هلاله طاهری
۹ مارس
۲۰۱۱ (۱۸ اسفند
۱۳۸۹)
این روزها از آمریکا تا اروپا و آسیا از تحولات
سیاسی وانقلاب حرف میزنند. زمین لرزه دو ماهه خاورمیانه –افریقای شمالی هنوز ادامه
دارد و شیار های برآمده از آن هر روز عمیق و عمیق تر میگردد. هشت مارس, روز جهانی
زن هم که در راهست و امکان بحث و جدل را مهیا کرده تا دنیای خشن و نابرابرمان را
بیشتر از هر زمانی زیر زربین بگیریم و وارونگی این جهان را با همه قوانین غیر
انسانی آن به چالش بکشیم. هر زنی که احترام در محیط کار میخواهد, که نمیخواهد مورد
اهانت خانواده و صاحب کار و پاسبان محل قرار گیرد, که حق انتخاب در همه چیز
میخواهد, که بخواهد در تاریکی شب بدون ترس از تجاوز و طمع جنسی تا دیر وقت بیرون
بماند, که بخواهد کارش و دستمزدش با مرد پهلو دستی اش در کارخانه برابر باشد, که بخواهد
همه جا به او به چشم انسان برابر بنگرند, روز جهانی زن معنا و مفهوم ویژه ای برای
او دارد.
در ایران جنبش رادیکال و ماگزیمالیست زنان بویژه
از یک دهه قبل با جان سختی بسیاری رسا بودن صدا و اعتراض زنان را ممکن ساخته است.
زمانی این جنبش وقتی در هشت مارسها حجاب را پرت میکرد خیلی ها از خارج تا داخل
ایران انگشت به دهان مانده بودند که این ممکن نیست. وقتی جنبش زنان برابری طلب و
آزادیخواه به همراه کمونیستها قطعنامه های هشت مارس را در ملع عام میخواندند خیلی
ها از زنان ملی مذهبی تا لیبرال و خارج تحصیل کرده میگفتند که این توطئه است.
امروز دیگر خبر از این حیرت و دست به دهان گرفتنها نیست. به نظر میرسد که خیلی ها
قبولش دارند و دیگر جا افتاده است. این جنبش حرف خودش را بر زمین سخت ناباروی
کوبید. بماند بعضی ها هم این تاریخ و جنبش را به نام خود میخواهند بنویسند. اما ما
این را باز به فال نیک میگیریم. مهم این بود که این جنبش با این شعارها متولد شد و
وسعت پیدا کرد وشعار همه گیر همه زنان ومردان گردید. در هشت مارس باید این را به
همه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب صمیمانه تبریک گفت.
مدتی ست که دربخشی از جنبش زنان در ایران با
پدیده ای به نام "آشتی" روبرویم. آشتی میان فمینیسم اسلامی با زنان
سکولار! این البته در تاریخ جنبشهای اجتماعی تازه نیست. سازش, دنباله روی و تمکین
نامهای دیگری از همین نوع آشتی هاست. مهرانگیز کار در مقاله ای به نام
"ستایشی از حاج خانوم فاطمه کروبی" مانند سایر مفسرین گرایش ملی مذهبی و
لیبرال های بیرون و خارج کشور بر "نیاز" به این "آشتی" میان
زنان "سکولار" و مذهبی صحه گذاشته است. خانم کار میگوید:" دشوار
است باور کنیم که آنها زیر حجاب سفت و سخت برضد ظلم و بیدادی که برخاسته از حکومت
خودساخته شان است قیام کرده اند. در نقطه ی مقابل این باور، شاهد بر حضور شجاعانه
ی آنها در به چالش کشیدن همان حکومت شده ایم. دیگر نمی توانیم چشم بر آنها ببندیم.
این آغاز فصلی از حقیقت و آشتی است که باید آن را ستایش کنیم. ایرانیان و بخصوص
زنان به ورود به این فصل نیاز دارند. فصلی است که در آن از تحقیر یکدیگر به بهانه
های دین و آئین و پوشاک درمی گذریم و یکدیگر را محترم می شماریم".
تیز هوشی زیادی لازم نیست که "حقیقت"
یافته شده امثال خانم کار را دریابیم. ما سالهاست با این بازی موش و گربه جناحهای
چند رنگ رژیم آشناییم. همان دروغ آشنای رنگ شده جنبش سبز است که دو سال است خاک
سهل است, سم به اعمال و رفتار حرکتهای آزادیخواهانه زنان و جنبش خلاصی فرهنگی
جوانان میزنند. این حقیقت همان سازشی ست که یک دهه است در مقابل حرکات خلاف جریان
اما ماگزیمالیستی و رادیکال جوانان برای برداشتن حجاب و از بین بردن آپارتاید جنسی ایستاده اند. بابت آن
میلیونها تومان ایرانی و صدهها هزار دلار و یوروی اروپایی خرج مسافرتها و ترتیب
ضیافتها و جشنها برای بده بستان های جوایز میگردد تا به جهان بقبولانند که حجاب
زنان در ایران و کشورهای اسلام زده "انتخاب" شخصی ست, حقوق زنان "نسبی"
است, بعضی از زنان از بقیه "برابرترند", فرهنگها و مذاهب
"مقدم" بر "فرد" اند.
خانم کار در جای دیگری از همین مطلب فاطمه کروبی
را تابو شکن مینامد و میگوید که ایران به شکستن آن سخت محتاج است. بهتر است نگاهی
به جامعه امروز ایران بیندازد و ببیند که تابو شکن چه کسانی اند و چه تابوی شکسته
است. اینکه جوانان هر روز به رژیم دهن کجی میکنند وبدحجابی میکنند تا جایی که کاربا دادن جریمه
نقدی فیصله میگردد یا تابوی حاج خانم با چاقچور سبز؟ خانم کار میگوید حاج خانوم
"سفت و سخت" حجابش را چسبیده و برای "سرنگونی این حکومت"
میجنگد. برای خانم کار نفس جنگیدن با این حکومت تابو شکنی است. کسی هست که نداند
دعوای این دو جناح بر سر چیست؟ حاج خانوم با همان فن مدیریت که خانم کار از او
تعریف میکند دارد خود را برای مدیریت دولت خودو شوهرش آماده میکیند اما با مدل
دیگری از اداره اقتصاد سرمایه داری. حاج خانوم روشنتر از مهرانگیز کار برای آینده
سیاسی خود و جنبشش عمل میکند. برای قلع و قمع مخالفین آینده اش از حالا برنامه
چیده است. این کار همه دولتهای سرمایه داریست حال عبا به تن داشته باشند یا کت و
شلوار. حاج خانم در فردای حاکمیتش مامور گذاشتن چادر بر سر زنان با سر نیزه خواهد
شد و یا خیلی چهره ملایم به خود بگیرد مانند زهرا رهنورد کتابهای تفسیر قران در
باب اهمیت حجاب و کنترل بر زنان مینویسد. این دو جناح دو سال است که برای کسب قدرت
شکم همدیگر را پاره میکنند. تابویی نمیشکنند بلکه نشان میدهند که در جنگشان بر سر قدرت مصرند. حال بیا و قاضی دعوای اینها بشو و از
آنها "انقلابی" هم بتراش!
فمینسم اسلامی بهترین مهمل اسلام سیاسی در دنیای
امروز است که در به انقیاد کشاندن و کنترل کردن مبارزات مستقل زنان دست کمی از
رژیمهای حاکم در کشورهای اسلامزده ندارد. بیهوده نبود که احمدی نژاد در کنفرانس
زنان مسلمان دوآتشه از فمینیسم اسلامی دفاع کرد. "حاج خانوم" خانم مهر
انگیز کار از همین جنس است مگر ایشان خلاف آن را ثابت کند. حاج خانوم کروبی اگر سر
کار بیاید تحفه ای بهتر از چهار زن نماینده مجلس در دولت کنونی نخواهد بود. او و
شوهرش همینکه به قدرت برسند بساط اسلام ناب محمدی را برای زنان در جامعه میچینند
که دمار از روزگار هر زن و مرد آزادیخواه خواهان حق آزادی پوشش و از بین بردن
آپارتاید جنسی میگیرند.
باید انسان بویژه در جایگاه یک فعال زن خیلی افت
کرده باشد که در آستانه هشت مارس بعد از آنهمه مبارزات و قهرمانی های هزاران انسان
برای رسیدن به آزادی و برابری و مبارزه با قوانین زن ستیز اسلامی به " حاج
خانوم سفت وسخت" چاقچور بسر درود بفرستد و او را در کنار مبارزین حقوق زن
قرار دهد. "سکولاریسم" نوع مهرانگیز کار انگار پرنسیپ و الفبای آزادی و رهایی
را فراموش کرده است و حاضر است زیر عبا و چادر جریانات اسلامی برای جدایی دین از
دولت, آزادی پوشش, لغو اعدام, آزادی در انتخاب دین؛ آزادی و انتخاب در آمیزش و
روابط جنسی بجنگد. یا "شاید" هم ایشان فکر میکند که همه این خواسته ها
را میتوان در قانون اساسی جمهوری اسلامی حاج خانوم و شرکا گنجاند. هرچه هست این سر
گیجه هواداران "آشتی" چه در داخل ایران و چه در خارج هیچ ربطی به جنبش
واقعی سکولار زنان ندارد.
در آستانه این روز مهم به همه زنان ومردان, همه
جوانانی که برای حق آزادی های وسیع سیاسی, لغو آپارتاید جنسی و لغو قانون اساسی زن
سیتز جمهوری اسلامی, و لغو حجاب مبارزه کرده و میکنند, به همه فعالینی که برای این
امرمهم جانشان به خطر افتاده و در کنار جنبش کارگری و جنبش جوانان برای خلاصی
فرهنگی و همراه با کمونیستها متحدانه راهشان را پیش میبرند, به همه فعالینی که به
جنبش سبز و سیاه و حقه بازیهای این و آن گروه فکری در حکومت و در اپوزیسون اسلامی
نه محکم گفته اند و خواست و مطالبات زنان را به پرچم وکرسی این وآن دسته نفروخته
اند درود میفرستم! بدون شک راه رهایی واقعی برای رسیدن به یک زندگی بهتر و برابر
با این صف ممکن است!
زنده باد هشت مارس!
منبع: نشریه
اکتبر
آموزش
رایگان، خواست دانشجویان رادیکال در کبک
فوریه 2013
درست اندکی پس از آنکه رئیس دولت
ایالتی کبک در پایان کنفرانس دو روزه آموزش عالی با اطمینان اعلام کرد "دوره
ناآرامی ها در کبک به سر رسیده"، صف پیکارجوی دهها هزار دانشجوی کبکی که با
پلیس درگیر شده بودند، شهادت به چیز دیگری می داد: اینکه نا آرامی و مبارزه برای
آموزش رایگان تازه شروع شده است.
دور جدید مبارزات پرشکوه دانشجویان کبک سه شنبه 26 فوریه، بدنبال اعلام افزایش
3 در صدی شهریه دانشجویی توسط دولت تازه به قدرت رسیده ناسیونالیست کبک از حزب
جدائی طلب کبکوا آغاز شد. سال گذشته در اواسط فوریه بود که دانشجویان کبک در برابر
مصوبه دولت ایالتی لیبرال مبنی بر افزایش 1625 دلاری شهریه طی 5 سال بعدی با قدرت
ایستادند و با جلب همدردی مردم قادر شدند تا با در آمیختن خواست های صنفی خود با
خواست ها و مطالبات اقشار دیگر، جنبش خود را به یک جنبش اجتماعی پر قدرت تبدیل
نموده، دولت ایالتی را علیرغم سرسختی بی نظیری که از خود نشان میداد، بطور خفت باری
به عقب رانده، حتی موجب شکست آن در انتخابات بعدی بشوند. اکنون هر چند دولت کنونی
به رهبری خانم پولین ماروا با افزایش 70 دلاری در سال، چیزی معادل یک پنجم افزایش
مورد درخواست دولت قبلی، موافقت کرده است، با اینحال، این درجه از افزایش سالیانه
شهریه نیز مورد موافقت دانشجویان قرار نگرفته. دانشجویان کبک که در سال گذشته با
رادیکالیسم، مقاومت و مبارزه پیگیرانه در راه تحقق خواست های خود توانستند طی
مبارزات پرشکوه خود دولت لیبرال را به عقب بنشانند، انتظار می رود که با درس گیری
از تجربه گذشته، اینبار، حتی پیگیرانه تر از پیش به مبارزه در راه خواست های خود
بپردازند. هم اکنون، حتی مارتین دو ژاردین، رهبر پر جمعیت ترین فدراسیون دانشجویی
کبک که در کنفرانس دو روزه اموزش عالی شرکت کرده بود، افزایش 70 دلاری دولت را که
رقمی بسیار کمتر از افزایش دولت قبلی می باشد با قاطعیت رد نموده، آنرا غیر قابل
قبول اعلام کرده است.
تظاهرات روز سه شنبه 26 فوریه که بدنبال اعلام یک اعتصاب عمومی دانشجویی به
دعوت ای. آ. اس. ای، رادیکالترین سازمان دانشجوئی کبک، برپا و در آن دهها هزار نفر
شرکت کرده بودند، منجر به زد و خورد های سخت با پلیس و دستگیری 13 تن از دانشجویان
و مجروح شدن چندین پلیس شد. در این تظاهرات غیر قانونی که در آن دانشجویان اقدام
به بستن خیابان ها و تغییر مسیر اتوبوس ها نمودند، حتی در آن بگفته پلیس دو تن که
کوکتل مولوتف در دست داشته اند، دستگیر شده اند. امید می رود در دور جدید مبارزات
دانشجویی در سال تحصیلی جدید نیز، دانشجویان کبک، همچون سال گذشته، حتی با پیگیری
و رادیکالیسم بیشتری خواست های خود را دنبال نمایند. بخصوص که بحران اقتصاد جهانی
که کانادا و کبک نیز، هر چند بدرجات کمتر، ولی بهیچوجه از آن بی نصیب نمانده اند،
به فراهم آوردن زمینه برای تبدیل این جنبش به یک جنبش همگانی و برخورداری
دانشجویان از حمایت توده ای کمک خواهد کرد. جرمی ببادوین سخنگوی آ. اس. اس. ای در
تظاهرات روز سه شنبه اعلام کرد:
"ما دست از بسیج توده ای بر
نخواهیم داشت، ما دست از تظاهرات بر نخواهیم داشت، ما به عملیات خود ادامه خواهیم
داد... ما دوباره به خیابانها باز خواهیم گشت..."
این اتحادیه رادیکال که بگفته سخنگویش موافقت 50 هزار دانشجو را برای اعتصاب
یکروزه سه شنبه پشت سر خود داشت، نه تنها شرکت در کنفرانس دولتی آموزش عالی برای
حل مسئله شهریه را بایکوت کرده بود، همچنین خواستار نه کاهش شهریه، بلکه قطع کامل
آن و آموزش رایگان شده است.
مصر: مقاومت توده ای
زنان در برابر تعرض جنسی سازمان یافته
جهان
حافظ
یادداشت: بهار عربی، انقلاب مصر یکی از مهمترین دستاوردهایش را
عیان کرده است. دمل های چرکین قرن ها سر باز کرده و آنچه از لجن و گنداب در دل این
جامعه طبقاتی انباشته شده بوده روی آب آمده است. این وضع، ناگزیر مقاومت، شورش و
انقلاب دیگری را در آستین دارد با ابتکارهایش، اندیشه ها، سازماندهی ها و دلیری
های توده های ستمدیده و به ویژه زنان. کشور مصر که در آن، جنبش زنان در دهه 1930 میلادی
به رهبری هدی شعراوی تاثیرات ژرف از خود به جا گذاشته و زنان مبارزی مانند نوال
السعداوی و ده ها و صدها تن امثال او پرورده بود، در عین حال در دریای ارتجاع وعقب
ماندگی های ایدئولوژیک و طبقاتی غوطه ور بوده است. اکنون به برکت انقلاب این زمینه
فراهم آمده تا کارگران و زحمتکشان جامعه به ویژه زنان امکان یایند که این طویله
اوژیاس را به نحوی رادیکال از پیش پای تکامل جامعه بروبند.
ویدئوی زیر به حد کافی گویای مبارزه مستقل زنان و خودسازماندهی
آن هاست. بدون التماس و دخیل بستن به نهادهای رسمی داخلی و خارجی و بدون آویزان
شدن به منجیان لیبرال یا مدعیان چپ. در این جا برخی پلاکاردها و زیرنویس انگلیسی
ویدئو را به فارسی ملاحظه می کنید. (ترجمه برای اندیشه و پیکار)
گزارش جهان حافظ برای رییل نیوز از قاهره
روی پلاکاردها از جمله نوشته اند:
تعجب نکن که من دختر هستم و حقم را مطالبه می کنم
زن مصری حق دارد آزادانه در خیابان راه برود
خیابان متعلق به انسان هاست بدون هیچ فرقی بین زنان و مردان
تو حق نداری به من دست بزنی، خیابان متعلق به همه ماست
عدالت، مساوات، آزادی
سکوت ممنوع است و خشم من مشروع
- مقاومت ابتکاری
زنان مصر در برابر آزار جنسی که به صورت جنایت سازمان یافته با حمایت دولت انجام
می شود.
- زنان در دفاع از
حق خویش به سازماندهی پرداخته، مجهز به اسپری، قیچی، سوزن، چاقو و حتی کارد به
مقابله با تعرض گران برآمده اند.
- قبل از انقلاب هم
تعرض و آزار علیه زنان وجود داشت ولی امروز با باند تبهکاران روبرو هستیم.
- من از هجوم
30-40-50 مرد با چاقو حرف می زنم. این تعرض نیست. آن ها با چاقو به زنان حمله می
کنند. آیا این تعرض است؟ نه. این ها جنایت است.
- چرا زنان در
راهپیمایی چاقو به دست دارند؟ برای آنکه هیچکس نتواند ما را مجبور کند به خانه
بازگردیم. برای آنکه هیچکس نتواند ما را وادارد که از ترس در خانه هامان پنهان
شویم. ما مصمم هستیم برای دفاع از خود مسلح شویم. اون سگی که جرئت کنه به من نزدیک
بشه، تکه تکه اش می کنم! این جنایت ها هماهنگ شده است، این یک بیماری اجتماعی ست و
در این جامعه واقعیت دارد. ولی آنچه در حال حاضر روی می دهد جنایت سازمان یافته
است.
- من از کارزار
مبارزه با تعرض جنسی حمایت می کنم. ما زنان مصر را آزاد خواهیم کرد!
- آن مرد می گوید که
تجاوز و تعرض به زنان ناشی از طرز لباس پوشیدن شان است. این است که من به عربی و انگلیسی
به او گفتم خجالت بکش! به او گفتم آیا کسی لخت از خانه بیرون می آید؟ حتی اگر پوشش
او مناسب نیست آیا می خواسته لخت از خانه بیرون بیاید؟ سگ لعنتی! آیا این منش
برادرانه است! آن ها این کارها را می کنند تا ما به خانه برگردیم، ولی کور خوانده
اند!
- (مردی می گوید) من
دیگه زنم را از خانه بیرون نمی آورم، از ترس تعرض. ما یک مسیر کوتاهی را با مترو
پیمودیم و صد بار درگیر شدم. نه، نه.. ما پول نداریم تاکسی بگیریم. اگر از وسایط
نقلیه عمومی استفاده کنیم مجبورم او را کنار پنجره بنشانم.
- (دیگری پاسخ می
دهد) نه، نه! چنین چیزی نیست! مصر را اینجوری معرفی نکن.
- (جهان فاضل هنر
پیشه مصری می گوید) هیچکس علنا علیه تعرض جنسی سخن نمی گوید. چرا؟ چون قربانی یک
زن است؟ چون زن نباید در صف اول قرار گیرد؟ زن چرا در خیابان است؟ فرض شان بر این
است که زنان باید در خانه بمانند و آن ها که در خیابان اند زنان شایسته ای نیستند.
این سخن بیش از آنکه جواب مسئله باشد امری غیر قانونی و نادرست است، مردم بیش از
آنکه به این سخنان جوابی بدهند آن را به مسخره می گیرند.
- هیچ مذهبی، هیچ
آئین زندگی، هیچ پدری به فرزندانش نمی گوید که این کارها غلط است و بی ربط. هیچ
عابری نیست که تعرض علیه زنی را در خیابان ببیند و فکر کند که آن زن می توانست
مادر یا خواهر خودش باشد و چنین چیزی نسبت به او رخ دهد. چنین اعتراضی هرگز به
میان نمی آید. معمولا می گویند این یک کار فردی ست و همه جامعه یکسره علیه زنان
نیستند، حال آنکه تعرض بی هیچ تمایزی صورت می گیرد، زن حجاب داشته باشد، سربرهنه
باشد، بزرگ باشد یا کودک. فرقی در میان نیست. من نشستم و با دخترم صحبت کردم زیرا
تجاوز و تعرض جنسی حتی بین معلمان و دختران هم رخ می دهد. به بچه های هم سن دختر
من. البته او هنوز یک بچه است و از چیزی سر در نمی آورد. اما من با او صحبت می کنم
و دخترم هم با من صحبت می کند. ما به او می گوییم همراه با معلمش به توالت نرود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر