نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۰ اسفند ۲۴, چهارشنبه

بَختَک اصلاح طلبيِ دينی ؛ مانع رشد و ارتقاء جنبشِ مردم



محمود خادمی


درختی که تلخ است وی را سرشت
گرش بر نشانی به باغ بهشت
ور از جوی خُلدش به هنگام آب
به بيخ انگبين ريزی و شهد ناب
سرانجام گوهر بکار آورد
همان ميوه تلخ بار آورد « فردوسی »


خبر کوتاه بود ؛ خاتمی بر خلاف همه هياهو ها و ادعاهای قبلی اش در انتخاباتِ مجلس شرکت کرد و اصلاح طلبيِ دينی در ذهن و ضمير مردم ايران به گور سپرده شد .
خاتمی باز هم مثل هميشه وا داد و کوتاه آمد ؛ در انتخاباتِ مجلسی شرکت کرد که " محمد نوری زاد " خطاب به نمايندگانش ــ در آخرين نامه به ولی فقيه ــ گفته بود : بسيار زود خواهيد دانست که آنچه خورده ايد جز خون نبوده است . خاتمی رأی خود را به صندوق هائی ريخت که بوی خون ؛ شلاق و شکنجه می دادند .
خاتمی در حالی فريبکارانه به جنبش تحريم پيوست ؛ بر موج تحريم گسترده انتخابات مجلس از طرف نيروهای مختلف سياسی سوار شد و در موعد مقرر با شرکت در انتخابات ؛ کمپين گسترده تحريم را شقه نمود ؛ که هنوز زمان زيادی از انتخابات قلابيِ رياست جمهوری نگذشته است . اين زمان ؛ مدت بسيار کمی است که حوادث خونين آن دوران به خصوص حوادث مربوط به اعتراضات مردم در عاشورا و 25 بهمن از حافظه مردم پاک و زدوده شده باشد .
روش و منش سيد خندان و عدم شجاعت او در رفتار سياسی اش در گذشته و به خصوص 8 سال دوران رياست جمهوری اش چند بار تجربه شده بود . وقتی که اسما" رئيس جمهور نظام بود و عملا" به قول خودش کار تدارکاتچی نظام را انجام می داد ؛ آن زمان هم در اعتراض به کارشکنی های نهادهای تحت امر ولی فقيه گفته بود برای دور دوم نامزد نمی شوم ولی نامزد شد ؛ گفته بود اگر قوانين دو قلوی اختيارات رئيس جمهور و اصلاح قانون انتخابات تصويب نشود استعفا خواهد داد ؛ ولی استعفا نداد . يا وقتی که گفته بود زير بار برگزاری انتخابات مجلس هفتم با آنهمه رد صلاحيت ها نخواهد رفت ؛ ولی رفت . و اين بار هم در حالی که هيچيک از پيش شرط های اعلام شده از سوی خاتمی ــ آزادی همه زندانيان سياسی ؛ آزادی فعاليت احزاب و رسانه ها و برگزاری انتخابات سالم و آزاد ــ بر آورده نشده بود ؛ کوتاه آمد و رأی خود را در روستای " داون " از توابع شهرستان دماوند به صندوق ريخت . خاتمی هيچوقت نخواست و يا نتوانست کوتاه نيايد .
شرکت خاتمی در نمايش انتخاباتی ثابت کرد که وی ؛ هميشه ميان مردم و نظام ؛ نظام را انتخاب خواهد کرد . بيش از اين نبايد از خاتمی انتظار داشت و تعجب کرد که ؛ چرا وی به سادگی پا روی خون شهدای جنبش اعتراضی مردم گذاشت ؟ و چرا به درد و شکنج مردم پشت کرد ؟ آخر او يک روحانی وابسته به حکومت اسلامی است ؛ يکی از ارکان اصلی نظام بوده است . وی کسی است که " بهزاد نبوی " در استعفا نامه اش در مجلس ششم نوشت : وقتی خاتمی رئيس جمهور شد ؛ خامنه ای گفت نظام ما بيمه شد .
و در آخر خاتمی کسی است که مرحوم منتظری در نامه ای در سال 83 خطاب به وی نوشت : در پيش گرفتن سياست دو پهلو حرف زدن و در عمل جناح اقتدار گرا را راضی نمودن و حقيقت را قربانی مصلحت نمودن ؛ عاقبتی جز همين وضعيتی که پيش آمده است ندارد . چرا عملا" با سياست محافظه کاری و دو پهلو حرف زدن و عمل کردن و حقايق را از مردم پنهان کردن ؛ به زور و خشونت اقتدار گرايان مشروعيت بخشيده و موقعيت آنها را تحکيم کرديد ؟
اما چرا خاتمی اين بار در انتخابات شرکت کرد ؟

الف ــ شرکت خاتمی در انتخابات چرا ؟
يکم ــ خاتمی به مدت 8 سال رئيس جمهور اين نظام بوده ؛ از جنس اين نظام است و هويتش را از اين نظام گرفته است ؛ مشروعيت خود را در مشروعيت اين نظام می بيند . پس حفظ اين نظام اوجب واجبات ــ اين صحبت را در جلسه غير علنی با نمايندگان مجلس گفته بود ــ وی است . بنابراين در شرايطی که انداختن هر ورقه رأی در صندوق ؛ به تثبيت اين نظام کمک می کند چرا نبايد در انتخابات شرکت کند ؟ توجه داشته باشيد که وی در اين انتخابات رأی خود را به نام " جمهوری اسلامی " به صندوق انداخت . بعلاوه در شرايط بحرانی داخلی و بين المللی که بيش از هر زمانی نظام به کمک و مشروعيت بخشی نباز دارد ؛ آقای خاتمی که نبايد نظام را تنها بگذارد ؛ او وظيفه خود می داند که به ياری نظام بشتابد تا شايد مقداری به مشروعيت انتخابات نظام جمهوری اسلامی بيافزايد و مانع تشديد بحرانها در اين شرايط بحرانی شود .

دوم ــ خاتمی با شرکت در انتخابات ارادت خود به ولی فقيه را نشان می دهد و حساب خود را از مخالفان ولی فقيه جدا می کند . مگر نه خاتمی قبلا" هم ؛ بعد از جنايات دوران انتخابات رياست جمهوری به ياری ولی فقيه شتافت و بعد از آنهمه جنايت و خونريزی قوای سرکوبگرِ ولی فقيه ــ که بدستور وی صورت گرفته بود ــ از ولی فقيه جنايتکار خواست که جفای شهدای جنبش اعتراضی مردم ؛ جفای جوانان مجروح ؛ زندانی و شکنجه شده ؛ جفای زنان و مردان تجاوز شده را ببخشايد ؛ پس اکنون چرا برای نشان دادن ارادت خود به ولی فقيه در انتخابات مجلس شرکت نکند ؟ تجربه 8 سال رياست جمهوری خاتمی نشان داد که او در زير پا گذاشتن معيارهای اخلاقی به خاطر راضی کردن ولی فقيه ؛ مرزهای وقاحت و بی شرمی را پشت سر گذاشته است .

سوم ــ خاتمی در شرايطی در انتخابات مجلس شرکت ميکند که جنگ و دعواهای ميان باندهای اصولگرا بالا گرفته است . وی اميدوار است که بالا گرفتن مجادلات و تشديد اختلافات ميان اين باندها که در جريان انتخابات و پروسه شمارش آرا و اعلام نتايج شديد تر هم می شود ؛ منجر به مغضوب و ضعيف شدن احمدی نژاد و نهايتا" حذف وی از رياست جمهوری شود و شرايط برای سهيم شدن مجدد وی و ياران اصلاح طلب اش در قدرت ؛ مهيا و آماده گردد . و چه بسا در پشت پرده انتخابات و در زد و بندی ميان وی با ولی فقيه و ساير دست اندر کاران ؛ برنامه ريزی قربانی کردن احمدی نژاد و باند او به بهای عطای آزادی بيشتر و دادن امتيازاتی به دار و دسته اصلاح طلبان ــ برای مشارکت در بازی سياسی و تشکيل ائتلافی برای مهار احمدی نژاد ــ تدارک ديده شده است . آخر آه و ناله های ظاهری خاتمی در همراهی با جنبش سبز نه از ملت و ميهن دوستی وی بلکه سوز و غم جدائی از قدرت سياسی بود .

ب ــ پيامدهای شرکت خاتمی در انتخابات :
يکم ــ خاتمی در غياب موسوی و کروبی به يکی از چهره های اصلی اصلاح طلبانِ طرفدار تحريم انتخابات و به عنوان چهره و شاخصی در درون جنبش سبز تبديل گرديد . موضع گيريهای او در باره انتخابات ؛ به خصوص آنجا که بوی تحريم و عدم مشارکت از آنها به مشام می رسيد ؛ در سايت های " سبز " بر جسته ميشد و بر هماهنگی ميان مواضع وی ــ در مورد تحريم انتخابات مجلس ــ با موسوی و کروبی تأکيد و تبليغ می شد .
از طرف ديگر برای اولين بار در تاريخ سی و چند ساله عمر اين رژيم ؛ جريانات موسوم به " خط امام " ( انواع سازمانها و دسته جات خط امامی ) حساب خود را از ساير گرايشات راست و محافظه کار حاکم جدا کردند و در امر تحريم انتخابات به اپوزيسيون سرنگونی طلب ملحق شدند . در چنين شرايط و موقعيتی ويژه ای ؛ خاتمی در عمل سر بزنگاه به قول و قرار هايش در مورد تحريم انتخابات عمل نکرد و با شرکت در انتخابات علاوه بر اينکه اين اتحاد را شقه نمود و باعث شد که از اين شرايط استثنائی بدرستی به نفع جنبش اعتراضی مردم بهره برداری نشود ؛ کل مدعای جنبش سبز ــ يعنی " تقلب در انتخابات " ــ که جنبش اعتراضی مردم به خاطر آن صورت گرفته بود ــ را نيز به زير سئوال برد. بدبن ترتيب خاتمی با اين عهد شکنی ؛ گامی بزرگ در جهت باز گرداندن مشروعيت از دست رفته نظام جمهوری اسلامی برداشت .
بنابراين در حاليکه استبداد دينی همچنان به سرکوب ؛ دستگيری و اعدام مخالفين ادامه ميداد و تا آن روز ذره ای از مواضع استبدادی و سرکوبگرانه خود عقب نشينی نکرده بود و همچنين در حاليکه هيچ گونه مصالحه ای بين رژيم و مخالفين صورت نگرفته بود ؛ خاتمی در انتخابات رژيم شرکت می کند تا رژيم بتواند ادعاهای حاميان جنبش سبز و رهبران آن در مورد تقلب در انتخابان رياست جمهوری 88 را با استناد به شرکت وی در انتخابات مجلس رد بکند .
همچنين ؛ خاتمی با شرکت در انتخابات نمايشی مجلس ؛ عملا" به جنبش اعتراضی مردم ضربه زده و با ايجاد نوعی واگرائی در آن به يأس و نا اميدی در ميان مخالفين رژيم دامن زد . مرحوم منتظری چه خوب اين ملاحظه کاری خاتمی را در قبال ولی فقيه و باند اقتدار گرايان ــ در نامه سال 83 ــ به وی ياد آوری کرده بود : طبيعی است ؛ هنگامی که آقای خاتمی با محافظه کاری ؛ راه ملاحظه بيش از اندازه رقبای اصلاحات را در پيش می گيرد ؛ مردم بتدريج از شخص و جريان وابسته به ايشان و نيز از اصلاحات مأيوس و نا اميد می شوند .
دوم ــ در حاليکه سعيد حجاريان تئوريسين اصلاح طلبی در سوم اسفند سال 82 در مجلس ششم گفته بود : 6 سال حرکت اصلاحی در سطح حاکميت نشان داد که حاکميت مصدر مناسبی برای پيشبرد اصلاحات نيست . بنابراين شما توقع اصلاحات را نه از خاتمی و نه از مجلس نبايد داشته باشيد . خاتمی در عمل با شرکت در انتخابات قلابی رژيم ؛ آخرين ميخ را بر تابوت اصلاح طلبی نوع خود فرو آورد و پايان و مرگ " راهبرد اصلاح طلبی " در نظام جمهوری اسلامی را رقم زد . چرا که در شرايط جوشان و ملتهب جامعه که تمايل عمومی به سمت سرنگونی رژيم ؛ بيشتر است ؛ شرکت خاتمی ــ به عنوان ليدر و رهبر اصلاحات ــ در انتخابات ؛ می تواند به خاطر انزجار مردم و مخالفين رژيم از اقدام بی حاصل خاتمی ؛ بهتر و سريعتر از گذشته ؛ اين راه حل را از صحنه سياسی کشور حذف و يا به حاشيه ببرد .
هيچ کس بهتر و بيشتر از خاتمی نتوانسته است ؛ ماهيت واقعی اصلاح طلبی دينی را اين چنين در عمل بر ملا و به مردم نشان دهد .اکنون اصلاح طلبان واقعی و راستين که خواستار تغيير بنيادين و اصلاح ريشه ای نظام جمهوری اسلامی هستند ؛ اگر بخواهند به آرمانهای خود وفا دار بمانند بايد و مجبورند از خاتمی عبور کرده و صف خود را از صف خاتمی و اصلاح طلبان دينی پيرو وی جدا نمايند . ضمن آنکه ؛ آنان بايد تلاش کنند و هوشيارانه با افشا گری ها ؛ نا کار آمدی اصلاح طلبی دينی و خُلف وعده های متعدد رهبر آن يعنی خاتمی را به مردم بگويند و نشان دهند و با افشای ظرفيت خاتمی و پيروانش از مصادره گفتار اصلاح طلبيِ اصيلِ ــ معطوف به مطالبات ريشه ای جنبش اعتراضی مردم ــ بوسيله خاتمی و دار و دسته اصلاح طلبان دينی ؛ جلوگيری نمايند .

ج ــ چشم اندازها و احتمالات پيشرو :

ظاهرا آنگونه که از شواهد پيداست ؛ در جريان انتخابات مجلس دو باند اصلی اصولگرا ( باند احمدی نژاد و باند ولی فقيه ) در توافقی ضمنی ؛ بخاطر حفظ کليت نظام فتيله جنگ بين خود را موقتا" پائين کشيدند تا ؛ با سر و هم کردن نمايش انتخاباتی ؛ کابوس انتخابات مجلس را با آرامش پشت سر گذارند . اکنون و پس از پايان به ظاهر پيروز انتخابات ؛ ولی فقيه و باند حاکم ميتوانند با بزرگنمائی و تبليغات در مورد پيروزی و حضور گسترده مردم در انتخابات ؛ دست بيک عقب نشينی در مقابل اصلاح طلبان زده و با آزادی تعدادی از زندانيان سياسی و آزاد کردن انتشار چند روزنامه و حتی پايان دادن به حصر موسوی و کروبی ؛ با کمک خاتمی ــ که با شرکت در انتخابات وفا داری خود به ولی فقيه را ثابت کرده است ــ يک سناريوی برد ــ برد برای رژيم را پيش ببرند . عقب نشينی در چنين شرايطی ديگر برای ولی فقيه ؛ عقب نشينی از موضع اضطرار و استيصال نخواهد بود
بعلاوه در شرايطی که فشارهای خارجی ــ تحريم و جنگ ــ رژيم را در منگنه قرار داده است ؛ ولی فقيه برای برون رفت از اين وضعيت انتخاب ديگری جز عقب نشينی و سازش با غرب در مقابل خود نمی بيند . چرا که خوب می داند ؛ خشم و نارضايتی مردم به آتش فشانی خاموش می ماند که فشارهای خارجی ــ که عمدتا" توسط امريکا و دولت های غربی اعمال می شود ــ ممکن است باعث شعله ور شدن اين آتشفشان شود . طبيعی است در چنين شرايطی بر طرف کردن اين فشارها ؛ به معضل شماره يک رژيم تبديل ميشود ؛ در چنين حالتی احضار خاتمی و اصلاح طلبان و سهيم کردن مجدد آنها در قدرت ؛ برای پيشبرد سناريوی سازش با غرب ؛ برای رژيم اهميت ويژه ای می يابد .
چنين سناريوئی که البته مورد حمايت و پشتبانی کشورهای غربيِ مخالفِ رژيم هم هست . تنها سناريوئی است که می تواند سازش با غرب را در چشم انداز ولی فقيه قرار دهد . يعنی ولی فقيه و باند حاکم اگر بخواهد وارد گفتگو با غرب شود مجبور است از همين مسير آغاز کند . زيرا از نظر غرب ولی فقيه و باند حاکم زمانی مورد اعتماد خواهند بود که ترکيب درونی ساختار قدرت به نفع اصلاح طلبان تغيير کند . نقش خاتمی در چنين سناريوئی با توجه به سوابق وی در تعامل با غرب ؛ از نظر غرب قابل چشم پوشی نمی باشد .

د ــ فرجام اما ؛ سرنگونی است :

در حاليکه روشن است که مصالحه با جانيان و ستمگرانی که دستانشان به خون ؛ جان ؛ مال و ناموس مردم آلوده است . هر گز به اصلاحِ واقعی امور به نفع مردم ايران نمی انجامد و صرف نظر از اينکه خاتمی و اصلاح طلبان دينی در سازش و تسليم با رژيم جنايتکار ولی فقيه تا کجا پيش بروند ؛ عنصر تعيين کننده در اين شرايط مردم قهرمان ايران ــ جوانان دلير ؛ زنان شجاع و توده های مردم فقير و ناراضی ؛ کارگران و ساير مردم جان به لب رسيده کشور ــ می باشند ؛ خطر جديِ شورش و طغيان از جانب همين مردم بيش از هر زمانی رژيم را تهديد می کند ؛ اين خطرها وقتی سهمگين تر می شود که شيپور جنگ خارجی هم هر لحظه در گوشها نواخته می شود و امنيت و آسايش مردم را روزمره سلب کرده است .
طغيان عليه گرسنگی ؛ فقر و فلاکت روز افزون مردم ؛ نياز به سازماندهی آنچنانی و يا رهنمود و اجازه اصلاح طلبان هم ندارد . مردم بی نوا و محروم کشور در بدترين موقعيت ها ؛ با کمترين آگاهی ها حتی در حاکميت بی رحم ترين ديکتاتور هم ؛ وقتی هستی و زندگی خود را در شعله فقر و گرسنگی محکوم به نابودی می بينند دست به شورش می زنند . رويدادی که خواب راحت را از چشمان ولی فقيه و ديگر سر دمداران رژيم مدتهاست ربوده است .
ضمن اينکه ؛ جنبش گسترده اعتراضی مردم معروف به جنبش سبز ؛ ماهيت حزبی و سازمانی ندارد و مطالبات آن هم ملی و سراسری است . از اين رو خواسته های اين جنبش ــ که بسيار هم جدی و حياتی است ــ بر خلاف تمايل اصلاح طلبان و هر حزب و سازمان ديگری ؛ با قدرت حاکم بهيچوجه قابل مصالحه نمی باشند و در آخر اينکه ؛ ميزان مقبوليت و امکان نقش آفرينی هر کس و هر حزب و گروهی ــ در جنبش اعتراضی مردم ــ به ميزان وفا داری آنان به خواسته ها و مطالبات مردم و ميزان پايداری آنان در اين راه بستگی دارد .
بعلاوه ولی فقيه جنايتکار ؛ آنقدر در گرداب جنايات ؛ تبه کاريها و خسارات جبران ناپذير به مردم و کشور در سی و چند سال گذشته غوطه ور شده است که جرأت کوچکترين اصلاحات ؛ گشايش سياسی و پاسخگوئی به مردم را ندارد . بنابراين خاتمی آب در هاون می کوبد . ديگر هيچ امکانی حتی اصلاحات در حد خاتمی هم برای تخفيف بحرانهای گريبانگير رژيم وحود ندارد . خصلت بحرانهای موجود ؛ انقلابی است و عطر سرنگونی همراه با عطر گل های بهاری بيش از هر زمانی فضای جامعه ايران را فراگرفته است . پائينی ها بر خلاف تمايل آقای خاتمی اين رژيم را نمی خواهند و ديگر بالائی ها هم نمی توانند کنترل و سيطره خود را برای مهار بحران اعمال کنند و به حکومت ادامه دهند . پس بايد بروند و می روند .

ــ 13.08.2012

a

هیچ نظری موجود نیست: