۱۳۹۲/۰۷/۲۴-
هاشمی رفسنجانی در مهر ماه 1392 دوباره به تکرار یک سری دروغ درباره جنگ ایران عراق پرداخته است. این دروغها را از زبان مقامات رژیم و گفته های سابق رفسنجانی یک به یک بررسی می کنیم.
1- دروغ اول در باره نقش سپاه در اوائل جنگ
رفسنجانی می گوید:
«وی با اشاره به اینکه صدام پیمان الجزیره را مقابل تلویزیون پاره کرد و گفت به ایران حمله میکنیم و همه قدرتهای شرق و غرب از او حمایت کردند، ادامه داد: عراقیها با این تصور که در هفته اول که خوزستان را میگیرند و در هفته بعد به تهران میآیند، جنگ را آغاز کرده است و تحلیلشان این بود که اگر تنها خوزستان را بگیرند، کافی است چون در آن زمان همه ثروت ما در خوزستان بود. بنابراین با گرفتن خوزستان برنامه سقوط انقلاب را داشتند و این دلیل اصلی جنگ بود.
هاشمی با تاکید بر اینکه عراق شروعکننده جنگ بود و ما مورد تجاوز قرار گرفتیم و باید دفاع میکردیم، افزود: در روزهای اول که آماده نبودیم، عراق، پنج استان ما را تصرف کرد و با توجه به اینکه در آن زمان بنیصدر با سپاه مشکل داشت، مانع حضور نیروهای بسیجی و سپاهی در میدان جنگ شد. بنابراین ارتش که تمام تلاش خود را میکرد به تنهایی نمیتوانست مانع جلو آمدن عراق در خاک ایران شود. اما با رفتن بنیصدر راه برای حضور نیروهای تشنه شهادت به میدان جنگ باز شد و سپاه و ارتش با هم موتلف شدند و شروع به پیشرفت کردند و این منجر به پس گرفتن خرمشهر از دست عراق شد و مشخص شد که ایران قدرت پیروزی در جبههها را به دست آورده است. بنابراین موج وسیعی از وساطتها برای گرفتن آتشبس آغاز شد.»
سایت انقلاب اسلامی: در اول جنگ ایران و عراق، سپاهی که آموزش نظامی داشته باشد، وجود نداشت تا کاری از دسش برآید. در باره عدم آمادگی سپاه، سردار جعفری، فرمانده فعلی سپاه، در 6 مهر 1392 چنین می گوید:
مسئولیت اولی که در جبهه بر عهده ما گذاشتند، زمستان سال ۵۹ بود که ما سوسنگرد رفته بودیم و عراقیها شهر سوسنگرد را یک بار تصرف و فرمانده سپاه آنجا را شهید کرده بودند و سپاه در این شهر منحل شده بود و باید دوباره تشکیل میشد// بعد از اینکه این دوره یک هفتهای به اتمام رسید به ما گفتند حالا باید آموزش دهید اما ما گفتیم نمیشود با این یک هفته آموزش دهیم باید یک دوره عملی برویم در جبهه و مدتی کار کنیم بعد بتوانیم بیاییم آموزش بدهیم. هرچه گفتند، ما قبول نکردیم.
پس از فتح خرمشهر، عملا سرنوشت جنگ بدست سپاه افتاد و ارتش کنار گذاشته شد. و با افتادن سرنوشت جنگ بدست سپاه، فرستادن موجهای انسانی، بخصوص نوجوانان، شروع شد و میدانهای جنگ تبدیل به قتلگاه شد. و البته فرستادن جوانان به قتلتگاه لزوم به صلاحیت، دانش و حرفه ندارد....
2- دروغ دوم: دلیل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
ادامه صحبتهای رفسنجانی:
«وی در ادامه به توضیح این نکته پرداخت که چطور عراق به صورت ظاهری دم از آتشبس میزد و ایران آن را نپذیرفت، افزود: حرف ما روشن بود. چون میگفتیم عراق به خاک ما تجاوز کرده است و تعداد زیادی از هموطنان ما شهید و آواره شدند پس باید به ما خسارت میدادند و متجاوز هم محاکمه میشد، پس این خواست مشروع بینالمللی ما بود و امام تاکید داشتند تا وقتی که دشمن در خاک ماست، مذاکره نمیکنیم.
رییس تشخیص مصلحت نظام در ادامه به این مطلب که چطور شد جنگ پس از باز پس گرفتن خرمشهر ادامه پیدا کرد؟ گفت: پس از باز پس گرفتن خرمشهر هنوز دو هزار کیلومتر از بهترین زمینهای ما که در مرز ایران و عراق بود، در دست عراق قرار داشت. همچنین خسارتهای ما را نداده بودند و متجاوز هم محاکمه نشده بود. پس ما در جلسه شورای عالی دفاع که با امام داشتیم، این نکات را بیان کردیم و در آن زمان نظامیها مایل بودند وارد خاک عراق شویم و جنگ را ادامه دهیم تا صدام را در داخل کشورش از کار بیندازیم اما امام تاکید داشت که نباید وارد عراق شویم.»
سایت انقلاب اسلامی: آقای رفسنجانی که جنگ را می خواست وسیله برقراری استبداد کند، در سال 60 از فعالین کودتا علیه بنی صدر بود تا از جمله صلح برقرار نگردد.
- در سال ۱۳۶۰ روزنامه جمهوری اسلامی ترجمه گفتگوی اکبر هاشمی رفسنجانی با یک روزنامه عربی را به چاپ رساند که وی در آن، سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ را به وضوح مشخص می کرد. آقای رفسنجانی تصریح داشت: "ما نمی خواهیم در سایه رژیم فعلی عراق، به هیچ توافقی با بغداد برسیم... و این سری نیست که آن را فاش کنم که صدام حسین توسط میانجیها موافقت کرد طبق مواد و شرایط قرارداد الجزایر و بدون قید و شرط، عقب نشینی کند... ولی ما این پیشنهاد را رد کردیم و با هرگونه توافقی مخالفت خواهیم کرد."
- در باره ادعا ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بخاطر حضور نیروهای صدام در خاک ایران، جعفری می گوید که صدام نیروهایش را عقب مرزها برده بود تا آتش بس بشود. او چنین می گوید: این پیروزی نظامی ما به صورت قاطع بر دشمن صورت گرفت و عراق اعلام کرد دنبال آتشبس بوده و اعلام عقبنشینی کرد و گفت من عقبنشینی میکنم؛ جمهوری اسلامی هم قبول کرد و گفت عقب برو تا ببینیم که آیا راست میگویی یا نه؟ ارتش عراق عقبنشینی کرد و روی مرزها مستقر شد اما از آنجایی که ماهیت صدام را میشناخت و واقعا قابل اعتماد هم نبود، حرف امام این بود که صدام قابل اعتماد نیست میخواهد فرصت از ما بگیرد و نیروهایش را بازسازی و دوباره به ایران حمله کند (6 مهر 1392.)
در صورتی که ارتش خواستار پایان جنگ پس از فتح خرمشهر بود، رفسنجانی و رژیم تصمیم به ادامه جنگ می دهند و جنگ را به شکست و نوشیدن جام زهر می کشانند.
3- دروغ سوم: ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بخاطر حضور نیروهای عراقی در زمین ایران و قبول قطع نامه 598 با وجود نیروهای عراقی در زمین ایران !
ادامه صحبتهای رفسنجانی:
«هاشمی در ادامه به دلایل امام(ره) برای وارد نشدن نیروهای نظامیهای ایران به خاک عراق پرداخت و توضیح داد: امام(ره) معتقد بود اگر وارد عراق شویم مردم این کشور که با صدام همراه نیستند، به خاطر وطنشان موضع دفاعی میگیرند و همراه صدام میشوند. از طرف دیگر کشورهای عربی دچار ترس خواهند شد و در جنگ به نفع عراق وارد عمل میشوند و اینکه دنیا تحمل تصرف خاک عراق را از طرف ما نداشت و همچنین امام معتقد بود که اگر ما وارد عراق میشدیم مردم عراق آسیب میدیدند که خواهران و برادران ما بودند. اما در همان جلسه نظامیها استدلالی کردند که امام قانع شد.
رییس تشخیص مصلحت نظام افزود: استدلال نظامیها این بود که اگر صدام و دنیا بفهمند که ما وارد خاک عراق نمیشویم هیچوقت تسلیم نمیشوند و با خیالت راحت ارتش شکستخورده خود را بازسازی میکنند و دوباره به جنگ ما میآیند. از طرف دیگر امام هم معتقد بودند در این شرایط اگر آتشبس را بپذیریم، خسارتی به ما پرداخت نمیشود و دو هزار کیلومتر از سرزمینهای ما دست عراق میماند پس موضع میانهای گرفته شد و آن این بود که تا جایی وارد خاک عراق شویم که مردم نباشند. پس قرار شد نیروهای مسلح ما تا زمانی که عراق در خاک ماست، مقابله کنند و تا مرز جلو بروند و از آن به بعد تا جایی وارد خاک عراق شوند که مردم طرف نباشند و به مردم ظلم نشود. ما با مردم عراق در بسیاری موارد عقاید مشترک داریم.»
سایت انقلاب اسلامی: اما گویا آقای رفسنجانی فراموش می کند که وقتی رژیم ایران قطع نامه را قبول کرد، هنوز نیروهای عراقی در زمینهای ایران بودند. در نامه ای که آقای رفسنجانی در سال 69 - نامه مورخ 1369.5.23 (14 اوت 1990) - یعنی 2 سال پس از قبول قطع نامه، به صدام می نویسد:
شروع عقب نشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب می آوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسراء هم آغاز گردید که امیدواریم عقب نشینی نظامیان شما طبق زمان بندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.
4- دروغ چهارم در باره «قدرت» نیروهای نظامی ایران و تفوق آنها بر ارتش عراق در زمان قبول قطع نامه
ادامه صحبتهای رفسنجانی:
«هاشمی در ادامه با اشاره به اینکه در این مقطع از جنگ ارتش و سپاه که تا آن لحظه برادرانه کنار یکدیگر میجنگیدند، کم کم دچار اختلاف شدند و این موضوع باعث شد جنگ در یک مقطع راکد شود، افزود: شیوه جنگ ارتش کلاسیک بود و سپاه شیوه جنگ مردمی را داشت و این موضوع باعث شد که در چند عملیات بعدی ناموفق باشیم. بنابراین تصمیم بر این شد که فرماندهی واحد شکل بگیرد و کسی خارج از سپاه و ارتش بیاید و قرعه به نام من افتاد چون در آن زمان رهبری که رییسجمهور و رییس شورای عالی دفاع بودند، در ترور آسیب دیده بودند و همچنین مسوولیت ریاست جمهوری داشتند پس نمیتوانستند در جبهه حضور یابند، بنابراین امام از من که رییس مجلس بودم خواست که این مسوولیت را بپذیرم و امام حکم را نوشتند.
او تصریح کرد: وقتی برای خداحافظی خدمت امام آمدم و وضع جبهه را توضیح دادم، این نظر را مطرح کردم که ما باید ضربه محکمی داخل خاک عراق به نیروهای عراقی بزنیم و نقطه مهمی از عراق را بگیریم و بعد بگوییم که مذاکره میکنیم سپس جنگ متوقف شود تا حقمان را بگیریم و این نظر را دادم که باید جاهایی از عراق را بگیریم که باعث شود عراق از خلیج فارس دور بماند و از دریا و نفت محروم شود و در این زمان شروع به مذاکره کنیم تا صدام محاکمه شود و خسارتهای ما را بدهد. در آن ملاقات امام پس از صحبتهای من نگاهی به من کردند و لبخند خاصی زدند و جواب من را ندادند اما گفتند که به برکت خدا بروید تا ببینیم چه میشود.
هاشمی با اشاره به اینکه قبل از عملیات خیبر به عنوان فرمانده وارد جبهه شدم و نکاتی را که خدمت امام گفته بودم، در حضور رزمندگان و فرماندهان جنگ مطرح کردم که عدهای خوشحال شدند اما برخی معتقد بودند که شعار ما جنگ جنگ تا پیروزی است، افزود: در این مقطع از جنگ عملیاتهایی را انجام دادیم که در این عملیاتها با وجود موفقیتهایی که کسب کردیم برای رسیدن به هدف نهایی به موفقیت نرسیدیم اما نیروهای ما همچنان دست بالا را داشتند و در نهایت به آنجا رسیدیم که شورای امنیت برای عراق و ایران قطعنامهای صادر کرد و امام فرمود ما این قطعنامه را نه قبول میکنیم و نه رد میکنیم تا از نظر نظامی خود را نیرومند نگه داریم و قطعنامه را اصلاح کنیم که البته این کار بزرگ انجام شد.
وی با اشاره به اینکه قطعنامه شورای امنیت به گونهای اصلاح شد که همه صاحبنظران بعدها متعجب ماندند، تصریح کرد: برای اصلاح قطعنامه پشتوانه ما قدرت نظامی ما بود. چون در آن زمان پایه صنعت موشکی ریخته شد و موشکهایی با برد ۱۰۰ کیلومتر ساختیم و شهرهای شرقی عراق در تیررس ما بود و امروز برد موشکهای ما به ۲۵۰۰ کیلومتر رسیده است.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار کرد: صدام و حامیان او از قدرت دفاعی و موشکی ما مطلع شدند و اصلاح قطعنامه را پذیرفتند و دنیا فهمید ما از نظر نظامی ضعیف نیستیم و اگر وارد خاک عراق نمیشویم به خاطر ملاحظاتمان است و در آن شرایط بود که پس از اصلاح قطعنامه با رضایت خودمان آتشبس را پذیرفتیم.»
سایت انقلاب اسلامی: اما نامه آقای خمینی به مسئولان نظام در موقع قبول قطع نامه بهترین گوایی از وضیعت اسفبار نیروهای ایران دارد و بهترین سند دروغ گویی آقای رفسنجانی است:
نخست وزير از قول وزراي اقتصاد و بودجه وضع مالي نظام را زير صفر اعلام كردهاند، مسوولين جنگ ميگويند تنها سلاحهايي را كه در شكستهاي اخير از دست دادهايم به اندازه تمام بودجهاي است كه براي سپاه و ارتش در سال جاري در نظر گرفته شده بود. مسوولين سياسي ميگويند از آنجا كه مردم فهميدهاند پيروزي سريعي به دست نميآيد شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است. شما عزيزان از هر كس بهتر ميدانيد كه اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبروئي داشته باشيم خرج ميكنم.
و در باره وضع نیروهای ایرانی در پایان جنگ و تففق ارتش صدام، آقای شمخانی چنینی می گوید: جنگ در حقیقت، محل آزمودن آمادگیهای پیشین است، همان گونه که به آن اشاره کردم بر مبنای برتریهایی که صدام نسبت به ما داشت، اگر سالهای پایانی جنگ را هم بررسی کنیم، میبینیم که شمار عملیاتهای گسترده ما رو به کاهش است و میزان توسعه سازمانهای ...... هم افت نزولی دارد. از آن طرف، قدرت و سازماندهی دشمن ولی رو به افزایش و گسترش دارد و میزان انهدام نیروی دشمن نیز رو به کاهش است؛ بنابراین، اینها معادله قدرت در دفاع را بر هم زد، آن هم در زمین غیر متعارف. او شیمیایی را اضافه کرد و جنگ شهری و جنگ نفتکشها را به گونه گسترده ادامه داد و آمریکا و روسیه را وارد خلیج فارس کرد و برای همین اینمعادلات به گونهای نیست که یکروزه شکل گرفته باشد. (گفتوگوی «تابناک» با دریابان شمخانی تاريخ: ۰۶ مهر ۱۳۸۹)
آقای رفسنجانی که در این مصاحبه تکرار می کند که او مسئول جنگ بوده است. دو فرصت صلح، یکی در خرداد 60 و دیگری در سال 61، پس از فتح خرمشهر که در آن زمان، نیروهای ایران برتری داشتند را می سوزاند و نسلی را به قتلگاه می فرستد و بقول رژیم 1000 میلیارد دلار خسارت به کشور می رساند و وقتی دیگر کشور نه توان نظامی داشت نه توان اقتصادی، جام زهر را به خمینی می نوشاند و حال بر خود می بالد که من آنم که به جنگ ایران و عراق پایان دادم!
5- دروغ پنجم در باره قطعنامه 598
ادامه صحبتهای رفسنجانی:
«او با اشاره به اینکه سران قوا با امام(ره) جلسهای داشتهاند، گفت: وقتی شرایط را برای امام توضیح دادیم و امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند از آن تعبیر به جام زهر کردند و از ما خواستند تا این موضوع را به مردم بگوییم اما وقتی دیدند این کار از ما ساخته نیست، خودشان بیانیه دادند و پس از دو سه ماه که جنگ پایان یافت، وقتی خدمت امام(ره) رسیدم، به من فرمودند جام زهر آن روز برایم تلخ بود اما امروز برایم شیرین شده است چون ما کارمان را خوب انجام دادهایم و خداوند نصرتی را که وعده داده بودند، عنایت کردند.
هاشمی با اشاره به اینکه در سازمان ملل پذیرفتند که متجاوز عراق است و ایران مورد تجاوز قرار گرفته است، گفت: خسارتهای جنگی به عهده عراق افتاد و ۱۰۰ میلیارد دلار برای ما خسارت نوشتند. البته خسارتها بیشتر از اینها بود اما مشخص شد که صدام هم باید محاکمه شود و پس از سالها گرچه جنگ تمام شده است اما هنوز پیمان صلح نداریم چون قرارها اجرا نشده است، در حالی که امروز برادران ما در عراق دولت تشکیل داده بودند و آن نصری که خداوند وعده داده بود را شاهد هستیم چون به خوبی میتوانیم بپذیریم که امروز صدام، حزب بعث و نظامیان عراق کجا هستند و ما چطور هستیم که توانستیم با مقاومت و صبر و جهاد پیروز شویم.»
سایت انقلاب اسلامی: اما در قطع نامه، نه نام متجاوز آماده است نه صحبتی از خسارت به ایران. دو بند قطع نامه در باره به این دو امر به این ترتیب هستند:
- از دبیر کل درخواست میکند تا مشورت با ایران و عراق، مسئله ارجاع تحقیق درباره مسئولیت منازعه به هیات بی طرفی را بررسی کنند و هرچه زودتر به شورای امنیت گزارش دهد.
- با تصدیق ابعاد عظیم خساراتی که در طول منازعه داده شده و ضرورت تلاشهای بازسازی با کمکهای مناسب بین المللی پس از خاتمه منازعه، از دبیر کل درخواست میکند که گروهی از کارشناسان را بری بررسی مسئله بازسازی تعیین و به شورای امنیت گزارش کند.
بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیر کل سازمان ملل متحد معرفی نماید. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت اینگونه عمل نشد.
این هیئت در نهایت در 18 آذر 1370 مصادف با 9 دسامبر 1991 میلادی، طی گزارشی به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تسلیم کرد.
بر اساس بند ۷ قطعنامه ۵۹۸ قرار شد پس از آنکه کمیتهای در سازمان ملل متحد تشکیل شده و کشور متجاوز اعلام شد، میزان خسارات تعیین شود و در راستای آن صندوق بینالمللی پول ویژهای برای کمک به خسارت دیدگان جنگ ایران و عراق ایجاد گردد که تاکنون این صندوق ایجاد نشدهاست.
اما در باره قطع نامه، دکتر سعید رجائی خراسانی که نماینده رژیم در سازمان ملل بود می گوید: در زمان پذیرش قطعنامه، وزارت خارجه ایران با مقایسۀ آن با قرارداد ورسای (توضیح سایت انقلاب اسلامی - در غرب، قرارداد ورسای مساوی است با قرارداد ننگین مانند قرارداد ترکمن چای. قرارداد ورسای پس از پیروزی بر آلمان، در جنگ جهانی اول توسط فرانسه، انگلیس و امریکا به آلمان تحمیل شد)، آن را ننگین نامه ورسای خواند و برخی از مقامات هم آن را محکوم کردند. تنها کسی که در آن زمان این قطعنامه را حاوی نکات منفی و مثبت دانست آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که نظرات خود را در مصاحبه با روزنامه اتحاد طرح کرد.
جزو افتخارات جمهوری اسلامی هم نمی تواند باشد. زیرا قطعنامه ای است که در آن پیش بینی شده، خسارت ها به نحوی از انحاء جبران شود و بعد هم آن را تقریبا ماست مالی کردند و تمام شد و نـه تنها میلیاردها دلار خساراتی که بر کشور ما وارد شده بود را جبران نکردند، که اصولا کسی این مساله را مطرح نکرد و چنین طرحی هم پیش نیامد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر