نامۀ حجت الاسلام شیخ علی تهرانی به خمینی
بسم الله الرّحمن الرحیمروزنامۀ محترم انقلاب اسلامی :
نامه ای به امام نوشته و پیرو آن را به امّت می دهم و تقاضا دارم که در اوّلین شماره چاپ نمائید و نیز به استناد این نامه اجازه داریدآن را به تمام جرائد و روزنامه ها برای چاپ بسپارید .
[Click for a larger view]
علی تهرانی – مشهد مقدس 25 / 10 / 1358
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر امام امت :
شما دریافتید ، باآنکه دوبار از ادارۀ آمار مشهد به وزارت کشور ایرانی الاصل نبودن آقای جلال الدین فارسی ابلاغ شده ، اعتنائی نکردند وحزب جمهوری اسلامی برای تبلیغ ازنامبرده ، میلیونها تومان مصرف و حتی با ثابت شدن نزد شما و دستور شما هنوز ابلاغ نکرده اند که به مصرف اموال این ملت فقیر ، در راه تبلیغ خلاف قانونی شان ادامه می دهند.
تودۀ وسیعی به این کار و نیز به توطئه ای که معروف شده ، که در زیر پوشش جلال الدین فارسی، سه نفر آقایان بهشتی، رفسنجانی و خامنه ای می خواهند کارهای اجرائی را به دست گیرند و قهراً در انتخابات مجلس شورای ملی برنده شوند ، اعتراض دارند .
ملت از امام امت توقع دارد ، برای این خیانت و حفظ افکار عمومی ، وزیر کشور و بعضی از دست اندر کاران در این امر از مقام خود ساقط شوند و نیز خوب است از اعضای شورای لانۀ جاسوسی بخواهند پروندۀ دونفر از اینها را که با امیر انتظام شریکند ارائه دهند تا نگویند یکی از بدکاران را زندان و بقیه را امیر نموده اند.
امام امت ! با فردی که امام جمعۀ تهران کرده اید ( آقای خامنه ای ) ، برای دوستان ، جاه طلبی او روشن است ، نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقۀ تقوائی مستحکم ، وباوجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت می شوند، صلاح است تجدید نظر نمایندوبا افراد بی نظر مشورت نمائید نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار. خدا می داند با آنکه جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم و ذرّه ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم ، در این مرحله وظیفۀ شرعی خود می دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می شود و تاریخ انقلاب اسلامی را لکه دار می کند. توسط نوشتن و عرضه به مجتمع اسلامی مبارزه نمایم. اگر دستوری هست توسط حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای توسلی عنایت فرمائید.
پایان متن نامه به امام خمینی » ره «
پیرو این نامه که به امام ارسال شد ، نظر ملت مسلمان و شریف و مبارز ایران را به نکاتی روشن گر جلب می نمایم :
1- لااقل آقای جلال الدین فارسی ، پدر ومادر خود را می شناسد و می داند افغانی بوده اند و نیز می داند که خودش در سن 18 سالگی تمام تابعیت ایران را پذیرفته و شناسنامۀ ایرانی گرفته ونیز در مجلس خبرگان وکیل بوده و در اطراف اصل یکصدوپانزدهم بحث کرده ومشاهده کرده که اکثریت لازم بدان رأی داده اند . با توجه به این دو مطلب ، خیانت او نسبت به عمل به قانون اساسی ( حتی در نزد خردسالان ) مسلم است و از آن استنتاج می شود که نه تنها در تعهد به وظائف و آداب اسلامی قدمی راسخ ندارد بلکه از خیانت بدان هم در صورتی که پای منافع شخصی به میان آید ، باکی ندارد .
ـ در اینجا نظر شمارا به گفتار سید علی خامنه ای در بارۀ او جلب می نمایم ـ
« اگر فارسی انتخاب نشود، انقلاب اسلامی برای تداوم خود تضمینی ندارد» تا نشانه هائی باشد که این گونه افراد فرصت طلب در رسیدن به هدف خود از هیچ مبالغه ، بلکه خلاف واقع گوئی باکی ندارند .
2- پس از سؤال از تهران دربارۀ شناسائی از کاندیداها ، از مرکز آمار مشهد ، ایرانی الاصل نبودن آقای فارسی به وزارت کشور ابلاغ شده، دراین صورت رفسنجانی سرپرست وزارت کشور ، یا این مطلب را دریافته، پس به قانون اساسی خیانت کرده ویا در نیافته
که در وظیفۀ اداری اش کوتاهی کرده ودر هر صورت شایستگی با قی ماندن در آن مقام را ( به ویژه در ایام فعلی که پای دو انتخابات در کار است ) ندارد .
3- اینها یعنی عده ای که در مقام توطئه علیه نظام اسلامی برآمده و می خواهند با هرحیله ووسیله ای خودرا حاکم بر مقدرات کشور نمایند وبر علیه فکر دینی که به ظاهر خودرا معتقد به آن می دانند هرگونه وسیلۀ کثیف وپستی را در راه رسیدن به هدف بر می گزینند از درجۀ اعتماد مردم وعدالت ساقط اند وبرهمۀ کسانی که از گوشه وزوایا ، اطلاعاتی راجع به خلاف کاری های اینان دارندبه ویژه دانشجویان پیرو خط امام ساکن در لانۀجاسوسی ، لازم است اطلاعات خودرا به محضر مقدس امام امت عرضه دارند.
4- از بعضی از علماء ووکلای مجلس خبرگان نقل شده که معنی ایرانی الاصل بودن آن است که پس از قبول تابعیت ایرانازاین تابعیت برنگشته باشد ، ما به اینان می گوئیم ؛ علاوه بر آنکه این عبارت در قانون اساسی گذشته نیز بوده وتفسیر شده که پدر ومادرش ایرانی باشند واضافه برآنکه هرفردی با اولین مرتبه درک از در کنار هم گذاردن این دو عبارت ( ایرانی الاصل ، تابع ایران ) معنای مذکور را می یابد ، شما و امثالتان با این تفسیرهای دلبخواه ، خود این قانون اساسی را با آن همه ندادادنها وصرف اموال عمومی وکوشش پی گیر عده ای و بلکه تمام ملبت ایران بی اعتبار می نمائید ووجهۀ مذهبی و ملی خودرا در نزد ملت مبارز و شریف ایران خراب می کنید.
علی تهرانی – مشهد مقدس 25 / 10 1358
« به نقل از روزنامۀ کیهان مورخۀ 30 / 10 / 1358 »
پاسخ تند دکتر بهشتی ، هاشمی رفسنجانی و خامنه ای به اظهارات علی تهرانی
آیت الله دکتر بهشتی و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی ضمن اظهار تأسف از گفته های حجت الاسلام شیخ علی تهرانی توضیحاتی در مورد اظهارات وی دادند .
· حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی
عضو شورای انقلاب و سرپرست وزارت کشور در گفتگوئی اتهامات وارده از سوی شیخ علی تهرانی را یک قضاوت عوامانه خواند و در بارۀ آن توضیحاتی داد .
حجت الاسلام رفسنجانی اشاره کرد ؛ وقتی آقای فارسی کاندیدای ریاست جمهوری شدند ما در وزارت کشور اطلاعی از تاریخچۀ زندگی پدر و مادر او نداشتیم ووقتی از ثبت احوال توضیح خو استیم آنها خلاصه ای در اختیار ما قرار دادند که کافی نبود ولی بعد که
از مشهد اطلاع دادند که پدر و مادر ایشان اهل افغانستان هستند ما از آقای فارسی توضیح خواستیم ایشان گفتند که اجدادش ایرانی اند وحدود هشتاد سال قبل به ایران آمده اند ولی با برگۀ اقامت زندگی می کردند و خود ایشان در مشهد متولد شدند و بعدهم به تابعیت ایران در آمده اند .
سرپرست وزارت کشور اضافه کرد ؛ این توضیح ایشان در وزارت کشور مطرح شد وایشان ایرانی الاصل شناخته شد زیرا ایرانی الاصل تعبیرهای گوناگون دارد که باید توسط شورای نگهبان تفسیرشود.
حجت الاسلام رفسنجانی همچنین گفت : بعداٌ مراجعات زیاد شد و به اطلاع امام رسید و امام پرونده را خواستند که من همراه جلال الدین فارسی به خدمت امام رفتیم وامام پس از بررسی فرمودند که ایشان ایرانی الاصل نیست و بهتر است که خودشان کنار بروند و فارسی به حزب ( جمهوری اسلامی )نوشت و حزب هم پس از یک روز بررسی درخواست وی راقبول کرد و وزارت کشور هم چون امام فرمودند ایشان را حذف کرد.البته نظر شخص من درموردایرانی الاصل بودن ایشان این است که آقای فارسی ایرانی الاصل هستند.
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد اطلاعیۀ انتشار یافته از سوی شیخ علی تهرانی گفت : کلیۀ مطالبی که ایشان در مورد من نوشته اند به شدت تکذیب می کنم ومن متأسفم که ایشان تحت تأثیر شایعات ضد انقلاب قرار گرفته اند البته باید بگویم که ایشان شخص باسوادی است و حُسن نیّت هم دارد ولی نمی دانم که ایشان در این مورد چرا عوامانه قضاوت کرده است .
آیت الله دکتر بهشتی
آیت الله دکتر بهشتی در این باره گفت :
مطلب اوّل این است که نوشته اند شما دریافتید که دوباره از آمار مشهد به وزارت کشور ایرانی الاصل نبودن آقای جلال الدین فارسی ابلاغ شده ، اعتنائی نکرده اید و ایشان در ادامۀ این نوشته می نویسند ملت از امام توقع دارند برای این خیانت و حفظ افکار عمومی ،وزیر کشور وبعضی دست اندرکاران در این امر از مقام خود ساقط شوند .
همۀکسانی که با قا نون اساسی آشنائی دارند می دانند که برطبق آنچه در قانون اساسی آمده ؛ مسئولیت تشخیص این که آیا رئیس جمهور شرائط مزبور در قانون اساسی را دارد یا ندارد به عهدۀ شورای نگهبان است و در این دورۀ اول که هنوز شورای نگهبان تشکیل نشده برعهدۀ امام است وبر عهدۀ رهبری است و رهبر هم در این دوره آمدند این را به عهدۀ ملت واگذار کردند بنابراین اصولاٌ این مسئولیّت بر عهدۀ وزارت کشور نیست وتازه مطلبی که ادارۀ آمار به وزارت کشور می دهد این نیست که آیا آقای فارسی ایرانی الاصل بر او صدق می کند یا نه ، چون این برعهدۀ ادارۀ آمار هم نیست .آن می تواند بگوید که آیا پدر و مادر ایشان شناسنامۀ ایرانی داشته اند یا نداشته اند ؟ همین تشخیص اینکه آیا ایشان ایرانی الاصل هست یانیست برعهدۀ آمار هم نیست وادارۀ آمار هم چنین چیزی نگفته و نمی تواند بگوید می تواند بگوید آقای فارسی کجا متولد شده اند و پدر ومادر شان آیا شناسنامۀ ایرانی داشته اند یانداشته اندآیا تابعیت ایران را داشته اند یا نداشته اند ، این حرفها را می تواند بگوید .
پس گزارش ادارۀ آمار به وزارت کشور در این حد بوده وزارت کشور حقّ دخا لت در این امر را ندارد چرا ؛ برای اینکه این نیز مطلبی است مورد اختلاف در خود این نامه که به نام آقای تهرانی است در بند چهار پایان بخش دوم نامه آمده است که از بعضی وکلای مجلس خبرگان نقل شده که معنای ایرانی الاصل بودن آن است که پس از قبول تابعیت ایران از این تابعیت بر نگشته باشد .
این است که نه،ایرانی پس یک مسأله ای است که نمایندگان مجلس خبرگان در باره اش نظر یکسانی ندارند . آقای تهرانی که نمایندۀ مجلس خبرگان بودند نظرشان این است که یک چنین فردی ایرانی الاصل نیست و آقایان دیگر نظرشان این است که نه،ایرانی الاصل هست ، نظر آنها این است که می گویند ما همین طور که می گوئیم وطن اصلی، وطن جدید ما معمولاٌ وطن اصلی واز نظر موازین شرعی می گوئیم وطن اصلی به زادگاه یک نفر گفته می شود وقتی یک نفر یک جا متولد شده واقامت کرده ، آنجا رشد و نمو کرده ، به این می گوئیم وطن اصلی واگر یک کسی که یک جای دیگر متولد شده و رشد و نمو کرده و بعد از آنجا ترک وطن کرده ورفته جای دیگر وطن گرفته می گوئیم وطن جدید .
نظر بسیاری ازدوستان این است که ایرانی الاصل هم همین معنی است . وقتی یک کسی ایرانیّت اش جدید است یعنی بعد از تولد ایرانی می شود ولی وقتی یک کسی ازهمان بدو تولد ایرانی است می شود ایرانی الاصل یعنی از اول ایرانی ، از اول ایرانی بودن معنی اش ایرانی الاصل است .این نظر عدّۀ زیادی از آقایان نمایندگان مجلس خبرگان است خوب یک مطلبی که نمایندگان مجلس خبرگان در باره اش این جور نظر دادند آیا ادارۀ آمار می تواند در باره اش نظر بدهد ؟ یا آیا وزارت کشور حق دارد درباره اش نظر بدهد ؟ طبق کدام قانون اساسی ؟ اصل نودوهشتم قانون اساسی می گوید تفسیر قانون اساسی از وظائف شورای نگهبان است شورای نگهبان می تواند این را تفسیر کند بنابر این تا شورای نگهبان تشکیل نشده اصلاٌ در این باره اظهار نظر قانونی میسّر نیست هر کس اظهار نظر بکند اظهار نظر فردی است نه اظهار نظر قانونی . آن وقت در بارۀ یک چنین مطلبی وزارت کشور هم جه کاری می توانسته است بکند که ایشان ( تهرانی ) باآن که دو بار از آمار مشهد به وزارت کشور ایرانی الاصل نبودن آقای جلال الدین فارسی ابلاغ شد اعتنائی نکرد و بعد هم می گویند که به خاطر این خیانت باید وزیر کشور وبعضی دست اندرکاران دراین امر از مقام خود ساقط شونداین توضیحی است که من دربارۀ نوشتۀ ایشان می دهم که خوانندگان روزنامه بتوانند روشن شوند و خود آنها داوری بکنند .این است که انصراف ایشان ( آقای فارسی ) به این دلیل بود که باید هم قانون اساسی هم رئیس جمهور از هرگونه شائبه و خدشه منزّه ودور بمانند مانخواستیم خدشۀ ایرانی الاصل بودن یا نبودن سرراه رئیس جمهوری آینده قرار گرفته باشد. بعداً ایشان در قسمتی دیگر از نامۀ خود گفتند که حزب جمهوری اسلامی برای تبلیغ از نامبرده میلیونها تومان مصرف کرده است وآن را من نمی دانم چقدرحزب مصرف کرده باید این را حسابداری حزب بگوید ، میلیونها تومان رقم خیلی بالائی است ، ازاین گذشته خوب به طورکلی ایشان با اصل تبلیغ مخالف اند با هزینه و خرج کردن برای تبلیغ مخالفت ایشان هم چون نامزد حزب بودند نامزد جامعۀ مدرسین بودند نامزد گروههای دیگر بودند وظیفه داشتند بیایند مطلب را با اینها درمیان بگذارند و بیانیّۀ مربوط به این انصراف را تنظیم کنند که نقطه نظرها درآن رعایت شده باشد ، همین کار راهم کردند بعد ( آقای تهرانی ) نوشته اند که با مصرف اموال این ملت فقیر در راه تبلیغ خلاف قانونی اشان ادامه می دهند وپس ازاینکه انصراف ایشان اعلام شد دیگرهزینه ای مصرف نشده ، چطور می تواند تبلیغ خلاف قانون باشد منظورشان چیست ؟ این هامطا لبی است که خوانندگان باید سؤال کنند وایشان باید توضیح بدهند که منظورشان چیست ؟
( آقای تهرانی )در جای دیگر می نویسند به توطئه ای که معروف شده که در زیر پوشش فارسی سه نفر آقایان بهشتی ، رفسنجانی وخامنه ای می خواهند کارهای اجرائی را بدست گیرند و قهراٌ در انتخابات مجلس شورا برنده شوند ،اعتراض دارند اولاٌ بنده و اقای رفسنجانی و آقای خامنه ای که فعا لیت مستقل سه نفری نداریم ما در رابطه با جامعۀ مدرسین در رابطه با روحانیت ودر رابطه با حزب فعالیتها ئی داریم که لابد در اینجا منظورشان فعالیتی است که ما در رابطه با حزب داریم .حزبی اگر فعالیت بکند برای اینکه در کارهای اجرائی مسئولیت قبول بکند فعالیت بکند که نمایندگان بیشتری در مجلس داشته باشد این توطئه است ؟ بنابراین این هم باید خوانندگان داوری کنند که آیا فعالیت یک حزب برای اینکه رئیس جمهوری معین کند نامزد کند وبرای اینکه نمایندگان که صالح می داند اینها را به مجلس بفرستد ، اینها توطئه است ؟
ایشان سعی دارند که پروندۀ دونفر ازاینها را که با امیر انتظام شریک اند ارائه دهند تا بگویند که یکی از بدکاران را زندان و بقیه را امیر نموده اند و به دنبال دربند 3 از قسمت دوم نامه نظر ملت را به چهار نکته جلب می کنند و در نکتۀ سوم نوشته اند که بر همۀ کسانی که از گوشه وزوایای اطلاعاتی راجع به خلافکاری های اینان دارند بویژه دانشجویان پیرو خط امام ساکن در لانۀ جاسوسی لازم است اطلاعات خودرا به محضر مقدس امام عرضه دارند . ایشان نفرمودند که این دو نفر کی هستند تا ما هم درباره شان حرف بزنیم ولی چون خوا سته اند که دانشجو یان خط امام در این باره نظر بدهند امروز یک نوشته ای را در روزنامۀ » صبح آزادگان»دیدم که نوشته است : « دانشجویان پیرو خط امام مطالب علی تهرانی را تکذیب کرده اند در پی اعلامیه ای با امضای آقای علی تهرانی که در آن ضمن توهین هائی به جناب فقیه مجاهد حجت الاسلام سید علی خامنه ای امام جمعۀ منتخب امام درتهران مطالبی در رابطه با دو تن از نزدیکان وزیر کشور و دست اندر کاران مسئلۀ برنده شدن جلال الدین فارسی و به قدرت رسیدن آقایان بهشتی ، رفسنجانی ، خامنه ای عنوان شد که پروندۀ همکاری آنها با امیرانتظام و شرکت در فعالیت های نامبرده در لانۀ جاسوسی و نزد شورای دانشجویان مستقر در آنجا موجود است ، عنوان شد که برای روشن شدن مطلب با دانشجویان مستقر در سفارت تماس حاصل شد وآنها به شدت مطالب آقای تهرانی را در رابطه با مسألۀ موجودیت چنین مدارکی را تکذیب نمودند » این مطلبی است که در روزنامه نقل شده است ،من نمی دانم به هرحال نظر نهائی با خود آنها است ولی اصولا ایشان نگفتند چه کسانی تامن در باره اش نظر بدهم و چه مدارکی تا در بارۀ آن مدارک نظر بدهم ما هروقت نام این دو نفر و مدارکی که مربوط به این دو نفر مشخص شد آن وقت به تجزی و تحلیل خواهیم پرداخت وبا صراحت و قاطعیتی که یک انسان مسلمان متعهد دارد درباره اش نظر خواهیم داد .حقیقت این است که من هیچ یک از این خیانت ها و توطئه هائی را که اینجا یعنی توی این اعلامیه به کار رفته من تا خود آقای تهرانی نگویند که این اعلامیه از من است باورم نمی آید که از ایشان باشد چون با شناختی که من از علم وتقوای ایشان دارم خیلی برایم باور اینکه ای اعلامیه از ایشان هست دشوار است بگویم به نام ایشان هست ولی به هرحال اگر ایشان نوشته باشن اگر براستی این اعلامیه از ایشان باشد آن سابقۀ ذهنی که من از جناب آقای تهرانی داشتم و دارم با این آسان گیری ایشان در حکم کردن به اینکه این ئوطئه است؛ آن خیانت است امام در انتخاب امام جمعۀ تهران اشتباه کرده اند ، اینها را خیلی مشکل است برایم بپذیرم مگر اینکه بگویم انسان های برجسته هم اشتباه می کنند ودچار احساسات بی جا می شوند وگاهی از روی اشتباه و احساسات هم جمله ای می گویند یا می نویسند آنچه ملت مسلمان ما باید بداند ، این است که من شخصاً ضمن انتقاد صریح از این نوشته ای که به نام آقای تهرانی منتشر شده و ضمن روشن کردن نقطه نظرهای خودم در این باره اعلام می کنم که وظیفۀ من ووظیفۀ آقای تهرانی ووظیفۀهمه مسلمانها و وظیفۀهمۀ متعهدها این است که در برخورد بااین مسائل هوشیار باشند و بدانند که این گونه مسائل نتیجۀ فوری اش عاید دشمنان این انقلاب واین ملت می شود .
اظهارات ( آقای ) خامنه ای
حجت الاسلام خامنه ای ،عضو شورای انقلاب و امام جمعۀ تهران درگفتگوئی با کیهان به سؤالات خبرنگارما پاسخ گفت .متن گفتگو به شرح زیر است :
س ـ لطفاً بگوئید که اصولاً انگیزۀ علی تهرانی در این مورد چه بوده و به طور کلی بگوئید چه دستهائی وجود دارد که می خواهد طبقۀ روحانیت مبارز را از درون از هم بپاشد ؟
خامنه ای ـ من پیش از اینکه به این سؤال پاسخ بگویم باید عرض کنم که در این زمینه من خودم را بزرگ تر از آن می دانم که به این اتهامات واهی پاسخی بگویم واصولاً دلیلی نمی بینم که به این گونه حرفها پاسخ بگویم. اما حالا که شما اصرار می کنید باید در پاسخ عرض کنم که علی تهرانی متأسفانه دستخوش یک توطئه شده است ، زیرا ایشان یک فرد ساده لوح است که افرادی با نقشه های حساب شده توطئه ای را طرح کردند و ازایشان به عنوان یک جزئی از عناصر اجرائی این توطئه استفاده کردند . کلّاً این توطئه مشخص کنندۀ این حقیقت است که افراد وعناصری که مورد اعتماد مردم ومورد اعتماد امام نیز هستند و از اولین روزهای این مبارزه با مسئولیت هائی که از سوی امام پذیرفته اند، از فعالیت های سیاسی خارج کنند .واین کاری است که در گذشته شاه مخلوع هم می کرد بدین ترتیب که بابرچسب زدن به مقامهای شامخ روحانیت سعی می کرد تا آنها را از میان مردم بیرون کنند .
ودیدیم که شاه ازاین گونه نقشه ها هیچ نتیجه ای نگرفت وبرای ما این تازگی ندارد لذا ما علی تهرانی را آلت دستی بیش نمی دانیم و اورا طرف خودمان نمی دانیم بلکه طرف ما دستگاهها ودستهای نفاق افکن وتوطئه بر انگیز است .
س ـ علی تهرانی به چه چیز استدلال کرده است ؟
خامنه ای ـ هیچ گونه استدلالی به اتهاماتی که وارد کرده نیاورده است ، خود مردم باید بدانند که این حرفها سست وبی منطق است ، وخوشبختانه مردم این را به خوبی می دانند .
س ـ علی تهرانی در مورد برخی از شخصیت های مذهبی گفته است که سندهائی با امیر انتظام در لانۀ جاسوسی دارند که می بایست به آن رسیدگی شود .وما طی تماسی با لانۀ جاسوسی ، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ، وجود چنین اسنادی را تکذیب کرده اند .
خامنه ای ـ این احمقانه ترین اتهامی است که به شخصیت های مذهبی وارد کرده است و من نمی دانم ایشان با چه شرعی وباچه ایمانی به چنین اتهاماتی واهی اقدام کرده است .
س ـ آقای خامنه ای ، تصور می شود که در طبقۀ روحانیت گروهی هستند که هدف آنها از هم پاشیدن اتحاد روحانیت مبارز به عنوان طبقۀ پیشتاز تاریخ مبارزات خلق مسلمان و قهرمان ایران است ، این طور نیست ؟
خامنه ای ـ البته لزومی ندارد که در این طبقه چنین دست هائی در کار باشد بلکه دستها از آستین توطئه گران بیرون می آید و یک آدم ساده لوحی را در این طبقه پیدا می کنند و اورا آلت دست خود قرار می دهند تا به این طریق به اهداف شوم خود برسند .
روزنامۀ کیهان مورخۀ دوشنبه 1 / 11 / 1358
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر