در اخرین اظهارات درباره امار معتاد ها در ایران بعد از روی کار امدن دولت جدید، رضا جهانگیریفر، معاون خدمات اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران با اشاره به روند رو به رشد اعتیاد در دو سال اخیر و تاثیر آن بر بحث بیخانمانهای شهر تهران گفته: رشد اعتیاد بر تعداد بیخانمانهای شهر تهران افزوده است.
همزمان مدیرکل مقابله با عرضه ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرده: زائران معتادی که قصد تشرف به مکه مکرمه و مدینه منوره را دارند نسبت به ترک اعتیاد خود اقدام کنند.
به گفته علیرضا اکبرشاهی ستاد مبارزه با موادمخدر معرفی این عزیزان به مراکز مجاز ترک اعتیاد را تسهیل خواهد کرد تا انشاءا... بتوانند با سلامت کامل از این فیض عظیم معنوی، بهرهمند شوند.
این در حالی است که بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی اعتیاد را بزرگترین آسیب اجتماعی ایران دانسته اند. آنها میگویند بیش از 90 درصد خانوادههای ایرانی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با این مشکل دست به گریبانند. با این وجود، آمارهای رسمی تعداد معتادان را چیزی بین یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 400 هزار نفر نشان میدهد؛ رقمی که همواره مورد مناقشه بوده است.
مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر درباره تعداد معتادان کشور و چگونگی محاسبه رقم آنها اعلام کرده: «طرح ملی شیوعشناسی اعتیاد و مصرف موادمخدر در میان شهروندان کشور در سال 1390 به سفارش ستاد مبارزه با موادمخدر و از طریق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی به روش نمونهگیری خوشهای و تصادفی چند مرحلهای سیستماتیک بهصورت خانه به خانه در مناطق شهری و روستایی سطح کشور انجام شده است که نرخ شیوع مصرف موادمخدر 65/2 درصد و تعداد تقریبی معتادان یک میلیون و 325 هزار نفر بوده است».
حمید صرامی همچنین تاکید کرده: «7/90 درصد معتادان مرد و 3/9 درصد آنها زن بودهاند و از لحاظ سنی 50 درصد نمونه زیر 34 سال سن داشتهاند و میانگین سن آغاز مصرف دو گروه نمونه 21 سال بوده است».
اما سیدحسن موسویچلک در مقابل پاسخهای مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر، آمار اعلام شده توسط این ستاد را محل شک و شبهه قلمداد کرد. به گفته این آسیبشناس «سالهاست همین رقم کمی کمتر و کمی بیشتر منتشر میشود حال آنکه، پژوهشهای جدید نشان میدهد تعداد معتادان چیزی بین دو میلیون تا دو میلیون و 100 هزار نفر است».
او البته به قطعی نبودن آمار این حوزه اشاره کرده و گفته است: «در حوزه اعتیاد مانند سایر حوزههای اجتماعی نمیتوان آمار دقیقی داد. افراد باید خود مراجعه کنند یا حداقل اذعان کنند که معتاد هستند حال آنکه، بسیاری از آنها چنین کاری نمیکنند».
به این ترتیب شاید بهترنی راه هم برای کنترل اعتیاد و هم برای داشتن امارهای منطبق با واقعیت درگیر کردن مردم در این خصوص باشد.مردمی که هر روز با آثار سو اعتیاد دست به گریبانند ود ر نتیجه بايد فضا را به گونهاي در جامعه درست کرد كه اطلاعات داده شده كمك كند كه مردم درگير حوزه موادمخدر شوند چرا که بالطبع خانواده ميتواند بيشترين نقش را در نجات يك معتاد داشته باشد.
وقتي كسي مريض شده به بيمارستان ميرود همه فاميل به ملاقات او ميروند اما اگر معتاد شود عموما از او فرار خواهند كرد. مريض، يك بيمار جسمي است در صورتي كه معتاد هم بيماري جسمي و هم بيماري روحي دارد و ضمن آنكه نگاه اجتماع به او مثبت نيست. اگر پاي كسي بشكند جامعه با پذيرش آن مشكل ندارد اما كسي كه اعتياد دارد جامعه و حتي خانواده با پذيرش او مشكل خواهد داشت. نقش خانواده مهم است زيرا حمايتهاي رواني و اجتماعي اعضاي خانواده ميتواند يك پشتوانه خوبي براي فرد معتاد باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر