نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

چرا کسانی در جهان خواهان جدائی بخشی از خاک یک کشور می شوند؟


تبریزی

در جهان کنونی کشورداری با اندیشه خردمندانه و با خردورزی انجام می شود نه با خرافه های آخوندی و روضه خوانی و نوحه خوانی و زیارتنامه خوانی و و دعانویسی و استخاره! اما در ایران رژیم ولایت فقیه با زوزه کشی های حضرات آیات عظام و حجج اسلام و با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایرانیان تیره روز فرمانروائی می کند!
اکنون که در ایران رژیمی بر سر کار است که اقتصاد آن بر پایه مفت خواری، بانکداری آن بر پایه رباخواری، دادگستری آن بر پایه رشوه خواری، کشورداری آن بر پایه زورگوئی، فرهنگ آن بر پایه خرافات، هنر آن بر پایه زوزه کشی و همه تار و پود آن بر پایه دروغ و مردمفریبی است سخنان فراوانی از جدائی گفته و نوشته می شوند اما اگر سطح زندگی در ایران مانند آمریکا و کانادا و آلمان و ژاپن و حتی ترکیه می بود و رژیمی با اندیشه خردمندانه در ایران کشورداری می کرد آیا باز هم کسی سخن از جدائی می گفت؟ نه! نمی گفت! چون در چنین کشورهائی دیکتاتورهائی خونخوار و نفهم مانند روح الله خمینی و علی خامنه ای با قانون (ما می فرمائیم) فرمانروائی نمی کنند! و چنین سرزمین هائی مانند ایران دوزخ سوزان نیستند!
**************************************************
چرا کسانی در جهان خواهان جدائی بخشی از خاک یک کشور می شوند؟ ( تبریزی )
در سرتاسر جهان هنگامی که رژیم هائی گندکار و گندخیم و زورگو و ناکارآمد و ستم پیشه بر یک سرزمین فرمانروائی کنند کسانی پیدا شده و خواستار جدائی بخشی از خاک آن سرزمین می شوند و در ارزیابی فراگیر در هیچ کجای جهان و در هیچ کشوری که با خردورزی گردانده می شود کسی خواستار جدا شدن بخشی از آن کشور نمی شود.  
فیلیپین یکی از این کشورها است. زمانی در فیلیپین دیکتاتور دزد و ستمگر و آدمکش و خوشگذرانی به نام ( فردیناند مارکوس ) فرمانروائی می کرد و کسانی در بخشی از فیلیپین به نام ( میندانائو ) در آن هنگام خواستار جدائی از فیلیپین برای رهائی از دیکتاتوری فریدیناند مارکوس بودند اما پس از آن که بانوئی دلاور به نام ( کورازون آکینو ) با برپائی خیزشی بزرگ در فیلیپین رژیم دیکتاتوری فردیناند مارکوس را سرنگون کرد و مردم فیلیپین دیدند که خانم کورازون آکینو مانند فردیناند مارکوس دیکتاتور و زورگو و ستمگر و دزد و آدمکش نیست چیزی به نام جدائی خواهی در میندانائو هم از میان رفت! مردم فیلیپین با بیش از صد زبان مادری و گویش گوناگون سخن می گویند اما هم اکنون در فیلیپین هیچکس با هیچ دستاویزی به ویژه با دستاویزهای ناسیونالیستی که یکی از آنها هم زبان مادری است خواستار جدائی از این کشور نیست! هم اکنون در فیلیپین دیکتاتوری جای خود را به مردم سالاری داده است و انگیزه برای جدائی خواهی نیز از میان رفته است.
هیچکس تا کنون نشنیده است که در آمریکا کسانی پیدا شده و خواستار جدائی بخشی از خاک آمریکا شوند! چون هرگز دیکتاتورهائی مانند فردیناند مارکوس رژیمی خودکامه را در آمریکا نمی گردانند. آمریکا پنجاه استان دارد و آلاسکا یکی از استان های آمریکا است که بسیار دورتر از خاک بنین آمریکا است اما هرگز کسانی در آلاسکا پیدا نشده و نگفته اند که ما خواستار جدائی از آمریکا و برپائی کشوری به نام آلاسکا هستیم! هاوائی نیز یکی دیگر از استان های آمریکا است که بسیار، بسیار دورتر از خاک بنین آمریکا است و هاوائی از چند آبخوست در اقیانوس آرام برپا شده است و بسیاری از مردم هاوائی نیز زردپوست هستند اما در هاوائی کسانی که خواستار جدائی از آمریکا شده و خواستار برپائی کشوری به نام هاوائی باشند دیده نمی شوند. آبخوست ها و سرزمین های ریز و درشت دیگری نیز همگی بخشی از خاک آمریکا هستند اما هرگز هیچکس خواستار جدائی آنها از آمریکا نیست.
در آمریکا و بر پایه ساختار آن، آمریکائی کسی است که در درون مرزهای کشور آمریکا زندگی می کند و شناسنامه آمریکائی دارد و زبان و نژاد هیچکس نشانه برتری او بر دیگری نیست و همه نژادها و گویشوران به همه زبان ها دارای حقوق برابر هستند. همه بخش های آمریکا خودگردان (فدرال) هستند اما این خودگردانی با دیوارکشی های ناسیونالیستی کوچکترین پیوندی ندارد. در آمریکا نژادهای سیاه و سپید و زرد و دو رگه و چند رگه دارای حقوق برابر هستند و نژادپرستی و زبان پرستی و نابرابری های ناسیونالیستی جائی در این کشور ندارند. سیاه پوستان و زردپوستان و دورگه ها و چندرگه ها در آمریکا به هر پستی می توانند برسند و برگزینند و یا برگزیده شوند. زناشوئی همه نژادها با همدیگر در کشور آمریکا صد در صد آزاد است و برای وابستگی به این نژاد و آن نژاد از زناشوئی کسی جلوگیری نمی شود. گفته می شود که در آمریکا کمابیش چهل میلیون تن سیاهپوست زندگی می کنند اما سیاهپوستان آمریکا خواستار جدائی از آمریکا و برپائی کشوری به نام سیاهستان نیستند! چون سیاهپوستان آمریکا با دیگران دارای حقوق برابر هستند و حتی سیاهپوستی به نام باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا شد و سیاهپوستان دیگری نیز هستند که به پست های بالائی در دولت آمریکا رسیده اند.
کشور ژاپن از به هم پیوستن چهار آبخوست بزرگ برپا شده است. آبخوست های ( کیوشو، شیکوکو، هوکایدو و هونشو ) اما آیا کسی شنیده است که در ژاپن کسانی پیدا شوند و خواستار برپائی چهار کشور یعنی کشور کیوشو، کشور شیکوکو، کشور هوکایدو و کشور هونشو باشند؟ نه! نشنیده است! و هیچکس خواستار جدائی بخشی از ژاپن از آن کشور نیست. بزرگی ژاپن یک چهارم ایران است و چهار ژاپن برابر با یک ایران است! ژاپن صد و بیست میلیون جمعیت دارد. ژاپن از به هم پیوستن چهار آبخوست آتشفشانی برپا شده است از این روی در ژاپن کانی های نفت و گاز و زغال سنگ و زر و سیم و آهن و .......... وجود ندارند اما ژاپن از داراترین کشورهای جهان است. در ژاپن از گرانی و بیکاری و کمبود کالا و کمبود دارو و کمبود خانه و کمبود خوراک و کمبودهای دیگر چیزی دیده نمی شود. ژاپن کنونی با اندیشه خردمندانه گردانده می شود نه با دیکتاتوری و به دست دزدان مفت خور.
دانمارک کشوری اروپائی است و بخشی از دانمارک سرزمین گرینلند است که بسیار دورتر از خاک بنین دانمارک است و بزرگی آن بیش از پنجاه برابر خاک بنین دانمارک است اما هیچکس در گرینلند خواستار جدائی از دانمارک و برپائی کشور گرینلند نیست. آبخوست های فارو نیز بخشی از دانمارک و دورتر از خاک بنین دانمارک هستند اما در فارو نیز هیچکس خواستار جدائی از دانمارک نیست. رژیم دانمارک بر پایه مردم سالاری استوار است و در دانمارک دیکتاتوری کله پوک و کشور ویران کن مردم را به زنجیر نکشیده است. آسایش مردم دانمارک در همه جهان نمونه است و در دانمارک چیزهائی مانند تورم تازنده و گرانی های جهشی و کمبود کالا و بازار سیاه و .......... دیده نمی شوند. از رشوه خواری و باند بازی و پارتی بازی اداری نیز در دانمارک چیزی دیده نمی شود و از این نگر نیز دانمارک کشوری نمونه است. برابری زن و مرد در دانمارک بی چون و چرا است و از این روی زنان دانمارکی می توانند به هر پستی در دانمارک برسند.
آبخوست سیسیل و آبخوست ساردنی بخش هائی از خاک ایتالیا هستند اما در ایتالیا کسانی پیدا نشده و نمی گویند خواستار جدائی سیسیل و یا ساردنی از سرزمین ایتالیا بوده و خواستار برپائی کشور سیسیل و کشور ساردنی هستند. ایتالیا با آن که کانی هائی مانند نفت و گاز و .......... را ندارد یکی از بهترین کشورهای صنعتی جهان است. از گرانی و کمبود کالا و نابرابری زن و مرد و تیره روزی های دیگر در ایتالیا چیزی دیده نمی شود. از این روی هیچکس نیز در هیچ کجای ایتالیا خواستار جدائی از این کشور نیست.

**************************************************



دوزخی بی همتا در جهان به نام ایران!

کشور ایران با یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربع مساحت، سه برابر اسپانیا، سه برابر فرانسه،
هفت برابر انگلستان، چهار برابر ژاپن، چهار برابر سوئد، پنج برابر آلمان، پنج برابر ایتالیا، پنج برابر فنلاند، پنج برابر نروژ، شش برابر نیوزیلند، شانزده برابر کرۀ جنوبی، بیست برابر اتریش، چهل برابر هلند، چهل برابر سوئیس، چهل و شش برابر تایوان و پنجاه و چهار برابر بلژیک مساحت دارد!
مردم کشورهای پیشرفته ای که از آنها یاد شد هیچ یک از دارائی های ایران زمین را در خواب هم نمی توانند ببینند! دومین کانی های گاز در سرتاسر کره زمین، چهارمین کانی های نفت در سرتاسر کره زمین، بهترین کانی های زغال سنگ، آهن، مس، زر، سیم، سرب، روی، آلومینیوم، مولیبدن، تیتانیوم، اورانیوم، توریوم، بُر، پتاسیم، کائولین، سنگ های ساختمانی کمیاب و گران بهائی مانند سنگ مرمر و سنگ گرانیت در رنگ های گوناگون، کانی های فیروزه، عقیق، زبرجد، یاقوت، لعل، زمرد، اوپال، کورندون و .......... همچنین بهترین و کارآمدترین زمین های کشاورزی برای کاشت، داشت و برداشت هر گونه فراورده گیاهی سردسیری و گرمسیری که در سرتاسر جهان یافت می شود و بهترین دریاها برای ماهیگیری و بهترین زمینه ها برای پرورش آبزیانی مانند ماهی های سردابی و ماهی های گرمابی و میگو و خرچنگ و صدف خوراکی و بهترین زمینه ها برای پرورش مرغ و مرغابی و بوقلمون و غاز و شترمرغ و بهترین زمینه ها برای پرورش گاو و گوسفند و بز و شتر و گوزن و بهترین زمینه ها برای پرورش زنبور عسل و کرم ابریشم و زمینه های فراوان دیگری برای برپائی کشوری دارای همه چیز برای مردمی دارا و شادمان و خوشبخت و در آسایش.  
پس چرا مردم کشورهای پیشرفته ای که از آنها یاد شد بدون داشتن حتی یک هزارم دارائی های ایران در آسایش هستند و همواره به پیش می تازند اما ایرانیان در چنان تیره روزی دهشتناکی گرفتارند و سرزمینشان چنان دوزخی است که در هیچ کجای جهان همتا ندارد؟ برای پاسخ به این پرسش نیازی به چند ساعت سخنرانی نیست و پاسخ ساده و کوتاه و گویای این پرسش این است که در جهان کنونی کشورداری با اندیشه خردمندانه و با خردورزی انجام می شود نه با خرافه های آخوندی و روضه خوانی و نوحه خوانی و زیارتنامه خوانی و و دعانویسی و استخاره! اما در ایران رژیم ولایت فقیه با زوزه کشی های حضرات آیات عظام و حجج اسلام و با فرهنگ و روش های زمان برده داری و شترچرانی در سده بیست و یکم بر ایرانیان تیره روز فرمانروائی می کند!  
بپردازیم به جدائی و جدائی خواهی در ایران! اکنون که در ایران رژیمی بر سر کار است که اقتصاد آن بر پایه مفت خواری، بانکداری آن بر پایه رباخواری، دادگستری آن بر پایه رشوه خواری، کشورداری آن بر پایه زورگوئی، فرهنگ آن بر پایه خرافات، هنر آن بر پایه زوزه کشی و همه تار و پود آن بر پایه دروغ و مردمفریبی است سخنان فراوانی از جدائی گفته و نوشته می شوند اما اگر سطح زندگی در ایران مانند آمریکا و کانادا و آلمان و ژاپن و حتی ترکیه می بود و رژیمی با اندیشه خردمندانه در ایران کشورداری می کرد آیا باز هم کسی سخن از جدائی می گفت؟ نه! نمی گفت! هیچکس در هیچ کجای جهان در کشورهائی که با اندیشه خردمندانه گردانده می شوند خواستار جدائی از آن کشور نیست چون در چنین کشورهائی دیکتاتورهائی خونخوار و نفهم مانند روح الله خمینی و علی خامنه ای با قانون (ما می فرمائیم) فرمانروائی نمی کنند!
در چنین سرزمین هائی آخوندهای مفت خوار و دژخیمان خونخوار و دزدان سر گردنه بر هست و نیست یک سرزمین چیره نشده اند و چنین سرزمین هائی مانند ایران دوزخ سوزان نیستند. در سرزمین هائی که با خردورزی گردانده می شوند نه دزدان کاخ نشین آخوندی دیده می شوند و نه مردمی که از گرسنگی رو به مرگ هستند! در این سرزمین ها انتخابات فرمایشی، دادگاه های نمایشی، پارلمان دست نشانده، زندان ها و شکنجه گاه های اوین و گوهردشت و قزلحصار و تبریز و مشهد و اصفهان و شهرهای دیگر ایران ویران شده در سایه رژیم سر تا پا لجن جمهوری اسلامی وجود ندارند! در چنین کشورهائی گورهای گروهی هزاران تن که پس از محاکمه های پنج دقیقه ای اعدام شدند وجود ندارند! در چنین کشورهائی تورم تازنده و گرانی جهشی و ده برابر شدن بهای نان در بیست و چهار ساعت دیده نمی شوند. در چنین کشورهائی هرگز میلیون ها تن با رها کردن هست و نیست خود به فرامرز نمی گریزند و در خیابان های کشورهای دیگر کارتن خوابی نمی کنند.
یکی از بزرگترین گندکاری ها، ستم ها و حق کشی های رژیم اهریمنان دوزخی که از ژرفنای تاریخ تیره زمان برده داری و از درون گورهای تاریک سر بر آورده و به فرمانروائی رسیده است به زنجیر کشیدن، خفه کردن و له کردن نیمی از پیکر کشوری به نام ایران ویران شده یا همان زنان بود! در سرزمین هائی که با خردورزی گردانده می شوند نه زنان پرده نشین پارچه پیچ شده دیده می شوند، نه حجاب اجباری در کار هست و نه پایمال شدن حقوق زنان! در فرهنگ رژیم ولایت فقیه تنها مرد انسان است! و یک زن جانور و حتی ماشینی است که می توان او را خرید و فروخت! در فرهنگ رژیم نوحه خوان ها و روضه خوان ها و آخوندهای مردم فریب و مفت خور ارزش یک زن برابر با ارزش ماشین رختشوئی و ماشین ظرفشوئی و دیگ خوراک پزی و کتری چای و ماشین جوجه کشی و جارو برقی است! و روشن است که با چنین دیدگاه های ناهمسان با اندیشۀ خردمندانه زنان ایرانی نمی توانند مانند زنان کشورهائی که با اندیشۀ خردمندانه گردانده می شوند پیشرفت کنند.
هم اکنون ده ها سال پس از به روی کار آمدن رژیم ایران ویران کن جمهوری اسلامی سیاهچال های این رژیم برخاسته از گور لبالب از زنانی است که در شکنجه گاه های این رژیم دوزخی له می شوند، زنانی که گناهی جز تن ندادن به هزاران ستم و نابرابری نداشته و فریاد حق خواهی سر داده اند، مانند روزنامه نگاران زن، خبرنگاران زن، وبلاگنویسان زن، گزارشگران زن، حقوقدانان زن، سیاسی کاران زن، نویسندگان زن، هنرمندان زن و .......... رژیمی دوزخی که در دهه شصت دژخیمان بی ناموس و بی شرف آن به زنان و دختران پیش از تیرباران کردنشان تجاوز می کردند آن هم زنانی که در بازداشتگاه ها و شکنجه گاه ها گاه تا ده ها بار به آنها تجاوز شده بود هم اکنون گماشتگانش اگر در خیابان ببینند که چند سانتی متر از موی زنی از حجاب زورکیش بیرون آمده است و یا زنی به پوشاکش اودکلن زده است و یا به جای چادر سیاه روسری رنگی دارد و یا آرایش کرده است و .......... داد و هوار به راه می اندازند که ای بیدین! ای لامذهب! ای بی حجاب! ای بدحجاب! دین از میان رفت و اسلام نابود شد! البته برای این دینداران، تجاوز به زنان زندانی و شکنجه کردن و کشتن آنها حرام و گناه نیست!
روشن است که هیچ کوششی از سوی هیچکس برای جدا کردن بخشی از خاک کشورهائی که با خردورزی گردانده می شوند دیده نمی شود چون در سرزمین هائی که با خردورزی گردانده می شوند هیچ یک از ستم هائی که در دوزخی ترین کشور جهان یا جمهوری اسلامی ایران زنان ایرانی گرفتار آن هستند دیده نمی شوند. در چنین کشورهائی زنان پادشاه و رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس پارلمان و رئیس دادگاه و .......... شده و حقوق آنها برابر با حقوق مردان است. در چنین سرزمین هائی نه از حجاب سیاهی و تباهی که ابزاری برای به زنجیر کشیدن نیمی از مردم یک سرزمین است سخنی است و نه از هزاران سرکوب و توسری زدن بر سر زنان!
هیچ کوششی از سوی هیچکس برای جدا کردن بخشی از خاک کشورهائی مانند دانمارک و فنلاند و نیوزیلند دیده نمی شود چون در دانمارک و فنلاند و نیوزیلند و کشورهائی که گردانندگان آنها در سایه دیکتاتور بازی های مقام عظمای ولایت منصوب نشده و برگزیدگان مردم هستند چیزهائی به نام دزدی و رشوه خواری وجود ندارند اما دوزخی به نام جمهوری اسلامی ایران مانند دانمارک و فنلاند و نیوزیلند نیست که در آن دزدان سر گردنه رژیم آخوندی بر هست و نیست مردم چیره شده اند! دزدی های سردمداران رژیم آخوندی با ارقام نجومی و باور نکردنی آن هم از دارائی های مردم ندار و گرسنه ایران پدیده ای است که اگر رخ ندهد مایه شگفتی است! چون پول ایران یا ریال در سایه رهبری های خردمندانه حضرت ایة الله العظمی امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان! روز به روز بی ارزشتر می شود سه هزار میلیارد تومان دزدیده شده در سال های پیش برابر با دوازده هزار میلیارد تومان کنونی است! در آن هنگام هر دلار هزار تومان بود اما هم اکنون هر دلار چهار هزار تومان است و با این روال روزی خواهد رسید که هر دلار برابر با صدهزار تومان نیز بشود! سه میلیارد دلار را چه کسی دزدید؟ آیا مانند فیلم های سینمائی چند دزد به بانکی رفته و سه میلیارد دلار را دزدیدند؟ نه! رئیس بانک سه میلیارد دلار را دزدید چون رئیس بانک خودش دزد بود!
**************************************************
شعاری خنده دار به نام کشور کوچکتر، زندگی بهتر!
چندین بار ناسیونالیست های جدائی خواه ایرانی درباره جدائی بخشی از خاک ایران این شعار را داده اند که: ( کشور کوچکتر، زندگی بهتر! ) پرسشی که باید از چنین کسانی پرسید این است که چرا هیچکس در آمریکا که شش برابر بزرگتر از ایران است خواستار جدائی از آمریکا نیست و نمی گوید کشور کوچکتر زندگی بهتر؟ چرا در کانادا که یکی از بزرگترین کشورهای جهان است و بیش از شش برابر ایران مساحت دارد کسی خواستار جدائی از کانادا نیست؟ چرا در چین که شش برابر بزرگتر از ایران است کسی خواستار جدائی از چین نیست؟ چرا در استرالیا که پنج برابر بزرگتر از ایران است کسی خواستار جدائی از استرالیا نیست؟ چرا در بسیاری از کشورهای دیگر  که بزرگتر از ایران هستند کسی خواستار جدائی بخشی از آن کشور نیست و هیچکس در این کشورها نمی گوید کشور کوچکتر، زندگی بهتر؟ چرا در ژاپن و دانمارک و ایتالیا و آلمان و سوئد و نروژ و فرانسه و فنلاند و نیوزیلند و بسیاری از کشورهای جهان که با خردورزی گردانده می شوند کسی نمی گوید کشور کوچکتر، زندگی بهتر؟ و چرا در هیچ کشوری که مردم آن از یک زندگی شاد و آزاد برخوردار هستند هیچ سخنی از جدا شدن بخشی از آن سرزمین نیست؟ جدائی خواهی در ایران واکنش و گریزگاهی روانی در برابر رژیم گنداب و لجن ولایت فقیه و واکنشی در برابر بیداد و ستم رژیم آخوندهای مفت خور است اما بی راهه ای است که پایان آن افتادن به پرتگاهی است که کشوری مانند یوگوسلاوی به آن پرتاب شد!
دریغا و فسوسا که چنین کسانی ریشه را رها کرده و از شاخ و برگ چسبیده اند و این بسیار اندوهبار و بسیار دردناک است! به جای پیکار برای نابودی رژیم ولایت فقیه سخن گفتن از جدائی بخشی از خاک ایران برابر با آن است که ریشه تیره روزی ایرانیان یکپارچگی ایران زمین است و رژیم آخوندهای مفت خور در این میان هیچ کاره بوده و صد در صد بی گناه است! تکه تکه کردن ایران به جای نابودی رژِیم دژخیمان دوزخی و دزدان سر گردنه آن هم در کدام زمان و کدام جهان؟ و با کدام اندیشه و با کدام روش؟ اندیشه و روش چنین کسانی بوم گرائی ( ناسیونالیسم ) است که پدیده ای کهنه و مرده و پرتاب شده به زباله دان تاریخ است. جدائی خواهی با انگیزه های ناسیونالیستی آغاز نمی شود اما سرانجام پنداری پلید و دوزخی و زهر کشنده ای به نام ناسیونالیسم نیز پا به میدان می گذارد! در زمانی ( کشور کوچکتر، زندگی بهتر ) و سخنان دیگری از این دست گفته و نوشته می شوند که همۀ مرزها در جهان رو به نابودی هستند و جهان به سوی تک میهنی ( اینترناسیونالیسم ) می رود و مرزبندی های گوناگون میان این کشور و آن کشور دارند از میان می روند و دیوارکشی ناسیونالیستی میان کشورهای گوناگون به پایان عمر تاریخی خود رسیده است و رسیدن به یکپارچگی جهانی بی چون و چرا است و هر کشوری که زودتر به روند یکپارچگی جهانی و تک میهنی بپیوندد کمتر زیان خواهد دید و هر کشوری که دیرتر به این روند بپیوندد بیشتر زیان خواهد دید و تنها یک کشور در فرجام تاریخ بر جای خواهد ماند و آن هم کشوری به نام کره زمین است.

هیچ نظری موجود نیست: