۱۰,۰۱,۱۳۹۰
ودر آخر می پرسیم که گناه یک مادر چیست؟(مادران و خانواده های زندانیان سیاسی)
این نامه درد دل مادران درد دیده زندانیان سیاسی است که از رفتار مسئولین اینطور استنباط می شود که مادران زندانیان سیاسی باید کم احساس تر و سنگ دل تر از مادران زندانیان عادی و سایر زندانیان با شد.چرا که مادران این زندانیان میتوانند هر روز با عزیزانشان صحبت کنند واز طریق تماس روزانه وگاه چند نوبت در روز از حال آنها با خبر باشند و این حداقل حقی است که از خانواده های سیاسی دریغ شده است.چگونه است که مادر زندانی عادی در ملاقات حضوری میتواند فرزند خود را در آغوش بکشد ولی مادر زندانی سیاسی باید حس مادری خود را در پشت شیشه و میله های کابین سالن ملاقات درخود سرکوب کند.
چه کسی پاسخ گو خواهد بود به مادرانی که هر روز در استرس واضطراب به سر می برند و به دلیل عدم ارتباط تلفنی با فرزندانشان ناچارند هر گونه خبری را که از رسانه ها می شنوند باور کنند .یک روز می شنوند فرزندانشان در اعتصابند روز دیگر می شنوند بیمارند ،دیگر روز می شنوند تحت فشارند و....
چرا با تغییر مسئولین هر قسمت تمام قوانین عوض می شود .آیا این قوانین سلیقه ای است که یکی وضع می کند و دیگری لغو ودر این میان همه خانواده ها را بازیچه خود قرار می دهند .
اگر هر زندانی مرتکب گناه شده است به حکم قانون در حال گذراندن محکومیت خود می با شد ،پس این همه تغییر قانون وفشار بر خانواده ها برای چیست؟
خانواده ها علاوه برفشارها ی روحی، به دلیل تغییرات پی درپی قوانین زندان متحمل فشارهای مالی نیز می باشند.چرا که یک روز اجازه می دهند که خانواده ها کتاب و پوشاک و...تهیه کنند و هفته دیگر تنها با تغییر مسئولیت فردی این قانون لغو می شود ودر این میان خانواده ها متحمل فشارهای مالی می شوند .و حال که به دلیل کمبود امکانات ،خانواده ها با میل و رغبت می خواهند مایحتاج فرزندانشان را خود تهیه نمایند ،این حق از آنها سلب می شود؟!
ما از طرف کلیه مادران و خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج از دبیر کل ،کمیسر عالی حقوق بشر و مدافعان حقوق بشر تقاضای حمایت و کمک داریم ودر آخر می پرسیم که گناه یک مادر چیست؟
جمعی از مادران و خانواده های زندانیان سیاسی رجایی شهر کرج
فروردین ۱۳۹۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر