آنچه ملاحظه می کنید ، مقاله ای است از صادق زیباکلام در روزنامه ی کیهان ، و در روزهایی که زمزمه های تعطیلی دانشگاهها ، نگرانی های بسیاری را در میان اساتید دانشگاه ، دانشجویان و روشنفکران پدید آورده بود . زیباکلام آن سالها نه به مثابه یک آکادمیسین ، بل چنان ایدئولوگی انقلابی ، با شور و حرارت از انقلاب فرهنگی و ایدئولوژیک کردن محیط های دانشگاهی حمایت می کند . بگذارید ابتدا بندهایی از این نوشته را از روزنامه ی کیهان 13 اردیبهشت 1359 بازخوانیم : « و اما راه چاره چیست ؟ بایستی در وهله ی اول دانشگاهها را تعطیل نمود ، اما نه بدون برنامه و بی هدف ، بلکه بطور سازمان یافته دانشجویان و استادان را داوطلبانه از طریق جهاد سازندگی روانه ی روستاها نمود و عده ی زیادی از استادان را روانه ی کارخانجات نمود تا مشکلات صنعتی و تنگناهای فنی را از نزدیک ببینند و از پشت میز دانشکده در تهران ، سعی در حل مسئله ی ذوب آهن اصفهان ننمایند . همزمان با این مرحله ، تنی چند از صاحبنظران در مورد هر رشته ای شروع به بررسی می کنند که اولا آیا این رشته ی تحصیلی به درد جامعه ی بعد از انقلاب می خورد یا نه ، و اگر جواب منفی است از مهر امسال برای آن رشته دیگر دانشجو نگیرند و از دانشجویان فعلی این رشته بخواهند یا تغییر رشته دهند ، یا دولت تضمین نخواهد نمود که پس از فارغ التحصیل شدن برای آنان کار ایجاد نماید . اگر رشته ی تحصیلی در این مطالعه ی اولیه تشخیص داده شد فی النفسه لازم است ، لاکن محتوی آن بایستی تغییر کند ، که دیگر مشکلی نیست و صاحبنظران آنچه را که بایستی تغییر یابد ، خود تغییر خواهند داد » یا جای دیگری چنین می نویسد : « بیاییم با از بین بردن نظام دانشگاهی دلالی که متعلق به نظام وابسته به امپریالیزم بود ، دانشگاهی بوجود بیاوریم که فکرش و نقشش در تداوم خط انقلاب باشد و شعار « دانشگاه سنگر آزادی » را تبدیل به شعار « دانشگاه سنگر انقلاب » بنمائیم »
خوانش متن کامل این مقاله ی طولانی را به دوستان گرامی وامی سپارم و تنها به ذکر نکته ای بسنده می کنم : واکاوی تاریخی ، هرگز قصد نفی ماهیت امروزی پدیده ها را ندارد ، بل می خواهد یاداور شود روزگاری انسان هایی بوده اند که چنین اندیشیده اند و گام در راه میراندن اندیشه ها گذارده اند . زیباکلام این سالها گرچه مواضع دوگانه اش چندان به مذاق خوش نمی آید ، اما دستکم مردی دانشگاهی است . اینک او در همان کرسی دانشگاهی نشسته است که جمعی به تعطیلی کشاندن اش و تصفیه ی اساتید ناپالوده ای چون او را در ذهن می پندارند . شاید این بازخوانی تاریخی کوچک ، در این روزها که سیزده آبان مجالی بر گشایش زوایای تاریک آن سالها بوده است ، امری بیهوده نباشد .
نوشته شده در بازخوانی تاریخی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر