این «طفل معصوم»
محمدرضا روحانی
محمدرضا روحانی
آقای کیانوش رشیدی قادی در نوشتهای تحت عنوان اندر قضیه «مسلم فیلابی» و «دکتر کریم قصیم»، «دکتر محمدرضا روحانی» و «پدرخوانده» (موسوم به مهدی ابریشمچی) با مهر نسبت به دو مظلوم و عتاب در برابر «پهلوان» و خشم به آقای مهدی ابریشمچی سؤالاتی را مطرح کردهاند.
متأسفانه من این نویسندهی با ذوق را نمیشناسم. ایشان در این نوشته ۴۰۰ کلمهای نام شانزده نفر را ذکر کردند. گوش چندین نفر را کشیدند. با محبت لباس دو طفلان مسلم را بر تن من و دکتر قصیم پوشاندند. صحرای کربلا را بازسازی کردند. «پهلوان» اسکندر فیلابی شیعه را در مقابل این سؤال صریح قرار دادند که «آیا با نشان دادن ورزش بانوان در تلویزیون مجاهدین و در آینده موافقی؟» و بالاخره از «پهلوان» خواستند: «حارثا ما را مکش، ما ایرانی هستیم» ضمناً روش ما، دو طفلان مسلم را همانند احمدینژاد و بگم بگمهای او خواندند تا از من بپرسند «آقا بگو، از چه میترسی، دیگر در شورا نیستی آقای روحانی این یعنی چه که من هنوز همه چیز را نمیتوانم بگویم، چون به امضای خود زیر قرارداد با شورا پایبندم!» (نقل به مضمون)
پرسش این نویسنده با ذوق و شتابزده امکان دیگری فراهم کرد که باز هم خطاب به ایشان و سایر دوستان تأکید کنم؛
- من یک وکیل فرمالیست هستم. معتقدم در عالم سیاست هم بدون رعایت قراردادها و قوانین، نمیتوان به دموکراسی دست یافت. عین جملهای که در نوشته کوتاه و بسیار زباندار خود از مصاحبه من به مضمون نقل کردهاند این است «من سخت فرمالیست هستم. هنوز دیوار مقدس مقررات و تعهدات به من اجازه نداده که به قواعد بازی پشت پا بزنم. شاید روزی ناگزیر با توجه به اصل دفاع مشروع تصمیم گیرم که از حق خود دفاع کنم.»
- ما در توضیح ذیل استعفای خود به دستاوردهای عظیم شورا، علیرغم همه عیبجوییهای دشمنان و انتقادهای دوستان اشاره کردهایم.
- ما دردمندانه و ناگزیر خانهای که در بنای آن در حد لیاقت و قدرت خود دخالت داشتیم را ترک کردیم تا به وجدان خود پایبند باشیم.
- ما در استعفا نامه خواهان بازنگری در شیوهها هستیم. با سمت گیری به سوی اعتلای جنبش مردم و همبستگی ملی. خود را خیراندیش و خیرخواه میدانیم، طرفدار گشایش، دگرگونی و شفافیت شورای ملی مقاومت ایران.
- آنچه موجب شده که طی ۴۸ ساعت در چهارقاره آسیا، اروپا، آمریکا و اقیانوسیه، برای «رسیدگی» به «جرم استعفای ما» بیش از پانصد نفر را به بیعت کتبی با امضای علنی بکشانند، همین است. سه هفته بعد با نوشته درازی که همراه ضمائم آن ۵۹ صفحه میشود باز هم بطور غیابی، جلسه فوقالعاده قبلی را توجیه کردند و تصمیمهای آن بدون رعایت مقررات شورا، چهارمیخه شد. چرا که بخش مقتدری از مسلمانان قدیمی و یک بلشویک تازه مسلمان از «گشایش» میترسند. باید ترس آنها را ریخت.
- قریب سه ماه است که دستاندرکاران شبانهروز میکوشند تا با تجهیز و بسیج همهی امکانات رسانهای به کمک نویسندگان و شعرای با نام، بینام، گمنام، نامآور، کمنام، جدیدالولاده، پیر و جوان، پیشینه دار، قدیمی، از برادران، خواهران و رفقای رنگارنگ کمک بگیرند تا در فیسبوک، سایتهای گوناگون، تلویزیون، در مذاکرات روبرو، کال کنفرانسها، جلسات عمومی انجمنها، در همه کشورها علامت سؤال را خط بزنند و آنرا خفه کنند. به جایی نرسیدند. به همین دلیل دکتر هزارخانی و «پهلوان» را به صحنه کشاندهاند تا این دو پیشگام در میدان مینگذاری شده مقابله با حقایق، انتقادها و گشایش راهگشا باشند. قباحت عمل را نزد بقیه شوراییها بزدایند.
- صدای وجدان ما انعکاس زیادی به ویژه در خانواده بزرگ مقاومت در سراسر جهان داشته است. بسیاری از ایرانیان تئوری توطئه را مسخره میکنند. میدانند که ما از دلسوزترین یاران شورا بودهایم.
- هنوز جرأت چاپ استعفانامه ما را ندارند. خواندن آن در «روابط» و انجمنها معصیت و هواداری از توطئه محسوب میشود و بازکردن راه قتل آقای مسعود رجوی. حتی عدم تصدیق نظرات و تهمتهای رسمی به ما توسط آنان مستوجب عقوبت از جمله فحاشی و انزوا را فراهم میآورد.
- اگر نظرات انتقادی ما تأثیرات گسترده و عمیقی نداشت به چه دلیل هنوز مرکب اولین «حکم» محکومیت غیابی ما که روز ۱۷ خرداد صادر شده بود، خشک نشده برادر مهدی (ابریشمچی) و رفیق مهدی (سامع) نفرات اول دو سازمان یعنی مجاهدین و فدائیان، و دو مسئول کمیسیون شورا یکی با نوشتهای سراسر جعل، فحش و فضاحت و دیگری در یک مصاحبه تلویزیونی تهدید آمیز در آن واحد، روز ۲۲ خرداد همزمان برای زهرچشم گرفتن به میدان میشتابند.
تهدید به قتل منتقدین و تأیید آن توسط مهدی ابریشمچی مسئول کمیسیون صلح و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت
- برای ما این یک نقطه قدرت است که واکنشی حرکت نکنیم. آن برادر بزرگ و آن رفیق کوچک برای ما میدانهای فرعی باز میکنند تا ما از ورود به انتقادات اصولی منصرف شویم. برای ما هدفهای قلابی میسازند تا آنها بتواننند با علم کردن تئوری توطئه و دود و دم راهانداختن خطرات واهی اذهان را از ماهیت واقعی اختلافها دور کنند. خلاصه آنکه میخواهند ما را بترسانند.
- آقای کیانوش یکی از انتقادات دائمی آن برادر بزرگ و آن رفیق کوچک که هر دو انقلابی دوآتشه هستند و همیشه چپقهای پردود چاق میکنند، به این «طفل معصوم» و لیبرال آنست که «طبق مقررات» حرف میزند و این طبق مقررات را طی دهها سال در بحثهای گوناگون مثل پتک به سرم میکوبیدند و بالاخره هم در حکم نهایی غیابی مورخ ۷ تیرماه که به امضای حدود پانصد و سی نفر هم رساندهآند در صفحهی ۹ بند ۸ آوردهاند «مخصوصاً آقای روحانی که بیدریغ با رویکردی مقدس از حقوق و مقررات و اصالت آن دم میزد» و البته میزند.
آنها نمیدانند این تصدیق بزرگترین فضیلت یک وکیل متمدن و اصولی است؟
یکی از بزرگان سابق ما که طنزی بس تلخ و برنده دارد روزی برای دست انداختن آنان گفت: در قانون اساسی آینده بنویسد که حقوقدانان حق دخالت در امور قانونی را ندارند.
- آقای کیانوش شما حق دارید. من میترسم که در این میدان مین گذاری شده رفتارم خلاف قانون باشد. یعنی تسلیم مانورهای بیشمار روزمره آنان شده و از عدالت و انصاف عاری شوم.
راستی شما میدانید که چرا مجاهدین، نامسلمانهای غیرمجاهد را برای مین روبی مصرف میکنند؟ و مهدی آنان غایب است؟ آن دو مهدی، برادر بزرگ و رفیق کوچک، شیعه ناب و چریک نومسلمان که یکی غایب و دیگری حاضر است و مدیریت بحران را به عهده گرفتهاند. انشاءالله هر دو را خداوند به راه راست هدایت کند. آنان نیازمند دشمنتراشی برای شورای ملی مقاومت هستند تا بازهم در قلعهای با اونیفورمهای یک رنگ و حرفهای یک دست مشغول کشف و سرکوب «توطئّه»های داخلی باشند. من نمیخواهم کسوت دشمن را که آنان برای ما دوختهاند بر تن کنم. عیبی دارد؟
- برای توضیحات بیشتر اگر وقت و حوصله داشتید به دو مصاحبه من با «میهن تی وی» گوش کنید. شاید از اطناب کلام خلاص شوید.
در پایان ضمن سپاسگرازی از توجه به این «طفل معصوم» میافزایم که نویسنده خوش ذوق و هوشمندی هستید و صاحب سبک. پنبهی همه را هم خوب زدید. از ابراز لطف شما ممنونم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر