تصحیح یک اشتباه بزرگ و پوزش از روح بزرگ قتلعام شدگان تابستان ۶۷
[ ایرج مصداقی]
از سالها پیش و از وقتی که اولین بار نام کوچک نیری را در اسناد انتشار یافته از سوی سازمان مجاهدین، جعفر
خواندم، این احساس در من بود که این نام صحیح نیست. بعدها دیگر گروهها و
شخصیتهای سیاسی نیز به پیروی از مجاهدین همان اشتباه را تکرار کرده و نیری
را با نام کوچک جعفر معرفی کردند.
من نیز متأسفانه در چاپ اول کتاب «نه زیستن نه مرگ» و در مقالاتی که در رابطه با قتلعام زندانیان سیاسی نوشتم از نام «جعفر نیری» برای شناساندن او استفاده کردم، اما این احساس همیشه با من بود که این نام صحیح نیست و از این بابت به لحاظ روحی تحت فشار بودم.
عاقبت
در جلد سوم کتاب نه زیستن نه مرگ، چاپ دوم صفحهی ۲۶۶ در زیر نویس کتاب
آنجایی که نیری را با نام جعفر معرفی کردم، این احساس را بیان کرده و
نوشتم: «در رابطه با نام وی مطمئن نیستم».
پیش از آن یک بار به محقق گرامی آقای همنشین بهار گفتم که از نظر من نام کوچک نیری، جعفر نیست و من فکر میکنم نام او حسینعلی است. ایشان ضمن این که مخالفتی با نظر من نکرد، گفت: من
اطلاعی در این مورد ندارم و تا کنون به غیر از جعفر نشنیدهام. از او
پرسیدم: آیا شما به مدرک و یا سند انتشار یافتهای از سوی رژیم
برخوردهاید که نام کوچک نیری، در آن جعفر باشد؟ وی پاسخ داد، خیر.
روزها
و ساعتها راجع به این موضوع فکر میکردم، گاه تصور میکردم شاید اشتباه
میکنم و به خاطر نام کوچک آیتالله منتظری که حسینعلی است و در ارتباط با
قتلعام زندانیان سیاسی فعال بوده، این نام در ذهنم به غلط برجسته شده است.
از شما چه پنهان گاهی دچار چنین حالتها و دوگانگیهایی میشوم.
حتا
بعضی اوقات، وقایعی را که در آن بودهام تصور میکنم شنیدهام و یا برعکس
وقایعی را که شنیدهام فکر میکنم خود دیدهام (البته این حالت بیشتر مربوط
به یک دورهی خاص از زندگیام در سال ۶۲-۶۳ است) و برای دست یابی به حقیقت
مجبور میشوم گاه روزها راجع به آن فکر کنم.
یک
موردش در کتاب نه زیستن نه مرگ به وقوع پیوسته(موضوعی را که شنیده بودم
فکر کردم خود دیدهام) که شرح آن را در جای دیگری خواهم داد.
از
آنجایی که موضوع نام کوچک نیری حساس بود و من دلیلی برای بیان احساس خود
نداشتم و نمیتوانستم آن را مستند کنم از ذکر نام حسینعلی به صورت علنی
امتناع کردم تا مبادا اشتباه احتمالی من موضوع را پیچیده کند.
این احساس و پرسش را یک بار دیگر در مقالهای که سال گذشته نوشتم و در سایتهای مختلف اینترنتی انتشار یافت، بیان کردم.
در مقالهی «گنجی و قتلعام زندانیان سیاسی» خطاب به اکبر گنجی و با انگیزهی خیرخواهی و کمک به او جهت جبران گذشتهاش و روشن شدن حقیقت نوشتم:
«ما
هنوز عکسی از حجتالاسلام نیری رئیس هیئت قتلعام و مرتضی اشراقی عضو هیئت
قتلعام در تهران نداریم. در هیچ یک از اسناد منتشر شده توسط رژیم نام کوچک نیری برده نمیشود، حتا هنگامی که کاندیدای وزارت اطلاعات بود. این امور آگاهانه انجام میگیرد.
....
آیا دوستان نزدیک شما که هیچکدام با این قتلعام موافق نبودهاند و آن را تأیید نمیکنند نمیتوانند در این رابطه کمک کنند؟ »
البته میدانستم از این «امامزاده»
با آن گذشتهی «درخشان» در بخش عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران و پادویی
منوچهر متکی در سفارت رژیم در ترکیه و خدمت به دستگاه سانسور و سرکوب
مطبوعات در وزارت ارشاد و... در این زمینه خیری به مردم ایران نمیرسد. چرا
که او حالا دور برش داشته و با کمک «امدادهای غیبی» تبدیل به «اندیشمندی»
بزرگ شده و دائم در حال ارشاد اساتید دانشگاهها و متفکران و صاحبنظران
آمریکایی است و به این خرده ریزها نمیپردازد. از آنجایی که او طبق مد روز
علم دفاع از زندانیان سیاسی و قتلعام شدگان سال ۶۷ را به دست گرفته و سنگ
آنها را به سینه میزد، از او خواستم اگر راست میگوید لااقل در روشن شدن
نام کوچک نیری، رئیس هیئت قتلعام که همه او را جعفر معرفی
میکردند کمک کند. آیا برای او و امثال او که امروز تعدادشان در خارج از
کشور روز به روز بیشتر میشود کاری داشت که در این زمینه کمک کنند؟ آیا دوستان او در ایران از انجام آن عاجز بودند؟
آیا
وظیفهی کسی که خودش را مدافع حقوق قتلعام شدگان معرفی میکند این نیست
که لااقل نام اصلی یکی از قاتلینشان را افشا کند؟ آیا چیز زیادی خواسته
بودم و یا خواستهام غیرمنطقی بود؟
پس
از انتشار این مقاله تعدادی از خوانندگان گرامی از سر خیرخواهی برای من
نامه نوشته و جهت کمک و مساعدت با ذکر منابعی نام کوچک نیری را جعفر قلمداد
کردند. در پاسخهای جداگانه به هر یک از آنان ضمن تشکر از احساس
مسئولیتشان تأکید کردم که به نظر من نام کوچک نیری، جعفر نیست.
*****
در
آستانهی فرا رسیدن نوزدهمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی ما در ارتباط
با افشای ابعاد این جنایت بزرگ در سطح بینالمللی و ملی کار چندانی
نکردهایم. هنوز تحقیق جامعی در این زمینه صورت نگرفته است. این مسئولیت
بزرگ هنوز بر دوش ما مانده است. متأسفانه گروههای سیاسی به ویژه آنها که
بیش از همه مدعی هستند و هیچ انتقاد و روشنگریای را بر نمیتابند از
دانستن نام رئیس هیئت قتلعام که چهرهی مخفی نظام نیست و دارای شخصیت
حقوقی (معاونت قضایی دیوان عالی کشور) نیز میباشد، عاجز هستند! امیدوارم این تلنگری به آنها باشد و به فکر فرو روند.
میدانستم پس از قتلعام زندانیان سیاسی، نیری ارتقای مقام یافت و به معاونت دیوان عالی کشور رسید و در دورهای نیز به خاطر بیماری محمدی گیلانی وی گردانندهی اصلی دیوان عالی کشور بود.
هنوز
نیز وی معاونت قضایی «آیتالله» حسین مفید رئیس دیوانعالی کشور را به
عهده دارد. البته وی وام دار نیری نیز هست. ذکر این نکته ضروری است که محمدحسین فرزند
آیتالله مفید که در ارتباط با مجاهدین دستگیر و به حبس ابد محکوم شده بود
یکی از معدود کسانی است که در قتلعام ۶۷ از میان محکومان به حبس ابد جان
سالم به در برد. در همان حال هادی بیگی برادر زادهی آیتالله مفید در جریان قتلعام ۶۷ در اوین به دار آویخته شد و او تلاشی برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام او نکرد. مفید در آن زمان از صاحبمنصبان شورای عالی قضایی بود.
****
از
آنجایی که میدانستم در زمینهی کار تحقیقی و به ویژه موارد مربوط به
قتلعام زندانیان سیاسی، نمیتوانم به گروههای سیاسی دل ببندم، تلاش کردم
که شخصاً در این رابطه کوشش کنم.
میدانستم
که احکام متعددی از سوی خمینی در دیماه و بهمن ۶۷ خطاب به نیری و رئیسی
صادر شده بود؛ من آنها را همان موقع در زندان و در روزنامههای کیهان و
اطلاعات خوانده بودم و مفاد کلی آنها را در ذهن داشتم؛ فقط میماند پیدا کردن روزنامههای آن موقع.
در جلد سوم کتاب نه زیستن نه مرگ چاپ دوم صفحهی ۲۴۵ در رابطه با وقایع دیماه و بهمنماه سال ۶۷ نوشتهام:
«دور
دور ابراهیم رئیسی بود و جعفر نیری. خمینی با صدور دستورالعملهای شداد و
غلاظ و تشکیل هیئت های ویژه، آنان را مأمور رسیدگی به پروندههای جنایی
خارج از نوبت، در شهرهای مختلف میکرد، مسئلهای که نمیشد بر آن چشم پوشید، عدم حضور مرتضی اشراقی در این هیئتها بود. مشخص نبود چرا نامی از وی در میان نیست؟ به لحاظ منطقی او میباید عضو هیئت میبود و نه معاونش رئیسی .[1]»
برای دست یافتن به احکام خمینی سال گذشته در سفر به برلین همراه با دوست عزیزم خانم گلرخ جهانگیری از مسئولان «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایرانی در برلین» که
با امکاناتی اندک گنجینهای گرانبها را فراهم کردهاند، ساعتها به دنبال
روزنامههای اطلاعات و کیهان آن دوران گشتم ولی متأسفانهی روزنامههای
تاریخ فوق را پیدا نکردم.
بایستی کاری میکردم تا به سهم خود اجازه ندهم در ارتباط با جنایت بزرگ قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، اسناد مخدوش انتشار یابد.
بالاخره
در «صحیفهی نور» که مجموعه سخنرانیها، نامهها و احکام خمینی در آن
آمده، احکام فوق را پیدا کردم. نکتهی قابل ذکر این که جنایتکاران حاکم بر
کشورمان برای فرار از زیر بار مسئولیت قتلعام زندانیان سیاسی، در این
مجموعه که حتا نامههای شخصی خمینی را نیز درج کردهاند از درج حکم قتلعام
زندانیان سیاسی و مکاتبات بعدی که خمینی با پسرش احمد داشته و توسط
آیتالله منتظری افشا شده، خودداری کردهاند.
احکام خمینی به نیری و رئیسی در 11 دی 1367 ، 23 دی 1367 ، 1 بهمن 1367، 24 بهمن 1367
بوده
است. البته در اردیبهشت ۶۸ نیز خمینی به پیشنهاد مهدی کروبی و حسن صانعی
حکم دیگری به نیری داده بود. (احکام فوق را در مقالهی جداگانهای خواهم
آورد)
در 2 بهمن 1367 در پی حکم خمینی که به تاریخ ۱ بهمن ۱۳۶۷ صادره شده بود، نیری و رئیسی خطاب به خمینی نامه زیر را نوشتند:
[بسم
الله الرحمن الرحیم . محضر مبارك زعیم عالیقدر، رهبر كبیر انقلاب و
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی - مدظله العالی
با
سپاس بیكران از درگاه احدیت كه اینجانبان را مشمول عنایت آن امام عزیز و
بزرگوار قرار داده تا در اجرای احكام و حدود الهی گامی برداریم ، مستدعی
است نظر مبارك را امر به ابلاغ فرمایید كه دستور مورخ 1/11/1367 آن حضرت
(1) اختصاص به اجرای حدود الهی دارد یا شامل احكام صادره در مورد قصاص نفس
نیز می شود؟
2/11/67 سیدابراهیم رئیسی - حسینعلی نیری ]
بسمه تعالی
جناب حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی
آنچه
را كه به شما ماموریت دادم تا به پرونده هایی كه در شورایعالی قضایی راكد
مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است با حفظ جهات
شرعیه آن .
2/11/67
روح الله الموسوی الخمینی
چنانچه
ملاحظه میشود نام نیری، حسینعلی میباشد. در ضمن وی هم اکنون نیز معاونت
قضایی دیوان عالی کشور را به عهده داشته و شبکه ایسکا نیوز در ۹ مارس ۲۰۰۶
خبری به شرح زیر داد:
«اداره وحدت رویه دیوان عالی کشور مجموعه مذاکرات و آرای هیات عمومی دیوان عالی کشور در سال 1381 را منتشر کرد.
جلد
هشتم مذاکرات هیات عمومی در 18 فصل و 332 صفحه با مقدمهای از حجتالاسلام
والمسلمین حسینعلی نیری، معاون قضایی دیوان عالی کشور در 5 هزار نسخه
منتشر شد.»
(مذاکرات دهها جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور را در اختیار دارم که در آنها حسینعلی نیری و مرتضی اشراقی که ریاست یکی از شعب دیوان عالی کشور را به عهده دارد شرکت دارند)
با توجه به آنچه در بالا ذکر شد از همهی کسانی که در رابطه با قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ فعالیت میکنند خواهشمندم
در اسنادی که انتشار میدهند اشتباه صورت گرفته را تصحیح کرده و از این پس
نیری را با نام حسینعلی معرفی کنند و توضیحات لازم در این زمینه را به
نهادهای حقوق بشری و فعال در این زمینه منتقل کنند. در خاتمه به سهم خود مسئولیت اشتباهی را که مرتکب شدهام به عهده گرفته و از روح
بزرگ قتلعام شدگان تابستان ۶۷ و مردم ایران به خاطر عدم به کارگیری جدیت
لازم در شناسایی کامل یکی از قاتلانشان و از این که زودتر به تصحیح این
اشتباه نپرداختم پوزش میخواهم. از دوستانی که این نوشته را میخوانند
خواهشمندم در انتشار وسیع آن کوشا باشند.
ایرج مصداقی
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶
Irajmesdaghi@yahoo.com
[1] در
میان اعضای هیئت قتلعام وی از بقیه نرمخو تر بود. حضور او در هیئت در
بعضی موارد باعث تعلل در صدور حکم قتل میشد. شاید به همین دلیل او از چشم
خمینی افتاده بود.
منبع: سایت ایرج مصداقی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر