هادی خرسندی
"تن آدمی شريف است به جان آدميت"
نه همان نوار سبز است نشان آدميت
اگر آدمی به رنگ است و لباس و کلهی گچ
چه ميان مانکن ها و ميان آدميت
نه به پرچمی بده گير و نه رنگ را جدا کن
و بدان که رنگرنگست روان آدميت
تو نگو در اين شرايط همگان شوند يکسان
که به قالبی نگنجد همگان آدميت
تو که پشت هم بگوئی سخن از دموکراسی
مگذار چيره گردد خفقان آدميت
همه يکصدا وليکن مشو غافل از حقيقت
که هزار لهجه باشد به زبان آدميت
نه بگير خرده بر آن که به خود نبسته سبزی
نه هر آنکه بسته بنشان سر خوان آدميت
تو نه مبصر کلاسی و نه ناظم دبستان
تو نه ژاندارم سبزی نه آجان آدميت
چه خوشست سبز بودن به ميان جمع و جنبش
که گشاده سبزهزاريست جهان آدميت
چو نشان سبز بينی به ميان آستينی
نه يقين کنی همانست نشان آدميت
چه بسا که بدنهادی به لباس سبز اندر
نه که آدمش بگيری به گمان آدميت
کاتالوگ نگير در کف که بيابی آدمی را
چه خوشست گر بگيری پی ِ آن آدميت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر