پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲ - ۰۹ ژانويه ۲۰۱۴
"کارگر برش کار و تريکو
دوز هستم، تا کار نکنم عايدى ندارم، فقر مالى و عوارض زندان موجب پاشيدگى
کانون خانواده ام شده و همسرم بعد از سه و نيم سال تحمل سختى اقدام به جدا
شدن از بنده نموده است." اين قسمتى از گفتگوى اسدالله اسدى، زندانى سياسى
بند ٣۵٠ زندان اوين، با خبرنگار سودويند است.
اسدالله هادى زندانى ۵۴ ساله اى که پس از بازداشتش در آذر ١٣٨۹، بر اثر ١٣ ماه شکنجه و انفرادى در بند ٢۴٠ و ٢٠۹ دچار عارضه قلبى، آرتروز پا و ناشنوايى شده در گفتگو با ونداد اولادعظيمى مى گويد که اکنون تنها نگران وضعيت و سرنوشت دختر ١۶ ساله ام هستم.
اسدالله هادى شانزده آذر سال ٨٨ و در حال فيلمبردارى در ميدان انقلاب از تظاهرات مردمى، به وسيله پليس امنيت بازداشت و به گفته وى سه ماه در محيطهاى مختلف و ناشناخته، در بازداشت بوده که نهايتا با وثيقه به صورت موقت از زندان خارج ميشود.
١۶ آذر در ايران مصادف با روز دانشجو است و در سال ٨٨ مراسم اين روز با تظاهرات دهها هزار نفر از دانشجويان و مردم عادى، در اعتراض به نتايج انتخابات آن سال، همراه بود که با خشونت نيروى انتظامى و سپاه پاسدارن سرکوب شد.
منع پوشش خبرى توسط خبرنگاران خارجى و سانسور خبرنگاران داخلى، بار اطلاع رسانى را بر دوش شهروندان عادى نهاده بود. مقامات ايران با اخلال در سرعت اينترنت و قطع برخى از خطوط موبايل در تلاش براى کنترل اين آخرين شيوه اطلاع رسانى، بودند.
آقاى اسدالله هادى يکى از اين شهروندان عادى بود که در سالگرد بازداشتش مجددا احضار و به انفرادى منتقل ميشود. او مى گويد: "در شانزده آذر سال هشتاد و نه، بر اساس پاسخ استعلام بازپرسى شعبه دوازده معلم از وزارت اطلاعات، احضار شده و بازداشت شدم و به ٢٠۹ اطلاعات منتقل شدم."
اتهام آقاى هادى،ارتباط و فعاليت با سازمان مجاهدين خلق، اجتماع و تبانى، اعلام ميشود و در دادگاه به پنج سال حبس محکوم ميشود. حکمى که در دادگاه تجديد نظر عينا تاييد شد و درخواست وکيل آقاى هادى براى ارجاع آن به ديوان عالى نيز بى نتيجه ماند.
و نهایتا رد رسيدگى پرونده آقاى اسدالله هادى توسط شعبه ۶ ديوان عالى کشور، به ايشان ابلاغ کرد.
آقاى هادى در خصوص وضعيت سلامتى خود در زندان مى گويد:
"از زمان حضور در زندان با عارضه قلبى که از زمان بازداشت در انفرادی ٢٠۹ به آن دچار شده بودم، زندگى کردم تا نهایتا بعد از فشار خانواده و دوستانم و خطر مرگم، با هزینه خود و خانواده ام به بيمارستان منتقل شدم. بعد از عمل قلب باز دچار عارضه هاى زيادى شدم که باز هم توسط خانواده براى درمانم پيگيرى مى کردم.
به درخواست خانواده پزشکى قانونى براى بنده پرونده تشکيل داد اما نه بنده و نه خانواده از محتواى آن مطلع نشديم.
اوایل شهریور 1392 گويا بنده را به درخواست پزشکى قانونى به مرخصى درمانى فرستادند. اما اندکی بعد که مشغول پیگیری و درمان بيماريهاى متعدد قلب و هموروئيد و آرتروز پا و ناشنوايى و عارضه خونريزى و سنگ سازى کليه ام بودم، بنده را به زندان عودت دادند و کار درمانم (ستون فقزات و پا) نيمه کاره مانده است و حال هم از درد کمر و درد پا عاجز هستم."
اسدالله هادى فرزند مهدى، متولد ٢٣ خرداد ١٣٣۶ در محله مولوى باغ فردوس تهران، مى گويد که دوران ابتدايى را در کنار خانواده خود که از طبقه کارگر جامعه بوده اند، گذرانده است. او دوران بعد از دبستان را به صورت شبانه روزى گذرانده و به صورت همزمان کارگر کارخانه آزمايش، بوده است.
دوران دانشگاه آقاى هادى که در رشته برق فشار قوى در هنرستان شبانه روزى ديپلم گرفته بود، با این پیام خمینی و آغاز انقلاب فرهنگى در دانشگاه مواجه بوده و مانع ادامه تحصيل وى ميشود.
روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی خود، در فروردین۵۹ بر تصفیهٔ دانشگاهها تأکید کرده و گفت: "باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید. تا اساتید و دانشجویان که در ارتباط با شرق و یا غرباند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی"
آقای هادی به عنوان یکی از قربانیان انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، سابقه بازداشت در اوایل سال شصت را نیز در پرنده دارد. وی در سال شصت دستگير و تا بعد از اعدامهاى دسته جمعى سال ۶۷، بازداشت و فروردين سال ۶٨ از زندان آزاد شده بود.
اين زندانى سياسى باسابقه بند ٣۵٠ در حالى سومين سال بازداشت خود در دومين دوره حضورش در زندان اوين را مى گذراند که به گفته وى بازداشت اخيرش پس از حوادث پس از انتخابات سال ٨٨ در جمهورى اسلامى ايران، منجر به وضعيت بحران مالى براى خانواده و جدايى از همسرش و شرايط ناگوار براى دختر نوجوانش شده است.
اسدالله هادى زندانى ۵۴ ساله اى که پس از بازداشتش در آذر ١٣٨۹، بر اثر ١٣ ماه شکنجه و انفرادى در بند ٢۴٠ و ٢٠۹ دچار عارضه قلبى، آرتروز پا و ناشنوايى شده در گفتگو با ونداد اولادعظيمى مى گويد که اکنون تنها نگران وضعيت و سرنوشت دختر ١۶ ساله ام هستم.
اسدالله هادى شانزده آذر سال ٨٨ و در حال فيلمبردارى در ميدان انقلاب از تظاهرات مردمى، به وسيله پليس امنيت بازداشت و به گفته وى سه ماه در محيطهاى مختلف و ناشناخته، در بازداشت بوده که نهايتا با وثيقه به صورت موقت از زندان خارج ميشود.
١۶ آذر در ايران مصادف با روز دانشجو است و در سال ٨٨ مراسم اين روز با تظاهرات دهها هزار نفر از دانشجويان و مردم عادى، در اعتراض به نتايج انتخابات آن سال، همراه بود که با خشونت نيروى انتظامى و سپاه پاسدارن سرکوب شد.
منع پوشش خبرى توسط خبرنگاران خارجى و سانسور خبرنگاران داخلى، بار اطلاع رسانى را بر دوش شهروندان عادى نهاده بود. مقامات ايران با اخلال در سرعت اينترنت و قطع برخى از خطوط موبايل در تلاش براى کنترل اين آخرين شيوه اطلاع رسانى، بودند.
آقاى اسدالله هادى يکى از اين شهروندان عادى بود که در سالگرد بازداشتش مجددا احضار و به انفرادى منتقل ميشود. او مى گويد: "در شانزده آذر سال هشتاد و نه، بر اساس پاسخ استعلام بازپرسى شعبه دوازده معلم از وزارت اطلاعات، احضار شده و بازداشت شدم و به ٢٠۹ اطلاعات منتقل شدم."
اتهام آقاى هادى،ارتباط و فعاليت با سازمان مجاهدين خلق، اجتماع و تبانى، اعلام ميشود و در دادگاه به پنج سال حبس محکوم ميشود. حکمى که در دادگاه تجديد نظر عينا تاييد شد و درخواست وکيل آقاى هادى براى ارجاع آن به ديوان عالى نيز بى نتيجه ماند.
و نهایتا رد رسيدگى پرونده آقاى اسدالله هادى توسط شعبه ۶ ديوان عالى کشور، به ايشان ابلاغ کرد.
آقاى هادى در خصوص وضعيت سلامتى خود در زندان مى گويد:
"از زمان حضور در زندان با عارضه قلبى که از زمان بازداشت در انفرادی ٢٠۹ به آن دچار شده بودم، زندگى کردم تا نهایتا بعد از فشار خانواده و دوستانم و خطر مرگم، با هزینه خود و خانواده ام به بيمارستان منتقل شدم. بعد از عمل قلب باز دچار عارضه هاى زيادى شدم که باز هم توسط خانواده براى درمانم پيگيرى مى کردم.
به درخواست خانواده پزشکى قانونى براى بنده پرونده تشکيل داد اما نه بنده و نه خانواده از محتواى آن مطلع نشديم.
اوایل شهریور 1392 گويا بنده را به درخواست پزشکى قانونى به مرخصى درمانى فرستادند. اما اندکی بعد که مشغول پیگیری و درمان بيماريهاى متعدد قلب و هموروئيد و آرتروز پا و ناشنوايى و عارضه خونريزى و سنگ سازى کليه ام بودم، بنده را به زندان عودت دادند و کار درمانم (ستون فقزات و پا) نيمه کاره مانده است و حال هم از درد کمر و درد پا عاجز هستم."
اسدالله هادى فرزند مهدى، متولد ٢٣ خرداد ١٣٣۶ در محله مولوى باغ فردوس تهران، مى گويد که دوران ابتدايى را در کنار خانواده خود که از طبقه کارگر جامعه بوده اند، گذرانده است. او دوران بعد از دبستان را به صورت شبانه روزى گذرانده و به صورت همزمان کارگر کارخانه آزمايش، بوده است.
دوران دانشگاه آقاى هادى که در رشته برق فشار قوى در هنرستان شبانه روزى ديپلم گرفته بود، با این پیام خمینی و آغاز انقلاب فرهنگى در دانشگاه مواجه بوده و مانع ادامه تحصيل وى ميشود.
روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی خود، در فروردین۵۹ بر تصفیهٔ دانشگاهها تأکید کرده و گفت: "باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید. تا اساتید و دانشجویان که در ارتباط با شرق و یا غرباند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی"
آقای هادی به عنوان یکی از قربانیان انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران، سابقه بازداشت در اوایل سال شصت را نیز در پرنده دارد. وی در سال شصت دستگير و تا بعد از اعدامهاى دسته جمعى سال ۶۷، بازداشت و فروردين سال ۶٨ از زندان آزاد شده بود.
اين زندانى سياسى باسابقه بند ٣۵٠ در حالى سومين سال بازداشت خود در دومين دوره حضورش در زندان اوين را مى گذراند که به گفته وى بازداشت اخيرش پس از حوادث پس از انتخابات سال ٨٨ در جمهورى اسلامى ايران، منجر به وضعيت بحران مالى براى خانواده و جدايى از همسرش و شرايط ناگوار براى دختر نوجوانش شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر