احمد نوین : اشاراتی به برخی از سیاست های محافل قدرت های امپریالیستی بمناسبت تلاش های دادگاه ایران تریبونال!
ژوئیه 1, 2012 — سایت خبری راه کارگر مدت زمانی است که کسانی دست اندر کار برگزاری یک دادگاه بین المللی سمبلیک هستند. دادگاه ایران تریبونال در لندن که قرار است کارش را چند ماه بعد د ر لاهه برای رسیدگی به بخشی از جنایات حکومت اسلامی ایران ادامه دهد. این مقاله در رابطه با همین تلاش ها برشته تحریر در آمده است.واقعیت اینست که سردمداران حکومت اسلامی ایران بیش از ۳۳ سال است که با کسب قدرت سیاسی در ایران و از آنجا غصب حق تعیین سرنوشت مردم ایران، در مقابله با مردم حق طلب ایران برای حفظ حکومت جهل و جنایت اسلامی و بهره وری بیشتر سرمایه و چپاول سرمایه داران از نیروی کار کارگران و زحمتکشان و ثروت های جامعه ما از هیچ جنایتی فرو گذار ننموده اند. به بخشی از این جنایات رژیم اشاره میکنم:احمد نوین : اشاراتی به برخی از سیاست های محافل قدرت های امپریالیستی بمناسبت تلاش های دادگاه ایران تریبونال!
سرکوب آزادی های دمکراتیک در ایران و قلع و قمع نیروهای اپوزیسیون ایران، سرکوب مبارزات مردم حق طلب، سرکوب مخالفان حکومت و همه فعالان راه آزادی و برابری در ایران، براه انداختن حمام خون در کردستان، ترکمن صحرا، خوزستان، بلوچستان و دیگر نقاط ایران و کوتاه سخن سرکوب وحشیانه مردم ملل ساکن ایران، بستن مطبوعات آزاد در ایران، کشتار هزاران مخالف رژیم پس از 30 خرداد 1360 و سالهای پس از آن، قتل عام هزاران زندانی سیاسی در تابستان 1367، تداوم بازداشت، شکنجه و اعدام مخالفان رژیم، تعقیب و اذیت آزار نویسندگان، خبرنگاران، وبلاگ نویسان و هر دگر اندیش دیگر، اعزام آدمکشان ها حکومتی و ترور حدود 300 نفر از مخالفان رژیم در خارج از کشور، تجاوز جنسی به زندانیان سیاسی در مواردی برای جلوگیری از باصطلاح رفتن دخترکان باکره پس از اعدام به بهشت و در مواردی دیگر برای بزانو و به تسلیم واداشتن زندانیان سیاسی، تداوم چندین ساله جنگ ایران و عراق بعد از فتح خرمشهر در سوم خرداد 1361 امری که با مداخله فعال محافل قدرت در کشورهای امپریاایستی در رساندن اسلحه به هر دو طرف جنگ میسر شد، اعزام هزاران کودک به جبهه های جنگ ایران و عراق و فرستادن این کودکان به کام مرگ برای خنثی کردن مین های جنگی، سنگسار زنان و در مواردی سنگسار مردان، اجرای پروژه قتل های زنجیره ای مخالفان رژیم برای تشدید رعب و وحشت در جامعه، اجرای آپارتاید جنسی در ایران، سرکوب مداوم دانشجویان و استادان دگراندیش دانشگاهها و حمله های متعدد اوباش حزب الله و نیروهای انتظامی حکومت به دانشگاهها از جمله سرکوب گسترده و همه جانبه دانشجویان در خوابگاه دانشجوئی امیرآباد تهران در سحرگاه 18 تیر ماه و حمله وحشیانه نیروهای حزب الله در23 تیرماه 1376 به دانشگاه تهران، سرکوب جوانان معترض به تقلبات نمایش انتخاباتی خرداد 1388، دستگیری وسیع جوانان معترض بعد از این نمایش انتخاباتی و ضرب و جرح وحشیانه معترضین در خیابان ها و زندانها، تجاوز به تعدادی از جوانان مبارز و مخالف رژیم ولایت فقیه از جمله در زندان کهریزک، کشتن دهها نفر ازجوانان مخالف رژیم در خیابان ها و زندان در سال 1388 بجرم اعتراض این جوانان به دخالت ولی فقیه در نمایش انتخاباتی خرداد 1388، تشدید اعدام ها و قرار دادن ایران در صدر لیست اعدام ها در جهان، اختلاس ها، دزدی ها و تصاحب بنگاههای اقتصادی و تولیدی کشور توسط دستگاه رهبری و صاحب منصبان وابسته به سپاه پاسداران و جناح ها و بنیاد های رنگارنگ رژیم، اجرای طرح ورشکسته هدفمند کردن یارانه ها و به نابودی کشاندن اقتصاد کشور و تحمیل زندگانی محقرتر و ریاضت کشانه به کارگران و زحمتکشان ایران، شرکت » برادران قاچاقچی» سپاه و کمیته در گسترش اعتیاد در جامعه، ماجراجوئی های مخفیانه 18 ساله اتمی رژیم و ادامه آن در 7 سال گذشته و برباد دادن صدها میلیارد دلار از درآمد خزانه کشور در این رابطه، کشاندن اقتصاد ایران به لبه پرتگاه سقوط و تشدید بحران شکننده اقتصادی کشور، کشاندن ایران به وضعیتی که با سوء استفاده و زیادی خواهی دولت های امپریالیستی میتواند کشور ما را در معرض تجاوزات نظامی امپریالیست ها و یا در معرض زانو زدن در مقابل دولت های امپریالیستی قرار دهد.
توجه دارید که لیست جنایات حکومت اسلامی ایران بیش از اینها است. اما برای صرفه جوئی در وقت به همین مقدار بسنده میکنم.
این همه نشان میدهد که سردمداران حکومت اسلامی ایران به نسبت نقش شان در لگد مال کردن مردم ستمدیده ایران شایسته نشستن در صندل اتهام بجرم جنایت علیه بشریت در یک دادگاه عادلانه، مترقی و مردمی هستند.
لذا تشکیل یک تریبونال بین المللی ، مستقل از همه دولت ها و موسسات وابسته به آنها، برای خدمت به مردم ایران و آماده سازی افکار عمومی برای طرد گسترده تر و همه جانبه حکومت اسلامی ایران، که صفحه ترازوی عدالت را بیش از پیش بنفع پیشرفت و تعالی مردم ایران سنگین نماید و زمینه ساز قدرت یابی مردم ایران برای گرفتن حق تعیین سرنوشتشان باشد، امری لازم و بسیار مفید است.
اپوزیسیون دمکرات و انقلابی ایران، در صورت اتحاد عمل این وظیفه و توانایی را دارد که خودش راسا چنین دادگاه مستقلی را سازماندهی و تشکیل دهد.
بعنوان چراغی فرا راه آینده، قبل از وارد شدن به موضوع تشکیل دادگاه ایران تریبونال که الان کار مقدماتی خودش را در لندن آغاز کرده است، مایلم نگاهی به گذشته بیندازم.
چرا زمانی که حکومت فاسد و جنایتکار اسلامی ایران برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه و نابودی اپوزیسیون سیاسی ایران، در خیابانها و میادین شهرها چوبه های دار بر پا میکرد و جوانان ها و حتی اطفال زیر 18 سال، سالمندان، زنان باردار، دانش آموزان دبستان ها، دانشجویان و اساتید دانشگاهای کشور ما را روزانه در خیابان ها و یا زندان ها اعدام میکرد و خمینی جلاد رسماً حکم اعدام هزاران نفر از زندانیان سیاسی ایران در تابستان 1367 را صادر نمود، چرا دولت های امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها، بر این جنایات رژیم ایران چشم فرو بستند.؟
زمانی که اسدالله لاجوردی رئیس زندان اوین میگفت: » تعزير می کنيم و تعزير با اجازه حکام شرع است.». ( عبور از بحران، ص 440) و
موسوی تبريزی اصلاح طلب امروز در توضیح معنای تعزیر میگفت : » يکی از احکام جمهوری اسلامی اين است که هرکس در برابر اين نظام امام عادل بايستد، کشتن او واجب است. زخمیاش را بايد زخمیتر کرد تا کشته شود.اين حکم اسلام است. چيزی نيست که تازه آورده باشم.». (کيهان،29 شهريور 60 ).
آيتالله محمدی گيلانی حاکم شرع در توجیح قتل مخالفان رژیم میگفت: «محارب بعد از دستگير شدن، توبهاش پذيرفته نميشود و کيفرش همان است که قرآن گفته. کشتن به شديدترين وجه. حلق آويز کردن به فضاحتبارترين حالت ممکن. تعزير بايد پوست را بدرد، از گوشت عبور کند و استخوان را درهم شکند.». (کيهان، 28 شهريور 60 )، و…
چرا در آن زمان با وجودی که انتشار خبر این جنایات ضد بشری حکومت اسلامی ایران در جهان دل هر انسان آزاده ای را بدرد میآورد دولت های امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها، اگاهانه منافع اقتصادی شان راهنمای برخوردشان به حکومت اسلامی ایران بود.؟
واقعیت اینست که تشدید خفقان در جامعه، دستگیری ها و محکومیت بزندان، شکنجه و قتل مخالفان سیاسی رژیم چندین دهه است که در کشور ما ادامه داشته است تا رسیدند به رویدادهای جنایت کارانه پس از نمایش انتخاباتی خرداد 1388 که زخمی ها را در آمبولانس ها می کشتند و يا در زندانها آنقدر می زدند که کشته شوند. پس از نمایش انتخاباتی خرداد 1388 نیز در زندان ها به جوانان مخالف ولی فقیه نظام ، تجاوز جنسی کردند و بسیاری جنایات دیگررا توسط امران و عاملان حکومت اسلامی ایران بر مردم مبارز ایران تحمیل کردند.
چرا در طول همه این سالها حقوق بشر و جنایت بر ضد بشریت، نزد دولتهای امپریالیستی اعم از شرق و غرب معنائی جز مماشات با حکومت اسلامی ایران نمیداد.؟ با حکومت اسلامی ایران در هر کجا که برایشان به صرفه بود سازش میکردند و در آینده نیز اگر مطامع و منافعشان تامین شود، توافق خواهند کرد؟
چرا زمانی که بدستور رهبر و صاحب منصبان رژیم اسلامی ایران برای حفظ منافع خودشان و منافع سرمایه گروه گروه از اعضا و هواداران سازمان های آزادیخواه و مخالفان دیگر رژیم را اعدام میکردند از دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها صدائی در نیامد و بفکر اثبات اتهام جنایت بر ضد بشریت در رابطه با سران حکومت اسلامی ایران بر نیامدند.؟
چرا زمانیکه تروریستهای حکومت اسلامی ایران، مشغول ترور صد ها نفر از مخالفان رژیم در خارج از کشور بودند دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها بخاطر منافع اقتصادی خودشان، حتی زمانیکه میتوانستند تروریستهای اعزامی رژیم ایران را دستگیر و محاکمه نمایند، این تروریست ها را اجازه فرار و بازگشت به حکومت اسلامی میداند.؟ البته بغیر از یکی دو مورد که در تشدید نزاع شان با حکومت اسلامی ایران تغییر روش دادند.؟
آیا منافع اقتصادی و سیاسی تا این حد محافل قدرت در شرق و غرب را ذلیل و بازیچه میکند.؟ و اگر چنین است، که چنین است، آیا در هر عمل بظاهر بشر دوستانه آنها یا دم زدن آنها از حقوق بشر میتوان از نیات و مقاصد انسانی آنها و در دفاع از حرمت انسانی و در خدمت مردم ستمدیده و لگدمال شده ایران و هر کجای دیگر جهان صحبت کرد.؟
آیا ما شاهد اجرای حقوق بشر مورد ادعای دولت آمریکا- در زندان های ابوغریب و گوانتامو در زندان های رکن 2 ارتش ایران بعد از کودتای خونین 28 مرداد 1332 بعد از سرنگونی دولت محمد مصدق در ایران و یا زندان های ژنرال پینوشه پس از کودتای خونین امریکا در شیلی نبوده ایم.؟
با توجه به این واقعیات که بمثابه مشت نمونه خروار است، واضح نیست که دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها، این صلاحیت را نداشته و ندارند که خودشان را حامی حقوق قربانیان رژیم اسلامی ایران و مدافع آزادی معرفی نمایند.؟
توجه کنید: بنابر تجربه هرگاه دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها باصطلاح دست بسوی پرچم آزادیخواهی برده اند، قصدشان برجسته کردن اموری جهت لاچوشانی بسیاری از حقایق دیگر بوده است. هم و غم آنها اینست که در پروسه تحقیقات هیچگاه پای خود آنها بعنوان شریک جرم و جنایات پیش کشیده نشود.
دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها اگر منافعشان ایجاب کند هیچ ابائی ندارند که در نزاعشان با امثال حکومت اسلامی ایران، کباب کسانی را قبلاً بعنوان مجرم و در سرکوب و به انحراف کشاندن مبارزات حق طلبانه مردم ستمدیده دست داشته اند باد بزنند.
به میدان دادن دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها، به امثال پرویز ثابتی و وابسته گان دیگر رژیم ستم شاهی تا عبدالکریم سروش، مهاجرانی، محسن سازگارا، اکبر گنجی، مخملباف، ابراهیم نبوی و … که در دستگاههای امنیتی و یا هول حوش این دستگاههای مخوف حکومت اسلامی به خدمتگزاری مشغول بوده اند و اکنون مورد حمایت مستقیم و غیر مستقیم محافل قدرت در دولت های امپریالیستی هستند توجه کنید.
بر بستر چنین واقعیاتی باید به مسئله تشکیل دادگاه ایران تریبونال در لندن برای محاکمه حکومت اسلامی ایران نگریست.
امپریالیسم و ارتجاع، گاه در کنار همدیگر و گاه در نزاع بر سر چپاول و غارت بیشتر- هر کدام بنفع خودشان- یک اصل را هرگز فراموش نمیکنند و آن اصل ناآگاه ،نگاه داشتنِ مردم ستمدیده و لگدمال شده است.
امپریالیسم و ارتجاع میدانند که آگاهی سلاحی قدرتمند است که کارگران و زحمتکشان در صورت دست یابی به آن در مقابل امپریالیسم و ارتجاع صف آرائی خواهند کرد تا خودشان را از شر امپریالیسم و ارتجاع بومی رها کنند.
آگاهی سلاحی قدرتمند است که به کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و مبارزین آزادیخواه و برابری طلب می آموزد که آنان نه به صدای ارتجاع بومی گوش فرا دهند و نه فریب دسیسه های و صدای امپریالیستی را بخورند.
آگاهی سلاحی قدرتمند است که به کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و مبارزین آزادیخواه و برابری طلب می آموزد که تنها و تنها به صدای آزادیخواهانه و برابری طلبانه خودشان، به رهبر ان وفادار به آرمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه گوش فرا دهند و فقط و فقط به نیروی سازمان یافته خودشان اتکاء نمایند.
بنابر این هر زمان که امپریالیسم و ارتجاع بخواهند با یکدیگر تسویه حساب نمایند، نه همه حقیقت، بلکه به گوشه هائی از واقعیات میپردازند، بگونه ای که بخود آنها صدمه نزند و دست خون آلودشان را هم نمایان ننماید.
دولتهای امپریالیستی و ارتجاع دست نشانده آنها، صدام حسین جنایتکار را نه بعلت دهها سال سرکوب خونین مردم عراق دهها سال حمله و هجوم به مردم کردستان عراق، حمله شیمیائی به مردم حلبچه کردستان عراق و کشتن حدود 7000 نفر از مردم حلبچه کردستان با گاز سیانور در طول چندین ثانیه و آغاز جنگ با ایران که صدها هزار معلول و حدود 1 میلیون کشته به جا گذاشت و هزاران جنایت دیگر، نه، فقط بعلت قتل تعدادی از اهالی یک ده در آغاز زمامداریش، محکوم کردند.!
همه جنایات صدام و همدستی قدرت های امپریالیستی با صدام، توسط امپریالیست ها بدست فراموشی سپرده شد. در مورد میلوسوویچ در صربستان، در مورد معمر قذافی لیبی، در مورد حسنی مبارک مصری، و غیره نیز دولتهای امپریالیستی و موسسات وابسته به آنها، بگونه ای عمل کردند که دست خون آلود خودشان را از مردم ستمدیده بپوشانند.
تریبونال بین المللی ای که با حمایت بیدریغ مراکزی تشکیل بشود تا که براساس خواست و منافع قدرتهای سرمایه داری در کشورهای متروپل و با حمایت و رهنمودهای آنها، بطور مستقیم و یا غیر مستقیم، همین سیاست هائی را که مورد اشاره قرار گرفت به پیش ببرد، در حین برخورد به یک جنایت آشکار حکومت اسلامی ایران بسیاری دیگر از حقایق را به ورطه فراموشی خواهد سپرد.
بنابر اطلاعات منتشر شده، دادگاه ایران تریبونال مورد بحث که اخیراً در لندن آغاز به کار نموده است و با حمایت بیدریغ مرکز اسناد حقوق بشر ایران پاگرفته است. مرکزی که در زمان دولت جورج دبلیو بوش با هزینه چند میلیون دلاری و به اسم دفاع از حقوق بشر ایران تاسیس شده است.
عمده مخارج این تریبونال بین المللی لندن را این موسسه پرداخت میکند. موسسه ای که در زمان دولت اوباما بنا بر سیاستهای روزِ دولت امریکا و بنابر تعریف دولت امریکا از حقوق بشر و مطابق سیاستهای خود دولت اوباما، متناسب با شرایط طرح و برنامه ریزی مینماید.
مرکز اسناد حقوق بشر ایران از ابزارهای پیش برد سیاست های جهان خوارانه دولت آمریکا بوده و ربطی به منافع مردم ایران ندارند. سرپرست تیم دادستانی این دادگاه «پیام اخوان» از گردانندگان مرکز » اسناد حقوق بشر ایران » است.
لذا دادگاهی که توسط مراکزی تشکیل بشود که براساس خواست و منافع قدرتهای محافل امپریالیستی و با حمایت و رهنمودهای آنها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم شکل گرفته است، عمدتاً در مسیر تعمیق و گسترش منافع قدرت های امپریالیستی عمل خواهد کرد.
در اینجا تذکر یک نکته لازم است. آن نکته اینست که، همه کسانی که با این تریبونال همکاری میکنند الزاماً از عاملان سیاست های آمریکا نیستند. همانطور که همه سربازان یک ارتش ارتجاعی هم الزاماً قصدشان خدمتگزاری به دولت و یا رهبری و یا سران مرتجع آن ارتش نیست. اما در چنین ارتشی تصمیمات تعیین کننده و باصطلاح سرنوشت ساز که در خدمت پیشبرد اهداف ارتجاعی باشد را سران و رهبران همین ارتش اتخاذ مینمایند.
لذا ضروری که نیروها و عناصری که تا کنون به نکات فوق الذکر کم توجه بوده اند لااقل از این پس، با احتياط و تأمل بيشتری در مورد انگيزه ها و اهداف نيروهای وابسته به مراکز محافل قدرت در کشورهای متروپل بیاندیشند و در مورد قضاوت در رابطه با نتایج کار دادگاه ایران تریبونال، انگیزه ها و اهداف مرکز » اسناد حقوق بشر ایران » را به ورطه فراموشی نسپارند. بنابر شواهد، قرائن و اسناد موجود، محاکمه رژیم بنیاد گرا و ضد بشری حکومت اسلامی ایران با حمایت و همکاری دست های آشکار و نهان قدرت های امپریالیستی، بکارگردانی مرکز اسناد حقوق بشر ایران میتواند در بهترین حالات مَحملی جهت کشانیدن حکومت اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد به نام نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت مورد استفاده قرار بگیرد.
تجربه نشان داده است که شورای امنیت سازمان ملل متحد متاسفانه عملاً ملعبه دست 5 عضو دائمی آن است و عمدتا در جهت تامین منافع آنها حرکت میکند و راًی میدهد. باید به این مهم اندیشید که با توجه به موضوعاتی تا اینجا مورد اشاره قرار گرفت، آیا شرکت فعال برخی از عناصر چپ و مبارز در کارزار دادگاه ایران تریبونال بازی در بساط دیگران نیست.؟ فراموش نکنیم که راه رسیدن به جهنم را با سنگ های حسن نیت فرش کرده اند.
استفاده بهینه از نزاع های مابین اردوگاه ارتجاع، مابین اردوگاه امپریالیسم، مابین اردوگاه ارتجاع و اردوگاه امپریالیسم،ذدر خدمت آگاه سازی کارگران، زحمتکشان و همه مزد و حقوق بگیران تحت ستم و لگدمال شده یک امر است و شرکت و ایفای نقش ( حتی ناآگاهانه و یا با حُسن نیت ) در پروژه های طراحی شده توسط ارتجاع و امپریالیسم امری دیگر است.
بخاطر بیاوریم که از طریق سناریوهای پرداخته شده توسط دولت های غربی و مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد کشور عراق به محاصره اقتصادی در آمد و در طول 11 سال حدود 550 هزار طفل عراقی در اثر بی غذائی و بی داروئی جانشان را از دست دادند و بسیاری فجایع دیگر!
این احتمال را نباید سرسری گرفت که شورای امنیت سازمان ملل متحد با توسل به احکام تریبونالی که بنابر مصالح قدرت های امپریالیستی طراحی شده است، میتواند چماقی بسازد برای زمینه چینی جهت شروع جنگ و بمباران کشور ما.!
آیا سزاوار است که مردم ستمدیده و لگد مال شده کشور ما در پیچ و خم شامورتی بازی های محافل قدرت در سطح بین المللی و منطقه و رژیم بغایت ارتجاعی ایران بعد از 33 سال زیستن در ذلت گاه حکومت اسلامی ایران گوشت دم توپ زرادخانه های طرح های «انسان دوستانه» قدرت های امپریالیستی بشوند.
نگاهی به طرح های «انسان دوستانه» قدرت های امپریالیستی، حمله های نظامی دقیق و «هوشمندانه» ارتش های آنها به عراق و یا افغانستان، قاعدتاً باید هر چشم کم سوئی را فراخ کرده باشد.
فراموش نکنیم که ماکیاولیسم در سیاست هرگز در خدمت هموار کردن راه پیشروی و هموار کردن راه رهائی انسان از گنداب های دست ساز امپریالیسم و ارتجاع نیست.
اپوزیسیون دمکرات و انقلابی ایران در صورت اتحاد عمل، این وظیفه و توانایی را دارد که خود راساً دادگاه بین المللی سمبلیک را سازماندهی نموده و تشکیل دهد.
اما این مهم در صورتی میتواند تحقق یابد که اپوزیسیون دمکرات و انقلابی ایران با اتخاذ یک سیاست روشن و شفاف علیه ی سیاست های دولت های امپریالیستی و نه به امپریالیسم از یک طرف و از طرف دیگر با تداوم سیاست نه به جمهوری اسلامی ایران در مسیر تحقق حق تعیین سرنوشت مردم ایران با تکیه به همین مردم دست به اتحاد عمل بزند.
به امید فرارسیدن آن روز به امید سرنگونی رژیم جهل و جنایت حاکم بر کشورمان به امید دست یابی مردم ستمدیده و لگدمال شده به حق تعیین سرنوشتشان در خدمتگزاری به انسان و انسانیت موفق باشید.
شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۱ برابر با ۳۰ ژوئن ۲۰۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر