نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

مسعود رجوی و «پرچم»اش / از «جیم» تا «عین جیم» همنشین بهار

مسعود رجوی و «پرچم»اش / از «جیم» تا «عین جیم»
همنشین بهار


 
این مطلب پس از اشاره به غیبت و حضور مسعود رجوی، دربرگیرنده کتابچه موسوم به «پرچم» نوشته اوست که نکات قابل تأملی در بردارد و فهم آن (بویژه نانوشته‌های بین سطور) برای دوستان و دشمنان مجاهدین، هر دو ضروری است. باید با دقت و حوصله آنرا کاوید. دوستی می‌گفت بعد از مرور کل کتاب سرگیجه گرفتم و انگشت به دهان ماندم.
می‌توان البته خود را هم مخاطب دید و قرائت کرد. (به دیدار خویشتن رفت)
ــــــــــــــــــــــــــــــ
این پرچم با آن پرچم فرق دارد 
در آذر ماه ۱۳۵۳ مقاله‌ای در حدود ۱۰۰ صفحه بنام «پرچم مبارزه ایدئولوژیک را بر افراشته داریم» توسط تقی شهرام توزیع می‌شود که به بررسی جهت انتخاب ایدئولوژی برای سازمان و جمعبندی نظرهای ارائه شده پرداخته بود. آن مقاله نیز به اختصار «پرچم» نامیده می‌شد.
کتابچه حاضر با مقاله تقی شهرام که انگیزه نگارش و موضوعش چیز دیگری بود، اشتباه نشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــ 
زنده بودن فراتر از دم و بازدم و حرف و صوت است
چندین و چند سال است که مسعود رجوی غیب‌اش زده و «در قید حضور» نیست. امیدوارم «حّی» و «زنده» باشد تا از جمله بنویسد و «چتر»ی باشد برای چراهای بیشمار که چون باران می‌بارد و سر ایستادن هم ندارد. زنده باشد و پاسخگو.
...
ممکن است کسی در قید حیات باشد اما زنده نباشد یا بعکس، وقتی هم که نیست، باشد. زنده بودن فراتر از دَم و بازدَم و حرف و صوت است. زنده بودن چیز دیگری است.
امیدوارم- حتی اگر واقعاً هم کنار رفته و یا زمانی بخواهد به هر دلیل مسئولیت خودش را به دیگری بسپارد - بنویسد.
...
در دوران غیبت، «غیبت»ی که انگار رنگ حضور نمی‌بیند، از ایشان نوشته‌ای با عنوان استراتژی قیام و سرنگونی (اشرف کانون استراتژیکی نبرد...) منتشر شده است،
باضافه چندین پیام به ساکنین اشرف و لیبرتی و... که آخرین‌اش در باب اسیدپاشی بود و اینکه منکر اول ولایت فقیه و معروف اول، ارتش آزادی است.
پیشتر البته به خامنه‌ای و... هم خط و حطوط می‌داد که راه ریاست جمهوری رفسنجانی را هموار کند و به تقسیم قدرت با او تن بدهد و...
به یگان‌های ارتش آزادیبخش (در داخل کشور) هم برپا برپا داد و از «آتش و حرکت» سخن گفت...
...
نمی‌دانم ایشان در این مدت طولاتی که غایب بودند، «چه باید کرد» ‌های دیگری هم تدوین کرده‌اند یا نه.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استراتژی و چه باید کرد به کنار
حالا استراتژی مستراتژی به کنار، نزدیک به نیم قرن از حیات سازمان (سازمان به هر حال مذهبی) مجاهدین می‌گذرد اما هنوز حتی قرآن و نهج البلاغه را که مسعود رجوی به این آیه و آن خطبه‌اش استناد می‌کند، ترجمه نکرده‌اند. توجه کنیم که این دو کتاب در شمار مهمترین منابع سازمان بوده‌است و انتظار فوق در دستگاه خود مجاهدین هم کاملاً بجاست.
حال بگذریم که امروزه نه تنها جهان عوض شده که مهمتر از آن «دید ما نسبت به جهان» نیز، عوض شده و وارد یک مرحله بسیار حساس و دوره گفتمانی جدیدی شده‌ایم.
نسل فکور امروز به هر دلیل بر خلاف پدران و مادران خویش در مقطع انقلاب بزرگ ضد سلطنتی، گرد مباحثی چون تکامل و شناخت و تضاد و دیالکتیک و مبارزه طبقاتی و...نمی‌گردد، درست یا غلط، اصلاً با گفتمان سال ۱۳۵۷، مَچ نیست. چرا؟ چون با موضوعات تازه‌ای مثل مدرنیسم، پست مدرنیسم، جهانی شدن، رابطه دین و قدرت، عقل مدرن، جامعه مدنی، حقوق شهروندی، فردیت (نه خودخواهی و منیّت)، مکتب فرانکفورت، گفتمان دموکراسی... و مقولاتی مانند جدائی دین از دولت روبرو است.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا محکمات امروز، می‌تواند متشابهات فردا باشد؟
نسل عاصی و هوشیار امروز که از دغل و دروغ مدعیان کُفری‌ شده و فاتحه همه «رهبران» را خوانده‌است، در وادی دیگری سیر می‌کند و پرسش‌های دیگری دارد:
آیا جهان را باید چندان تنگ کرد تا جامه تئوری ما بر قامت آن برازنده باشد، یا جامه تئوری را چندان گشود که بر اندام جهان چالاک آید؟ آیا می‌توان سر به سر اصول هم گذاشت و در این وادی به اجتهاد دست زد؟ آیا محکمات امروز، می‌تواند متشابهات فردا باشد و به عکس، متشابه امروز، محکم فردا؟
آیا اصلاً احیاء و تکامل معرفت دینی راهگشاست؟ مسئله روز است؟...
و بالاتر از همه این سئوال:
وقتی کسی خود و جریان خود را حق دانست، آیا این حق را هم دارد که همه چیز را تابع و خاضع بخواهد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــ 
مسئله مجاهدین به غیر مجاهدین هم مربوط است 
سرنوشت بسیاری از ایرانیان (حتی اگر اصلاً سیاسی نبوده و اسم مجاهدین را هم نشنیده باشند) مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از عملکرد رهبری مجاهدین است.
ضربه شهریور سال ۵۰، تیرباران محمّد حنیف نژاد و یاران شجاعش در سال ۵۱، آنچه در پشت سپر به اصطلاح «تغییر ایدئولوژی» در سال ۵۴ گذشت، سی خرداد سال ۶۰، انفجار در حزب جمهوری اسلامی، ترور کسانیکه «سرانگشتان» رژیم خوانده شدند، عملیات موسوم به مهندسی (که تا قیام قیامت هم توجیه ندارد)، پس لرزه های سال پرابتلای ۶۰ و اعدام‌ بیش از ۴۰۰۰ زندانی در سال ۶۷...
(اینگونه وقایع) فقط دامن حانواده های مجاهدین را نگرفت. گرد و غبارش حتی بر سر و روی کسانی که با آنان زاویه و فاصله دارند نیز، نشست. 
پیآمدِ نشست‌های مجاهدین در «بنیاد علوی»، «جنگلهای شمال»، «کوههای فارس»، «کوه های آلان»، «منطقه مُحّرمهِ مرزی»...(کردستان)، «بغداد» و «اورسورواز» و... دیگرانی را هم که از آن نه باخبر بودند نه موافق، در برگرفته است. 
حتی کسانی که سالیان دراز بعد از نشست‌ها به دنیا آمدند، از کنش و واکنش مجاهدین با رژیم (و با امثال صدام و جان بولتون) تأثیر گرفته و اینک سرنوشت دیگری پیدا کرده‌اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
ثبت وقایع، برای مبارزه با فراموشی است
کتابچه حاضر (پرچم) به قلم مسعود رجوی است و تا پیش از بمباران مجاهدین و حضور آمریکایی‌ها در عراق، در قرارگاه اشرف حکم «رساله عملیه» را داشته است. اینکه حالا چه توصیفی از آن می‌شود اهمیتی ندارد و واقعیتی را که گفتم تغییر نمی‌دهد. همچنین حاشیه نویسی‌های رژیم پسندانه بر کتابچه مزبور و انتشار بخشهایی از آن توسط اضداد مجاهدین در سالیان پیش، نمی‌تواند بر تمامی آن گرد و غبار بپاشد.
...
ثبت اینگونه مطالب برای مبارزه با فراموشی است و ندایی در درونم مرا به این کار وامی‌دارد. اینکه مصلحت نیست و آسیب می‌بینم، اهمیتی ندارد. پشتم به کوه اُحد است. مسیر خودم را می‌روم و باکی هم از اینطرف و آن طرف ندارم. نه چیزی دارم که کسی بخواهد با گرفتنش تهدیدم کند و نه چیزی می‌خواهم که با دادنش تطمیع شوم. نه مبارز و مجاهدم و نه ادعای روشنگری و روشنفکری دارم. به سهم ناچیز خویش و با مرارت بسیار، یادمان‌ها را زنده می‌کنم.
...
مقصود از ارائه این مطلب، جانبداری، یا رویارویی با گروه و سازمانی نیست. مرزبندی من در درجه نخست با مدعّیان صاحب اختیاری جهان، با دشمنان آزادی و با قاتلین زندانیان سیاسی است که از پستان دین شیر دنیا می‌دوشند.
پس ز نقش لفظ‌های مثنوی
صورتی ضال است و هادی معنوی
در نبی فرمود کین قرآن ز دل
هادی بعضی و بعضی را مضّل
...
درج این مقاله و همه نوشته‌ها و ویدیوهای من در سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که مدح ستمگران می‌کنند ممنوع است. 

 
 
 
أَلَا وَإنَّ الدَّعِی ابْنَ الدَّعِی قَدْ رَکزَ بَینَ اثْنَتَینِ: بَینَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه
پرچم
(منظور پرچم امام حسین است که مجاهدین می‌گویند وارث حقیقی‌اش هستند)
...
فهرست مطالب
۱-  شاخص‌های عملیات جاری پیشواز «سین آ» (پیش به سوی سرنگونی)
بحث تشکیلاتی – ایدئولوژیک
۲-  فصل اول: تعریف مجاهد خلق و شرایط عضویت در سازمان
 ۳- فصل دوم: ارتش آزادیبخش
 ۴- فصل سوم: مفهوم و علائم انقلاب مریم
 ۵- فصل چهارم: عارضه‌ها و رهنمودها
 ۶- فصل پنجم: تطهیر و انقلاب
 ۷- فصل ششم: مرزهای سرخ تشکیلاتی – ایدئولوژیک +بحث «مسلح شدن به تئوری انقلاب مریم»
 ۸- فصل هفتم: طعمه شناسی
 ۹- فصل هشتم: تذکرات
۱۰- فصل نهم: تناقضات «ج» (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) محور اصلی ع.ج (عملیات جاری)
۱۱- فصل دهم: مفهوم صفر صفر و صد صد
۱۲- فصل یازدهم: الزامات تشکیلاتی – ایدئولوژیک «س آ» (سرنگونی و آمادگی)
۱۳- فصل دوازدهم: تشکیلات برادران
جمعبندی تشکیلاتی – ایدئولوژیک (خانه تکانی...)
۱۴- فصل سیزدهم: هیئت تشکیلات
۱۵- فصل چهاردهم: سلسله مراتب تشکیلاتی و فرماندهی برادران
...
«شاخص‌های عملیات جاری»
نکات رهبری در مورد برگزاری نشستهای ع.ج (عملیات جاری)
اصل بر این است که در عملیات جاری به هدف بزنیم و آخ رژیم را در بیاوریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضوابط جمع:
۱.  جمع باید بداند که مسئول عملیات جاری کیست و خودش را با مسئول نشست کوک کند.
۲.  جمع اگر در مورد نشست یا مسئول آن حرفی دارد، پیشنهادش را بدهد.
۳.  باید توجه کرد که به قلب قضیه زده ایم یا داریم فاکت به فاکت می‌رویم.
۴.  باید دید فاکت دقیق (است) یا غیر دقیق، اگر فاکت دقیق نیست نگوئید، زیرا به فرد هیچ کمکی نمی‌کند.
۵.  به مجاهد خلق ترحم نباید کرد، سازش نباید کرد.
۶.  اشکال و ایرادگیری غیر دقیق نکنید، به افراد پیله نکنید.
۷.  از قد و قواره افراد ایراد نگیرید، از قدیم و از بچگی افراد ایراد نگیرید.
۸.  مسئولیت جمع انقلاب کردن سوژه است، مثل بورژوایی که سرمایه دار است، طعمه نیز برای خودش سرمایه‌ای دارد که بالا کشیده و نمی‌خواهد از دست بدهد. جمع باید این سرمایه را از او بگیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضوابط مسئول نشست:
۹.  شرط اول مسئول نشست کنترل مواد فوق است.
۱۰. باید اصل و فرع کرد و به موضوع اصلی پرداخت.
۱۱. هر چه شما خطا و غیر دقیق شلیک کنید یا بیراهه بروید به جیب سوژه می‌ریزد. شاخص این است که وقتی با سوژه می‌جنگید جیب سوژه را پر نکنید. مواضع سوژه را مستحکم نکنید. شما باید سوژه را از سنگرش بیرون بکشید.
۱۲. شما حق ندارید افراد را پریشان کنید.
۱۳. ما کلان معامله داریم نه یک قران و ده شاهی.
۱۴. در فرد شکاف ایجاد نکنید، باید تشخیص بدهید پشت چه چیزی گیر کرده است.
۱۵. قدرت، هیبت و فایده عملیات جاری در این است که من را از ته دره به لب جاده برسانید و بجایش رژیم را به ته دره بیاندازید. بزبان ساده سود ما در چیست و زیان دشمن در چیست. مسئول نشست دنبال این مسئله باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضوابط سوژه:
۱۶. سوژه برای «دوئل» و «جدل» نیامده است.
۱۷. سوژه باید فاکتها را گوش کرده و تصویر خودش را ببیند.
۱۹. سوژه نباید وقت جمع را بگیرد. نشست ۶ روزه را به نشست ۶ ساعته و نشست ۶ ساعته را به ۴۵ دقیقه تبدیل کنید.
۲۰. اگر سوژه صداقت داشته باشد می‌تواند جمع را به نقطه اصلی برساند. اصل مسئله این است که شما تا کنون به ریشه یعنی «ج» نزده اید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل اول: تعریف مجاهد خلق و شرایط عضویت در سازمان
پیشواز «سین آ» (پیش به سوی سرنگونی)
بحث تشکیلاتی – ایدئولوژیک
... 
 ۱- هر سازمان و حزب و تشکیلات انقلابی با سه چیز مشخص می‌شود:
الف. ایدئولوژی راهنمای عمل که تعیین کننده جهان بینی و سمت گیری تاریخی و طبقاتی آن است (ریشه)
ب. تشکیلات و سازمان درونی که ظرف حیات و عامل برپایی آن است (ساقه)
ج. خط مشی سیاسی و استراتژیک که تنظیم رابطه آن سازمان را با جامعه و قدرت حاکم بر آن مشخص می‌کند و سازمان به این وسیله هدفهای خود را گام به گام محقق می‌کند (میوه)
 
۲- رابطه عضویت و رابطه ارگانیک = رابطه اندام‌واره با همان گروه خون، با همان نبض و سلسله اعصاب و واکنشها
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
 
۳- در سلسله مراتب تشکیلاتی عضویت کیفی‌ترین مرز است.
مجاهد خلق = عضو سازمان با هفت خصوصیت مشخص می‌شود و هر کدام از این هفت ویژگی را از دست بدهد عضویتش ساقط می‌شود.
- قبول آگاهانه و مختارانه ایدئولوژی اسلام و تشیع انقلابی بمعنای ضد استثماری و ضد آخوندهای ارتجاعی با پایبندی به شعائر.
- انقلاب پذیری یعنی ضد ایدئولوژی جنسیت و فردیت با پایبندی به بندهای انقلاب درونی مجاهدین بخصوص هژمونی خواهران ذیصلاح مجاهد (شورای رهبری)
- قبول آگاهانه استراتژی با پایبندی به ارتش آزادیبخش و سیاستهای انقلابی (ضد شیخ و شاه = ضد استبداد و وابستگی)
- تشکیلات پذیری = انضباط آهنین = دستورپذیری تشکیلاتی = فرمانپذیری نظامی = قبول سانترالیزم (ضد لیبرالیزم و مسئولیت گریزی)
- انتقاد پذیری = جهاد اکبر = مبارزه وقفه ناپذیر ایدئولوژیک درونی = عملیات جاری با تضمین جمعی
- شهادت پذیری
- حرفه‌ای بودن (تمام وقت)
 
۴- عضویت با مجموعه‌ای آموزش‌های تئوریک (علمی و فلسفی و تاریخی و سیاسی و اقتصادی) و همچنین با آزمایش‌های عملی (نظامی و عملیاتی) محرز و تصویب می‌شود. تا احراز شرایط لازم هر چند سال هم که طول بکشد نباید ابلاغ عضویت نمود. عضویت بایستی رسماً ابلاغ و با سوگند حضوری و مکتوب مسجل شود.
 
۵- شرایط کاندیدای عضویت (K) همان شرایط عضویت و تلاش برای احراز آن است.
 
۶- برادری که به ارتش آزادیبخش آمده است و شرایط کاندیدای عضویت را دارد پس از دوره شش ماهه پذیرش وارد یگان رزمی می‌شود و کاندید دوم عضویت است به شرط دارا بودن شرایط و عبور از آموزشهای نظری و آزمایشهای عملی سه سال پس از ورود به ارتش آزادیبخش کاندید اول عضویت و در خاتمه پنج سال عضو سازمان می‌شود.
 
۷- بنابر این در ارتش آزادیبخش عضو مجاهدین داریم یا کاندید عضویت، رزمنده غیر مجاهد (هم) که بطور انفرادی به قرارگاه‌های مجاهدین پیوسته‌اند از روز اول در تقاضانامه فرم پرسنلی وضعیت ایدئولوژیک آنها مشخص بوده و به ضوابط قرارگاه‌های میزبان و همچنین به عملیات جاری با تضمین جمعی ملتزم هستند.
 
۸- هوادار: کسی است که ایدئولوژی و خط مشی سیاسی – استراتژیک (ارتش آزادیبخش) را قبول دارد و مدافع آن است و در همین راستا کار و کمک می‌کند اما هنوز بطور حرفه‌ای تشکیلات پذیر و رزم آور نشده است.
H3: هوادار در رابطه (که مقداری کار و کمک می‌کند)
H2: هوادار نیمه وقت (سه روز در هفته)
H1: هوادار حرفه‌ای تمام وقت که لا اقل سه سال بطور مستقل و حرفه‌ای در ارتباط با تشکل‌های هوادار سازمان کار کرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل دوم ارتش آزادیبخش
 ۹- خصوصیات یک ارتش
ارتش عالی‌ترین و متکامل‌ترین و کم شکاف‌ترین ساختار اداری و سازماندهی در تاریخ بشر است. زیرا انسان مجبور بوده برای جنگیدن با دشمن و برای حفظ خودش از ضربات به حداکثر:
- جمع گرایی
- نظم پذیری
- انضباط
- سرعت عمل
- فرمان‌پذیری
- بستن شکافها در برابر دشمن
- و بالاترین تکنیک و تاکتیک
روی بیاورد.
- لباس متحد الشکل، صبحگاه و شامگاه، نظام جمع، آنکادر کردن و همه آئین‌ها و تشریقات نظامی و حتی موزیک نظامی در همین راستاست.
- سنگ بنای ارتشهای ارتجاعی جهل و اجبار و تقسیم بندیهای طبقاتی برای دفاع از طبقه حاکم است. اما نقطه عزیمت یک ارتش انقلابی آگاهی و اختیار و قبول داوطلبانه حداکثر نظم و انضباط برای تحقق یک آرمان انقلابی است.
- خلقهایی که مبارزات آنها به حد یک ارتش آزادیبخش و انقلابی تکامل پیدا کرده است قطعاً پیروز می‌شوند.
 
۱۰- ارتش آزادیبخش ملی ایران عالی‌ترین ثمره و بیمه نامه مبارزات صد ساله مردم ایران از مشروطه به بعد است که مجاهدین آگاهانه پس از طی کردن و حذف خط مشی‌های دیگر برای سرنگونی دشمن ضد بشری بنیاد گذاشته‌اند.
 
۱۱- این ارتش سرزمین ندارد و نباید سرباز مدافع داشته باشد و تمام عیار می‌جنگد زیرا:
الف. استراتژی جنگ آزادیبخش نوین تکیه‌اش بر زمین آزاد شده نیست و نمی‌تواند باشد چون در تهاجم مطلق جواب دارد و نه در تدافع.
ب. در خاک خارجی تجمع نیروی انبوه کمی جواب ندارد و تأکید روی کیفیت و عنصر داوطلب پایبند به عملیات جاری است.
ج. هژمونی و فرماندهی خواهران.
د. موتور محرک، عنصر مجاهد انقلاب کرده و بدون اسکان است.
 ۱۲- سازمان مجاهدین خلق ایران در ارتش آزادیبخش آزمایش تاریخی پس می‌دهد و به کمال می‌رسد هر مجاهد خلق یک افسر ارتش آزادیبخش است.
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل سوم - مفهوم و علائم انقلاب مریم 
۱۳- تعریف انقلاب مریم = بندهای ناشی شده از کسر رهایی = شورای رهبری
(کسر رهایی =کسری است که در صورت، رهبری عقیدتی و در مخرج عدم حمل تناقض و نتیجه‌اش مساوی است با رهایی)
راهبری عقیدتی = سلاح بی همتا = سرچشمه رهایی و توانائیهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش - در صورتیکه سلاح انقلاب و عملیات جاری بر زمین گذاشته شود نه ارتش خواهیم داشت و نه آلترناتیو انقلابی.
- این سلاح در سیاست و استراتژی بیش از حمایت از یک ابر قدرت برای ما عمل کرده و در ۱۲ سال گذشته آزمایش پس داده‌است.
- این سلاح ضد جنسیت و فردیت فروبرنده است.
- ضرورت این سلاح تنها پس از ضرورت درک استراتژیک و سیاسی آن برای سرنگونی میسر است. والا درک و دریافتهای فردی، خصلت گرایانه و ریاضت کشانه خواهیم داشت.
- این بالاترین و والاترین حماسه ایدئولوژیک عصر ما است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
۱۴- علائم عبور:
۱) شهامت شیرجه رفتن و جسارت ایدئولوژیکی برای بیرون ریختن تناقضات دارد و خودش بی طاقت است تا هر چه سریعتر و مسئولانه‌تر خود را پاکیزه نماید و بنابراین خود پیشقدم بردن آبروی کاذب خود می‌شود تا آبروی رهایی بخرد.
...
- هدف از تناقض نوشتن تعیین داوطلبانه مختصات درونی برای جستجوی راه حل و پرتاب به جلو است.
- نوشتن تناقض = عملیات شناسایی موقعیت و مختصات درونی و ایدئولوژیکی برای پیدا کردن دهانه آتش دشمن تا با تضمین جمعی و آتشباری سنگین صد برابر درهم کوبیده شود.
- هدف اقرار کشیشی برای آرامش وجدان بطور کاذب نیست.
- هدف حرمت شکنی و پرده دری واشاعه زشتی و منکر نیست.
- هدف سرکوفت زدن و اعمال فشار نیست.
- سمت‌گیری به جانب خشک شدن تناقض دانی و سفید‌شدن قلب و ضمیر است.
 
۲) از لیبرالیسم (ولنگاری و ولگردی) سیاسی و استراتژیک و ولگردی تشکیلاتی و ایدئولوژیک بغایت منزجر است. به انضباط آهنین هم در ایدئولوژی و شعائر پایبند است.
 
۳) مشکل کرسی و رده و بالا و پایین کار کردن در اینجا و آنجا ندارد. چون پاره‌ای از همان رهبری و همان رهبری و همان سازمان و ناموس ایدئولوژیکی اوست.
 
۴) در عملیات جاری بر مشکل طلاق و «ج» (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) غلبه می‌کند، آن میدان را فتح می‌کند، تحت کنترل در می‌آورد و تناقضات مربوطه را بلادرنگ با تهاجم حداکثر و با آتشباری سنگین در هم می‌کوبد.
 
۵) تا مغز استخوان و بدون تظاهر و فرمالیزم به بند «د» (پذیرش هژمونی خواهران توسط برادران) معتقد و پایبند است.
 
۶) هرچه بیشتر دریافت کند از خود تهی تر می‌شود. خود را هرچه عام تر می‌کند و نه خاص تر و ویژه تر. یعنی برعکس حالتی که دریافت سم و فاسد کننده است.
 
۷) در عملیات جاری می‌خواهد بقیه را هم علیه دشمن ضدبشری در انقلاب ذوب کند و در این راه اول از همه از خودش مایه می‌گذارد.
 
۸) به کیسه ارتش و سازمان و رهبری چیزی می‌ریزد نه اینکه فقط برداشت و برای خود خرج کند.
 
۹) با عملیات جاری و آتشباری و تهاجم سنگین حتا اگر در موردی شکست بخورد یا بلغزد، بلادرنگ از جا برمی‌خیزد، «واو» (بیهوده و وامانده) نمی‌شود و به حفظ سنگر انقلاب و پاک کردن آثار شکست از روح و روان خود قیام می‌کند.
 
۱۰) هیچ نشانه‌ای از درخود بودن و استیصال ندارد و سراپا اهل پاسخگویی و پرداخت و مسئولیت است و خدا را هم به آن شکر می‌گذارد.
- درخود بودن یعنی پاسخگو و مسئول نبودن، یعنی غرق در حساب‌های ذهنی و انواع توهمات بودن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل چهارم – عارضه‌ها و رهنمودها 
۱۵- آدمی برای پرهیز از مسائل حقیقی خودش (ج و ف=جنسیت و فردیت) و برای فرار از فاش کردن حقیقت به انواع و اقسام مقولات ذهنی یا فلسفی و یا سیاسی و یا استراتژیکی و یا تشکیلاتی چنگ می‌زند تا پشت آن سنگر و موضع بگیرد و در قدم بعد و از این سنگر خود ساخته دست به تهاجم بزند.
مثلاً مناسبات یا ع. ج (عملیات جاری) را عَلم کند یا مسائل فلسفی و سیاسی عنوان کند.
چاره کار در این است که اصل دعوا را بشناسیم، بشکافیم تا قطر زره «ن» (نرینه وحشی) بر ملا شود.
۱۶- اگر کسی اعتماد نداشتن جمع به خودش را بهانه کرد باید گفت اعتماد را باید کسب کرد، اعتماد رایگان نیست.
 ۱۷- توقف و درجا زدن پشت مسائل دنیای گذشته (از کودکی تا دیروز) یعنی خیز برنداشتن برای آینده.
۱۸ - کسی که زمین خورد بلادرنگ باید برخیزد و خود را بتکاند. دراز کش و تسلیم مرز سرخ است.
۱۹- هر طلبکاری بیانگر یک بدهکاری پرداخت نشده است.
۲۰- اگر کسی گفت ضعیف هستم و نمی‌توانم باید گفت: قوی شو می‌توانی.
۲۱- اگر گفت لیاقت و صلاحیت ندارم باید گفت: پیدا کن.
۲۲- اگر گفت شرم می‌کنم: باید گفت البته شرم یک احساس انقلابی است مقدمه یک تغییر است. آنقدر زیاد شرم کن که تغییر کنی.
۲۳- مجروح شدن و بیماری و از دست دادن اعضای بدن در جریان نبرد آزادیبخش، آزمایش بزرگی است که سرفرازی در آن و صبر و مقاومت در برابر آن بسا فراتر از شهادت در عملیات است.
۲۴- به کادرهایی که در خانواده سازمانی به دنیا آمده اند،‌ به بازماندگان شهیدان، به میلیشیای سابق و لاحق باید دو چندان سخت گرفت چون در تهدید ول دادگی خود هستند. دوچندان دریافت کرده‌اند، موجی از دریافت‌های مستمر را به لحاظ سیاسی و اجتماعی با خود دارند، پس انتظار هم دو برابر و مسئولیت هم دو چندان است.
۲۵- فسیل شدن در دستگاه «ن» (نرینه وحشی) نداریم. انکار «ن» یعنی که فرد منکر قفل شدن خودش در این عنصر است.
۲۶- آنچه را آدمی بیش از هر چیزی از آن فرار می‌کند، مشکل در همانجاست.
۲۷- فردیت غلیظ به قطبّیت راه می‌برد که در مناسبات جمعی قابل تحمل نیست. قطب الزام پاسخگویی ندارد و برای همین باید از او فاصله گرفت الا این که هسته «ن» را بمباران کند.
۲۸- هر مجاهدی که در طرفین طیف دچار ابتلاء و آزمایش بریدگی و یا شهادت همسر سابق شده است باید از این آزمایش سرفرازانه عبور کند و آنگاه مجدداً وارد دنیای جدید ارتش مریم شود. یعنی باید حفره طلاق خود را دریابد.
۲۹- لمپنیسم (به معنی عامیانه لات بازی) که میدان دادن به عناصر بی طبقه و بی هویت حاشیه تولید است، خوره مناسبات جمعی است. هر کس که از اردوگاه آمده است باید ریشه لمپن بازی را قطع کند، دیگر دکان اردوگاه نداریم.
(اشاره به اسرای جنگ ایران و عراق است که در اردوگاه رمادی عراق به سر می‌بردند وجذب تشکیلات مجاهدین شده بودند)
 
۳۰- فهرست حقه بازی‌ها:
-    ویژه کردن خود به هر دلیل
-    استیصال و عجز و ناتوانی
-    مظلوم بازی
-    لائیک بازی کسی که حتی یک لحظه مجاهدی داشته است.
-    تمارض
...
این قبیل موارد چیزی جز بهانه جویی برای سرباز زدن از قیام به مسئولیت نیست که فرصت طلبی برای فرار از مسئولیت است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل پنجم - تطهیر و انقلاب
۳۱- اصل صد در صد:
اصل اساسی تطهیر و انقلاب، اصل پایه‌ای مؤسسان دوم ارتش آزادیبخش (است. بنابراین) به جز عوامل رژیم می‌توان و باید همه کسانی را که به مجاهدین گرویده اند انقلاب نمود.(تا تغییر کرده و متحول شوند) انقلاب کلام آخر و کاکل مبارزه ایدئولوژیک مجاهدین است.
۳۲- عملیات جاری = جهاد اکبر (است)
مکانیسم تطهیر و انقلاب و مبارزه وقفه ناپذیر ایدئولوژیک، آتشباری و رزم بی امان علیه «ج و ف» (جنسیت و فردیت، نرینه وحشی و فردیت افسار گسیخته) (و مساوی با) = مفهوم تقوا (است)
ان اکرمکم عندالله اتقیکم
بنابراین عملیات جاری مقدس‌ترین نبرد مجاهدین و ارتش آزادی در پیچیده‌ترین شرایط علیه رژیم آخوندی بوده و می‌باشد.
۳۳- مهم: انسان موجودی است اجتماعی
انسان، اجتماعی انقلاب می‌کند و نه انفرادی، (پس) فرد باید خود را به جمع بسپارد و جمع باید فرد را انقلاب دهد.
۳۴- جمع مقصر اصلی انقلاب نکردن فردی است که به مجاهدین و ارتش آزادیبخش گرویده‌است.
... 
اشتباهات سه گانه عبارتند از:
- راست روی؛ یعنی عمده کردن تضادها و سازشکاری و حل نکردن آن و انبار کردن
- چپ روی؛ یعنی سیخ و سمبه زائد و فرعی و سطحی
- ظرف نامناسب کار یا نداشتن کار
۳۵- ترس از موشک / ترس از عملیات / ترس از دشمن / و یا خاتمی زدگی سیاسی تماماً عارضه‌هایی هستند که قابل مهار کردن و عبور است و می‌توان و باید بر همه آنها غلبه کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
 فصل ششم مرزهای سرخ تشکیلاتی– ایدئولوژیک
۳۶- ناآگاهی و مادون بودن نسبت به ضرورت مبارزه ایدئولوژیک و مرزهای سرخ تشکیلاتی، ایدئولوژیک نداریم و الا «س آ» (سرنگونی و آمادگی) به ثمر نمی‌رسد و بدترین ضربه‌ها را از درون می‌خوریم و با بدتر از رژیم و پاسدار مواجه می‌شویم.
۳۷- عجز و استیصال و ناتوانی در مبارزه ایدئولوژیک نداریم.
۳۸- لائیک بازی و «R» شدن کادرها و اعضاء و کاندیدای عضویت و هواداران سوگند خورده و کسی که حتی یک لحظه صادقانه ایدئولوژیک مجاهدین هم داشته باشند، نداریم.
(شاید منظور از «R» شدن، اشاره به افراد غیر مجاهد از نوع مارکسیست و مسیحی و غیره در ارتش آزادیبخش است. نمی‌دانم)
...
سازمان رزم ارتشها در دوران «س آ» (سرنگونی و آمادگی) فقط از اعضاء و کاندیداهای عضویت سازمان تشکیل می‌شود.
غیر مجاهدین به شرط اعلام هویت ایدئولوژیکی، جداگانه در جنب یک ارتش قرار می‌گیرند.
۳۹- مجاهد بدون شعائر و نماز جز در پذیرش و آموزش نداریم.
۴۰- مجاهد اقساطی و مدت دار با اتمام تاریخ مصرف نداریم.
۴۱- خواهر و برادر مجاهد بیمار فلان بن فلان نداریم هر چند همه نوع مراقبت و رسیدگی از بیماران داریم.
۴۲- مجاهد بازنشسته و در حاشیه نداریم.
۴۳- مجاهد ملاقاتی و دارای تابعیت خارجی و سیتی زن نداریم.
۴۴- مجاهد پناهنده و دارای تابعیت خارجی نداریم.
۴۵- مهم‌ترین مرز سرخ، طعمه رژیم و وزارت اطلاعات رژیم آخوندی و تکثیر آن در خارجه (است. بنابراین) فرستادن بریده به خارجه نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
(آموزش تخصصی) 
مسلح شدن به تئوری انقلاب مریم 
مقدمه- بدون تسلیح به تئوری انقلاب، در برابر تهدیدهای ضد انقلاب آسیب پذیر هستیم و به همین دلیل باید تئوری و تاریخچۀ انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین را بیاموزیم.
 
1- انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین قبل از هرچیز، آب بندی و مرزبندی تاریخی مجاهدین در برابر بورژوازی است که متحد عینی ارتجاع خمینی علیه مبارزۀ مسلحانه، علیه آلترناتیو انقلابی دمکراتیک و علیه ارتش آزادیبخش بوده و می‌باشد.
 
2- بورژوازی استحاله طلب خارجه نشین (اضداد مجاهدین) و بورژوازی استحاله طلب داخلی که در جریان جنگ ضد میهنی با ارتجاع خمینی بودند در سال ۱۳۷۶ در داخل رژیم، سر و سخنگوی رسمی پیدا کرد (خاتمی) و با تمام قوا تاخت و تاز علیه مجاهدین را هم بلحاظ سیاسی و هم به لحاظ نظامی و تروریستی مضاعف نمود. (در اثر B پریم و B زگوند)
 
3- بورژوازی در مناسبات درونی به صورت «طعمه» بیرون می‌زند که ضد انقلاب درونی مجاهدین است و نقطه آغاز آن مسائل «دوران» می‌باشد. (ج ---- شیطان رجیم).
 
4- ۲۷ سال پیش اپورتونیستهای چپ نما سازمان مجاهدین را تحت نام مارکسیسم متلاشی کردند و راه برای خمینی هموار شد.
پیام و سلاح ایدئولوژیکی مجاهدین «اسلام در چپ مارکسیسم» بود که سازمان را هم در برابر اپورتونیستها و هم در برابر جریان راست ارتجاعی حفظ و جنگ آور و آمادۀ خیز ۳۰ خرداد در مقابله با خمینی کرد. 
- یعنی «اسلام در چپ مارکسیسم» بن بست شکن، عامل ایدئولوژیکی بقاء، راهگشا و کلید نجات در ربع قرن پیش بود.
- این پیام در بیانیۀ ۱۲ ماده‌ای تدوین شده بود و ایدئولوژی و تشکیلات و سیاست ما را احیاء کرد و سرانجام از یک گروه کوچک به یک آلترناتیو با دهها هزار شهید ارتقاء داد.
برای تاریخ ایران و اسلام سربلندی و افتخار آفرید و مجاهدین تنها جریانی شدند که در برابر خمینی جانانه به مقاومت تمام عیار برخاستند.
 
5- سوآل اساسی: اکنون سوآل این است که در دوران مبارزۀ مسلحانه برای سرنگونی رژیم خمینی و برای استقرار «آلترناتیو دمکراتیک – انقلابی»، عامل ایدئولوژیکی بقاء عنصر راهگشا و کلید نجات (به مصداق «اسلام در چپ مارکسیسم» در ربع قرن پیش) چیست؟
جواب: انقلاب مریم با ۱۰ بند و مکانیزم عملیات جاری و شستشوی ایدئولوژیکی در ابتدای وادی «ج» تا ندهد طعمه و شیطان رجیم. 
بخصوص که این بار، مانند درختی که آب و آفتاب و هوای بهاری از آن دریغ شده باشد، دشمن ما را از سرزمین و ملأ خودمان بیرون رانده و ناگزیر از هجرت انقلابی نموده است. 
- مهمتر این که علاوه بر مسائل ایران، به شدت از مسائل منطقه‌ای (مانند جنگ کویت) و مسائل بین المللی (مانند جنگ افغانستان و لیست تروریستی) آسیب پذیر هستیم.
بنابراین، کلید نجات، پاسخ به مسئلۀ بود و نبود، و جواب مسئلۀ سرنگونی در روزگار خمینی و حکومت آخوندی، انقلاب است و بس. 
در یک کلام، انقلاب همآورد ارتجاع و بورژوازی و پاسخ به مسئلۀ سیاسی- استراتژیکی دوران، یعنی مسئلۀ سرنگونی است. 
- همچنانکه در فروغ به اثبات رسید، مجاهدین بدون انقلاب، ظرفیت و سقف سرنگونی نداشتند.
 
6- بندها و مکانیزم‌های انقلاب، هرکدام فلسفۀ خود را دارد و بطور قانونمند (و نه تصادفی) بر اساس تجربه‌ها و الزام‌های پاسخگویی به مسئلۀ سیاسی – استراتژیکی دوران (سرنگونی) تدوین شده است.
حاصل خون شهیدان و رزم و رنج زندگان و پیکار تمام عیار با دشمن ضدبشری است. 
به عنوان مثال: مبارزۀ مجاهدین در روزگار خمینی، برای اولین بار در تاریخ ایران و تاریخ اسلام، با تولد و پدیدۀ جدیدی همراه است که زن انقلابی مجاهد خلق می‌باشد. 
- این پدیده به صورت جریان وار و در ابعاد کلان، با شهادت و قهرمانی‌های بسیار در برابر رژیم زن ستیز خمینی همراه بوده است که در سالهای ۶۳ و ۶۴ به قرار گرفتن زن انقلابی و ذیصلاح مجاهد خلق در رهبری منجر گردید. یعنی که تصادفی در کار نبوده و حرکت قانونمند پیش رفته است.
همچنانکه بعد از آتش بس و بعد از تجربه فروغ و بعد از مرگ خمینی بطور قانونمند به طلاق علی الدوام و انحلال اسکان و سرانجام به هژمونی زن انقلابی و ذیصلاح مجاهد خلق و تشکیل شورای رهبری راه می‌بریم.
 
7- در برابر بورژوازی نیز بطور قانونمند با پدیدۀ «طعمه» روبرو هستیم. زیرا از فردای ۳۰ خرداد و هجرت انقلابی و انتقال کادرها به خارج از کشور، تهدید اصلی، بورژوازی و مادۀ بالفعل آن در داخل مناسبات «طعمه» بوده است. منظور طعمۀ بورژوازی و ارتجاع علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و آلترناتیو انقلابی است.
 
8- دو رویکرد بکلی متفاوت و سراپا متضاد با انقلاب و بندها و مکانیزم اجرائی یومیۀ آن (عملیات جاری و شستشو) وجود دارد: 
- برخورد پاسیو انفرادی و تدافعی که در بهترین صورت فرد را حفظ می‌کند. در این برخورد، فرد از موضع پایین و بصورت فردی-درونی، می‌بیند و می‌چیند. همه چیز از درون فرد آغاز شده و به درون فرد ختم می‌شود و معلوم نیست که دشمن بیرونی و درونی کیست و در کجاست؟ واضح است جنبشی که دشمن بیرونی و درونی خود را نشناسد مغلوب خواهد شد. 
- برخورد رزمندۀ تهاجمی که از بالا یعنی به مثابه پاسخ سیاسی-استراتژیک به مسئله دوران (سرنگونی) و با همان روح «اسلام در چپ مارکسیسم» به انقلاب ایدئولوژیک درونی و به بندهای آن می‌نگرد. این یک رویکرد جمعی و سیاسی بعنوان کلید نجات خلق ستمدیده در برابر رژیم پلید آخوندی است.
در این برخورد، ارتجاع هدف نظامی و بورژوازی هدف سیاسی در بیرون ما هستند و ضدانقلاب درون مناسبات ما «طعمۀ» بورژوازی و ارتجاع است.
 
9- خیانت به انقلاب درونی در مورد برادران شاخ و دم ندارد و در ساده ‌‌ترین و تیز ترین و گزنده ترین کلام عبارت است از یک جریان پفیوزی (سازش و انفعال) در برابر بورژوازی و ارتجاع که آدمی در آن شمشیر انقلاب را غلاف می‌کند یا آنرا وارونه و سر و ته یعنی طلبکارانه و علیه خودمان بکار می‌گیرد. یا هم که فقط از لبۀ پهن آن استفاده می‌کند که فاقد تیزی و برندگی و مسئله حل کنی است. 
حال آنکه ما، به مصداق اسلام در چپ مارکسیسم و مجاهدین همآورد ارتجاع و بورژوازی، نبردی و سلاحی و شمشیری شایستۀ سرنگونی رژیم خمینی می‌خواهیم.
 
10- بر همۀ برادران مجاهد و مخصوصاً هر برادر مجاهدی که روزگار اپورتونیستی را به چشم دیده و یا به گوش شنیده یا تاریخچه را خوانده است، واجب است تا همچنانکه نقاط منفی و مثبت خود را در جریان اپورتونیستی قرائت نموده است، اکنون خود را در جریان انقلاب ایدئولوژیک از روز اول انقلاب (سال ۶۳ و ۶۴) تا همین امروز بخواند تا: 
اولا- خودش پوسته شکنی و جهش کند. 
ثانیاً- به آموزش و کمک سایر برادران مجاهد قیام کند. 
ثالثاً- بار سین آ را ببندد.
 
11- نمودار ....
(نمودار ها اضافه نشده است)
12- پرچم انقلاب مریم در سرزمین امام حسین در سالی که در آن دو عاشورا است عیدی سال ۸۱ است.
(آیا اشاره به عاشورای امام حسین و نیز عاشورای مجاهدین است که  از نظر خودشان در آن ایام احتمال وقوعش می‌رفت؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل هفتم - طعمه شناسی
۴۶- همه مجاهدین باید مفهوم طعمه را بیاموزند و الا نه فقط از روزگار خاتمی بلکه حتی از ۳۰ خرداد و ضربه اپورتونیستی نیز به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک عبور نکرده‌اند.
۴۷- طعمه کسی است که دشمن خدا و خلق امکان سوء استفاده سیاسی از او علیه مجاهدین و ارتش آزادیبخش و مخصوصاً علیه آلترناتیو انقلابی پیدا می‌کند.
۴۸- بدون مبالغه هر طعمه پایمال کننده خون یکصد شهید و بسا بیشتر است. طعمه سازی مهمترین مرز سرخ تشکیلاتی و ایدئولوژیکی مجاهدین است (الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)
۴۹- چپ نمایی‌های اپورتونیستی، زدن زیر آب مناسبات و سلسله مراتب تشکیلاتی، تغییر دادن یک شبه استراتژی و اعلام بریدگی «بی سر و صدا» با نامه به رهبری؛ تماماً علامتها و روشهای مورد استفاده طعمه است.
۵۰- شاخص طعمه، گریز از جمع و مسئولیت پذیری یعنی گریز از پاسخ گویی به جمع است.
۵۱- شاخص بریده واقعی پرداخت قیمت در برابر جمع و دوربین و رفتن به داخله است. بریده واقعی می‌خواهد به اسکان و زندگی عادی برسد و از پرداخت قیمت در برابر جمع و دوربین ابائی ندارد و هیچ شکاف و امکانی برای طعمه شدن سیاسی باقی نمی‌گذارد.
۵۲- جای بریده واقعی و کسی که نمی‌خواهد بجنگد و خواهان زندگی عادی است، مثل ۷۰ میلیون ایرانی دیگر در داخل ایران است.
- بریده‌ای که بدون قرص و سلاح به داخله می‌رود، دیگر مجاهد و افسر ارتش آزادیبخش نیست و آن را کنار گذاشته و به سوگند خود پشت کرده و قصد مبارزه با رژیم را ندارد. یعنی که مطلقاً خطر شکنجه و اعدام ندارد و تا کنون حتی یک مورد هم از این که در سالهای اخیر چنین کسی اعدام شده باشد وجود ندارد، زیرا اعدام او قویاً به زیان دشمن است.
۵۳- اما طعمه هم زندگی بورژوایی می‌خواهد، هم پاسپورت پناهندگی (از خون مجاهدین) هم ادعای اپوزیسیون دارد و هم می‌خواهد با سابقه و عنوان قبلی خود قیمت خود را هر چه بالاتر ببرد.
۵۴- حتی یک روز نزد مجاهدین بودن قیمت فروش را کیفاً بالا می‌برد چه رسد به سابقه‌های طولانی و عضویت در سازمان...
- بنابر این بریده «محترم و آبرودار» نداریم و نمی‌توانیم داشته باشیم. زیرا یا طعمه بالفعل است یا می‌شود.
- کسی که می‌خواهد مارک بریدگی نخورد و قیمت زندگی خواهی را در جمع و در برابر دوربین نپردازد و یا داخله نرود قطعاً بریده نیست. یا طعمه است و یا مجاهدی است که بخاطر «ج و ف» (جنسیت و فردیت) لپّر خورده است.
(نمودار اضافه نشده‌است)
...
۵۵- اینجاست که طعمه «خارجه دوست» و پیمان شکن که سلاح و مبارزه را زمین گذاشته و در منتهای استثمارگری می‌خواهد محصول و رنج و خون مجاهدین را سابقه و سرمایه خود قرار بدهد و از سوختن سیاسی این سابقه و این سرمایه می‌ترسد به ناگهان مبارز می‌شود، از رژیم فاصله می‌گیرد به هیچ وجه نمی‌خواهد به داخل ایران نزد رژیم برود. گوئیا که ایشان یک مجاهد یا انقلابی جلیل القدری است که با کوله بار سالیان به کشف و شهودهای مبارزاتی جدید رسیده که البته فقط در فرنگ از حساب سیاسی مجاهدین به بار می‌نشیند...
متقابلاً سازمان هم که جنگ خود را در منطقه رها نکرده تا به حل و فصل مسئله ایشان بپردازد، تبدیل به ستمگر جباری می‌شود که مانع آزادی و انتخاب و سیر و سلوک و کشف و شهود طعمه در فرنگستان است.
- به این می‌گویند عوض شدن جای ظالم و مظلوم
۵۶- از قضا هر چه سابقه بریده بیشتر است طلبکاری او هم بیشتر است، گمان می‌کند داخله رفتن مال افراد بی سر و پا و نفرات بی نام و نشان و بی رده و عنوان است و سابقه او ایجاب می‌کند باج بیشتری بگیرد. حق خود می‌داند بیشتر استثمار کند و خون بیشتری بمکد بجای اینکه حساب بیشتر پس بدهد.
به طعمه باید گفت: اگر اهل جنگ و عملیات هستی بایست و بجنگ = به عملیات برو. اگر هم اهل جنگ و عملیات نیستی و بریدی برو در ایران و بگو نادم و تواب هستم و مثل ۷۰ میلیون دیگر زندگی کن و ازدواج کن...
- نحوه برخورد سایر انقلاب‌ها، جنبش‌ها و احزاب با آن کسانی که در حین جنگ سلاح را بر زمین می‌گذارند روشن است، اما سازمان با بریده‌ای که امکان طعمه شدن خود را می‌سوزاند و به داخله نمی‌رود و از قضا وحدت دار عمل می‌کند، کمک می‌کند، پول می‌دهد...او را موقتاً تأمین می‌کند تا نیازی به رژیم نداشته باشد...
- فرستادن به داخله یا به صورت غیرقانونی (از طریق قاچاقچی و یا خود ما) و یا به صورت قانونی از طریق کشور میزبان (با نوشتن تقاضا نامه بازگشت به ایران از طریق قانونی هر زمان که تبادل واقع شود)
- عراق بر خلاف کشورهای اروپایی پناهنده نمی‌پذیرد و با افراد طرف حساب نمی‌شود و به همین دلیل، نه در ورود و نه در خروج مورد سئوال و جواب واقع نمی‌شوند و هیچ فرم قانونی پر نمی‌کنند.
- از لحاظ قانونی فردی که مسئولیت او را سازمان نپذیرد شامل قانون ورود غیر مجاز است. 
۵۷- تعیین تکلیف بریده و هرکس که عهد و سوگند خود با خدا و خلق را زیر پا می‌گذارد:
- اعلام در برابر جمع و دوربین
- بازگشت قانونی به داخل ایران پس از دو سال در مورد کسانی که اطلاعات ویژه ندارند
خروجی تا زمان پاک کردن رد‌ های اطلاعاتی و امنیتی در مورد کسانی که اطلاعات ویژه دارند.
(خروجی شاید اشاره به محلی دِنج و محصور، جدا از دیگران است. زندان؟...)
...
۵٨- در عراق و سایر کشورها کار غیر قانونی و قاچاق نداریم. بازگشت قانونی از طریق اداره اقامت اتباع خارجی صورت می‌گیرد و متفاضی بایستی به این اداره بنویسد که در خاتمه دوره دوساله اقامت در خروجی ارتش آزادیبخش ملی ایران خواهان بازگشت قانونی به ایران است.
(نمی‌دانم صحت دارد یا نه. گفته می‌شود منظور ازراهکارهای قانونی و اداره اتباع خارجی، همان استخبارات وسازمان امنیت عراق است)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
ماده تکمیلی ۵۹ در مورد طعمه:
- طعمه فراتر از نفوذی است.
- به همین دلیل آب‌بندی ضد طعمه و عملیات جاری فراتر از عملیات نظامی است.
- در حقیقت، بریده ترکش طعمه است.
- فصل مشترک همه موارد طعمه خالی شدن خود فرد و سپس خالی کردن و ریل عضو گیری سایر نفرات /محفل/باند/لمپنیسیم/ و موارد اخلاقی است.
- نگاهبانی نکردن از بالاترین مرز سرخ تشکیلاتی – ایدئولوژیک در برابر طعمه بزرگترین جرم مجاهد خلق در درون سازمان رزم است.
- در طول زمان بنا بر قوانین تکامل نمونه‌ها و موارد طعمه نسبت به قبل بدتر و بدتر می‌شود، همچنانکه نمونه‌های عالی و درخشان ایدئولوژیکی بیشتر و بیشتر می‌شود.
- هدف از آب بندی ضد طعمه قبل از هر چیز و هر کس حفظ حرمت و حریم عنصر جنگنده و گوهر بی بدیل موجود در سازمان رزم سرنگونی است.
- اکنون اهمیت و عظمت سر فصل ایدئولوژیکی و تشکیلاتی و استراتژیکی کنونی با آب‌بندی در برابر طعمه روشن و هر چه درخشان‌تر می‌شود.
- در سازمان و ارتش آزادیبخش تحول بزرگی در جریان است که راه پیروزی را هموار می‌کند و الا در بهترین شرایط سیاسی و بیرونی هم که باشیم، بدون صفر صفر و صد صد تشکیلاتی و ایدئولوژیک، به جایی نخواهیم رسید.
- پس سرفصل را دریابیم.
... 
۶۰- مجاهد لپر خورده = درگیر جنسیت و فردیت (است) = جمع باید یکصد بار تیغ بیشتر در عملیات جاری بر او بکشد تا هر چه سریعتر بیرون بیاید. منظور مشروع نمودن لپر خوردن نیست. یعنی «مجاهد لپر خورده» عنوان و اسم فامیل هیچ مجاهدی نیست و مرز سرخ است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل هشتم – تذکرات
۶۱- حلقه ضعیف = جمع گریز = گریزان از عملیات جاری
حلقه قوی و محکم که می‌توان در هر آزمایشی روی او حساب کرد = پاسخگو به جمع = عملیات جاری
۶۲- امر انقلاب و تعیین تکلیف موارد بریده و طعمه در دسته و یگان صورت می‌گیرد. در صورت لزوم هیئت تشکیلات هر قرارگاه و هر سازمان (مرکب از شورای رهبری MO + M قدیم بالاتر از ۱۵ سال) تعیین تکیلف می‌کنند.
(M و MO اشاره به عضو مرکزیت ستاد و مرکزیت نهاد است)
- اگر بازهم موردی حل نشده باقی بماند، برای اینکه در دوران «س آ» (سرنگونی و آمادگی) چوب لای چرخ نشود باید به «خروجی» منتقل گردد سپس در زمانی که نشست بزرگ تشکیل شود در نوبت و در دستور رسیدگی قرار خواهد گرفت.
۶۳- مجازات جرائم اخلاقی طبق آئین نامه شش ماه تا ۳ سال زندان است. در صورت تکرار در آینده جرائم بخشیده شده گذشته منظور خواهد شد.
۶۴- در عملیات جاری به عنوان رزم جاری دسته و یگان، حداکثر تهاجم رادیکال انقلابی و مجاهدی البته بسیار ضروری است و شرط تعیین کننده تغییر و انقلاب فردی و جمعی است. اما مبنای آگاهی بخش لازم را فراموش نکنید. زیرا جای آن را هیچ حمله و هجوم و کلمه تند و تیز پر نمی‌کند.
در یک کلام باید اتمام حجت نمود = خلع سلاح سیاسی و ایدئولوژیکی سوژه = تفهیم و آگاه نمودن
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل نهم - تناقضات «ج» محور اصلی عملیات جاری
۶۵- بر حسب همه تجارب، تناقضات «ج» (جنسیت و تمایل به جنس مخالف) نقطه شروع مسائل تشکیلاتی و ایدئولوژیک همه برادران است.
- اگر این تناقضات را در جمع برادران مجاهد، با عملیات جاری، جمعی کنیم، در نطفه بمباران می‌شود و یا دست کم به طور کیفی، کاهش پیدا می‌کند. در غیر این صورت مثل یک غده عفونی مخفی می‌ماند و در مراحل بعد به انواع و اقسام گیر و پیچهای تشکیلاتی و سیاسی و ایدئولوژیک منجر می‌شود. (محفل - لمپنیسم - لائیک بازی - ترک شعائر - ولگردی - بریدگی - طعمه و حتی خودکشی)
- تناقضات نگفته «ج» ابتدای راهی است که انتهای آن طعمه است.
«ج» (جنسیت) ← شیطان رجیم
- محور اصلی و کامل عملیات جاری بی شکاف (هزار درجه) بیان همین موارد است.
- فرمانده یگان و دسته و یا برادر ارشد باید لااقل یک نشست عملیات جاری را در هفته به این موارد اختصاص بدهد، بطوریکه هر برادر مجاهد، هر هفته از این بابت صفر صفر باشد و تناقض نگفته نداشته باشد.
- به این می‌گویند شستشو و غسل ایدئولوژیکی هفتگی که تطهیر کننده همه برادران است. بیان تناقض‌های مربوط به بند «ج» و همچنین تناقضات مربوط به ترس از موشک و شهادت و عملیات در نشست عملیات جاری ۵۱% کار و ۵۱% راه مقابله و مبارزه و ریشه کن کردن این موارد است.
جمع در این مورد معجزه می‌کند. تجربه کنید. در هر مورد که ذکر اسامی مصلحت نیست، اسم را به صورت مکتوب برای فرمانده مرکز یا ارتش و سازمانها ارسال کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل دهم - مفهوم صفر.صفر و صد
 ۶۶- صفر صفر تشکیلاتی - ایدئولوژیک
- آب بندی ضد طعمه در برابر بورژوازی و قطع رشته‌های نامرئی با رژیم = خیز به جلو با بستن شکاف و راه به عقب که الزام آن غسل واجب هفتگی از تناقضات بند «ج» است. (إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا)
 
- صد.صد = انقلاب پذیری همگانی داوطلبانه ارتش آزادیبخش بجز عوامل رژیم
...
توجه:
- بدون این صفر صفر و صد صد و بجای آوردن شستشو و غسل هفتگی لطفاً ارزشهای اصیل مجاهدین و مخصوصاً انقلاب، عملیات جاری، دیگ و عملیات نظامی را خراب نکنید، زیرا به نتیجه نمی‌رسید، لوث و اسباب دردسر هم می‌شود.
۶۷- مسئولیت پذیری متناسب با سابقه تمام وقت و حرفه‌ای در داخل مناسبات، طلبکاری جمع از فرد و لازمه صد صد است به شرط اینکه مسئولیت را صوری و قپّه تلقی نکنیم و به شرط اینکه از خدا بخواهیم که در همه کارهای ارتش برادران و مسئولانی با بالاترین رده قرار بگیرند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل یازدهم - الزامات تشکیلاتی - ایدئولوژیک «س آ»
۶۸- مبنای لازم = صفر صفر و صد صد سیاسی - استراتژیک
۶۹- شرط کافی و تعیین کننده = صفر صفر و صد صد تشکیلاتی - ایدئولوژیک
۷۰- تفاوت سر فصل و شرایط و تعادل قوای کنونی با ۶۸ (مرگ آیت‌الله خمینی) و ۷۲ (بحث ریاست جمهوری مریم رجوی) و ۷۶ (انتخابات در ایران و گزینش محمد خاتمی) دو (تا) دنیا است.
- انقلاب در برابر اسکان.
- شورای رهبری در برابر هژمونی «ن» (نرینه وحشی)
- بند «ر» (ریاست جمهوری مریم رجوی) در برابر استحاله و بورژوازی = تضمین مجاهدین و آلترناتیو انقلابی در برابر صلح، استحاله و هرگونه انتخابات و تحرک سیاسی بورژوازی استحاله گرا.
- عبور از آتش بس
- عبور از کویت و بمبارانها
- عبور از مروارید
- عبور از بریده و طعمه
- عبور از ۹ بحران بزرگ در عراق
- آزمایش ۳ ساله مجاهدین در دوران سه ساله بند «ر» (ریاست جمهوری مریم رجوی) در خارجه
- ۹۵۱ عملیات و درگیری و مأموریت‌های راهگشایی در دوره خاتمی
- ۷۷ موشک...(این قسمت خوانده نمی‌شود و نقظه چین است)
... 
۷۱- سرفصل «س آ» (سرنگونی و آمادگی) جدی است. کیفی است. روح دوران را دریابیم.
۷۲- پاکیزه سازی صفوف مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به هر قیمتی می‌پذیریم. استقبال می‌کنیم و لازمه «س آ» می‌دانیم.
سازمان و ارتش در این دوران زنبور عسل است و نه مگس.
۷۳- ترس از خمینی و رژیمش هزاران بار در عالم واقع از ترس از جمع بیشتر است. کسی که از عملیات جاری و غسل هفتگی و لحظه‌ای در جمع مجاهدین می‌ترسد هزاران بار بیشتر از رژیم آخوندی می‌ترسد.
۷۴- در قضایای تشکیلاتی هر مسئله‌ای را که حل نکنیم به قوت خود باقی است و در طول زمان تشدید و پیچیده می‌شود.
۷۵- اصل طلایی احیاء وظایف و مأموریت‌های سیاسی (غیر نظامی):
- با همان جدیت «اسلام در چپ مارکسیسم» کلیه امور، وظایف و مأموریت‌های غیر نظامی مجاهدین فقط در چپ کار نظامی جواب دارد و نتیجه بخش است.
- تیم سیاسی و RB (روابط بین المللی) و نشریه و تبلیغات و شورا و روابط و ME (مالی اجتماعی) و JS (جنگ سیاسی) و مالی و کلیه امور ستادی و قرارگاهی در صورتی که از لحاظ انقلابی و ایدئولوژیک در چپ تیم عملیاتی انتحاری نباشد حرام است. کاری از پیش نمی‌برد، گزارش درستی هم نمی‌دهد، گیج می‌شود و گیج می‌کند و خط سازمان را در گل فرو می‌برد.
- لازمه لباس عادی سازی در هر کجا و در مورد هر مجاهد خلق اعم از خواهر یا برادر قرار گرفتن در چپ تیم عملیاتی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
فصل دوازدهم تشکیلات برادران 
۷۶) برادر ول شده در کروکی و در سازمان کار و در یومیه و در آسایشگاه نداریم. تشکیلات فرو پاشیده برادران به هیچ بهانه‌ای قابل قبول نیست (از جمله به بهانه هژمونی خواهران)
طبق نظام جدید رده بندی:
- مسئول هر کس (اعم از خواهر و برادر) باید یک رده بالاتر از خودش باشد و در داخل هیچ رده‌ای لایه نداریم.
- هر کجا که چند برادر هم رده در عرض هم کار می‌کنند، حتی اگر مسؤول رده بالاتر وجود ندارد، ارشد آنها را باید فرمانده و مسؤول نمود تا مخصوصاً شستشوی ایدئولوژیکی و غسل واجب هفتگی از تناقضات بند «ج» (جنسیت) تعطیل نشود.
- در داخل هر رده، کار و مسئولیت و ارشدیت هر فرد بر اساس صلاحیت، توسط شورای رهبری تعیین و ابلاغ می‌شود و اگر فرد قبول نداشت، رأی هم رده‌های خودش و رده‌های بالاتر در سازمان مربوطه ملاک تشخیص صلاحیت و تعیین مسئولیت است. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 ۷۷ - احیاء بند ۹ = مسئولیت پذیری و پاسخگویی تمام عیار برادران MB بالا = مسئولیت الف تا ی:
- محکم به دست گرفتن کار و مسئولیت هر چقدر هم بی اهمیت جلوه کند.
- پیدا کردن تناقضات امور قضایا
- از دست ندادن زمان در همه امور سیاسی و نظامی و تشکیلاتی
... 
ماده تکمیلی ۷۸
- مرد مجاهد (همچنین زن انقلابی مجاهد خلق) خود زَر می‌دهد حجام را،
یعنی همه راه‌های فرار را خودش می‌بندد و همه پل‌های پشت سر خود را خودش خراب می‌کند (مثل سیتی زن)
- از وسوسه‌های فردیت بورژوازی فریب نمی‌خورد و حتی اگر ع. ج (عملیات جاری) و غسل به تلخی زهر هم باشد آن را در کمال آگاهی و اختیار میل می‌کند.
- از تیغ کشی عنصر مجاهد خلق استقبال می‌کند.
تعادل قوای تشکیلاتی (جمع) را در کمال آگاهی و اختیار علیه گریز خود از انقلاب و پرچم به کار می‌گیرد.
- در بحث رده بندی و سازماندهی نیز هر شکافی را به روی خود می‌بندد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
پانویس 
 
تابلوی عاشورا را خودم گذاشته‌ام و مربوط به کتابچه پرچم نیست.
نمودارهای کتابچه پرچم اضافه نشده‌است.
توضیحات داخل پرانتز جزو متن نیست.
فصل سیزدهم و چهاردهم (هیئت تشکیلاتی / سلسله مراتب تشکیلاتی و فرماندهی برادران) به موضوعی دیگر می‌پردازد و اضافه نکرده‌ام.. 
شاید MB اشاره به مجاهدین دارای تابعیت کشورهای خارجی است. نمی‌دانم.
...
در ماده تکمیلی ۷۸ تعبیر «زَر می‌دهد حجام را» اشاره به دفتر دوم مثنوی است و داستان پرسیدن موسی از حق، سر غلبه ظالمان را
از حجامت کودکان گریند زار 
که نمی‌دانند ایشان سّر کار
مرد خود زر می‌دهد حجام را
می نوازد نیش خون آشام را
...
سایت همنشین بهار 
 

هیچ نظری موجود نیست: