برآمد فرهنگ مقاومت از پائین و واکنش همدستان رژیم کشتار
ناصر پیشروNovember 28, 2013
واکنش اکبر گنجی1 به سخنرانی مکتوب نیکفر علیه کشتار، 2 توجیهات انواع
متفاوت "رژیم-کارشناس"ها در لاپوشانی،سرکوب،شکنجه و کشتار جمهوری اسلامی3 و
هم نوایی برخی از ملی-مذهبی ها که خیلی از مواقع نقش چرخ پنجم درشکه در
رژیم را ایفا می کنند، با این جماعت،4این پرسش را به پیش می کشد که چه
زمینه ای موجب واکنش یکدست و هم شکل، گونه های مختلف رژیم-کارشناس ها و
"رژیم-خبرنگاران"ها وتوجیهات شان درباره کشتارها و انعکاس فزاینده در فضای عمومی و رسانه های مسلط شده است. امروزه حتا توجیهات
گذشته آنها با پوشش "ببخشیم و فراموش کنیم "و سپس"فراموش نکنیم اما
ببخشیم"به کنار رفته واز موضع طلبکار، میدان دار معرکه شده اند؟!
چه اتفاقی
افتاده که بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی و کسانی که مناره های رژیم
سرکوب،شکنجه و کشتار را ساخته اند و اکنون پس از جنگ قدرت به حاشیه رژیم
پرتاب شده و در خارج از کشور، باحمایت دولت ها و نهادهای سرمایه داری،
توانسته اند، جایگاه معینی در رسانه های اصلی،مراکز آموزشی و تبلیغاتی و
دیگر نهادهای قدرت اشغال نمایند و در همدستی با طیف های دیگر بورژوایی، در
جایگاه اپوزیسیون مسلط ظاهر شده و چنین گستاخانه به توجیه کشتار رژیم
بپردازند؟!
حمایت نهادهای بورژوایی بین
المللی و بومی از طیف اصلاح طلبان حکومتی امر تازه ای نیست. آنها از
دگرگونی نهادهای قدرت و انقلاب مردم کارگر و فرو دست بیشتر از رژیم می
ترسند و ناچارند که حامی آنها باشند هرچند که شاید در خلوت خویش از رفتار
خود، شرمسار هم باشند.سناریوی امثال اکبر گنجی و رژیم- کارشناس هایی نظر او
این است که "خشونت در برابر خشونت" انجام گرفته و رژیم ناچار به کشتار
بوده است.سناریویی که بیشتر به فیلم های وسترن شباهت دارد. روایتی معیوب و
وارونه از انقلاب ایران که گویا "میراث پدری" آنها بوده و مجاز بوده اند
که تمام ارکان قدرت سیاسی و حتا کوچکترین روزنه های آن را هم پشت قباله
"یاران امام" و "حزب فقط حزب اله" بنویسند و از همین جایگاه، رویدادهای
سیاسی را تفسیر و وارونه جلوه دهند.
حتا
اگر تمامی عواملی که در سطح عام به برآمد های انقلابی منجر شده و زمینه
شکست و یا فروپاشی آن را فراهم می کند، کنار بگذاریم و در سطح مجرد تاریخی
به عروج گرایشات اسلامی در قدرت سیاسی نگاه کنیم، شواهد تاریخی نشان می دهد
که از میان سه گرایش ملی گرا-لیبرال،گرایش چپ و گرایشات اسلامی، که در
تاریخ معاصرجنبش های سیاسی ایران پیش از انقلاب حضور داشته اند، گرایشات
اسلامی و همه طیف های درونی آن و بویژه طرفداران خمینی، عقب مانده ترین
گرایشات سیاسی بودند که به علت ناآمادگی طبقه کارگر و چپ انقلابی از یک طرف
و ناتوانی گرایشات لیبرال- ملی گرا( که ناشی از موقعیت طبقاتی آنها بود)از
سوی دیگر، توانستند در شرایط ویژه ناشی از دوران انقلابی با حمایت قدرت
های سرمایه داری و فضاهای ناشی از اپوزیسیون سازی،توافقات پشت پرده و یا
آشکار همانند گوادالوپ، توانستند قدرت سیاسی را فراچنگ بگیرند و سپس
برای به شکست کشاندن انقلاب و تحقق اوهام ماورای ارتجاعی و تثبیت
قدرت متناسب با نیازهای سرمایه تا آنجا که توانستند سرکوب و کشتار کردند.
سرکوب سازماندهی شده از همان آغاز در سرشت جمهوری اسلامی حک شده بود. مطبوعات و روزنامه ها بسته شدند. کتاب فروشی ها را آتش زدند.مردم ستمدیده کرد،ترک،بلوچ،ترکمن و عرب مورد هجوم قرار
گرفتند، تهاجم به شوراها و نهادهای کارگری به واسطه وزرای فعلی سازمان
داده شد،از همه وسایل برای سرکوب سازمان های سیاسی چپ، مترقی و مخالف
استفاده شد. دانشگاه عرصه تاخت و تاز سربازان خمینی و طراحان "انقلاب
فرهنگی" شد و سپس جنگ ارتجاعی که "نعمت الهی" می نامیدنش، وسیله دیگری شد
برای سرکوب فزاینده تر. و...همه این شواهد نشان می دهد مردمی که برای
رهایی از ظلم و ستم و استثمار علیه دستگاه سلطنت به میدان آمده
بودند،تقدیرشان این نبود که عقب مانده ترین گرایشات سیاسی تاریخ معاصر
ایران،قدرت سیاسی را به دست بگیرند و یک نابهنگام تاریخی به نام جمهوری
اسلامی را بر مردم ایران تحمیل کند.برای ماندگاری در قدرت سیاسی اما سرکوب،
کشتار و زندان در سرشت این نابهنگام تاریخی بوده و هست. در برابر این همه جنایت سناریوی ریشخندآمیز "خشونت در برابر خشونت"تنها توجیه رندانه کشتارها توسط برادران خلخالی است.
برآمد فرهنگ مقاومت علیه زندان،سرکوب، کشتار و اعدام
اما
چرا طیف های مختلف قلم به مزدان،رژیم-کارشناس ها و دیگربراداران خلخالی،
طی دو ماه گذشته در توجیه رژیم کشتارفعال شده اند؟! ریشه این نکته را در
برآمد فرهنگ مقاومت باید جستجو کرد که طی ماه های گذشته به یکی از گفتمان ها ی رایج در فضای عمومی بدل شده و جلوه روشنی است از برآمد یک فرهنگ: فرهنگ مقاومت علیه شکنجه، کشتار،زندان و اعدام.
و درست به همین دلیل است که کسانی که با همه دعاوی و دعواهای جناحی ، در سامان دهی رژیم کشتار سهم داشته اند، چنین به وحشت افتاده اند و می کوشند،که در مسیر گسترش این فرهنگ که می رود به بخشی از فرهنگ عمومی بدل شود،اختلال ایجاد کنند.
و درست به همین دلیل است که کسانی که با همه دعاوی و دعواهای جناحی ، در سامان دهی رژیم کشتار سهم داشته اند، چنین به وحشت افتاده اند و می کوشند،که در مسیر گسترش این فرهنگ که می رود به بخشی از فرهنگ عمومی بدل شود،اختلال ایجاد کنند.
طی ماه های گذشته شاهد
برگزاری مراسم ها ی بیشمار بزرگداشت زندانیان سیاسی در اقصا نقاط ایران و
دیگرشهرهای پنج قاره جهان بوده ایم. مراسم هایی که سال به سال بیشتر و
بیشتر می شود. علاوه بر برگزاری مراسم های بزرگداشت ، ابزارها و پدیده های دیگری نیز در
برآمد فرهنگ مقاومت علیه کشتار نقش آفرین بوده اند. واکاوی کشتارهای رژیم،
تجلیل از بخون تپیدگان راه آزادی و برابری،تهیه و نمایش فیلم، ویدیو-کلیپ
ها ،ترانه ها،مصاحبه ها، گروه های کاری متفاوت و واکاوی اشکال مختلف
اعتراض به کشتار، زندان، شکنجه و اعدام در ماه های گذشته چنان گسترش یافت
که نسبت به دهه پیش رشد شتابان صعودی داشته و نشانه های است از برآمد یک
فرهنگ – فرهنگ مقاومت در برابر زندان و شکنجه و اعدام.
در
پروسه برآمد این فرهنگ عوامل بهم تنیده ای نقش آفرین بوده اند:از دوران
سال های سیاه، و در فضای سرد و شب زده سرکوب، در گام نخست این خانواده های
زندانیان سیاسی بودند که بذرهای مقاومت در برابر کشتار را کاشتند. خانوداده
هایی که خانه هایشان، میعادگاه و پناهگاه مبارزین بود و دادخواهی بخون
تپیدگان،همواره به بخش روتین زندگی شان بدل شده است. نیروها و فعالین
کمونیست، چپ و مترقی سال های سال است که با پیگیری پرچم مبارزه علیه سرکوب و
کشتار رِژیم را برافراشته نگاه داشته و همه ساله و بدون وقفه مراسم
بزرگداشت ها را برپا داشته اند و در افشا،محکومیت رژیم و دادخواهی هنوز یک
دنیا کار در پیش دارند.5طی سال های پس از کشتار،شاهد انتشارادبيات زندان،
كه زنان زندانى سهم مهمى در آن داشته اند و گسترش داستان،شعر،تئاتر هنرهاى
تجسمى و تصويرى از پديده زندانيان سياسی بوده ایم. بسیاری از
هنرمندان،شاعران نویسندگان، فرهنگ ورزان و گروههای پیشرو
دیگر خود به پدیده زندانی سیاسی تعلق داشته اند و یا اینکه در آفرینش های
خود، فضای سرکوب و ستایش از مقاومت علیه کشتار را برجسته نموده اند.
بعد
از برآمد جنبش پس از ٢٢ خرداد و برملا شدن وحشى گرى هاى رژيم عليه معترضين
و بويژه مساله تجاوز و شكنجه و كهريزك،گروههاى مختلف ديگرى از نسل جوان و
پرشور در غالب نهادهاى مدنى،فرهنگى و اجتماعى، كنشگر پى گير نقص حقوق بشر
در جمهورى اسلامى شده اند.6 بسيارى از جان بدربردگان سال هاى دهه شصت بیش
از يك دهه است كه خود ابتكار عمل را بدست گرفته و با برگزارى
سمينارها،كنفرانس ها و اجلاس حقوقى،سياسى و فرهنگى وبين المللى، چگونگى
سركوب و كشتارهاى رژيم را به اطلاع افكار عمومى رسانده و مى رساندندو درسالهای اخیر
در زمینه دادخواهی تلاش های معینی داشته اند7.طى سال هاى گذشته، مساله
زندان، شكنجه و اعدام از منظر روانشناسي،جامعه شناختى و سياسي و فلسفى توسط
پژوهش گران مورد بازبينى، نقد و بررسى قرار گرفته است. بخش قابل توجهى از
نقاشان، تصویرپردازان،کارگردانان و بازيگران تئاتر، آفرینش های هنرى
خود را به كاركردهاى رژيم كشتار اختصاص داده اند.8 پدیده زندانى سياسى
امروز حتا خواننده اى دارد كه خود سال ها در زندان بوده و ترانه هايش نه
به شكنجه و إعدام و كشتار است. 9 جوانان با ذوق به گونه اى خود پو
فيلم،ويدو كليپ ، نمایش های رادیویی و... را تولید کرده اند که زندانى
سياسى و رفتارهاى بيرحمانه رژيم مربوط مى شود. 10كنشگران ديگرى به جستجوگرى
از منظر حقوقى و عدالت و واكاوى مساله زندانى سياسى در حوزه جنسيتى و
جنبش زنان پرداخته اند 11و فرزندان به خون تپیدگان، با فعاليت هايشان
أفكار عمومى جهان را از آنچه رژیم کشتار بر نسل ماتحمیل کرد، آگاه مى
كنند.12
برآمد فرهنگ مقاومت علیه سرکوب،زندان و کشتار، پیامد درهم تنیدگی پدیده هایی است که تنها نمونه هایی از آن در بالا ذکر شد. اما هر کجا که نیمه فرهنگ و یا يك فرهنگ بالنده مى طراود و رشد مى كند، سازندگان نظم ستم گرانه تلاش مى كنند كه به يارى هم دستان شان، بر آن بتازند و يا از درون آن را تخريب كنند و اين درست هدفى است كه امثال گنجى، مهاجرانى وديگررژيم-كارشناس ها ودنبال مى كنند.با اين همه زمینه های مبارزه عليه زندان،شكنجه و اعدام هر دم بیشتر از پیش مى بالد و رژيم كشتار را آماج قرار مى دهد.
در
شرایط کنونی براى تكوين و پيوستگى ماندگار چنين پديده اى، شايد جاى چند
موزه خالى است. موزه هايى برای گردآوری آثار بیادگار مانده از زندانیان
سیاسی و برای عرضه کارهای هنرمندان و فرهنگ ورزان و....از پديده زندان و
كشتار. این موزه ها می تواند مکانی باشد برای جمع آوری اسناد و شواهدی که
دست سرکوب گران و توجیه کنندگان رژیم کشتار را رو کند و در كنار حكم خمینی
در باره كشتار، جايگاه معینی لازم است براى نمایش آثار توجیه گران رژیم
کشتار.
آذر 1392-نوامبر2013
-مطلب گنجی در سایت زیر:
2-نوشته نیکفر در پاسخ به گنجی
3-مهاجرانی،فرزند
کروبی و ... بارها در رسانه های مسلط مدعی شده اند که کشتار های رژیم
نتیجه "خشونت در برابر خشونت" بوده و رژیم در سرکوب ها محق بوده است
4- نگاه کنید به نوشته یکی از ملی- مذهبی ها در لینک زیر:
5-نیروهای
کمونیست، چپ و مترقی که خود بسیاری از فعالین شان را در جریان کشتار های
رژیم از دست داده اند، همواره از دشوارترین شرایط در سال های سیاه کشتارتا
کنون در افشای جنایت های رژیم و برگزاری مراسم ها و حرکت های اعتراضی نقش
مهمی داشته و دارند
6-از دهه هشتاد تا
کنون و به ویژه پس از سرکوب برآمد پس از 22 خرداد سال 88، شاهد رشد فزاینده
نهادهایی هستیم که در زمینه فعالیت مدنی و حقوق بشر فعالیت می کنند و اکثر
کنشگران آن هم از نسل جوان هستند.حضور این نهادها مانع گسترش سیاست سرکوب
بوده ضمن آنکه در افشای سیاست های مربوط به زندان وشکنجه و اعدام،نقش مهمی
داشته اند.وجود فضای سرکوب در کنار علل دیگر، همواره مانع از آن بوده است
که تشکل هایی درسطح بالاتراز توافق ها خیلی عام نظیر "حقوق بشر"و با هدف
بدیل هایی اجتماعی معین شکل بگیرد.کنشگران این عرصه باید مراقب باشند که
همانند هر جنبش دیگری، سرکوب گران و گردانندگان نظم موجود،تلاش می کنند که
بدیل های خود را در پوشش نهادهای حقوق بشری برای کنترل و یا اغتشاش در میان
آنها، ایجاد نمایند. توجه به این نکته از این نظر اهمیت دارد که بعد از
دهه 70 میلادی خیلی از نهادهایی که دست هایشان در آستین قدرت های ستم گر
بومی و بین المللی است، در پوشش نهادهای غیردولتی،مدنی،کارگری و حقوق بشری
فعالیت می کنند.
7-اکنون بیش از یک دهه
است که جان بدربردگان کشتارها خود ابتار عمل را در برگزاری سمینارها،جلسات
عمومی و دادخواهی داشته اند. نظیر گفتگوی های زندان،انجمن های دفاع از
زندانیان سیاسی و یا عقدیدتی، کانون زندانیان سیاسی و ....
برای نمونه نگاه کنید به گزارش سمینارهای گفتگوی های زندان در لینک زیر: http://www.dialogt.net و یا به سایت کانون زندان سیاسی درتبعید دhttp://www.kanoon-zendanian.org/
8-ازگذشته
تا کنون بسیاری از فرهنگ ورزان و هنرمندان آفرینش های هنری خود را به
شکل،نمایش نامه، تئاتر،شعر،رمان و... به موضوع زندان اختصاص داده و در
ارتقای فرهنگ مقاومت از پائین تاثیرات مهمی داشته اند.
9-شیرین
مهربد خواننده ای است که خود سال ها در زندان بوده و فعالیت های هنری اش
را بیشتر به این عرصه اختصاص داده. برای نمونه نگاه کنید به کلیپ زیر با
صدای شیرین مهربد:
10-
طی سال های گذشته ویدئو-کلیپ های بیشماری توسط نسل جوان در رابطه با زندان
و سرکوب تهیه و تولید شده است. همین نکته نشانه کوچکی است از برآمد فرهنگ
مقاومت علیه زندان، شکنجه و اعدام
11-برای
نمونه نگاه کنید به سایت "عدالت برای ایران"مصاحبه مکتوب و گفتگوهای
تصویری این نهاد با زنان زندانی در رابطه با تجاوز و دیگر نکاتی که به نقد
زندان از زاویه جنسیتی مربوط می شود در لینک زیر:
12-
بسیاری ازفرزندان زندانیان و جان باختگان، در سمینارها و گفتگوهای رسانه
ای به توصیف دیدگاه ها و شرایط زندگی خود پرداخته اند.(نگاه کنید به سخنان
سهراب خوشبویی در سمینار – کلن گفتگوهای زندان ) در سال پیش فیلمی تهیه شد
که بیان گر نگاه فرزندان جان باختگان،به مساله کشتارها و تاثیر آن بر زندگی
شخصی و اجتماعی آنها بود. شورا مکارمی فرزند یکی از بخون تپیدگان نیز سال
گذشته دست نوشته های پدر بزرگ خود در رابطه با زندان و جان باختن دخترش را
به زبان فرانسه منتشر کرد که با استقبال روبرو شد و...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر