گفتا که بدحجابی گفتم مگر فضولی
در کوچه بی نقابی گفتم مگر فضولی
گفتا که روسری را بگذار روی موهات
تا کی چنین به خوابی گفتم مگر فضولی
گفتا که دین و ایمان آخر مگر نداری
تو لایق عذابی گفتم مگر فضولی
گفتا که امر معروف این نهی منکرات است
دیگر مده جوابی گفتم مگر فضولی
این عطر و بوی و مویت گفتا همه حرام است
لبهای چون عنابی گفتم مگر فضولی
گفتا هنوز بینم در کشور مسلمان
اهل گل و شرابی گفتم مگر فضولی
بر طبق شرع انور گفتا دهم بپیچند
بر گردنت طنابی گفتم مگر فضولی
گفتا که روی زیبا باید شود به چادر
دارد قسم صوابی گفتم مگر فضولی
گفتا منم که ملا حرفم کلام الله
تو ضد انقلابی گفتم مگر فضولی
شمشیر را به مشتش ، با کینه ها بیفشرد
گفتا در اضطرابی گفتم مگر فضولی
اسلام یا که ایران ، گفتا به خشم عریان
کافر کن انتخابی گفتم مگر فضولی
شمشیر زد به فرقم با آیه های قرآن
گفتم به گاه مردن پاینده باد ایران
« مهدی یعقوبی »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر