١٣٩٢/١٠/٠٧- محمد جلالی چیمه( م.سحر):
آنکس که عبای تیره دربر دارد
عمّامه نهاده تا کُله بر دارد
یک چارک ، سنگِ پا به رو یش اما
یک کیلو گچ ، نهفته در سر دارد
از عهدِ عتیق میرسد، بارش جهل
گوید که ز شهرِ علم نوبر دارد
بازارِ تقیه و دغل در مسجد
دکّانِ فریب روی منبر دارد
زورش برسد به خلق وق وق بارد
زورش نرسد به بام عرعر دارد
خود را به دروغ، آیت اُلحَق خواند
حق داند : قصدِ کارِ دیگر دارد
در کوی بلاهت است اگر ره دارد
درسمتِ جهنم است اگر در دارد
القصه به خر سوار خواهد بودن
تا آن روزی که این وطن خر دارد
بالجمه وقیح تر نبینی از وی
بو تا که خداش از میان بردارد
م. سحر
٢٠١٣/١٢/٢٣
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر