بخشی از سخنرانی حسینعلی منتظری
خطاب به علی خامنهای، خاتمی و مسؤولان جمهوری اسلامی
۲۳ آبان ۱۳۷۶
(سخنرانی ۱۳ رجب)
... حالا دیگر در دنیا با چماق نمیشود کار کرد، حکومت چماقی دیگر در دنیا پیش نمیرود. مردم روشن شدهاند، بیدار شدهاند، هر کسی اهل مطالعه است، اهل کتاب خواندن است، بیدار است. در دنیا اینگونه حکومت میکنند، حکومت دست ملت است، ما هم که گفتهایم «جمهوری اسلامی». جمهور باید خودشان کشور را اداره کنند، مردم و جمهور بایستی متشکل بشوند، نیروهای خوب را بسازند و برنامههای خوب داشته باشند. این انتخابات که در کشور انجام میشود، یک روز انتخابات ریاست جمهوری است، یک روز انتخابات مجلس است، یک روز انتخابات خبرگان، شما آقایان دیدهاید در وقت انتخابات یک افرادی قیم میشوند و آقابالاسر و یک گروههای خلقالساعه و آنی درست میکنند و به طور چماقی میخواهند پیش ببرند، برای این که یک عده میخواهند از ناآگاهی مردم و از اینکه مردم در صحنه نیستند سوءاستفاده کنند، و این یک گرفتاری است. باید مردم خودشان مجهز باشند، تشکیلات داشته باشند، نیرو و کادر ساخته باشند. یک حزب قوی حزبی است که اگر در انتخابات پیروز شد هم وزیر خوب داشته باشد، هم وکیل خوب داشته باشد، هم استاندار خوب داشته باشد، در همه قسمتها دارای نیروهای خوب باشد.
در دنیای امروز که بشر پیشرفته است و به مسائل اقتصادی و سیاسی توجه دارد و به مسائل دینی هم الحمدلله روی آورده است، این مردم باید تشکیلات داشته باشند، تشکیلات که داشته باشند قهراً باید روزنامه داشته باشند، رادیو و تلویزیون در اختیارشان باشد، روزنامهها، جرائد، رادیو و تلویزیون اینها که فقط مال دولت نیست، دولت را مردم روی کار میآورند، مردم نباید دستشان به رادیو و تلویزیون برسد؟ رادیو و تلویزیون فقط در اختیار چهار نفر که آن بالا مینشینند و یک دستوری میدهند باشد؟ مردم اگر حرفی داشته باشند باید حرفشان را رادیو و تلویزیون پخش کنند، روزنامهها باید افکار و نظریات مردم را منتشر کنند. در دنیا اینگونه است و اگر ما کوتاه بیاییم پسگردنی میخوریم و عقب میمانیم. آنطور که دو سه نفر بنشینند برای کشور تصمیم بگیرند این در دنیای فعلی پیش نمیرود، «جمهوری» یعنی «حکومت مردم»....
... ولایت فقیه مثل ولایت امیرالمؤمنین(ع) باید نظارت بر کشور داشته باشد، نظارت بر احزاب داشته باشد، نظارت بر دولت داشته باشد، اما نه اینکه در همه جا دخالت کند، در جمهوری اسلامی دولت باید مستقل باشد، یعنی دولتی که بتواند کار بکند. من یکی از اشکالاتم به آقای رئیسجمهور آقای خاتمی واقعاً این است، من پیغام هم دادم نمیدانم به ایشان گفتهاند یا نه، البته ایشان با من ارتباطی ندارند، اما من اول که انتخاب شدند برایشان پیام دادم، بعد هم به ایشان پیام (شفاهی) دادم که اینطور که پیش میروید نمیتوانید کار کنید، یک نفر رئیس دولت اگر وزرایش، استاندارهایش، با او هماهنگ نباشند یک قدم نمیتواند بردارد، من پیغام دادم که من اگر جای شما بودم میرفتم پیش رهبر میگفتم: شما مقامت محفوظ، احترامت محفوظ، ولی ۲۲ میلیون مردم به من رأی دادند، به من هم که رأی دادند؛ این ۲۲ میلیون همه میدانستند که رهبر کشور به کسی دیگر نظر دارد. دفترشان و خودشان و همه شخص دیگری را تأیید میکردند، ۲۲ میلیون آمدند به ایشان رأی دادند، معنایش این است که ما آن تشکیلات را قبول نداریم. رأی این ۲۲ میلیون معنایش این است که ما آن را که شما میگویید قبول نداریم، ایشان قاعدهاش این بود میرفت پیش مقام رهبری میگفت شما احترامت محفوظ، ۲۲ میلیون به من رأی دادند، از من انتظارات دارند و اگر بنا بشود که بخواهید در وزرای من، در استاندارهای من دخالت بکنید، افرادی را به من تحمیل کنید من نمیتوانم کار بکنم، بنا بر این، من ضمن تشکر از مردم استعفا میدهم، به مردم میگویم: ایها الناس میخواهند در کار من دخالت کنند. قاعده این بود که به این صورت عمل نماید.
مردم از وزرا هم انتظارات دیگری داشتند. من برای آقای دری [نجفآبادی] هم که وزیر اطلاعات شد، پیغام دادم که مشکل وزارت اطلاعات فقط وزیرش نبود، اصلاً بافت وزارت اطلاعات خراب است. در عین حالی که در اطلاعات آدمهای خوب، آدمهای علاقهمند و متدین نیز وجود دارد.... اما اطلاعات باید روی اساس باشد نه این کارهایی که میکنند. به ایشان پیغام دادم که اطلاعات بافتش خراب است. اگر بناست همان معاونها و همان کادر باشند و جنابعالی فقط ماشین امضا باشی و در اطاق وزارتخانه بنشینی هر چه معاونها و مدیرکلها آوردند زرتی امضا کنی بدان کلاهت پس معرکه است. آنچه مردم از تو میخواهند این است که اصلاً بافت آنجا را عوض کنی، اطلاعاتی که هماهنگ با مردم باشد، نه یک آدمهای ناجور، آدمهایی که میخواهند پرونده برای افراد درست کنند. من اطلاع دارم بعضی آدمهای عوضی آنجا هستند، البته آدم خوب هم در آنجا هست.
آقای رئیسجمهور به عقیده من قاعدهاش این بود یک قدری محکمتر میآمد. مقام رهبری هم بایستی که همان رهبریش را میکرد. معنای رهبری این است که نظارت کند که در کشور کارهای خلاف شرع انجام نشود. اگر یک وقت رئیسجمهوری، وزیری خواست کار خلاف بکند، از مقررات شرع منحرف شود او جلویش را بگیرد، نه اینکه یک تشکیلات و یک گارد سلطنتی درست کند از پادشاهان دنیا زیادتر، و کسی هم دسترسی نداشته باشد و در وزارتخانه دخالت کنند، در استاندار دخالت کنند، در همه جا دخالت کنند، خود ایشان، اینهایی که اطراف ایشان هستند، این غلط است. اینطور کشور پیش نمیرود، کشوری که چند ارگان حکمفرما داشته باشد، دولت جدا، مجمع تشخیص مصلحت جدا و دفتر رهبری جدا، هر کدام بخواهند اعمال قدرت کنند، اینجور کشور اداره نمیشود، و حکومت مطلقه به این صورت که تکلیف کشور را دو سه نفر معین کنند و مردم هیچکاره باشند این در دنیای امروز مواجه با شکست میشود....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر