انتشار اسناد کودتا و سرنوشت سلطنتطلبان
اندازه حروف
۲۹/مرداد/۱۳۹۲ رضا پرچی زاده
این سلطنتطلب کُشیای که انگلیس و آمریکا به راه انداختهاند، در حقیقت به معنای وجهالمصالحه قرار دادنِ سلطنتطلبان/افشای کودتا در بینِ غرب و جمهوری اسلامی است. آنها با این کار عملا دارند به جمهوری اسلامی برای مذاکراتِ هستهایِ 5+1 چراغ سبز نشان میدهند.
دولتِ ایالاتِ متحدهِ آمریکا اخیرا مدارکی انکارناپذیر از نقش داشتنِ سازمانِ اطلاعاتِ آمریکا، سی آی اِی، در کودتای ۲۸ مردادِ ۱۳۳۲ بر ضدِ دولتِ ملی و دموکراتیکِ محمد مصدق منتشر کرد. آمریکا پیشتر هم در سالگردِ ۵۰ سالگیِ کودتا بخشِ کوچکی از این مدارک را آزاد کرده بود؛ اما مدارکِ مفصلی که اخیرا آزاد شدند، هرگونه شبهه دربارهِ نقشِ آمریکا در کودتا را از بین می برد. در این میان، بی بی سی فارسی هم مصاحبه ای دستِ اول با کرمیت روزولت، عاملِ آمریکا در کودتا، را منتشر کرد. بدین ترتیب، دعوای شصت-ساله در میانِ سلطنت-طلبان و مخالفانشان از هر مسلکی بر سرِ ماهیتِ آنچه در مردادماهِ ۳۲ اتفاق افتاده بود، با انتشارِ این مدارکِ مُتقَن باید عملا به پایان برسد.
اما مساله لزوما به همین سادگی نیست، و این امر به نظرم روی دیگری هم دارد: آنچه آمریکا و انگلیس در این امر کردند، در حقیقت حکمِ گذراندنِ سلطنت-طلبان از دمِ تیغ را داشت. از آنجا که هیچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگیرد، باید متوجه باشیم که این سلطنت-طلب-کُشی ای که انگلیس و آمریکا به راه انداخته اند، در حقیقت به معنای وجه المصالحه قرار دادنِ سلطنت-طلبان/افشای کودتا در بینِ غرب و جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی و اعوان و انصارِ تندرو اش گرچه هیچ وقت چشمِ دیدنِ مصدق را نداشته اند، اما هر وقت هم که حرف از رابطه با آمریکا شده، معمولا بلافاصله پای کودتای ۲۸ مرداد را وسط کشیده اند تا رابطه را به هم بزنند. بدین ترتیب، آمریکا و انگلیس با این کار عملا دارند به جمهوری اسلامی برای مذاکراتِ هسته ایِ ۵+۱ چراغ سبز نشان می دهند.
تمامِ اینها موقعیتِ سلطنت-طلبان به عنوانِ بخشی از آپوزیسیونِ جمهوری اسلامی را به شدت متزلزل میکند. با برداشته شدنِ حمایتِ غرب از پشتِ سلطنتطلبان، آنها موقعیتِ بسیار نامناسبی پیدا خواهند کرد که به هر ترتیب به ضررِ آپوزیسیونِ جمهوری اسلامی تمام خواهد شد. هنگامی که پارسال، در اوجِ بگیر-و-ببندهای سلطنت-طلبان بر ضدِ جمهوری-خواهان، نوشتم که شایسته است آقای رضا پهلوی در مبارزه با جمهوری اسلامی، به جای تکیه بر سلطنتطلبی که دورانش گذشته، به صفِ جمهوریخواهانِ دموکراتِ مستقل بپیوندد و با تشریکِ مساعی، در کنارِ نیروهای آزادی-خواهِ دیگر، فشار بر روی جمهوری اسلامی را افزایش دهد، دقیقا به همین خاطر بود که نمی خواستم در چنین روزی که سلطنتطلبان به اصطلاح «تاریخ مصرف»شان برای غرب تمام می شود، قسمتِ موثری از آپوزیسیون از کار افتاده یا تضعیف شود؛ امری که سابقه داشت و در دورانِ ریاستِ جمهوریِ خاتمی تقریبا در حالِ اتفاق افتادن بود.
با این وجود، به نظرم هنوز هم دیر نشده است. هیچ چیز عوض نشده: جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی است، و ایران هم در همان فلاکتی به سر می برد که قبلا میبرد. بنده گرچه از منظرِ ایدئولوژیک همیشه با سلطنتطلبان مخالفت داشتهام و در نقدِ آنها مقالههای فراوانی نگاشتهام، اما امروز تضعیفِ آنها در امرِ مبارزه با جمهوری اسلامی را صحیح نمیدانم. سلطنتطلبان به هر ترتیب ایرانیاند، به میهنِ خود علاقه دارند، و با جمهوری اسلامی هم مخالفاند. لذا به نظرم به جاست که اکنون، پس از آنچه رفت، با بازنگریِ اساسی در اصولِ خود، به جمهوریخواهانِ دموکراتِ مستقل بپیوندند تا بدین ترتیب آپوزیسیونِ جمهوری اسلامی بتواند مبارزه برای تحقق دموکراسی در ایران را به شیوهِ موثرتری پیش ببرد؛ که ما ایرانیان اگر خود به فکر بهبود وضعیت میهنمان و آزادی و استقلالاش نباشیم، نمیتوانیم در این باره از دیگران نیز انتظاری داشته باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر