یادداشت روز نادر ثانی نادر ثاني |
اینروزها ایران که در خلال دو ماه صحنه مبارزات باشکوه تودههای ما در مقابل حاکمیت جهل و جنایت جمهوری اسلامی بود، بار دیگر صحنه شامورتیبازیهای صحنهگردانان جمهوری اسلامی شده است. مبارزات تودههای محروم ما علیه حاکمیت سرمایهداری و مردوران بزرگ و کوچک آن، آنچنان پایههای حکومت را لرزاند که حاکمین تمامی امکانات خود را بسیج کردهاند تا مگر بتوانند سد راه گسترش و پیروزی تودهها گردند. کشتن، شکنجه، تجاوز، زندان، ضرب و جرح و تهدید از جمله تاکتیکهایی است که به همراه دروغ، نیرنگ، ریا و تزویر به کار گرفته میشود تا ترمزی برای متوقف کردن چرخ حرکت تودهها باشد. سخن در مورد خیمهشببازیهای ریاکاران حاکم بسیار است و خواست من در این نوشته کوتاه تنها آن است که مختصری در مورد برخی از این تاکتیکها بنویسم.
نمایش محاکمه: سومین جلسه نمایش مسخره "دادگاه" برخی از افرادی که در جریان مبارزات باشکوه تودههای ما در ماههای خرداد و تیر به بهانهها و اتهامات گوناگون دستگیر شده بودند نیز برگزار شد. این بار میکروفون در برابر افرادی گرفته شد که بیش از هر چیز ماموریت داشتند تا به "گناه" خود اعتراف کرده، از کردههای خود اظهار پشیمانی نموده، از خامی و سادهلوحی خود گفته، "تقصیر" را به گردن "آنان که این حرکات را طرحریزی کرده بودند" انداخته و از "درگاه رئوفت و بخشش اسلامی" درخواست عفو نمایند!
نمایش تبلیغات کاذب: نمایندگان و سخنگویان رنگارنگ رژیم برای پردهاندازی بر واقعیات از تاکتیک پخش دروغ و بر ملا کردن این دروغها استفاده میکنند تا سپس بتوانند با استفاده از تردیدی که به این دلیل در جامعه به وجود میآید واقعیات راستین را نیز دروغ جلوه دهند! عکسهایی که مربوط به مبارزات اخیر تودههای ما نیست در میان دیگر عکسها پخش شده و وسيعا توزيع میشوند و سپس نشان داده میشود که این تصاویر مربوط به مبارزات تودههای ما نبوده است! خبری پخش میشود که پسری ۱۲ ساله در مراسم چهلمین سالروز کشته شدن ندا آقاسلطان کشته شده است و پس از چند روز اعلام میکنند که او جان خود را هفتهها پیش از مراسم یادشده در یک سانحه رانندگی از دست داده است! رژیم سپس از این خبرهای نادرستی که آگاهانه پخش شده و انعکاس یافته استفاده میکند تا با بوق و کرنا اعلام کند که اخبار درست هم نادرست است برای نمونه داستانسرائی کردهاند که "ترانه موسوی" نه تنها مورد تجاوز قرار نگرفته و کشته نشده است بلکه صحیح و سالم است و در حال گذران زندگی خود است!
نمایش اشک تمساح: خبر تجاوز جنسی به زندانیان در جمهوری اسلامی نه تنها مانند بمب در جامعه جهانی انعکاسی وسیع یافته بلکه از جانب افرادی از درون رژیم چون میرحسین موسوی محکوم شده است. او در این مورد گقته است که اگر أنچه در این مورد میگویند راست باشد بايد سر را زير خاک کرد. در این که این تجاوزات صورت گرفته است شکی نیست و بدون شک تمامی آزاداندیشان باید چنین اعمالی را محکوم نمایند. مسئله اما واقعیت دیگری است: این نخستین باری نیست که جمهوری اسلامی با آنان که در بند خود دارد چنین میکند! جمهوری جهل و جنایت اسلامی سالهاست که چنین کرده است. جنایات سالهای دهه ۶۰، سالهایی را که میرحسین موسوی ننگ نخستوزیری جمهوری اسلامی را داشت فراموش نکردهایم. اسلام راستین اینان اعلام کرده است که نمیتوان دختر باکره را اعدام کرد و از اینرو برای آنکه بتوانند مبارزانی دیگر را نیز بر زمین اندازند به آنها تجاوز کرده و در فردای آن روز پس از اجرای اعدام، شیرینی عروسی را به همراه خبر مرگ دختر به در خانه خانواده او میبردند. میرحسین موسوی که آنروزها مسئول دولت بود هیچگاه آن جنایات که در زمان خمینی و با دستور او انجام گرفت را محکوم نکرده است (آن هم در شرایط و زمانی که حتی حسینعلی منتظری در مورد نادرست و محکوم بودن چنین واقعیاتی سخن گفته است). اشکی که میرحسین موسوی میریزد چیزی جز اشک تمساح نیست. هیچ حرکتی با حضور جنایتکارانی مانند موسوی، سازگارا، گنجی، نگهدار نمیتواند تودههای ما را به رهایی و آزادی برساند و درست از اینروست که نه تنها باید خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی با تمام دستهها و جناحهایش بود بلکه باید آگاه بود که نمیتوان و نباید آنان را که تغيير جمهوری اسلامی را میطلبند تا در قالبی دیگر به بهرهکشی از تودهها ادامه دهند در صفوف خلق راه داد.
نمایش اعلام حضور چند زن در کابینه احمدینژاد: دو روز پیش احمدینژاد اعلام کرد که در کابینه پیشنهادی او که در روزهای آینده در تمامیت خود معرفی خواهد شد دستکم سه زن عضو خواهند بود. او با اعلام نامهای "فاطمه آجرلو" و "مرضیه وحید دستجردی" به عنوان وزرای کابینه میخواهد که حکومت ضد زن جمهوری اسلامی را رژیمی که به زنان حقوق برابر با مردان داده است جلوه دهد، اما این حرف دروغی بیش نیست! مسئله این نیست که فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی چه افرادی هستند و چه سابقهای دارند. بدیهی است که میتوان در این باره و عملکردهای گذشته اینان بسیار نوشت. آجرلو از مرتجعینی است که راه پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را بست. او از جمله کسانی است که برای کاهش سهمیه زنان در دانشگاهها تلاش بسیار کرد. او از مبلغین کاهش ساعات کار زنان (و صد البته به همراه کاهش درآمد) بود. نه! مسئله اساسی سابقه این وابستگان به ارتجاع نیست، چرا که جز این نمیتوانند باشند! مسئله آن است که جمهوری نیرنگ و ریای اسلامی با استفاده از این تاکتیک از سویی میخواهد که مُهر زنستيز بودن را از خود بزداید و از سویی دیگر با قرار دادن این زنان مرتجع در ویترین دولت و استفاده نمادین از جنسیت آنان حملاتی وسیعتر به زنان را سامان دهد. این زنان نماینده و نماد برابری حقوق زنان با مردان ایرانی نیستند و برای هر چه محدودتر کردن زنان مبارز، پیشرو و آزادیخواه ما به کار گرفته خواهند شد.
استکهلم ۲۶ مرداد ۱۳۸۸ nader.sani@gmail.com, www.nadersani.net
|
۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه
خیمهشببازیهای رژیم را دریافته و افشا کنیم!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر