شيريان سادات مريم:ترجمه
:عزيز براكه
را اتحاد برنامه بر من حاشيهاي يادداشتهاي كه هنگامي و كني لطف من به اميدوارم
نگاهي نيز آنها تا ببري نيز وليبكنيخت بيل آور ، گيب ، نزد را نوشتهها اين كردي ، مطالعه
.بيندازند آن به
خاطر همين به.كنم كار ميدهند اجازه پزشكان كه حدي تا مجبورم و است شلوغ بسيار سرم
حال هر به اما."لذت" از غير به داشت همراه به چيزي هر برايم طويلي موعظه چنين نگارش
دچار مينويسم برايشان را متن اين كه من حزبي دوستان تا بكنم كاري هر من كه است لازم
كوتاهي اعلاميه شد برگزار اتحاد كنگره آنكه از پس داريم خيال انگلس و من.نشوند سوءتعبير
فاصله شده اعلام برنامه اصول با موضعمان كه كنيم اشاره مطلب اين به آن در و كنيم منتشر
.نيست ساخته دستمان از كاري مورد اين در و دارد زيادي
در شده ، كمتوجهي _ نادرست كاملا عقيدهاي _ عقيده يك به كه چرا است ، ضروري كار اين
به جنبش ما آنكه حال آنند ، پرورش حال در تمام پشتكاري با حزب واقعي دشمنان كه حالي
.ميكنيم هدايت مخفيانه را (آلماني دموكرات سوسيال كارگران حزب) ايشناخ حزب اصطلاح
مسئول مرا همچنان است شده چاپ اخيرا كه [آنارشي و باوري دولت] روسي كتاب يك در باكونين
كه قدمي هر مسئول مثال براي بلكه حزب ، برنامههاي تمامي مسئول تنها نه ;ميداند
با حتي كه نيست من وظيفه وانگهي.است برداشته توده حزب با همكارياش ابتداي از ليبكنيخت
.ببخشم رسميت است ايراد پايش تا سر نظرم به كه برنامهاي به سياسي سكوت
از "رفتن فراتر" اگر حتياست برنامه دوجين يك از بهتر واقعي حركت يك جهت در قدمي هر
بايد حداقل نفر يك ندهد ، اجازهاي چنين شرايط و نباشد امكانپذير ايشناخ برنامه
را برنامه اصول است بهتركند منعقد مشترك دشمن عليه عكسالعملي منظور به موافقتنامهاي
مشترك فعاليت يك انجام براي مناسب شرايط شدن فراهم تا را آن اينكه جاي به) كنيم مدون
عطف نقاط مهمترين درك به آن طريق از بتوانند افراد تا (بياندازيم تاخير به حزبي
.بيايند نايل حزب فعاليت سطح سنجش براي وسيلهاي بهعنوان
آنها به پيش از اگر.آمدند ميدان به كرد مجبورشان شرايط كه آنجا از لاسالين رهبران
كشيدن يا و برنامهريزي با احتمالا بزنند ، چانه نيز اصول سر بر بايد كه ميشد گفته
اجازه آنان به كار اين جاي به.ميشدند درگير عوام از سازماني تشكيل منظور به نقشهاي
بي ترتيب اين به.بدانند الزامي كس هر براي را احكام اين و شوند مسلح احكام به دادند
.داشتند كمك به نياز خود كه شدند كساني تسليم شرط و قيد
فرصتي هيچ ديگر احزاب تا كند خفه مشتاقانه را انتقادات تمامي ميخواهد آدم مطمئنا
.ميكند ارضا را كارگران حقيقي ، وحدت تنها كه ميدانند همه.باشند نداشته عكسالعمل براي
جز به برنامه.است شده گرفته كم دست آني موفقيت اين كه پنداشت چنين اشتباها نبايد اما
چاپ فصل آخرين زودي به.نميخورد دردي هيچ به است قائل لاسالين شروط براي كه تقدسي
تعويق به فرانسه دولت تحريم خاطر به آن چاپ.فرستاد خواهم برايت را سرمايه فرانسوي
دستت به قبلي بخش شش آيا.شد خواهد آماده بعد هفته اوايل يا هفته اين در اما افتاد ،
هم او براي را آخر فصل ميخواهم بفرست ، برايم را بكر برنهارد آدرس لطفا است؟ رسيده
.بفرستم
حال به تا مثال براي.دارد كارهايش انجام در غريبي و عجيب روشهاي فولكسشتات كتابفروشي
.است نرسيده دستم به هم (كالون در كمونيستها محاكمه) خودم كتاب از نسخه يك حتي
ماركس كارل تو ، براي آرزوها بهترين
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر