- ۱۲٫۱۰٫۹۱
هاشمی رفسنجانی که بعد ازیک دوره سکوت طولانی و مورد خشم وغضب قرار گرفتن از سوی حامیان رهبری ، امروز بیش از هر زمان دیگر در نقش ناجی و دلسوز حاکمیت ظاهرشده است ، طبق معمول از« تعادل و پرهیز از حذف دلسوزان و وفاداران به انقلاب و قانون اساسی» می گوید اما وقتی از مواهب دمکراسی دم می زند گویی با این پدیده که به نقل خود او «نتیجه گسترش آگاهیها و انفجار اطلاعات و سرنوشت قطعی جوامع امروزی» است تازه اشنا گردیده و تا همین ده پانزده سال پیش، وقتی از تریبون نماز جمعه با تهدید به مخالفان رژیم به صراحت می گفت « از ۷۰ میلیون جمعیت فعلی ۲۰ میلیون موافق نظام در کشور داشته باشیم کافی است » گویی چنین «تجربه صحیح بشری» هنوزکشف نشده بود و حال که برای حفظ و بقای نظام کمر همت بسته است ، این پدیده یک باره از اسمان نازل گردید تا حضرتش به قصد حفظ رژیم خود بر پا کرده ،آب رفته را به جوی بازگرداند اما با این همه از انصاف به دور است که نگوئیم الحق که تا کنون در برابر مخالفان خویش بخوبی ایستاده و حتی با دستگیری و بازداشت دو فرزند خود ، پا پس نکشید و تا به امروز که ضمن پند و اندرز های یاسین گونه به گوش رهبری ،در حال یارگیری برای تحقق اهداف خویش است و از سر چنین تلاشی است که یک باره همه تریبون های بسته شده به سوی این روحانی تیز هوش دوباره باز می شود تا این مهمترین ناهی رهبری وخواهان بقای نظام ، به اهداف مشترک خود با برخی از دیگر اصحاب قدرت نائل گردند طرفه آنکه از زمان تلاش برای حفط نظام جزدر مورد پیشنهاد برگذاری انتخابات ازاد ، که خامنه ای به مخالفت با این گفته او برمی خیزد ، دیگر کمترکسی است که چون چند ساله گذشته نسبت به اظهارات و مواضع رئیس مجمع مصلحت نظام ، با او به مخالفت برخیزد و یا چون سال های نه چندان دور او را مورد توهین و سر زنش قرار دهند و اگر سازمخالفی هم باشد دیگران بجای او پاسخگو میشوند و این یعنی یارگیری جدید در حوزه قدرت امروزنظام که هر روز به گونه ای قابل لمس اشکارتر می گردد.
و اما محمد خاتمی رئیس جمهوری پیشین و سید اصلاحات که او هم هر از گاهی با تشخیص زمان و شرایط مناسب با گفته های حکیمانه و ازسر دلسوزی تلنگری بر پیکر بی جان نظام می زند ، خاصه که از هر جهت برای خفظ نظام تائیده شده هستند تا بدانجا که برای راحتی خیال رهبر و همه حامیان نظام از سوی برادر سید اصلاحات جناب دکتر محمدرضا خاتمی نایبرییس مجلس ششم ،که نگارنده عمل قلب خود را مدیون نظارت و مشورت ایشان می داند ،رسما چندی پیش در یک گفتوگوی تفصیلی با روزنامه “اعتماد” از حفظ اصل نظام و خودداری اصلاحطلبان از ورود به فاز براندازی می گوید ودر کمال صداقت گفته است « این دندان طمع را باید کشید. من اعلام میکنم که در هیچ زمانی اصلاحطلبان برای براندازی این نظام هیچگونه اقدامی نخواهند کرد و مخالف جدی آن هستند. اصلاحطلبان تمام تلاششان را میکنند که این نظام را اصلاح کنند، اما اگر نظام اصلاحپذیر نبود و اصلاح نشد وارد فاز دیگری نخواهند شد ».
وجالب اینکه امروز رئیس دولت اصلاحات، از سوی کسانی برای تشکیل دوباره دولت مورد تشویق قرار می گیرد که بیشترین مخالفت ها را با دولت او در گذشته داشته اند و از سوی این حامیان امروزی مدام در مظان انواع اتهام بودند تا بدانجا که منجر به خلق آن شعار معروف هر ۹ روز یک بحران از سوی طرفداران دولت اصلاحات می گردد..
در فیه ما فیه مولانا نقل است که مردی پسرش را به آموختن علم نجوم و رمل ، نزد استاد فرستاد و روزی برای امتحان پسر، انگشتری در دست پنهان کرد و پسر را گفت رمل بینداز و بگو چیست؟ پسر رمل انداخت و گفت، گرد است، و معدنی است، سوراخی هم در میان دارد، پدر گفت نشانه راست گفتی اکنون حکم کن که چه چیز است. پسر پس از اندیشه ی بسیار گفت، می باید سنگ آسیاب باشد , پدر آهی کشید و گفت , نشانه ها دقیق دادی از غایت علم اما افسوس این قدر ندانستی که سنگ آسیا در مشت نمی گنجد. حال حکایت جماعتی چون مطهری و همه نا امید شدگان ازنظام ولایی است که با تشخیص بوی الرحمان نظام قصد آینده نگری دارند و در صدد تغیرجهت ۳۴ سال گذشته خود بوده و در این تغیر مواضع وغلطیدن ها ی از سر عافیت طلبی و اینده نگری باز هم دچار خطای محاسباتی هستند چرا که در نظر این واپس خوردگان حامی حفظ نظام ،در شرایط امروز هیچ گزینه ای موجه تر وبا درایت تر ازهاشمی و خاتمی نمی بینند و گمان می کنند ملت نیز چنین تصور باطلی دارند و همسو با نظر ملت گام های اینده نگری خود را بر می دارند اما عافل که این کاروان را قافله سالار دیگری است تا نگوئید به کدام نشانه خواهم گفت چون آزموده را آزمودن خطاست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر