نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ آذر ۲۴, جمعه

دریافتی: ماجرای سر بریدن میرزا کوچک خان


رضا اسکستانی سر میرزا را برد و تحویل داد به قزاق های سردار سپه در رشت. قزاق ها هم سر را گذاشتند روی میز. موهای میرزا را از پشت گرفتند و با سر بریده ی میرزا کوچک عکس یادگاری گرفتند

آیا خودمان را می شناسیم؟
 
رضا اسکستانی شاخ نداشت
 
۹۰ سال پیش "رضا اسکستانی" سر از جنازه یخ زده ی "میرزا کوچک خان جنگلی" جدا کرد. رضا اسکستانی شاخ نداشت. رضا اسکستانی شبیه همه ما بود. رضا اسکستانی این آقا بود:
رضا اسکستانی سر میرزا را برد و تحویل داد به قزاق های سردار سپه در رشت. قزاق ها هم سر را گذاشتند روی میز. موهای میرزا را از پشت گرفتند و با سر بریده ی میرزا کوچک عکس یادگاری گرفتند:
   
نمی دانم قضیه آن صندلی روی میز چیست . شاید می خواسته اند ابعاد و اجزای عکس واضح تر بشود. یا اینکه قرار بوده یکی از قزاق ها برود روی میز بنشیند و پایش را بگذارد روی سر میرزا کوچک خان. بعد از عکس یادگاری هم سر میرزا را مدت ها در سربازخانه ی رشت گذاشتند برای نمایش. تا مردم بیایند و ببینند و عبرت بگیرند. بعد هم سر را بردند تهران و تحویل دادند به رضاخان:
 
این اتفاق ۹۰ سال پیش افتاد. یعنی فقط سه نسل قبل تر از ما. رضا اسکستانی پدرِ پدربزرگ های یکی از ما بوده. نمی دانم نوه نتیجه های آقا رضای اسکستانی الان چکاره اند و چه می کنند، اما می دانم که اگر میرزا کوچک خان در زمان ما زندگی میکرد،  قطعا یک رضا اسکستانی ای پیدا میشد که برود و سر میرزا را ببرد.فقط فرقش این بود که رضای زمان ما احتمالاً سبیل به این کت و کلفتی نداشت!
قطعا قزاق هایی پیدا می شدند که با سر میرزا عکس یادگاری بگیرند. فقط فرقش این بود که دوربینشان دیجیتال بود!
قطعا مردمی پیدا می شدند که بروند تماشای سر بریده میرزا. فقط فرقش این بود که موبایل هایشان را در می آوردند و از این صحنه ناب عکس و فیلم می گرفتند. تا شب بگذارند روی فیس بوک تا رفقا لایکش کنند! باور کنید! شک نکنید!
 

هیچ نظری موجود نیست: