ايلان پاپه
نامه يی به هزارمين قزبانی نسل کشی اسراييل در غزه
ترجمه و توضيحات: محمد علی اصفهانی Mon 4 08 2014
ايلان پاپه، از پرآوازه ترين «تاريخ نويسان نوين» اسراييل، اين نامه را در تاريخ ۲۷ ژوئيه، خطاب به خانواده ی يک هزارمين قربانی نسل کشی اسراييل در غزه نوشته است. و لی اگر همين امروز بخواهد بازنويسش کند چه طور؟ بايد خطاب به خانواده ی چند هزارمين قربانی بنويسدش؟ نمی دانم اين را من. من فقط اين را می دانم که روز ها و شب ها، در خواب ما خیلی سريع و سبک می گذرند؛ و در بيداری ايلان پاپه ها خيلی کند و سنگين.
نانوشته ها آنقدر زيادند که ترجيح می دهم که ـ علی رغم روال معمول ـ به ترجمه ی ساده ی اين متن، بدون اضافات مفصل، بسنده کنم و علاقمندان را به مقاله ی پيشين خود که در نخستين روز ورود ارتش نازيان جديد به غزه، با عنوان «روزشمار و تشريح يک جنايتِ از پيش اعلام شده»، نوشته بودم ارجاع دهم. و ـ مؤکداً ـ به به پاورقی های آن و پيوند های آن نيز. (۱)
در اينجا، فقط برای کسانی که ايلان پاپه را نمی شناسند، بخش کوتاهی از مقدمه يی که شش سال قبل، هنگام ترجمه ی گفتگوی ايل مانيفستو با او، بر آن ترجمه نوشته بودم را پيش از متن « نامه ی ايلان پاپه به هزارمين قربانی نسل کشی اسراييل در غزه»، می آورم.
۱۳ مرداد ۱۳۹۳
ــــــــــــــــــــــــــــــ
پروفسور ايلان پاپه، از «تاريخ نويسان نوين اسراييل»، و استاد سابق دانشگاه ه حيفا، و استاد فعلی دانشگاه های انگلستان است. اصطلاح «تاريخ نويسان نوين اسراييل»، به تاريخ نويسانی اطلاق می شود که با زير سئوال بردن آنچه تاريخ اسراييل ناميده شده است، مخصوصاً چگونگی به وجود آمدن کشور اسراييل، به بازخوانی و باز نويسی تاريخ اسراييل پرداخته اند. «تاريخ نويسان نوين اسراييل» گرچه با يک عنوان واحد معرفی می شوند، و گرچه در بعضی موارد فنی نقاط مشترکی با هم دارند، يک طيف همگون و متفق الرأی را تشکيل نمی دهند.
حزب کمونيست اسراييل، در سال ۱۹۹۶ از پرفسور ايلان پاپه به عنوان کانديدای انتخابات کنيسه حمايت کرد. ايلان پاپه، همچون ميشل وارشاوسکی و تعداد ديگری از نخبگان اسراييلی، مخالف ايده ی صهيونيسم، طرفدار تشکيل يک دولت واحد غير مذهبی و غير نژادی در تمام سرزمين هايی که امروز اسراييل و فلسطين ناميده می شوند، و خواهان بايکوت کامل دولت اسراييل، حتی در زمينه های دانشگاهی و فرهنگی است. بايکوتی که در خارج از اسراييل نيز تشکل های يهودی مترقی يی همچون «يهوديان اروپايی برای يک صلح عادلانه»، و سازمان «وحدت يهودی فرانسه برای صلح»، در کنار شخصيتهای يهودی برجسته ی فرهنگی، هنری، دانشگاهی و... بار ها به آن، فراخوان داده اند. (۲)
ايلان پاپه که تا سال ۲۰۰۷ استاد دانشگاه حيفا بود، بر اثر آزار های مستمری که در اسراييل، چه در محيط کار، و چه در زندگی شخصی، چه بر خود او، و چه بر خانواده ی او رفت، ناچار شد که اسراييل را ترک کند، و به تدريس در دانشگاه های انگلستان بپردازد. او کتاب های متعددی نوشته است از جمله: ـ ساختن نزاع عرب و اسراييل - جنگ ۱۹۴۸در فلسطين ـ مسائل اسراييل و فلسطين ـ تاريخ فلسطين مدرن: يک زمين، و دو ملت (از انتشارات دانشگاه کمبريج) ـ پاکسازی نژادی فلسطينيان و چندين کتاب معتبر ديگر... (۳) ــــــــــــــــــــــــــ
نامه يی به هزارمين قزبانی نسل کشی اسراييل در غزه ايلان پاپه ۲۷ ژوئيه ی ۲۰۱۴
من هنوز نمی دانم که آن عزيز از دست رفته ی شما چه کسی است. شايد طفلی چند ماهه. يا يک پسر جوان. يک پدربزرگ. یکی از فرزندان شما. و يا يکی از پدران و مادران شما.
مرگ عزيز از دست رفته ی شما را از يک مفسر سياسی، «شيکو مناشه»، در «رِشِت بِت»، راديوی اصلی اسراييل شنيدم. او توضيح می داد که قتل عزيز شما، همچنانکه تبديل کردن کوی و برزن غزه به تل هايی از آوار خاک و سنگپاره، و بيرون کردن صد و پنجاه هزار نفر از خانه هايشان، بخشی از استراتژی به دقت حساب شده ی اسراييل است. استراتژی يی استوار بر اين ايده که اين سلاخی و قتل عام و ويرانگری خونين، هوس مقاومت در برابر سياست اسراييل را در فلسطينی ها از ميان خواهد برد.
در همان زمان که به او گوش می کردم، در شماره ی ۲۵ ژوئیه ی روزنامه ی مثلاً آبرومند «هاآرتص»، مقاله ی تاريخ نويس نه چندان آبرومند، «بنی موريس» را می خواندم که اعتقاد داشت که حتی اين اندازه هم هنوز کم است و کافی نيست. او سياست نسل کشی يی که تا کنون اجرا شده است را « refisut » به معنای ضعف می دانست، و با استفاده از اصطلاحی که ايهود باراک به کار می برد، استدلال می کرد که از آنجا که ما داريم از «ويلای خودمان در جنگل» دفاع می کنيم، به رفتاری ويرانگر تر و کارآ تر نياز داريم. (۴)
هرزه زمينی تهی از آدميت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بله؛ من می ترسم وقتی که لازم است بگويم که رسانه ها و محيط های آکادميک اسراييل، کاملاً از اين قتل عام حمايت می کنند. مگر تعداد قليلی که صدايشان، در اين هرزه زمين تهی از آدميت، به دشواری شنيده می شود.
من اين ها را نمی نويسم که بگويم شرمسارم. ديربازی است که حسابم را با ايده ئولوژی دولتی تصفيه کرده ام؛ و هر آنچه به عنوان يک فرد از دستم بر می آید را در مقابله با آن، و به منظور شکست دادن آن به کار گرفته ام و به کار می گيرم.
شايد آنچه انجام داده ام در حد لازم نبوده باشد. اما لحظاتی برای همه ی ما پيش می آيند که به خاطر ترس، به خاطر خودخواهی، و احتمالاً به خاطر عاطفه يی طبيعی نسبت به خانواده و نزديکان، و تمايل به در امان نگاه داشتن آن ها، توانمان کم می شود.
با وجود اين، من دوست دارم که به شما اطمينان دهم که هيچيک از آلمانی هايی که پدرم در زمان نازی ها می شناخت هم حاضر نبود که وقتی که قاتلان در حق فاميل او دست به نسل کشی زده بودند کمکی به او بکند.
التزام من، در اين لحظات تلخ و دردناک شما، چيزی درخور و قابل و لايق شما نيست. اما اين بيشترين کاری است که ازدستم بر می آيد. هيچ نگفتن و خاموش ماندن، شايسته نيست. و عمل نکردن، از آن هم ناشايسته تر است
ما، در سال ۲۰۱۴ هستيم، و ويران کردن غزه، به خوبی مستند شده است. در سال ۱۹۴۸ نيستيم که فلسطينی ها برای بازگفتن و شرح حکايت دهشتناک آنچه بر آن ها می رفت، می بايست متحمل رنج های فراوان و مبارزه يی بزرگ شوند. بسياری از جناياتی که صهيونيست ها در آن زمان انجام دادند پنهان ماند، و هرگز حتی تا به امروزهم آشکار نشده است.
بنابر اين، ساده ترين التزام من اين است که ثبت کنم، اطلاع رسانی کنم، و بر حق و حقيقت و راستی و درستی پای بفشارم.
دانشگاه سابق من، دانشگاه حيفا، دانشجويان خود را استخدام کرده است تا از طريق اينترنت، دروغ های ساخته و پرداخته ی اسراييل را در سراسر جهان منتشر کنند. اما، ما در سال ۲۰۰۱۴ هستيم، و اين نوع پروپاگاندا کارساز نخواهد بود. (۵)
التزام به پيگيری بايکوت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اما اين التزام که گفتم، قطعاً کافی نيست. من متعهد می شوم که به تلاش برای بايکوت اسراييل، دولتی که چنين جناياتی را مرتکب می شود، ادامه دهم.
- آن زمان که اتحاديه ی فوتبال اروپا، اسراييل را به بيرون پرتاب کند، ـ آن زمان که مراکز آموزشی جهان، از هرگونه پيوند نهادين با اسراييل، سر باز زنند، ـ آن زمان که کمپانی های هواپيمايی، در فرود آوردن و به زمين نشانيدن هواپيما هايشان در اسراييل ترديد کنند، ـ آن زمان که کسانی که از بيم ازدست دادن منافع کوتاه مدت خود، اخلاقيات را زير پا می گذارند [و با اسراييل معامله می کنند] بدانند که خواهند توانست [با اجتناب از معامله با اسراييل] در درازمدت، سود دوگانه ی مادی و معنوی ببرند،
آن زمان، و فقط آن زمان است که تازه در آغاز مسيری قرار می گيريم که شايستگی همدردی با شما، و مشارکت در اندوه بزرگتان را داشته باشيم.
جنبش « BDS » [بايکوت اسراييل، اجتناب از مشارکت در اقتصاد اسراييل، و تنبيه اسراييل] در اهداف خود به خوبی موفق شده است و بدون وقفه به تلاش خستگی ناپذير خويش ادامه می دهد.
موانع، هنوز هستند. موانعی مثل اتهام دروغين آنتی سميتيسم، و بدانديشی ها و لجن پراکنی های سياستمداران. (۶) و در چنين ظرفی است که ابتکار شرافتمندانه ی آرشيتکت های انگلستان، در آخرين لحظه، به بن بست بر می خورَد. آن ها همکاران خود در اسراييل را وادار کرده بودند که شريک جرم اسراييل در کولونی سازی های جنايتکارانه در سرزمين های اشغالی نشوند. در نقاط ديگر نيز، سياستمداران زبون و بی شهامت اروپايی و آمريکايی، در ابتکار های مشابه، خرابکاری می کنند.
اما من تعهد می کنم که بخشی از تلاشی باشم که در جهت عبور از اين موانع به عمل می آيد. اين، ياد و خاطره ی عزيز از دست رفته ی شماست که به من نيروی حرکت می دهد؛ همچنان که خاطره ی زنده ی درد ها و رنج های فلسطينيان در ۱۹۴۸. و از آن زمان تا به امروز.
کشتارگاه ـــــــــــــــــ
من اين را همچنين به خاطر خودم انجام می دهم. دعا می کنم و واقعاً اميدوارم که در اين بدترين لحظه ی زندگی شما، در اين هنگام که فلسطينی ها در شجاعيه، در ديرالبلح، يا در شهر غزه، خود را در کشتارگاهی می بينند که سلاح ها و تانک ها و توپخانه های اسرایيل آن را برپا ساخته اند و سازماندهی کرده اند، شما اميد و ايمان خود به انسانيت را گم نکنيد.
اين انسانيت، حتی در خود اسراييل وجود دارد، و شامل اسراييلی ها نيز می شود. شامل آن هايی که جرأت دم برآوردن و سخن گفتن ندارند، اما نفرت خود را از اين جنايات، در خلوت ابراز می کنند. صندوق پست الکترونيکی من و فيس بوک من که لبريز شده اند و سرريز شده اند، اين را گواهی می دهند. (۷)
و همچنين تعداد اندکی از اسراييليان، به آشکار، و در برابر ديدگان عموم، دست به تظاهرات می زنند و نسل کشی در غزه را محکوم می کنند.
اين انسانيت، همچنين شامل کسانی می شود که هنوز متولد نشده اند، و شايد قادر شوند که از خطر آموزش های صهينونيستی يی که به آن ها داده می شود بگريزند. آموزش هايی از گهواره تا گور، که بر طبق آن، فلسطينی ها انسان نيستند و موجودات پستِ مادون انسان هستند. تا آنجا که یک پسر جوان ۱۶ ساله ی فلسطينی، زنده زنده سوزانيده می شود، بدون آن که اين ماجرا بتواند مردم اسراييل را به حرکت در آورد و يا باورشان را به دولت و ارتش، متزلزل سازد.
مغلوب کردن ــــــــــــــــــــ
به خاطر آن ها ـ عزيزان من و عزيزان شما ـ من آرزو دارم که ما رؤيای روزی را در خود زنده نگاه داريم که در آن، پس از آن که صهيونيسم به عنوان يک ايده ئولوژی که بر زندگی ما از رود اردن تا دريای مديترانه فرمان می راند شکست بخورد و مغلوب شود، همه مان بتوانيم زندگانی يی داشته باشيم که مشتاقش هستيم و برازنده ی ما ست.
از همين رو، امروز من تعهد می کنم که حتی به خاطر رعايت خواست دوستانم و رهبران فلسطينی که نابخردانه، هنوز به «راه حل دو دولت» که موضوعی بربادرفته و سپری شده است اميد بسته اند، راه خود را گم نکنم.
اگر ما خواهان تغيير نظام فلسطين هستيم ، تنها راه تحقق اين خواسته مان مبارزه در جهت تساوی حقوق شهروندی و انسانی، و اعاده ی حق، و جبران خسارات همه ی کسانی است که قربانی ستمگری صهيونيسم بوده اند و يا هستند. چه داخل و چه بيرون سرزمين محبوب فلسطين.
روان عزيز از دست رفته ی شما می تواند آرام و آسوده باشد، وقتی که می بيند که مرگ او بيهوده و پوچ نبوده است. اما نه از این رو که انتقام خون او گرفته خواهد شد و باز هم شاهد تکرار در تکرار خواهيم بود. ما ديگر نيازی به خون و خونريزی نداريم. من هنوز معتقدم که می توان به نيروی اخلاق و انسانيت، بر اين نظام اهريمنی نقطه ی پايان نهاد.
عدالت، حکم می کند که قاتلان عزيز از دست رفته ی شما، و آن همه عزيزان از دست رفته ی ديگر در برابر دادگاه قرار گيرند. ما بايد تا به آخر خط ِ کشانيدن جنايتکاران اسراييلی به يک دادگاه بين المللی برويم. اين، راهی طولانی است؛ و گاهی اين احساس به من دست می دهد که ميل دارم به نيرويی بپيوندم که به شيوه و روش اِعمال قدرتی سنگين و سهمگين باور دارد و می خواهد تا به آن شيوه بر اين نامردمی ها نقطه ی پايان نهد.
من تعهد می سپارم که برای پيروزی عدالت تلاش کنم. عدالت کامل. عدالت بازسازنده و ترميم کننده. به منظور جلوگيری از دوباره از سر گرفته شدن دوره يی ديگر از پاکسازی نژادی در فلسطين، و از نسل کشی در غزه.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
٭ لينک متن نامه ی ايلان پاپه به زبان انگليسی: electronicintifada.net/
۱ ـ روزشمار و تشريح يک جنايت از پيش اعلام شده (در حاشيه ی تجاوز اخير اسراييل به نوار غزه) ـ به همين قلم ـ ۲۷ تير ۱۳۹۳
http://www.ghoghnoos.org/zk/m30.html
۲ ـ ـ نام کارزار «بی دی اس» ( بايکوت اسراييل، اجتناب از سرمايه گذاری و مشارکت در اقتصاد اسراييل، و اِعمال مجازات های بين المللی عليه اسراييل) از حروف اول سه کلمه ی زير ساخته شده است: Boycott, Divestmen, Sanctions کارزار بی دی اس، که روز به روز در سراسر جهان رو به گسترش است، از شهروندان عادی تا برجسته ترين روشنفکران و هنرمندان و نويسندگان و شاعران و دانشگاهيان و فرهنگيان و تشکل های مترقی را در بر می گيرد. در جمع فعالان اين کارزار، تعداد زيادی از افراد و تشکل های يهودی پيشرو و صلح طلب چهار گوشه ی عالم حضور دارند.
شناسايی فلسطين در سازمان ملل متحد: واقعيت و مجاز ـ ميشل وارشاوسکی ـ به ترجمه و با توضيحات همين قلم ـ ۱۶ آذر ۱۳۹۱
http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/wrsh-un.html
۳ ـ گفتگوی ايل مانيفستو با ايلان پاپه، از «تاريخ نويسان نوين» اسراييل ـ به ترجمه و با توضيحات همين قلم ـ ۱۷ بهمن ۱۳۸۷
http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/pappe.html
۴ ـ ايهود باراک، وزير دفاع وقت اسراييل، بار ها در رسانه های جمعی اسراييل، در هيأت يک بيمار روانی و يک پسيکوپاتِ مسلح به يک ايده ئولوژی وحشيانه ی راسيستی، اعلام و تشريح و ترسيم کرده است که «ما ويلايی هستيم که در يک جنگل قرار دارد.».
ايران را خطر يک «فرار به جلو» ی جنايتکارانه و شبيه به خودکشی اسراييل تهديد می کند ـ ميشل وارشاوسکی ـ به ترجمه و با توضيحات همين قلم ـ ۱۹ آذر ۱۳۹۰
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/wrsh-ir.html
۵ ـ در مورد استخدام افراد برای پروپاگاندای دروغ، جعل و تحريف، انتشار اطلاعات نادرست عليه طرف مقابل، و ايجاد مزاحمت برای مخالفان سياست های دولت و ارتش اسراييل، گرچه اين شيوه، از سال ۲۰۰۹ تا به امروز، و همپای رشد شبکه های اجتماعی، همچنانکه به خصوص در اين روز های سياه کشتار اسراييل، به روشنی و وضوحی غير قابل انکار، در اين شبکه ها شاهد آنيم، رشد کمی و کيفی زيادی کرده است، خواندن مقاله يی که در جريان قتل عام ۲۰۰۹ – ۲۰۰۸ اسراييل در غزه، با استناد به منابع معتبر فرانسوی و اسراييلی نوشته یودم، و به تشريح پاره يی خطوط کلی در اين مورد می پردازد، می تواند به کشف پاره يی راز و رمز ها در اين باب کمک کند:
استراتژی و تاکتيک جديد اسراييل: تشکيل ارتش اينترنتی ـ به همين قلم ـ ژانويه ۲۰۰۹
http://www.ghoghnoos.org/zk/yp10.html
۶ـ به عنوان نمونه يی بارز از افراد مورد اشاره ی ايلان پاپه، و اقدامات آن ها عليه صلح طلبان عضو کمپين بايکوت اسراييل، می توان از ميشل آليو ماری، وزير کليدی کابينه های دست راستی فرانسه، و اقدام او به تعقيب و محاکمه ی فعالان اين کمپين در فرانسه اشاره کرد.
اين خانم که تصدی وزارتخانه های مختلفی، از وزارت دادگستری گرفته تا وزارت دفاع را به عهده داشته است، پس از فاش شدن رشوه گيری هايش از سران کشور ها، مفاسد سياسی و اقتصادی متعددش، نقش فعالش در تلاش ناموفق به منظور سرکوب «بهار عربی» در تونس از طريق ياری رسانی به لت و پار کردن تظاهر کنندگان خيابانی، و آماده سازی يک هواپيمای پر از ابزار مدرن و پيشرفته ی سرکوب جنبش های توده يی برای ارسال به تونس و تحويل به بن علی در آخرين ايام حکومت آن رهبر نگون بخت، سرانجام از کابينه ی سارکوزی اخراج شد.
ميشل آليو ماری خوشنام و شريف و طرفدار آزادی و دموکراسی و عدالت و حقوق انسان، و مخصوصاً مدافع جنبش های توده يی و مردمی، يکی دو سال پيش، يکمرتبه و ناغافل، دچار دغدغه ی رهايی مردم ميهن ما شد، و از آن پس برای تکميل کلکسيون جنايتکاران سراسر عالم در بالای سر «مقاومت ايران»، به جمع اسپانسر های «رييس جمهور برگزيده ی مقاومت» پيوسته است، و در مراسم مختلف ايشان، از جمله مراسم سالگرد آدم سوزی ۱۷ ژوئن، حضور به هم می رساند و با سخنرانی های پر شور و حرکات متناسب و موزون، جای دوست و دشمن را به مردم ما نشان می دهد!
هنگامی که ميشل آليو ماری، پست وزارت دادگستری فرانیسه ی سارکوزی را به عهده داشت، در اطاعت از لابی نيرومند اسراييل در فرانسه، و به منظور خوشخدمتی هرچه بيشتر به اسراييل، به جان صلح طلبان مخالف اسراييل افتاد و تعدادی از فعالان جنبش «بی دی اس» را تحت تعقيب قرار داد و روانه ی دادگاه کرد. در پی اين ماجرا، ميشل کُلُن، نويسنده و روزنامه نگار سرشناس، او و لابی اسراييلی پشت سر او را در مقاله يی محکم و مستند که در همان زمان با ترجمه و توضيحات اين قلم به فارسی نيز منتشر شد به چالش کشيد:
گفتگوی دموکراتيک دزد ها با هم بر سر شيوه ی هرچه بهتر دزديدن ـ ميشل کُلُن ـ به ترجمه و با توضيحات همين قلم ـ ۱۷ آبان ۱۳۸۹ http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/colon-d.html
۶ ـ برای داشتن تصويری کلی از وحشتی که به گفته ی ايلان پاپه، مخالفان اسراييلی کشتار دولت و ارتش اسراييل در غزه را فرا گرفته است و مانع حتی اظهار نظر های ساده ی آن ها در ميان جمع می شود، بد نيست که مقاله ی «اسراييل: به سوی فاشيسم» که ميشل وارشاوسکی در ۲۴ ژوئيه نوشته است (و امکان ترجمه ی آن متأسفانه دست نداد) را بخوانيم. او در اين مقاله، توضيح می دهد که چگونه نه فقط گروه های سازمانيافته ی دست راستی، بلکه بعضی از عابران نيز به سوی او و ديگر تظاهر کنندگان، حمله ور می شوند.
همچنين، گيدئون لوی، روزنامه نگار صلح طلب اسراييلی که همين يکی دو ماه پيش، همچون ميشل وارشاوسکی، ايلان پاپه، و هزاران يهودی صلح طلب سراسر جهان، رسماً و علناً به کمپين جهانی و فراگير «بی دی اس» پيوست، به جرم نوشتن يک مقاله عليه کشتار اخير اسراييل در غزه، علی رغم آن که از ستون نويس های ثابت روزنامه ی «هاآرتص» اسراييل است، تا آنجا در کشور خود مورد آزار و اذيت قرار گرفت و تهديد به قتل شد که مديريت «هاآرتص»، خود را ناچار ديد که برای حفظ جان او محافظ شخصی استخدام کند.
|
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر