«بچهام راحت شد»
سرو چون قامت تو قامت رعنا ننمود
نرگس خفته، چو چشمان تو زیبا ننمود
وین سکوتی که بود آن بسته زنا گفته گره
غیر فریاد تو، کس ناطق و گویا ننمود
(اسماعیل وفا یغمایی، غزل در ستایش زنان)
شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری بعد از اعدام دخترش با ضجه و فریاد گفت: «دخترم مثل سرو رفت. دخترم تب داشت» او به دختران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی هشداری داد که «دخترها مواظب خودتون باشید خواستند بهتون تجاوز کنند، اجازه بدهید، وگرنه مادرتون پیر میشه...»
مادر ریحانه با فریاد دادخواهیاش کوس رسوایی رژیمی را فریاد زد که در کارنامه یکسالهی دولت اعتدالگرایش بیش از ۷۵۲ اعدام ثبت شده دارد و با حلقآویز کردن یک دختر جوان و بیدفاع لکهی خونین و ننگین دیگری بر جنایات ۳۵ سالهی خود افزود. در کشوری که تجاوز و تعرض به زنان و دختران از طرف نیروهای امنیتی – اطلاعاتی امری متداول و عادی میباشد و بابت آن زنان قربانی را قصاص میکنند، البته که پیامد گسترده، سیستماتیک و سازماندهی شدهی آن اسید پاشی به صورت زنان، تجاوز و هتک حرمت در ملاءعام و زندانها، پایمال کردن حداقلهای حقوق انسانی میباشد. امید بستن به چنین حاکمیتی و جناحهای گوناگون آن سرابی بیش نیست. حسن روحانی و قوهی مجریه تحت ریاست او، قوه قضاییه و ... تماماً تخم و ترکهی خمینی و خامنهای میباشند. پایبندی و تعهد عملی آنها به قوانین ضدانسانی قصاص خود گویای آن که از کوزه همان برون تراود که درو است.
مرتضی سربندی که دادستانی تهران مدعی است توسط ریحانه جباری به «قتل» رسیده ازعناصر وزارت اطلاعات رژیم بود. عنصری فاسد و متجاوزی که با وجود متأهل بودن، در واقع قصد تجاوز به یک دختر بیدفاع را داشت. او سالیان دراز عضو یکی از جهنمیترین ارگانهای سرکوب و کشتار جمهوری اسلامی بود، نهادی که در کارنامههای خود، قتلهای زنجیرهای، بازجویی و شکنجههای سادیسمی از زبان، تحقیر، سرکوب، شکنجههای روحی ، روانی و جسمی را دارد.
با شد که در روز دادخواهی دختران و زنان سرکوبشدهی ایران زمین، جنایات سردمداران جمهوری جهل مورد بازخواست قرار گیرد. ریحانه جوان در وصیتنامه خود گفته بود: »گاهی باید جنگید. در راه خلق ارزش باید ایستاد، حتی اگر بمیری»
بهروز ریحانی
منبع: پژواک ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر