دین های گوناگون خوردن فلان خوراک یا نوشیدن
فلان نوشاک یا خوردن گوشت فلان جانور گناه است و فهرست بزرگی از کارهائی که
انجام دادن آنها گناه و بد و زشت است و خدا یا خدایان را خشمگین خواهند
کرد در دین های گوناگون دیده می شوند اما در همان دین ها برده داری گناه
نیست! برای نمونه در دین اسلام که دینی است که مانند همه دین ها در زمان
برده داری پیدا شده است اگر کسی در نبردی کسی را دستگیر کند هم می تواند
مانند جانوران از او کار بکشد و هم می تواند مانند جانوری او را به دیگران
بفروشد! همچنین در دین اسلام بهره کشی جنسی از زن ها حتی زنان شوهرداری که
در نبردهای گوناگون گرفتار شده اند و یا خرید و فروش آنها نه بد است، نه
گناه است و نه زشت است! سخن کوتاه، دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده
داری است!
پیدایش مردسالاری نیز در زمان برده داری بوده است! در زمان
برده داری آن چه که در نبرد میان انسان ها و در انجام کارهای گوناگون
کاربرد داشت توان بدنی و زور بازو بود و چون زن ها در سنجش با مردها توان
بدنی کمتری دارند در کشورهائی که در زمان برده داری پیدا شدند و ساختار
آنها بر پایه برده داری بود مردها به فرمانروائی می رسیدند و مردسالاری از
اندام های جدا نشدنی در همایش هائی است که با برده داری گردانده می شدند!
آن چنان که گفته شد دین نمایش فرهنگ و روش های زمان برده داری است و در دین
های گوناگونی که همه آنها در زمان برده داری پیدا شده اند زن ها انسان های
دست دوم هستند! برای نمونه در دین اسلام که در زمان برده داری پیدا شده
است زن خوب کسی است که پس از پارچه پیچ شدن با پارچه ای که حجاب نام دارد
فرمانبردار شوهرش باشد! در دین اسلام همه پیامبرانی که خدا فرستاده است مرد
هستند و همه امام های شیعه یا خلیفه های سنی نیز مرد هستند و مردها در
سرزمین هائی که دینشان اسلام است همه کاره هستند و زن ها هیچ کاره! سخن
کوتاه، مردسالاری نیز مانند ناسیونالیسم و دین در زمان برده داری پیدا شده
است!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
زمان دهداری
هزاران سال پس از پیدایش برده داری و پس از ساخته شدن جنگ
افزارهای کارآمد و پس از برپائی ارتش های توانا در کشورهای گوناگون تاختن
به سرزمین های دیگر برای به بند کشیدن انسان ها و به کار رایگان واداشتن
آنها بسیار دشوار شد! و هزینه ای که یک لشکرکشی برای تاختن به سرزمین های
دیگر در پی داشت بسیار بیش از سودی بود که پس از پیروز شدن به تازندگان می
رسید! از سوی دیگر مانند زمانی که برده داری به تازگی آغاز شده بود برده ها
فرمانبردار نبودند و مانند جانوران به رایگان کار نمی کردند! برده ها بر
برده داران می شوریدند و چند بار شورش برده ها به جنگ های خونین و کشتارهای
بزرگ انجامیده بود! برای نمونه یک بار در روم باستان شورش برده ها که یک
برده یونانی به نام اسپارتاکوس آن را رهبری می کرد کشتار هزاران تن از
سربازان ارتش روم را در پی داشت! همچنین ابزارهای فراوری کارآمدتر شده
بودند و از هنگامی که برده داری در جهان به تازگی آغاز شده بود و بسیاری از
ابزارهای کار از چوب و یا سنگ ساخته می شدند هزاران سال گذشته بود و فلز
جای سنگ و چوب را گرفته بود و از نگر تنخواهی به کارگیری برده ها مانند
گذشته سودآور نبود!
سرانجام چون لشکرکشی به کشورهای دیگر دشوار شد و برده ها
نیز مانند جانوران به رایگان کار نمی کردند و ابزارهای فراوری نیز کارآمدتر
شده بودند برده ها آزاد شدند و در روستاها دارای زمین و ابزار کار شدند تا
در آنها کار کنند و برده داران نیز دهدار شدند و زمین ها را به دهقانان
کنونی و برده های پیشین در برابر سودی که باید از دسترنجشان به دهداران می
دادند واگذار کردند و این چنین بود که زمان برده داری در جهان به پایان
رسید و زمان دهداری آغاز شد! در زمان دهداری به گونه پراکنده برده هائی نیز
که گاهی در سرزمین های گوناگون به بند کشیده شده و مانند جانوران وادار به
کار رایگان می شدند کار می کردند اما دیگر مانند زمان برده داری با نیروی
کار برده ها کشورهائی که ساختارشان دهداری بود گردانده نمی شدند! کسانی نیز
بودند که کارگر بودند و دهقان نبودند و برای کاری که در کارگاه های
گوناگون انجام می دادند مزد می گرفتند اما تنخواه کشورهای دهداران بر نیروی
کار کارگران نیز استوار نبود و نیروی کار دهقانان بود که تنخواه این
کشورها بر آن استوار بود و تنها نیروی کار دهقانان بود که کشورهائی را که
ساختار دهداری داشتند می گرداند!
در زمان دهداری دین که در زمان برده داری پیدا شده و نمایش
فرهنگ و روش های زمان برده داری است از میان نرفت اما کمرنگ شد و جایگاه
بنیادینی را که در زمان برده داری داشت از دست داد! زن ستیزی و مردسالاری
نیز که از ویژگی های همایش های برده دار بوده و از زمان برده داری به جای
مانده بودند در زمان دهداری از میان نرفتند اما کمرنگ شدند و در بسیاری از
سرزمین هائی که ساختار دهداری داشتند زن ها پادشاه شدند و یا به پست های
بزرگ رسیدند! ناسیونالیسم نیز که در زمان برده داری پیدا شده بود و ابزار
دیوارکشی میان انسان ها با خاک و مرز بود به همراه اندام های گوناگونش
مانند نژادپرستی و زبان پرستی از میان نرفت و در زمان دهداری ابزاری کارآمد
برای کشورگشائی دولت هائی شد که نیروی جنگی آنها تواناتر از نیروی جنگی
کشورهای دیگر برای تاختن به سرزمین های دیگر و تاراج داراک آن سرزمین ها
بود! زمان دهداری کوتاهتر از زمان ددمنشی و زمان برده داری بود و مانند
زمان ددمنشی که میلیون ها سال به درازا کشید و مانند زمان برده داری که
هزاران سال به درازا کشید نبود و زودتر از زمان ددمنشی و زمان برده داری و
در چند صد سال به پایان رسید!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
زمان سرمایه داری
چگونگی به پایان رسیدن زمان دهداری این چنین است که پس از
ساخته شدن ماشین بخار و به کار افتادن ابزارهای گوناگون با نیروی ماشین
بخار، نیروی کار برده ها و دهقانان و جانوران جای خود را به نیروی کار
ماشین ها و نیروی کار کارگرانی داد که با آنها کار می کردند! سپس ماشین های
دیگری نیز ساخته شدند که پس از به کار افتادن ماشین ها جهشی بزرگ در زندگی
انسان ها در سرتاسر کره زمین رخ داد و انسان ها بر همه جهان چیره شدند!
دهقانان و دهداران به کارخانه ها رفتند و دهقانان شدند کارگر و دهداران
شدند سرمایه دار و زمانی به نام سرمایه داری در تاریخ انسان ها آغاز شد! در
آغاز پیدایش سرمایه داری به گونه پراکنده برده داری و دهداری نیز در بخش
هائی از جهان دیده می شدند اما دیگر با نیروی کار برده ها یا دهقانان
کشورهائی که ساختارشان سرمایه داری بود گردانده نمی شدند و تنها نیروی کار
ماشین ها و کارگران بود که تنخواه کشورهائی را که ساختار سرمایه داری
داشتند می گرداند! و با کارآمدتر شدن ماشین ها در زمان سرمایه داری به
کارگیری نیروی ماهیچه انسان ها و جانوران در گرداندن کشورهای سرمایه داری
به صفر رسید!
در زمان سرمایه داری کم کم دین که نمایش فرهنگ و روش های
زمان برده داری است در بسیاری از بخش های جهان از میان رفت و مردسالاری نیز
که مانند دین از زمان برده داری به جای مانده بود در بسیاری از بخش های
جهان از میان رفت و زن ها با مردان به برابری رسیدند! ناسیونالیسم در آغاز
پیدایش سرمایه داری ابزاری برای کشورهای سرمایه داری برای جهانخواری بود!
هر کشوری که ساختار آن بر پایه سرمایه داری بود هنگامی که خود را تواناتر
از کشورهای دیگر می دید برای تاراج داراک آنها به آن کشورها لشکرکشی می کرد
و دستاویز این لشکرکشی ها نیز ناسیونالیسم و اندام های گوناگون
ناسیونالیسم مانند نژادپرستی و زبان پرستی و مرزپرستی و خاک پرستی بود! جنگ
های ناپلئون بناپارت فرانسوی که نام رژیمش را با پیروی از نیکلا شوون رژیم
شوونیست گذاشته بود، جنگ جهانی یکم با چهارده میلیون کشته، جنگ جهانی دوم
با پنجاه و پنج میلیون کشته و جنگ های ریز و درشت دیگر همگی پس از پیدایش
سرمایه داری برای تاراج داراک سرزمین های دیگر و برای جهانخواری با
دستاویزهای ناسیونالیستی رخ داده اند!
در همه جهان پس از پیدایش سرمایه داری پیروان ناسیونالیسم
از وابستگان به زرسالاری بودند و کارگران هرگز پیرو پندارهای ناسیونالیستی
مانند نژادپرستی و زبان پرستی و خاک پرستی و مرزپرستی نبودند! کارگران در
هر کجای جهان که باشند باید نیروی کار خود را به سرمایه داران با بهائی
کمتر از ارزش راستین آن بفروشند و این زرسالاران هستند که برای تاختن به
سرزمین های دیگران و تاراج داراکشان بهترین ابزاری را که به کار می برند
پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی هستند! و اگر جنگی درنگیرد ناسیونالیسم
ابزار زرسالاران برای فروش کالاهای ساخته شده به کشورهای دیگر از کشوری است
که ساختار آن سرمایه داری است! از این روی کارگران دارنده میهنی که
ناسیونالیست ها از آن سخن می گویند نیستند و همه جای جهان میهن کارگران است
و این زرسالاران هستند که از مرزبندی میان سرزمین های گوناگون سود می
برند! سخن کوتاه، در زمان برده داری سودبر ناسیونالیسم برده داران، در زمان
دهداری سودبر ناسیونالیسم دهداران و در زمان سرمایه داری سودبر
ناسیونالیسم سرمایه داران و زرسالاران هستند!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
اینترناسیونالیسم یا تک میهنی
پس از جنگ های ریز و درشت که در آغاز پیدایش سرمایه داری رخ
دادند ناسیونالیسم که در زمان برده داری پیدا شده و در زمان دهداری کمرنگ
شده بود در زمان سرمایه داری کمرنگ تر شد و در بسیاری از بخش های جهان از
میان رفت! چون پس از ساخته شدن جنگ افزارهائی مانند بمب هسته ای که کاربرد
آنها همه کره زمین را نابود می کرد لشکرکشی به کشورهای دیگر با بهانه های
ناسیونالیستی برای تاراج داراک آنها و به دست آوردن دستمایه برای گرداندن
کارخانه ها ناشدنی شد و پس از آن که پندارهای ناسیونالیستی کاربردشان را از
دست دادند اکنون در بسیاری از بخش های جهان مرزهای ناسیونالیستی به جای
مانده از زمان برده داری میان کشورهای گوناگون جز مرزهای نمادین چیز دیگری
نیستند و این مرزهای نمادین نیز مانند یخی که در دیگی پر از آب جوش افتاده
است دارند از میان می روند! نژادپرستی و سرافرازی بر نیاکان پدیده ای است
که همگان در جهان کنونی به آن پوزخند می زنند! زبان پرستی و خاک پرستی و
مرزپرستی و مرده پرستی و کهنه پرستی و دیگر پندارهای ناسیونالیستی نیز در
جهان کنونی هوادار ندارند و زناشوئی میان زنان و مردان از نژادهای گوناگون
که از زمان برده داری تا دیرگاهی ناشدنی و یا دشوار بود اکنون بسیار آسان
است!
از سوی دیگر با بررسی زمان های گوناگون که انسان ها از آنها
گذشته اند دیده می شود که با پیشرفت ابزار فراوری در زمان برده داری
ساختاری به نام برده داری که تنخواه آن بر پایه کار برده ها بود خودش با
دست خودش گور خودش را کند و از درون برده داری ساختار دیگری به نام دهداری
بیرون آمد! در زمان دهداری نیز پس از پیشرفت ابزار فراوری ساختاری به نام
دهداری که تنخواه آن بر پایه کار دهقانان بود خودش با دست خودش گور خودش را
کند و از درون دهداری ساختار دیگری به نام سرمایه داری بیرون آمد! پس روشن
است که در زمان سرمایه داری نیز پس از پیشرفت ابزار فراوری نیاز به کار
کارگران و تنخواهی که بر پایه کار کارگران باشد خودش با دست خودش گور خودش
را خواهد کند و سرمایه داری نیز از میان خواهد رفت و جهان سوسیالیزه خواهد
شد! و پس از سوسیالیزه شدن جهان، ناسیونالیسم که در زمان های برده داری و
دهداری و سرمایه داری جز ابزاری برای بهره کشی انسان از انسان چیز دیگری
نیست از میان خواهد رفت زیرا هنگامی که ناسیونالیسم هیچ کاربردی نداشته
باشد چاره ای جز رها شدن از آن و دردسرهایش برای انسان ها نخواهد ماند!
اما پنداری به نام اینترناسیونالیسم یا تک میهنی نیز مانند
ناسیونالیسم در زمان برده داری پیدا شد! اندیشمندانی از دیرباز پیدا شده
اند که به جای پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی راهکارهائی را برای بهروزی
انسان ها نشان داده اند و کوشیده اند همگان را به خودآگاهی برسانند! برای
نمونه (آمون هوتپ چهارم) که ورنام او (آخناتون) است یکی از پادشاهان مصر
باستان بود که شاهی مانند شاهان دیگر نبود و فیلسوفی بود که اندیشه هایش
هزاران سال جلوتر از خودش بودند و می توان او را یک اینترناسیونالیست
دانست، (سیذارتا گوتاما) که ورنام او (بودا) است یکی از اندیشمندان و
فیلسوفان هند باستان است که او را نیز می توان یک اینترناسیونالیست دانست،
فیلسوفی به نام (لائوتزو) در چین باستان نیز یک اینترناسیونالیست به شمار
می رود، فیلسوفان استوئیکیست Stoicist در یونان باستان را نیز می توان
اینترناسیونالیست دانست، شماره کسانی که آنها را می توان باورمند به تک
میهنی یا اینترناسیونالیسم دانست فراوانند و یکی از برجسته ترین اندیشمندان
و فیلسوفان باورمند به اینترناسیونالیسم کارل هاینریش مارکس Karl Heinrich
Marx فیلسوف نامدار آلمانی است.
در جهان کنونی مرزبندی های ناسیونالیستی به جای مانده از
زمان برده داری به همراه اندام های زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم مانند
نژادپرستی صد در صد نابود نشده اند و کشوری یکتا در جهان به نام کره زمین
برپا نشده است اما این مرزبندی ها رو به نابودی هستند و مرز میان بسیاری از
کشورها مرزهای نمادین هستند نه مرزهای ناسیونالیستی و نژادپرستانه و جهان
رو به سوی تک میهنی می رود و در فرجام تاریخ با نابودی ناسیونالیسم و
دیوارکشی های ناسیونالیستی میان انسان ها تنها کشوری که در سرتاسر جهان به
جا خواهد ماند کشوری به نام کره زمین برای باشنده ای به نام انسان است!
باورمندی به برپائی یک کشور در همه جهان به نام کره زمین به جای صدها کشور
تک میهنی یا اینترناسیونالیسم نام دارد! و روشن است که ناسیونالیست ها در
جهان کنونی کسانی هستند که در زمانی به نام (اکنون) زندگی نمی کنند بلکه در
زمانی به نام (برده داری) زندگی می کنند و مغز چنین کسانی با پندارهای
زهرآگین ناسیونالیستی در زمان برده داری یخ زده است!
★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★★
واژه های پارسی که به جای واژه های ناپارسی در این نوشتار به کار برده شده اند:
(آوند = ظرف) (اُشکوب = طبقه) (بُنین = اصلی) (تنخواه =
اقتصاد) (تندیس = مجسمه) (جام = کاسه) (جهانخوار = امپریالیست) (جهانخواری =
امپریالیسم) (دستمایه = مواد اولیه) (زرسالار = بورژوا) (زرسالاری =
بورژوازی) (ساختار = سیستم، نظام) (شهریگری = تمدن) (فراوری = تولید)
(گردیز = مصالح ساختمانی مانند سنگ، گچ، آهک) (والادگر = آرشیتکت، بنا،
معمار) (ورنام = اسم مستعار، لقب) (همایش = اجتماع، جامعه) (همایش اُشکوبی =
جامعه طبقاتی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر