نقدی بر مصاحبه پدر با برنامه شناسنامه سیمای ضرغامی
مهدی خزعلی |
پیامکی دریافت کردم که به مادر مجری برنامه ناسزا گفته بود، گفتم:" به
مادرش ناسزا روا نیست، اما چهره او مرا به یاد بازجوهایم می اندازد، او
اصرار داشت تا پدر را در برابر پسر قرار داده و قطع رحم نماید، من برای
جناح حاکم دلم می سوزد که مصلحت خویش را هم نمی فهمند!
من بنا نداشتم هرگز متعرض باورهای پدر شوم، پخش این مصاحبه و تعرض نابجا به اینجانب، مرا وادار به پاسخ کرد. مادر هم از این مصاحبه آزرده خاطر بودند و از رنجبران گله مند که بنا نبود از خانواده سئوال کند و با غرض این برنامه را تهیه کرده بود و ظاهراً مدتها با علیرضا برای این مصاحبه هماهنگ می کرده است، جوابیه را بلافاصله نوشته و برای پدر ارسال کردم، تا یا خود جبران کنند و یا من در مقام دفاع از خویش برآیم، بنا شد تا یکشنبه صبح صبر کنم! پدر شکوائیهای برای ضرغامی تهیه کردند که به صلاحدید علیرضا منتشر نشد و مجری مزدور را احضار و گلایه کردند و او به اعتذار و خواهش و تمنا افتاد که نان مرا نبرید و عذرخواهی کرد، اما اعتذار در خلوت جبران برنامه پخش شده نیست، به احترام مادر متن جوابیه را قریب ۱/۵ ماه به تعویق انداختم. اما به احترام افکار عمومی و مردم که ولی نعمت ما هستند و حق دارند حقایق را بدانند، ناگزیر متن نامه به پدر را منتشر می نمایم و نقدی بر مصاحبه پدر و یادآوری بعضی مطالب برای معظم له، نقد را در ذیل هر بند می نویسم. پاسخ خود را بین ستارهها قرار می دهم. ..........................مصاحبه پدر: به گزارش جهان به نقل از تسنیم، آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری که در برنامه شناسنامه این هفته حضور یافته بود، در مورد شروع دوران مبارزاتی خود علیه رژیم شاه، اظهار داشت: از زمانی که آقای بروجردی به قم آمدند، من با حضرت امام خمینی آشنا شدم و از درس ایشان استفاده زیادی کردم. من در جاهایی که منبر میرفتم، به خصوص خوزستان در مورد کارهای ناقص شاه صحبت میکردم. سینمایی برپا کرده بودند که واقعاً نکوهیده بود و افرادی موذی در آن فعالیت داشتند که من با آن مخالفت کردم و گفتم شما با اینگونه امور میخواهید اسلام را تضعیف کنید. این موضوع باعث تبعید من به گناباد شد. وی ادامه داد: وقتی به گناباد رفتم، کسی از من حمایت نکرد. من باید در شهربانی میماندم مگر اینکه روحانی شهر بیاید و ضمانت کند که متاسفانه روحانی گناباد هم ترسید این کار را انجام دهد. همینطور که داشتم در خیابان قدم میزدم، جوانی آمد و گفت شما آقای خزعلی نیستید؟ گفتم بله! گفت چرا اینجا دارید قدم میزنید؟ گفتم من باید در شهربانی بخوابم، مگر اینکه یک ضامن داشته باشم. آن جوان گفت من ضامن میشوم و در نهایت ضمانت من را انجام داد و مرا به خانه خود برد. بعد از مدتی هم در گناباد منزلی گرفتم و در این شهر مستقر شدم. .....................*** پاسخ من: پدر جان؛ می بینید که روحانی شهر، شما را تنها گذاشت و جوانی به دادتان رسید، حال جرم امثال شریعتی، سروش و دیگران از نظر شما نقد همین روحانی ترسو است...! اگر کسی روحانیت را نقد کند، او را تکفیر می کنید، البته به وقتش مرجع تقلید را نیز خانه نشین و هتک و هجو می فرمایید، قاعده چیست، باید چشم به دهان شما داشت که چه کسی را تکریم و چه کسی را تکفیر می فرمایید و تکبیر گفت؟ آیا بایدعقل را تعطیل و تسلیم یک فرد شد؟ *** ...................... پدر: شاه به قم آمد و گفت دوران مفتخوری گذشته عضو مجلس خبرگان در بخش دیگری از صحبتهایش اظهار داشت: قصد من از ابتدای مبارزات، نابودی شاه بود. این مردِ ناجور آمد به قم گفت: دوران مفتخوری گذشت، هزار سال است فکر این آدمها (روحانیت) تکان نخورده! ... ....................*** پاسخ من: پدرجان؛ شما اقرار دارید که به دنبال نابودی شاه و براندازی نظام شاهنشاهی بودید، رفتار شاه با برانداز به مراتب بهتر از رفتار جناح حاکم با بسیجی این نظام و مدافع جان بر کف این نظام بود... فراموش نکنید که من برای دفاع از نظام و مبارزه با فسادی که کشور را فراگرفته بود، قلم در دست گرفته و نوشتم، نه برانداز بودم و نه مخالف نظام، کاری که اینها با من و خانوادهام کردند، هرگز شاه با شما و خانواده تان نکرد! بروید فیلم ملاقات من و خودتان را از وزارت اطلاعات بگیرید، بد نیست فیلم را دوباره ببینید، من در آن فیلم زندان زمان شاه را با زندان امروز مقایسه کردم و...*** ....................... پدر: امام از نجف به من نامه نوشتند که پشت دشمن را شکستی خزعلی در ادامه مصاحبه تلویزیونی خود، گفت: وقتی فرزندم شهید شد گفتم بدانید که اگر پسرم را با لباس دامادی در مراسم ازدواجش میدیدم، آنقدری که الان آرام هستم، آرام نبودم. حسین از مشهد به قم آمد و مشغول خوردن ناهار بود که متوجه صدای اعتراض مردم در خیابانهای شهر شد. او ناهارش را ناقص گذاشت و به خیابان رفت تا در کنار مردم حضور داشته باشد که در جریان همین تظاهرات به او شلیک شد و حسین را به شهادت رساندند. من خودم را نگه داشتم و خم به ابرو نیاوردم. به همسرم هم گفتم اگر میخواهی جسد پسرت را ببینی نباید گریه کنی، او هم قبول کرد. امام هم از نجف نامهای پرحرارت نوشت که مضمونش این بود که تو پشت دشمن را شکستی. .......................*** پاسخ من: پدر جان؛ کسی که آن روز تا دقایق آخر همراه حسین بود، کسی جز فرزندتان مهدی نبود؟ کدام یک از فرزندان و دامادهایتان در تظاهراتِ این چنینی شرکت داشتند؟ کدام یک در جنگ بودند؟ از پاسدار جنگ نرفته؟ و مومن مسجد ندیده بگویم؟ او که با لباس سپاه پست ریاست می گرفت و من بسیجی، شبهای عملیات با نارنجکِ ضامن کشیده، آماده شهادت به پیش می رفتم. حال بگویید کدام یک از ما رهرو راه شهیدیم؟ *** ................................ پدر: ماجرای کنارهگیری از شورای نگهبان وی در مورد عضویت در شورای نگهبان، گفت: من از آغاز تاسیس شورای نگهبان در این شورا حضور داشتم. دوسه دوره در شورای نگهبان بودم. در همین دوره در منزلی زندگی میکردم که شش طبقه بود که یکی از طبقات آن متعلق به من و باقی آن برای دیگران بود، اما بعضیها فکر می کردند که هر شش طبقه متعلق به من است و تصور میکردند خزعلی از سادهزیستی فاصله گرفته و حتی نیامدند سوال کنند! از این جهت بود که بنا شد من دیگر در شورای نگهبان نباشم. عضو سابق شورای نگهبان در پاسخ به این سوال که آیا خودتان خواستید دیگر در شورای نگهبان نباشید، اظهار داشت: نه، دوستان معتقد بودند این موضوع یک مقدار زننده است که من هم آن را قبول داشتم، اما بستگان من هرکدام طبقهای ساخته بودند و زندگی میکردند. ........................ ***پاسخ من: پدر جان؛ این فراموشی را پای کهولت سن می گذارم، اما مردم باور نمی کنند که فردی که خانه ویلایی ۸ اتاقه با استخر و حیاط وسیع قبل از انقلاب را فروخته و رفته یک آپارتمان دریک مجتمع ۱۲ واحدی خریداری کرده، به خاطر این آپارتمان کم بها، از شورای نگهبان استعفا داده باشد، در حالی که خانۀ بعضی از اعضای شورای نگهبان بالغ بر ۲۰ میلیارد تومان ارزش دارد و بعضیها گاوداری دارند و برخی هم برای فرزندانشان جنگل و مرغداری دست و پا کرده اند و استعفا هم نداده اند! مکاتبات جناب مستطاب آیت الله فلانی برای واگذاری بخش عظیمی از جنگلهای بهشهر به فرزندش را مطالعه کنید (نسخهای از آن را دارید!)تا بدانید که این بهانه مقبول مردم نیست! اما ماجرای استعفای شما پس از ۲۰ سال عضویت در شورای نگهبان که در متن استعفا عذر شما کهولت سن ذکر شده است و بر این مبنا باید سال ۸۹ آقای جنتی هم استعفا می داد! اما یادتان هست که به دلیل نپذیرفتن مرجعیت مقام رهبری، مجبور به استعفا شدید؟ سخنرانی در وزارت اطلاعات را بیاد دارید، همان زمانی بود که کسانی در پی تثبیت مرجعیت مقام رهبری بودند، به یاد دارید که عرض کردم، در موضوع مرجعیت وارد نشوید، اینها تصمیم خود را گرفته اند و شما از پاسخ طفره رفتید و پس از اتمام سخنرانی، شاگردهای شما در مدرسه حقانی که در آن زمان معاون وزیر و مدیر کل بودند، خصوصی سئوال کردند و شما با تندی گفتید:" این کار را نکنید که مرجعیت جا نمی افتد و رهبری ایشان را هم متزلزل می کنید، ایشان نیازی به مرجعیت ندارد و حکم حکومتی ایشان بر مراجع هم نافذ است! سخنرانی صریح شما در جامعه مدرسین در رد مرجعیت رهبری و ذکر این نکته که با مرجعییت شیعه بازی نکنید، کدامیک از شما حاضر است فرزندش با فتوای ایشان وضو بگیرد و نماز گزارد؟ و پس از اعلام نام ایشان به عنوان مرجع ششم از سوی جامعه مدرسین، شما به خود رهبری مراجعه و اصرار کردید که:"اینها با طرح مرجعیت شما خطا کردند، شما نپذیرید که با نپذیرفتن مرجعیت، شما بزرگ می شوید! و حتی به رهبری فرمودید که:" همین آقای جنتی که مدافع مرجعیت شماست، در شورا می گوید که تقلید از شما جایز نیست! " پس از آن همه مخالفت، یادتان هست به من گفتید که آقای ... از بیت ازمن خواسته که:"خودتان استعفا دهید؟! " و اگر استعفا نمی دادید برکنار می شدید! پدر جان؛ بارها گفته اید که اگر این مطالب را بگویم، چون موجب تضعیف نظام است، تکذیب می کنید، و وقتی از شما پرسیدم که تکذیب دو گناه کبیره دارد، ۱- دروغ ۲- تهمت، و شما فرمودید:" برای حفظ نظام هر دو واجب است" پدر جان؛ با این تئوری که سنگ روی سنگ بند نمی شود، می توانستید باز هم سکوت کنید، چرا باید به خاطر دنیای دیگران آخرتمان را بفروشیم؟ لااقل به همان عذر کهولت سن اکتفا می فرمودید! *** .................... پدر: آیتالله خزعلی در پاسخ به این سوال رنجبران که پرسید آیا قبل از تشکیل جلسه خبرگان فکر میکردید آقای خامنهای به عنوان رهبر انتخاب شوند، تصریح کرد: از یک جهت بله، زمانی که ایشان به کره رفته بود، امام به تلویزیون نگاه کرده بودند و گفته بودند ایشان (آقای خامنهای) لیاقت رهبری دارد. جالب اینجاست که در جلسه خبرگان، رهبر معظم انقلاب به خودشان رای ندادند، اما همه ما به ایشان رای دادیم و از این رای هم خوشحالیم. ایشان الان خیلی خوب کار میکنند و امیدوارم همیشه موفق و موید باشند. .........................*** پاسخ من: پدرجان؛ فراموش کرده اید که گزینه نخست شما و ۱۳ نفر دیگر آیت الله گلپایگانی بود و چون رای نیاورد، آقای هاشمی رفسنجانی - که شما او را ریشه فتنه و دشمن اسلام می دانید! - با نقل روایت از امام و قیام بلا درنگ، رای ۶۵ درصدی را جمع کرد. اگر هاشمی نبود این اتفاق هرگز نمی افتاد!*** .......................... پدر: امام به آیتالله منتظری فرمود قعر جهنم را برای خود مهیا نکن وی افزود: امام به آیتالله منتظری فرمود قعر جهنم را برای خود مهیا نکن، اگر ما بودیم میگفتیم امام این را گفته پس ولش کن! اما زمانی که آیتالله منتظری فوت کرد، رهبری فرمودند ایشان را در حرم دفن کنید که این تدبیر بسیار خوبی بود. چون اگر در حرم دفن نمیشد و در منزلش دفن میشد، گنبد و گلدسته و غیره برایش می آوردند. ..................... *** پاسخ من: پدرجان؛ بارها فرموده اید که تدبیر رهبری برای این که مرقد آیت الله منتظری دارای گنبد و گلدسته و زیارتگاه نشود، این بود که او را در حرم دفن کنند و آفرین بر این تدبیر گفتید! حال نمی دانم، پخش این نکته از صدا و سیما مدح است یا ذم؟ اولاً می رساند که آیت الله منتظری چنان جایگاهی در بین مردم دارد که مرقدش زیارتگاه و امامزاده می شود! ثانیاً حسن نیت رهبری را در فرمان دفن در حرم زیر سئوال می برد! *** ......................... پدر: دل ما از دست میرحسین و کروبی داغدار است این مبارز انقلابی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: سال ۸۸ عکس امام را پاره و به امام حسین (ع) توهین کردند. این کارها را میرحسین و کروبی انجام دادند و الان هم دل ما از دست اینها داغدار است. ...........................*** پاسخ من : پدرجان؛ مگر میر حسین و کروبی در عاشورا بودند که عکسی پاره کنند و یا ...، اولاً من در عاشورا بودم و اهانتی به امام حسین (علیه السلام) نشد و کسانی که قسمت نخست شعارشان " یاحسین" و "ابوالفضل علمدار" بود، چگونه می توانند به امام و سقای لب تشنگان اسائه ادب کنند؟ در ثانی: بر فرض محال که کسی عکسی را پاره کرده باشد، خوب باید با همان فرد برخورد کرد، " گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری" ثالثاً اگر امام بود در برخورد با پاره شدن عکس خود، آیا این همه ظلم و جنایت و کهریزک را جایز می شمرد؟ فکر می کنم اگر تمثال امیر مومنان (علیه السلام) را کسی پاره می کرد، حضرت حداکثر مجازاتی که روا می دانست، پاره کردن تمثال آن فرد بود و بس، البته او عفو و احتمالاً به ناهاری دعوت می فرمود...! رابعاً: من در برابر دوربین وزارت در بند ۲۰۹ هم گفته ام، این عکس توسط همان قماشی پاره شده که کارناوال عاشورا را در زمان خاتمی راه انداختند، این هتک حرمت عاشورا برای حکومت دو روزه دنیا، تاسف بار است...! ............................. پدر: آقازادگی برای عدهای خاص است که در انقلاب بد رفتار کردند آیتالله خزعلی درباره پدیده آقازادگی، خاطرنشان کرد: آقازادگی برای عدهای خاص است که در انقلاب بد رفتار کردند. در این بین افرادی هم بودند که از رفتار فرزندان خود تبری جستند، اما عدهای هم با فرزندان خود خوب رفتار میکردند و توجهی به کارهای آنها نداشتند. ** از خدا میخواهم پسر گمراهم (مهدی) را به سمت هدایت ترغیب کند/حیفم میآید به جهنم برود وی در مورد عوامل مهدی خزعلی، اظهار داشت: مهدی میگفت من میخواهم با مخالفین اسلام مبارزه کنم! من هم میگفتم یکی از مخالفین اسلام همان کسی است که از شما پشتیبانی میکند، چرا او را مذمت نمیکنید؟ در نهایت هم خواستم به منزل من نیاید. من حاضرم بدنم را قطعه قطعه کنند اما دین از دست نرود به همین دلیل هم به مهدی گفتم راهی به منزل ما ندارد البته هنوز هم او را دعا میکنم و از خدا میخواهم پسر گمراه من را به سمت هدایت ترغیب نماید. حیفم میآید او به جهنم برود. ............................. *** پاسخ من: پدرجان؛ می گویید:" یکی از مخالفین اسلام، همان کسی است که از شما پشتیبانی می کند(هاشمی رفسنجانی) چرا او را مذمت نمی کنید؟ " آخر با پشتیبانی او ردای رهبری بر قامت رهبر دوخته شد، می ترسیم، اگر او را مخالف اسلام معرفی کنیم، ارکان نظام به هم بریزد و خدای ناکرده، زبانم لال، رهبری زیر سئوال برود؟! *** .............................. پدر : عضو مجلس خبرگان در پاسخ به این سوال که آیا از فرزندان دیگر خود رضایت دارید، گفت: بله، علیرضا را خیلی دوست دارم و برایش دعا می کنم، او هم فداکار است. *** پاسخ من : پدرجان؛ شما ۹ فرزند دارید و از یکی ابراز رضایت کردن به چه معناست؟، یعنی زحمات برادر بزرگتر حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محسن خزعلی در بنیاد غدیر و تدوین تفسیر قرآن شما نادیده گرفته شده است؟ یعنی فرزند آخرتان محمد حسین خزعلی که در عرصه هنر برای پیامبر ص و حضرت ولی عصر عج و غدیر آثاری ماندگار تولید کرده است، هیچ است؟ دختران را که به حساب نمی آورید و ظاهراً در فرهنگ شما دختر فرزند محسوب نمی شود! پدرجان؛ می شود شمهای از فداکاری علیرضا را برای مردم بگویید؟ این که پدرش را مال التجاره خویش کرده و به آمریکا می برد تا با پروفسورقلابی حمید مولانا و ... ارتباط بگیرد؟ این که در آمریکا شبکه ماهوارهای هما را راه اندازی کرد؟ این که در دبی شبکه ماهوارهای ایرانیان را راه انداخت؟ این که پدر را هر از چند گاهی به دبی می برد تا از اعتبار او برای رتق و فتق امور دبی خویش بهره گیرد؟ این که با جریان انحرافی – به تعبیر شما- دستش در یک کاسه بود؟ این که وقتی فلانی پادوی مشایی بود، او نیز با مشایی روابطی تنگاتنگ داشت و برای شبکههای ماهوارهای خود مجوز وزارت اطلاعات و ارشاد می گرفت؟ این که گروه ارکستر آمریکایی را با حمایت همان جریان انحرافی به تالار وزارت کشور آورد و رهبری مانع اجرا شدند؟ این که پدر پیر خود را به درب اتاق وزیر ارشاد (صفار هرندی)می برد تا هزینه ارکستر آمریکایی را بگیرد؟ این که با صاحب شبکه غیر اخلاقی جم تی وی (که روابط نامشروع زنان شوهردار را ترویج می کند)شریک شده است؟ این که با بازجوی برادرش دسیسه می کند تا برادر در سلول انفرادی بماند...؟ این که به نام تحصیل به آمریکا می رود و هیچ مدرکی - حتی یک فوق دیپلم کردانی - هم برای خود نمی خرد! این که معلوم نیست شغلش چیست و به چه کار است و از کجا امرار معاش می کند؟ این که با اتهام قاچاق دستگیر و ممنوع الخروج می شود و با پادرمیانی شما آزاد می شود؟ این که کار خطای خود به گردن برادر می اندازد؟ !!! این که .......... بگذارید دهان من بسته بماند! |
منبع: سایت مهدی خزعلی |
۱۳۹۳ اردیبهشت ۱, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر