تصویری از درگیری صورت گرفته در محله شیرآباد
شاید کسی شک و شبهه ای نداشته باشد که استان سیستان و بلوچستان
یکی از محرومترین استان های کشور است، شاید حتی محرومترین آنها. اما در
سال جدید خورشیدی نیز خبرهای خوبی برای این استان محروم در جنوب شرقی ایران
در راه نیست. طبق گفته مقامات دولت یازدهم، بودجه این استان مانند تمامی
استان های ایران کاهش نیز خواهد داشت. استانی که با دنیایی از توانایی بلقوه انسانی و طبیعی زیر بار بحران های فراوان کمر خم کرده است.
استانی که همواره سهم مردمش فقر، عدم توسعه و عدم توجه به نیازهای
فرهنگی بوده است. مدت ها است که محله های فقیر زاهدان، مرکز این استان فقیر
هر از چندگاهی به محل درگیری مردم محل بدل میشوند. درگیریهایی که به بهانه
هایی کوچک آغاز میشوند و به جنگ بین دو محله ختم میشوند. جنگی که در واقع
«نبرد» بین «باندهای» فروش مواد مخدر است.
«چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید»، این «باندهای مواد مخدر»
شاید با تصور شما از آنها بسیار متفاوت باشد. آنها خانواده هایی متشکل از
زنانی خانه دار و کودکانی
هشت یا نه ساله اند که برای زنده ماندن هیچ گزینه دیگری جز فروش مواد مخدر در خانه های خود نمی بینند
شرکت کننده
«کودکان از سن 9 سالگی وارد چرخه فروش مواد مخدر میشوند»
محمد
از ساکنان شهر زاهدان است، او با اینکه میخواهد معضلات شهر و محله های
فقیر آن را با دیگران به اشتراک بگذارد اما نگران است که مردم ایران نگاه
منفی و بدی نسبت به شهر زاهدان پیدا کنند، او در رابطه با معضلات محله های
فقیر نشین شهر زاهدان میگوید:
در برخی از محله های زاهدان گاهی درگیری های محلی به این شکل که در
این ویدئو دیده میشود بالا میگیرد که بیشتر آنها بر سر مشتری مواد مخدر بین
خرده فروش ها است. چون در برخی محلات به خصوص محله«شیرآباد» که این ویدئو
در آن تهیه شده در خانه ها خرده فروشی مواد رایج است. مشتریان از بقیه نقاط
شهر به این محله میروند. شیرآباد یکی از محلات فقیرنشین زاهدان در شمال
زاهدان است.
حتی پاسگاه محله هم در درگیری ها و دعواهای این محله و رفت و آمدهای
آنجا دخالت نمی کند. علت این عدم دخالت اکثرا از ترس همین باندهایی است که
در ویدئو میبینید اما بسیاری از آنها نیز رشوه میگیرند.
شغل فروش مواد در این محلات خانوادگی است، یعنی زنان و کودکان از سنین
پایین وارد چرخه فروش مواد و داروهای «سکسی» میشوند؛ قرص ها، کپسولها و
پمادهایی که به اسم داروهای شهوت آور از پاکستان وارد میشوند و توسط این
افراد فروخته میشوند.
مشتری ها هم اکثرا محلی ها هستند، البته دانشجویان ساکن شهر و افرادی که از شهرستان های اطراف نیز می آیند را نباید فراموش کرد.
و البته شاید نباید انتظار زیادی هم از مردم این مناطق داشت.
اگر این خانواده های موادفروش، دست از این کار بردارند هیچ شغل
جایگزینی با میزان درآمد حتی بسیار بسیار کمتر نیز ندارند و تنها پولی که
به دستشان میرسد میشود همان یارانه 45 هزار تومانی. حتی گزینه ای به عنوان
کارگری هم وجود ندارد، خیلی از کارگرها سر فلکه ها ایستادند و بیکارند.
آموزش مهارتی دیگه ای هم به این ها داده نشده که شغلی یاد بگیرند، سرمایه
ای هم ندارند.
تقریبا هیچ کار فرهنگی و آموزشی عمده ای در این منطقه انجام نمیشود.
سطح آموزش مدارس بسیار پایین است. مردم اینجا به شدت فقیرند و برای همین تن
به هر کاری می دهند. البته بخش زیادی از مردم این محله هم آدمهای سالم و
خوب اما فقیر و تنگدست هستند.
زاهدان تعدادی کتابخانه دارد که هیچ کدامشان در این منطقه نیست.
زاهدان دو سینما داشت که سالهاست هیچ کدام کار نمیکنند. زاهدان تنها 20
فضای سبز دارد که هیچ کدام دراین محلات نیست. کشتارگاه قدیم زاهدان قرار
است تبدیل به فرهنگسرا شود که هنوز خبری از آن نیست.
کودکان اکثرا به مدرسه نمیروند و بعد از پنجم ابتدایی ترک تحصیل
میکنند. کسی نیز به این موضوع توجه نمیکند، خانواده ها هم پولی ندارند که
خرج تحصیل اینها را بدهند و اینها از سنین کم وارد چرخه فروش مواد مخدر
میشوند.بسیاری نیز از سن 8 یا 9 سالگی معتاد میشوند، البته جز آنهایی که از
سنین کمتر همراه با مادر معتاد شده اند.
گاها افرادی هم در این درگیری ها کشته میشوند. گاهی این درگیریها به
آدم ربایی های بعدی می انجامد و جنازه هایی که در خودروها پیدا میشوند.
وضعیت این محلات به شکلی است که حتی رانندگان تاکسی حاضر به بردن مسافر به
آنجا نیستند.
به نظر من اولویت های این منطقه، بهسازی محله، ایجاد فضاهای آموزشی،
تفریحی و ایجاد کمپ های ترک اعتیاد باشد. حضور موثر نیروهای انتظامی برای
حفط و تامین امنیت مردم نیز بسیار مهم است.
زمانی پروژه ای توسط آقای هدی صابر برای توانمندسازی زنان و جوانان در
این مناطق انجام میشد که بسیار موفق بود. من افرادی میشناسم که پس از شرکت
در کارگاه های ایشان سطح زندگیشان کاملا عوض شد. اما با بازداشت و مرگ
اقای صابر این پروژه غیردولتی نیز متوقف شد. بانک جهانی هم گویا زمانی قرار
بود در این منطقه کارهایی بکند که هیچ وقت خبری از آن نشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر