توجه دادن به آنان که در خطر اخته فکری اند
کریم قصیم
کریم قصیم
این چند سطر را بعد از ماهها تحمل و حفظ متانت و سکوت خطاب به کسانی می نویسم که در لباس هوادار مجاهدین به صفحه فیسبوک این جانب سرک می کشند و با زشتکاری و انجام مآموریتِ افترا و اتهام زنی به همسایگان محترم فیسبوکی این جانب سعی در ایجاد فضای امنیتی دارند و همانند اطلاعیه های پلیسی – امنیتی شورا علیه من و آقای روحانی انتقاد و نیک اندیشی و دلسوری را مارک سیاهی و دوستاقبانی می زنند. این جماعت کارشان این شده که رومره نیک اندیشان و منتقدین را با تهمت و ارعاب و عصبی کردن از دور و برصفحه این جانب فراردهند، حتی ، گاه اختلالات فنی در کار فیسبوک این جانب ایجاد می کنند. کار اصلی شان اما دوره گردی در فیسبوک و پخش اتهامات و برچسبهای آموخته از معلمان وحشت زده و متوهم خودشان است که بلی «کاسه زیر نیم کاسه ای است ..... اینها از کجا فلان مطلب را می فهمند و درآورده اند و ...»
رویه این جماعت بفرموده و دوره گرد پاشیدن اسپری سیاه سوظن به هر تحلیل و پرسش و فهم و درک خرد سیاسی و یا دلسوزی و همدردی با مجاهدین دربند در بازداشتگاه لیبرتی و قتلگاه اشرف است.
از وقتی ما « فراخوان آی آدمها ....» را انتشار داده ایم و کمتر از 48 ساعت پیش از فاجعه اشرف هشدار عاجل اعلام کردیم جماعت دوره گرد – حال چه نفوذیها ی رژیم باشند و چه در لباس هوادار ( همین درد بس که اینها می توانند با هم تداخل و اشتباه شوند ؟؟!) بیشتر این برچسب به ما و همه اهل فکر و فهم مستقل اندیش می زنند که « ازکجا می دانند و لابد ارتباطی دارند و از این خزعبلات خودآشنا...» خطاب من به همینهاست:
اگر ریگی به کفش ندارید تلاش کنید از قوه تحلیل و تجریه سیاسی - تحلیلی رنان و مردان مبارز با تجریه چیزی بیاموزید شما که عمری به تقلید چشم وگوششان تیز و عقل انتقادی تان در خواب بوده و انگار تنها این را آموخته اید – آنهم بفرموده که هر طرح و نظر تحلیلی و فهم و شعوری را اتوماتیک مشکوک و بند به جایی فرض بگیرید بدانید.اکثر آزادیخواهان ایرانی اهل تقلید و روابط مریدی - مرادی نیستند فکرشان هم به اندازه گوش و چشمشان حساس و فعال است. همه مقلد کسی نیستند، بسیاری یاد گرفته و عادت کرده اند اماو اگر و انتقاد و حتی جستجو و سبک و سنگین و مقایسه و خلاصه فکرکنند و سپس خود به روش «آزمون و خطا» پیش روند و ارائه نظرکنند در یک کلام با عقل و شعور انتقادی و تجربی خود ورایزنی بادوستان خود به استنتاج رسند. نه با انقیاد و تقلید و تکرارحرف مرشد
اتکال به مرشد نوین و خاص الخاص کار جمعی است که گیرم خیلی فعال ولی مردم باخبرند رسم آنها اینست که هر یک سال یا دوسال یک بار «کله شان را » - حتی بنا به فلان و بهمان آیه به مرجع تقلید و مرشدشان واگذار می کنند.[نام این رویه را هم می گذارند "آگاهی کبیر"] درهمین رویه است که واگذارکنندگان از فشارو سنگینی فکر و رحمت انتقاد و سختی «آرمایش وخطا» خلاص می شوند و «روحشان سبک می شود و منقلب با لبخندی برلب به نوعی پروازپیروی می کنند و ..... مدام به گفته مرشد:از پیروزی به پیروزی بعدی پروازمی کنند ...» اما درروی زمین واقعیات و در مسیررودررویی با « تقدیرسیاه و ناسازگار» یا کله خود شان از کار می افتد و البته کله مرجع تقلید و مرشدشان تنهایی قادر به تحلیل و بررسی دنیای پیچیده نمی شود. یا این که ناگهان فاجعه ای رخ می دهد و کله همگی – دردها و دریغا- سوت می کشد. ولی افسوس که هم دهندگان کله و هم مرشدان کله دوست ، درست به واسطه همین کاری که کرده اند از نعمت پذیرش اشتباه و خطا خوانی محروم می شوند. به این ترتیب سالها به ره افسانه می روند و در این مبان پی درپی در غفلت عظما این و آن ساده بینی و خبط و اشتباه کوچک و بزرگ صورت می گیرد. همان طور که اشرف را امن تر از لیبرتی و لیبرتی را حالا امنتر از اشرف می گیرند! عجبا! که تا دیروزفریاد می زدیم «امنیت نسبی اشرف» و حالا مدعی «امنیت نسبی لیبرتی» شده ایم!.
در حالی که اگر فاکتها و مشورتهای منطقی بهترین کارشناسان همراه را مبنا قراردهیم/ قرارمی دادیم باری،دشوار نبود بفهمیم که هیچیک از این دو مقر در شرایطی که نیروهای نظامی آمریکا از عراق رفته اند و نیروهای دشمن جرّار دور اشرف و لیبرتی را در محاصره دارند و مبارزان درون کمپ نیز بی سلاح و بی دفاع مانده اند،هیچیک از این دو جای واجد کمترین امنیت و حفاظت نیست و با تی وال و کلاه خود و جلیقه هم واجد امنیت نخواهد بود، کما این که همه این وسائل بعلاوه سنگر و زیرزمین و.... دراشرف موجود بود! .
جالب است که این واقعیتها را هر فرد عادی که مقلد نباشد می فهمد.حتی جاعتی که فقط از سر تقلید – و نه ماموریت نفوذی رژیم- به پراکندن موهومات مشغولند خیلی خوب و ساده متوجه می شوند البته به خاصیت درونی بشری حتی جماعت مرشدی هم می توانند پی ببرند ، هرآینه چشمهای خودشان را بشویند و طور دیگری به بینند. و با شعور انسانی که قطعا صاحب آن هستند و درگوشه ذهن پارک کرده اند بیندیشد هرکسی می تواند این امر ساده را متوجه شود. که خدای آنها هم از آسمان به زمین آید نمی تواند بدون توازن قوای مسلح و موافق و لازم به اشرف و لیبرتی حفاظت و امنیت عطاء کند. بنابراین اگر حفاظت و امنیت می خواهید و می خواهیم راهی جز رفتن به کشور ثالث ، حتی به طور موقت به اردن یا عربستان سعودی یا - اگر راه دهند به کردستان عراق - و .... باقی نمی ماند. نتیجه آن شعارهای مرشد پسند مانند «کوه اگر به جنبد اشرف از جا نجنبد» و نیز شعار ماجراجویانه « بیا بیا » نیز چیزی جز دعوت فاجعه نمی شد و نشده است. دنیا دید که دشمن ضد بشری چنان سهل و ساده دستاورد قریب سه دهه کار و رحمت مجاهدین و نماد آرزوها و امیدهای نسلهای مجاهدین و دوستدارانشان را چنان ساده و یک روزه تاتاروار به توبره کشید و همه ما و دنیای آزادیخواهان ایرانی را به سوگ نشاند. حال ، ای زشتگویان و پلشت نویسان دست بردارید از تجربه مخوف و تکان دهنده بیاموزید.
نابود باد اصل و واقعیت و حضور و همین نظام ولایت مطلقه فقیه که منشاء اصلی این مصیبتها برای ایران و ایرانیست.
دستکم ار این فجایع درس بگیرید و بگیریم. به جای غوطه خوردن دربرکه تنگ و مانده اوهام به زمین فراخ واقعیات پای گذارید و رو به جلو رو به همبستگی با ایرانیان گام نهید. از لابی آمریکایی و ژنرالهایی که به منفعت خویش به به و چه چه می کنند/ ولی در عمل هیچ غلطی برای اشرف و لیبرتی نکردند/ آبی گرم نمی شود. از ستارخان تا مصدق تا حنیف همه به ملت خود تکیه دادند نه به ژنرالها و سیاستمداران سابق دلال منش و بی فایده. بیدار شوید و فکر خود و دست همراهی هموطنان خود را غنیمت شمارید.
ده روزبعد از فاجعه بزرگی که تا اعماق روح و جانم را به سوگ نشاند وهمیشه در یاد آن عزیزان خواهم ماند .
کریم قصیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر