همبستگی و رئال پولیتیک*
فلسطین از دید آفریقای جنوبی
آلن گرش - ترجمه بهروز عارفی
سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۸ - ۱۸ اوت ۲۰۰۹
در چهارگوشه جهان، از برزیل تا اندونزی و از مراکش تا فرانسه، جنگ غزه احساسات خشم و اعتراض جهانیان را بر انگیخت. در آفریقای جنوبی، همبستگی با فلسطین با شدتی زیاد بیان شد. در این کشور، هنوز اتحاد میان رژیم آپارتاید و اسرائیل فراموش نشده است. بدیده بسیاری از مردم آفریقای جنوبی، شرایطی که بر فلسطینیان تحمیل شد با وضعی که اکثریت سیاهان و دورگه های آفریقای جنوبی در گذشته زیر یوغ سفیدپوستان تحمل می کردند، تشابه آشکاری دارد.
او شبیه تصویری است که زاپیرو، کاریکاتوریست مشهور در نوامبر 2001 کشیده بود. تصویر، ستونی از یهودیان فراری را نشان می داد که در صف نخست نادین گوردیمر، برنده جایزه نوبل ادبیات و خود زاپیرو با خنده ای گشاده دیده می شدند. آنان در حال فرار از قلعه ای بودند که بر سر در آن نوشته شده بود: «پشتیبانی بی قید و شرط از اسرائیل». زندانبانان داد می زدند: «بگیریدشان، بگیریدشان». اکنون، نه لبخند او تغییر کرده و نه خللی در اراده اش پیدا شده است.
رونالد («رونی») کاسریلز Kasrils سراسر زندگی اش را وقف کارهائی سخت کرده است که به کندن کوه می ماند. او که در سال 1938 در آفریقای جنوبی بدنیا آمده، فرزند خانواده ای یهودی است که از کشورهای بالت مهاجرت کرده است. او بسیار زود با چهره نژادپرستی آشنا شد. از جمله در جریان حوادث شارپ ویل در 21 مارس 1960، هنگامی که پلیس بر روی تظاهرکنندگان سیاه آتش گشوده و ده ها نفر را به هلاکت رساند.این کشتار که پیش درآمد لغزش بسوی دیکتاتوری عریان بود، پژواک بین المللی گسترده ای داشت، بویژه که با استقلال بیشتر کشورهای آفریقا همزمان بود.
کاسریلز چگونه می تواند چشمانش را بر سرکوبی ببندد که داستان های پدر و مادرش درمورد یهود آزاری های اروپای شرقی را برایش تداعی می کند. او به حزب کمونیست و کنگره ملی آفریقا پیوست و سپس به مدت سی سال در زندگی مخفی و مهاجرت گذراند. او که مسئول اطلاعات شاخه نظانی کنگره ملی آفریقا ANCبود با خونسردی لقب «تروریست» را که به او می چسباندند، تحمل می کند. در سال های دهه 1970، عکسی از او را با برچسب «مسلح و خطرناک» از تلویزیون پخش می کردند.(1) پس از پایان آپارتاید، در سال 1990 به کشور بازگشت و چندین مقام وزارتی را عهده دار شد و در اواخر سال گذشته مسئولیت های دولتی را رها کرد.
او هم به عنوان کمونیست، هم مبارز ضد نژادپرستی و هم یهودی ، بسیار زود نسبت به فاجعه فلسطین حساس شد. در فوریه 2004 که وزیر بود با یاسر عرفات دیدار کرد، در حالی که ارتش اسرائیل اورا در مقرش مقاطعه در رام الله محاصره کرده بود. «عرفات از پنجره منظره بیرون را نشانم داد و گفت: «آن چه می بینی چیزی جز یک بانتوستان نیست» (2). من با حاضر جوابی گفتم: «نه، هیچ بانتوستانی را با هواپیما بمباران نکرده و با تانک در هم نکوبیدند ... بر عکس، دولت پرتوریا مبالغ هنگفتی خرج کرد و ساختمان های اداری بزرگ ساخت. و حتی اجازه داد که بانتوستان ها خطوط هوائی دائر کنند تا جامعه جهانی از آن ها دیدن کند.»»
پس لرزه های رخدادهای غزه در دسامبر 2008 و ژانویه 2009 بسیار زود به آفریقای جنوبی رسید و موجب بسیج گسترده مردم و برگزاری چندین تظاهرات گردید. کنگره پر قدرت سندیکاهای آفریقای جنوبی به تحریم کشتی های اسرائیلی فراخوان داد .این سندیکاها در سال 2008، از نشستن هواپیمای باربری که ماموریت داشت به زیمبابوه اسلحه حمل کند، جلوگیری کرده بودند.
آدام حبیب، معاون پژوهشی و نوآوری دانشگاه ژوهانسبورگ توضیح داد که «بصورتی طبیعی، لایه های مردمی پیوند عاطفی با مردم فلسطین پیدا کردند چرا که در این جا همه دریافته اند که میان آفریقای جنوبی و فلسطین، و میان غزه و شرایط بانتوستان های ترانسکی و سیسکی همانندی وجود دارد.»
حکومت آفریقای جنوبی «بدون هیچ تردیدی و به شدیدترین وجهی خشونت فوق العاده ای را که اسرائیل از طریق تهاجم گسترده زمینی بر نوار غزه اعمال می کند» محکوم کرد. دولت آفریقای جنوبی از اسرائیل می خواهد تا به «کشتار» خاتمه داده و «فورا و بدون قید وشرط» نیروهایش را از ان منطقه خارج کند. نمایندگان مجلس آفریقای جنوبی در دیداری با سفیر اسرائیل، اظهار داشتند که آپارتاید در مقایسه با تعدی های ارتش اسرائیل به «پیک نیک یکشنبه ها» شباهت دارد. رئیس کمیسیون امورخارجه مجلس، جاب سیتول رفتار اسرائیل با فلسطینی ها را در پاسگاه های بازرسی (چک پوینت ها) به رفتار با چارپایان تشبیه کرد. (3).
یهود ستیز، اما طرفدار اسرائیل
در چنین شرایطی، پشتیبانی سازمان های یهودی از سیاست اسرائیل با انتقاد و نکوهش روبرو شد و از جمله از سوی روشنفکران یهودی که علیه آپارتاید بسیج شده بودند. (4) آقای حبیب با تاسف می گوید «مدافع دوآتشه اسرائیل هنگام تهاجم به غزه، نه سفیر آن کشور بلکه خاخام وارن گلدشتاین بود که بدون کوچکترین خویشتن داری بمباران های غزه را تایید کرد. دلیل این امر را کسی نفهمید.»
رهبری سازمان های یهودی به نوبه خود با انتشار اطلاعیه ای «پشتیبانی قاطع خود را از تصمیمات دولت اسرائیل در اقدام به عملیات نظامی علیه حماس در غزه اعلام کرد». این مقامات چند روز بعد از این که رویه خودشان در مخلوط کردن یهودیان و اسرائیل موجب انتشار فراخوان های ضدیهودی بر روی اینترنت برای تحریم مغازه های یهودیان شده، بر آشفتند. دولت آفریقای جنوبی، کنگره ملی آفریقا ، روشنفکران مسلمان و سازمان های طرفدار خلق فلسطین این فراخوان را بشدت محکوم کردند.
نباید از تندی مشاجره ها پیرامون مناقشه ای که در هزاران کیلومتر دور تر رخ داده، دچار شگفتی شد. این مسئله به روابط عجیب یبن مسیر آفریقای جنوبی و اسرائیل بر می گردد. از تصادف های تاریخی است که بین ایجاد دولت اسرائیل در ماه مه 1948 و پیروزی حزب ناسیونال در انتخابات آفریقای جنوبی فقط چند هفته فاصله بود. این حزب تبعیض نژادی رایج در کشور را با اعمال سیاست آپارتاید یا «توسعه جدا از هم» به نهایت رسانید. رهبران حزب ناسیونال که ویژگی شان یهود ستیزی بود و در دوران جنگ جهانی دوم آشکارا از نازیسم طرفداری کرده بودند، رابطه ای نزدیک با دولت اسرائیل برقرار کردند.
بنیامین بیت حلاحمی، استاد دانشگاه اسرائیلی این تناقض را توضیح می دهد: «میتوان از یهودی ها متنفر بود ولی اسرائیلی ها را دوست داشت، زیرا به عبارتی اسرائیلیان یهودی نیستند.اسرائیلی ها چون آفریکان ها رزمجو و مستعمره چی هستند. آن ها سخت سر و مقاومند. آنها شیوه تسلط را می دانند. » او ادامه می دهد بر خلاف تصویر کلیشه ای از یهودی که برخی ( از جمله یهود ستیزان) ارائه می دهند: «امتناع از توسل به برخورد فیزیکی، نوعی انفعال ،و روحیات روشنفکرمآبانه. بدین ترتیب میتوان از یهودیان متنفر بود ولی اسرائیلی ها را تحسین کرد. (5)»
در نتیجه، همکاری بین دو دولتی برقرار شد که ظاهرا همه چیز آن ها را از هم دور می کرد. موشه شارت، وزیر امور خارجه اسرائیل اولین سفرش به آفریقای جنوبی را در سال 1950 انجام داد. در نوامبر 1984، در حالی که سازمان ملل متحد مجازات هائی علیه رژیم آپارتاید تعیین کرده بود، وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی، روئلوف فردریک «پیک» بوتا از اسرائیل دیدار کرد. در آن هنگام، اسحاق رابین نخست وزیر این کشور بود. خبرنگار لوموند از «رابطه نزدیک میان دو کشور» یاد می کرد و بر این واقعیت انگشت می گذاشت که اسرائیل تنها کشور جهان است که با بانتوستان های «پوشالی» رابطه داشت و حتی برخی از آن ها با شهرک های استعماری اسرائیلی در کرانه باختری «خواهر خوانده» بودند. (6)
در وهله اول، روابط دو کشور در زمینه اقتصادی استوار بود. با هدایت هیستادروت (سندیکای «سوسیالیستی» کارگران) که در سال های دهه 1970 و 1980 بخش مهمی از اقتصاد اسرائیل را کنترل می کرد. این سندیکا از طریق شرکت هورات حائوودیم، انحصار تقریبا کامل بر تجارت با آفریقای جنوبی داشت. و کیبوتص ها نیز از قافله عقب نماندند. کیبوتص لوحامی هاگه تائوت («مبارزان گتو») کارخانه شیمیائی کاما در بانتوستان کوازولو را اداره می کردند. پایه گذاران این کیبوتص یهودیان اروپای شرقی تباری بودند که با نازیسم جنگیده بودند
در زمینه نظامی و امنیتی، اتحاد دو کشور ابعاد استراتژیکی یافت. اسرائیل دردست یابی آفریقای جنوبی به بمب اتمی به آن کشور یاری کرد (7) وابسته نظامی اسرائیل در پرتوریا عضو ستاد ارتش بود (تنها وابسته نظامی دیگر اسرائیل با درجه همردیف در واشینگتن ماموریت داشت). آفریقای جنوبی تسلیحات اسرائیلی را با جواز ویژه در آن کشور تولید می کرد.
سرویس های اطلاعاتی دو کشور بدون هیچ عذاب وجدانی و در لوای مبارزه با کمونیسم و البته «تروریسم» همکاری می کردند که منظورشان سازمان های زیر بود: کنگره ملی آفریقا، سازمان آزادی بخش فلسطین، جنبش های آزادی بخش در مستعمرات پرتقال (آنگولا و موزامبیک) یا «سازمان مردم جنوب غربی آفریقا» (سوواپو) که برای استقلال نامیبی که در اشغال آفریقای جنوبی بود می جنگیدند. ژنرال «روی راس» سوانپول، «بازجوی» اصلی ماجرای ریونیا یعنی دادگاه نلسون ماندلا در سال 1964 بود که وی را به حبس ابد محکوم کرد. این ژنرال گردان ضد شورش را در نامیبی تاسیس کرد و به «قصاب سووتو» شهرت یافت. (او در سال 1976 قیام تاون شیپ را به بهای جان صد ها تن در هم شکست). او در سال های دهه 1970 مرتبا از اسرائیل دیدن می کرد. با این همه، اوری دان روزنامه نگار و مشاور آریل شارون از ارتش آفریقای جنوبی تحسین می کرد (8).
از نگاه آقای کاسریلز با وجود اختلاف های واضح میان دو نظام، هماهنگی ایدئولوژیکی آشکاری بین آنان وجود دارد. از موارد اختلاف، عدم نیازمندی اسرائیل به نیروی کار بومی و دادن حق رای به اقلیت عرب آن کشور است. «نخستین مستعمره گران هلندی که به آفریکان ها مشهورند هم از کتاب مقدس استفاده کردند هم از تفنگ. آنان نیز همچون اسرائیلی های کتاب مقدس ادعا می کردند که «خلق برگزیده» ای هستند که ماموریت شان متمدن کردن است.»
این همدستی با هیچگونه انتقاد جامعه یهودی روبرو نشد در حالی که آنان همکاری اعضای خود را با حزب کمونیست و کنگره ملی آفریقا نفی می کردند. آندرو فاینشتین از نمایندگان پیشین عضو کنگره ملی آفریقا که بخشی از اعضای خانواده اش در اردوگاه های مرگ نازی کشته شده اند موفق شد در ماه مه 2000 پارلمان آفریقای جنوبی را متقاعد سازد تا برای نخستین بار در تاریخ خود ،جلسه ای را به هلوکاست اختصاص دهد. او توضیح می دهد که اکثریت حدود صد هزار یهودی آفریقای جنوبی همچون انبوه سفیدپوستان در دوران آپارتاید لب به سخن نگشودند. در حالی که « سیاست اعمال شده در مورد یهودیان بین سال های 1933 و 1939 با آن چه بر سر اکثریت اهالی افریقای جنوبی در دوران آپارتاید آوردند، تشابه آشکار دارد.(9)» او پرسی یوتار دادستان کل محاکمه ماندلا را مثال می زند که برای وی تقاضای حکم اعدام کرد. سپس، یوتار به مدیریت مهم ترین کنیسه ارتودوکس ژوهانسبورگ انتخاب شد و رهبران نهادهای یهودی از وی به منزله « برگ برنده جامعه یهودی» نام بردند.
همدستی با آپارتاید
همکاری های پیشین اسرائیل و رژیم آپارتاید، پس از انتخاب ماندلا به ریاست جمهوری در سال 1994 موجب خرابی روابط دو کشور شد. دولت جدید ضمن اجرای قرارداد های همکاری نظامی تا تاریخ انقضای آن ها یعنی سال1998، آن ها را الغا کرد و کاملا در کنار تشکیلات خودگردان فلسطین و یاسر عرفات قرار گرفت. آفریقای جنوبی به رغم فشارهای کشورهائی که همدستان آپارتاید بودند (ازایالات متحده تا اسرائیل )، روابط خود را پس از آغاز انتفاضه دوم در سپتامبر 2000 ادامه داد. ماندلا پس از درگذشت رهبر سازمان آزادی بخش گفت که «عرفات یکی از استثنائی ترین مبارزان آزادی دوران خویش بود».
همان طوری که عزیز پاحاد معاون وزارت خارجه آفریقای جنوبی و مسئول بخش خاورمیانه بیان کرد، نمیتوان وزنه رئال پولیتیک (سیاست خارجه مبتنی بر محاسبه قوا و منافع ملی» و «تناقض میان واقع گرائی سیاست خارجی رسمی و مواضع اصولی کنگره ملی آفریقا [پشتیبانی از فلسطین و استقلال صحرا] را نادیده گرفت».
این رئال پولیتیک، موجب خشم جنبش های همبستگی با فلسطین گشت. همان طوری که سندی محکوم کننده با عنوان «همدستی آفریقای جنوبی دموکراتیک با اشغالگری اسرائیل، استعمار و آپارتاید (10)» نشان می دهد. نعیم جناح مدیر اجرائی مرکز آفریقا-خاورمیانه(11) در ژوهانسبورگ معتقد است که تابو امبکی، رئیس جمهوری پیشین آفریقای جنوبی خواهان « نوعی عادی سازی روابط با اسرائیل بود. وانگهی در سال جاری، بازرگانی بین دو کشور از 15 تا 20 درصد افزایش یافت. از جمله در زمینه ایمنی افراد و اموال. تلاش هائی نیز برای تجدید روابط نظامی صورت گرفته است.». مجازات اسرائیل اصولا مطرح نیست در حالی که رئیس کمیسیون بررسی جنایت ها در غزه، یک قاضی جنوب آفریقائی بنام ریچارد گلدستون است...
------
عنوان اصلی مقاله:
Solidarité et Realpolitik
Regards sud-africains sur la Palestine, Le Monde-diplomatique, Août 2009
* رئال پولیتیک REALPOLITIK که ریشه آن آلمانی است به معنی تحت الفظی سیاست واقعی، به سیاست های بیسمارک در امورخارجه گفته می شد، مفهوم آن سیاست خارجی متکی بر محاسبه نیروها و منافع ملی است. م
-------
پاورقی ها:
1 – عنوان زندگی نامه ای که خود نویسنده نوشته چنین است:
Armed and Dangrous, My Undercover struglle Against Apartheid,heinemman, Portsmouth, 1993 »
2 - سرزمینی که دردوران آپارتاید در آفریفای جنوبی، نوعی خودمختاری قلابی به قبایل سیاه داده بودند.
3 – « ANC lawmakers rip Israel », Jewish Telegraphic Agency, January 19th, 2009
4 – برای نمونه بیانیه ای را بخوانید که صد روشنفکر یهودی منتشر کردند:
« We are dismayed as SA Jews by the destruction in Gaza », Cape Times, Cape Town, January 12th, 2009.08.13
5 – Benjamin Beit-Hallahmi, The Israeli Connection, Pantheon, New York, 1987, P.161.
6 - به مقاله ژان پی یر لانژلیه با عنوان «سفر وزیر امور خارجه آفریقای جنوبی بیانگر روابط نزدیک دو کشور است»، لو موند، ششم نوامبر 1984 مراجعه کنید.
7 – کتاب زیر را بخوانید:
Al. J. Venter, How South Africa Built Six Atom Bombs, Ashanti Publications, Capetown, 2008.
8 – صفحات 127 و 128 از کتاب بنیامین بیت حلاحمی (بند 6 پاورقی)
9 – کتاب وی را بخوانید:
Andrew Feinstein, After the Paty, A personal and Political journey Inside the ANC. Jonathan Ball Publishers, Johannesburg, Cape, 2007
10 - http://Stopthewall.org/activistresources/1976.
11 – http://amec.org.za
۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر