سوریه ولبنان وعراق قربانی«داعش وماعش»
بهروز ستوده
بهروز ستوده
واژه داعش ، مخفف و مختصر شده ی
عبارت "دولت اسلامی عراق و شامات " است و شامات هم در گذشته به سرزمین
لبنان و سوریه اطلاق میشده است ، و نیروهای بنیادگرای سنی مذهب که امروزه
با هدف برپا کردن حکومت اسلامی در"شامات" درحال پیکاربا رژیم بشار اسد
میباشند و اخیراً حوزه "شامات"را به داخل عراق وشهرهای فلوجه و رمادی وجنگ
با رژیم نوی المالکی گسترش داده اند ، به نیروهای "داعش" شهرت یافته اند .
درمقابل اصطلاح داعش ، یکی از نویسندگان طنزپردازعراقی نیز اصطلاح ماعش را
در مطبوعات عرب رایج کرده است که "ماعش"مخفف ومختصر شده ی عبارت " میلیشیای
ایران درعراق وشامات " میباشد و همه میدانند که این میلیشیا شامل نیروهای
سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان و شبه
نظامیان شیعه عراق و غیره میشود که برای دفاع از حکومت بعثی – علوی بشاراسد
به این کشور اعزام شده و میشوند.
در خبرها آمده است که درکنفرانس ژنو2 ، پیشرفتی برای برقراری
صلح و آرامش در سوریه بدست نیامده است و بیم آن میرود که تلاش های صلح
طلبانه بسیاری از کشورهای جهان با شکست مواجه گردد و تحلیلگران مسائل سیاسی
خاورمیانه علت این شکست را عدول نمایندگان رژیم بشاراسد ازتوافق های
کنفرانس ژنو1و موضع آشتی ناپذیر دولت سوریه ارزیابی کرده اند . در کنفرانس
ژنو1 که در سال 2012میلادی برگزار گردید از جمله بر سر این موارد توافق
بدست آمده بود : 1- تشکیل یک شورا و یا یک حاکمیت انتقالی موقت در سوریه
برای فراهم کردن شرایط انتخابات آزاد و تشکیل دولتی که نماینده اکثریت مردم
سوریه باشد 2- خروج نیروهای ارتش بشار اسد از شهرهای سوریه 3 – خروج نیروی
های مسلح خارجی از سوریه و پایان بخشیدن به کمک های تسلیحاتی گروههای مسلح
4 – آزادی تمام زندانیان ازجانب طرف های مخاصمه 5- فراهم نمودن شرایط برای
کمک رسانی به آسیب دیدگان جنگ و آوارگان جنگی .
در آستانه تشکیل کنفراس ژنو2 ، روسیه و چین تلاش نمودند
دبیرکل سازمان ملل متحد را متقاعد کنند تا از جمهوری اسلامی نیز برای شرکت
در کنفرانس ژنو2 دعوت نماید که او چنین کاری را انجام داد و از جمهوری
اسلامی که خود یک پای جنگ داخلی سوریه است برای شرکت در کنفرانس ژنو 2 دعوت
بعمل آورد ، ولی گروههای مخالف رژیم بشاراسد که برای سرنگونی این رژیم
مبارزه میکنند ، به دبیر کل سازمان ملل متحد اولتیمام 6 ساعته دادند که اگر
دعوت خود را از جمهوری اسلامی برای شرکت کنفرانس ژنو2 پس نگیرد ، آنان در
کنفرانس مذکور شرکت نخواهند کرد ، و او ناگزیر گردید که دعوت خود را از
جمهوری اسلامی برای شرکت در کنفرانس مذکور پس بگیرد ، و درست از آن لحظه
به بعد بود که بلندگوهای حکومت اسلامی از بی حاصلی و شکست کنفرانس ژنو2سخن
گفتند و مدعی شدند که توافقات کنفرانس ژنو1 نیز به سود برقرار صلح در سوریه
نیست و جمهوری اسلامی آن را برسمیت نمی شناسد !
وجالب این است درست در زمانی که دبیر کل سازمان ملل متحد دعوت
خود را از جمهوری اسلامی برای شرکت درکنفرانس ژنو 2 پس میگیرد و انگشت
اتهام از هرجهت بسمت این رژیم بعنوان یکی از طرف های جنگ در سوریه دراز شده
است و افکار عمومی و مطبوعات دنیای آزاد ، حکومت اسلامی ایران را یکی از
عوامل بقای رژیم بشار اسد در این کشور ویران شده معرفی میکنند ، آقای
روحانی رئیس جمهور و هیأت همراه ایشان در شهر دیگری از کشور سویس (داووس)
در کنفرانس دیگری شرکت کرده و بقول خودش سعی مینماید چهره دیگری از جمهوری
اسلامی به دنیا ارائه دهد و سرمایه گذاران خارجی را تشویق به سرمایه گذاری
در ایران نماید ، تا شاید از طریق روان شدن سرمایه های خارجی اقتصاد غارت
شده و ورشکسته ایران را از بحران و فساد گسترده ای که در آن غوطه ور است
نجات دهد ، گوئی که آقای روحانی رابطه ای را بین سیاست خارجی جمهوری اسلامی
درکشورهای خاورمیانه و بطور اخص نقش این رژیم در جنگ داخلی سوریه ، با
ثبات و آرامش و اعتمادی که برای سرمایه گذاری در ایران لازم است نمی بیند و
یا نمیخواهد ببیند ! شاید هم تصور میکند که سرمایه گذاران خارجی با لبخند
رئیس جمهور و گفتن اینکه : "مردم ایران میهمان نواز هستند" ! حاضر میشوند
در کشور بی در و پیکر و بی قانونی که در هرگوشه اش یک آخوند روضه خوان و یک
مداح هفت تیرکش حکومت میکنند و قوه قضائی اش خود برزگترین قانون شکن است
، سرمایه های خود را به خطر اندازند!
درحاشیه کنفرانس اقتصادی "داووس" ، فرید زکریاء یکی از
تحلیلگران و برنامه گذاران معروف شبکه خبری جهانی سی- ان – ان ، با آقای
روحانی مصاحبه کرد و نظر ایشان را درمورد چند مسئله مهم و از جمله مسئله
سوریه که جمهوری اسلامی را در معرض بدبینی جامعه جهانی قرار داده است جویا
شده است . آقای روحانی در پاسخ به این سوال که چرا جمهوری اسلامی ایران
با وجود اسناد و مدارک زیادی مبنی بر نقض حقوق بشر از جانب دولت سوریه ،
همچنان از رژیم بشار اسد حمایت میکند ، چنین میگوید: « در یک جنگ داخلی
نمیتوان تنها یک طرف را دید، آنچه امروز منطقه را با معضل بسیار مواجه
کرده مسأله تروریسم است . همگان حتی غربیها به خوبی میدانند که امروز
خطرناکترین گروههای تروریستی در سوریه تجمع کردهاند و متأسفانه برخی از
کشورها از این تروریستها حمایت مالی کرده و به آنها امکانات میدهند. »
آقای روحانی راست میگوید امروزه مسئله اصلی در سوریه ، وجود
گروههای تروریستی در جنگ داخلی این کشور است و کشورهای خارجی که ازاین
گروهها حمایت مالی و تسلیحاتی مینمایند ، ولی فراموش میکند که جمهوری
اسلامی در رأس کشورهای خارجی است که به گروههای تروریستی برای دفاع از رژیم
بشار اسد کمک مینماید ، گویا آقای روحانی نمیداند که دخالت مستقیم جمهوری
اسلامی برای جلوگیری از فروپاشی رژیم اسد ، بحران سوریه را به شکل کنونی
درآورده و باعث گردیده است که بنیادگریان سنی مذهب نیز در این کشور مستقر
گردند و از حمایت رژیم های ارتجاعی عربستان سعودی و شیخ نشین های خلیج فارس
بهره مند شوند .
چگونگی شروع جنگ در سوريه را همه ميدانند : بهارعربی از تونس و
مصر و ليبی به خيابانهای دمشق ميرسد و مردم سوریه که نيم قرن زير سلطه
پدر و پسری ديکتاتور زجر کشیده بودند ، بصورت مسالمت آمیز ، خواهان آزادی و
دمکراسی ميگردند ، تظاهرات و راه پيمائی های آرام و مسالمت مردم سوريه
بفرمان بشاراسد به خاک وخون کشيده ميشود و جمهوری اسلامی بعنوان حامی و
متحد استراتژيک حکومت بعثی – علوی بشار اسد ، برای کمک به اين رژيم در
سرکوب مخالفان وآموزش نيروهای امنيتی و انتظامی سوريه ، واحدهائی از سپاه
پاسداران را با پوشش کاروان های زيارتی به سوريه اعزام ميکند تا شيوه های
جديد سرکوب و آدمکشی های خيابانی که این نیروها در جريان سرکوب جنبش سبز در
ايران بکار برده بودند به همتايان و متحدان سوری خود آموزش دهند ، سيل
اسلحه و مهمات و پول جمهوری اسلامی نيز از طريق هوا و زمين بسوی سوريه روان
میشود ، همچنین به فرمان بیت رهبری خامنه ای ، حزب الله لبنان و گروههای
شبه نظامی شیعه درعراق که همه جیره خوار بیت رهبری اند نیر به کمک بشار اشد
میشتابند ، در این میان و در مقابل دخالت آشکار جمهوری اسلامی در سوریه ،
کشورهای سنی مذهب نیز وارد معرکه میشوند و به تجهیز و تسلیح گروههای
بنيادگرای سنی مذهب مشغول ميشوند ، و بدين ترتيب مبارزه مردم سوريه که
ابتدا با خواست آزادی و دمکراسی آغاز شده بود ، بصورت جنگ های فرقه ای و
مذهبی و طايفه ای کنونی در ميايد که مسئولیت مستقیم آن بردوش رژیم تبهکار
جمهوری اسلامی است ، چرا که اگر این رژیم به حمایت همه جانبه از دیکتاتوری
بشار اسد برنمیخاست ، مردم سوریه نیز مانند مردم مصر و تونس موفق میشدند که
با اتکا به مبارزات مدنی خود رژیم دیکتاتوری را سرنگون سازند .
آقای روحانی در پاسخ به این سئوال که اگر مردم سوریه خواهان
برکناری بشار اسد باشند آیا جمهوری اسلامی به این خواست مردم سوریه تمکین
خواهد کرد یانه ؟ میگوید : «اصلاً بحث بشار اسد در این جریان مطرح نیست،
اول همه باید تلاش کنیم تروریستها را از این کشور بیرون کرده و جلوی
اقدامات وحشیانه آنها را بگیریم و در این مسیر باید همه قدرتهای بزرگ و
کشورهای منطقه دست به دست هم بدهند . پس از آن باید شرایطی فراهم شود تا
همه آنهایی که به عنوان معارضین در سوریه هستند با دولت این کشور سر میز
مذاکره نشسته و شرایطی آرام و فضایی مناسب در این کشور ایجاد شود. »
برخلاف سخنان سفسطه آمیز آقای روحانی اصلاً بحث برسر کناره
گیری بشار اسد است ، و کنفرانس ژنو 2 به بن بست رسیده است چونکه دیکتاتور
خونریز سوریه حاضر به کناره گیری از قدرت نیست و میداند که رژیم جمهوری
اسلامی و نیروهای وابسته به او با تمام قوا در کنارش ایستاده اند و در
صحنه جهانی و سازمان ملل متحد نیز از حمایت روسیه و چین برخوردار است .
آقای روحانی که طرح بیرون راندن گروههای تروریستی از سوریه را پیشنهاد
میکند اگر راست میگوید همین پیشنهاد را به بیت رهبری خامنه ای و سپاه قدس و
حزب الله لبنان و گروههای شیعه عراقی و سایر گروههای تروریستی که به کمک
بشار اسد رفته اند بکند تا عکس العمل آنان را در مقابل خود مشاهد نماید ،
رئیس جمهور دولت اعتدال این سخنان را برای مصرف تبلیغات خارجی میزند .
نتیجه :عقب نشینی جمهوری اسلامی در قبال برنامه هسته ای را
نباید به حساب رویکرد جدیدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ارزیابی نمود ،
واقعیت این است که سیاست خارجی حکومت دینی حاکم بر ایران از 35 سال پیش تا
به امروز بر اساس آموزه های آیت الله خمینی استوار بوده است ، آموزه هائی
که در آن دفاع از منافع ملی مذموم است و حمایت از منافع امت اسلامی تکلیف
شرعی .هم او بود که گفت : « ما بايد با شدت هر چه بيشتر انقلاب خود را به
جهان صادر کنيم و اين طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نيستيم ، کنار
بگذاريم ، زيرا اسلام بين کشورهای اسلامی تمايز قائل نيست ... اگر ما در
محيط محدودی باقی بمانيم ، قطعاً با شکست رو به رو می شويم . ما انقلاب مان
را به تمام جهان صادر می کنيم ... ما کشور را ، کشور ايران نمی دانيم ،
ما همه ممالک اسلامی را از خودمان می دانيم .» صحيفه نورجلد ۲۰ صفحه۲۳۲
پس وقتی که مرز دین بجای مرز جغرافیائی و امت اسلام بجای ملت
ایران می نشیند و کشور "همه ممالک اسلامی"تصور میشود ، دیگر چه دلیلی دارد
که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در سوریه نکشد و کشته نشود؟ و یا چه دلیلی
دارد که برادران عراقی الاصل لاریجانی در ایران بریاست دو قوه مقننه و
قضائیه نرسند و یا لات بی سر و پائی که صدام حسین او را از عراق به ایران
رانده بود به فرماندهی بسیج جمهوری اسلامی مفتخر نشود ؟!
طبق آموزه های بنیانگذار حکومت ولایت فقیه و جانشین مطلقه او
سید علی خامنه ای که به همّت آقای رفسنجانی قبای ولایت و عبای فقاهت بر
"جسم ناقص"اش پوشانده شد ، ملی گرائی کفر است و مردم ایران امت اسلام اند
نه ملت ایران ! و آقای روحانی رئیس دولت "تدبیر و امید" اگر براستی خود را
پیرو آموزه های بنیانگذار حکومت ولایت فقیه درسیاست خارجی نمیداند ،
میبایستی علناً در حضور ملت ایران با حضور نظامی و کمک های مالی و تسلیحاتی
جمهوری اسلامی به گروههای تروریستی در سوریه و عراق و لبنان وسایر کشورهای
خاورمیانه مخالفت نماید .
8 بهمن ماه 1392
28 ژانویه2014
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر