دو استعفا و این همه جار و جنجال – بخش آخر
بهروز ریحانی
بهروز ریحانی
بند ۱۷ بیانیه تفصیلی ، یادآوری یک ضربالمثل فارسی
در بند ۱۷ بیانیه تفضیلی آمده است: "۱۳۰
زندانی سیاسی شکنجه شده در زندانهای خمینی که بعداً تعداد آنها به بیش
از ۲۰۰ تن رسید، بر اساس حمیت و شرافت سیاسی خود ... اطلاعیهای منتشر
کردند"، این که اعلامیه این افراد به استعفای قصیم و روحانی چه ارتباطی
دارد بماند. اما از آنجایی که این زندانیان از اعضا و هواداران سابق و
کنونی مجاهدین خلق میباشند جهت عبرتآموزی برای اینکه مشخص شود این
زندانیان سیاسی سابق در دیدگاه ایدئولوژیک – سیاسی – امنیتی مجاهدین تا چه
اندازه از «حمیت و شرافت سیاسی» برخوردار بوده و هستند، پیشنهاد میشود
سخنان مسئولین مجاهدین، به ویژه خانم و آقای رجوی را در مورد همین
«زندانیان از بند رسته»، از نشستهای درونی انقلاب ایدئولوژیک اقتباس کرده و
در معرض دید عموم بطور خاص زندانیان امضاءکننده قرار دهید.
این زندانیان امضاءکننده که جای خود دارند، مجاهدین حتی
کادرها و اعضایی که در حال حاضر در زندان لیبرتی اقامت دارند و از سابقهی
زندان برخوردارند را «زندانیان وادادهای» معرفی میکنند که زنده
ماندنشان ناشی از «وادادگی، خیانت و ندامت» است. اما بیانیه نویسان حال که
قصد دارند هر طور شده این دو استعفا را اطلاعاتی – امنیتی وانمود کنند، به
همان زندانیان زجرکشیدهای متوسل میشوند که سالیان دراز با دهها انگ و
مارک آنها را تخطئه و بیاعتبار میکردند تا مبادا بابت زندان رفتن و
شکنجه شدنشان ادعا و «طلبی» از مجاهدین داشته باشند. همین زندانیان از بند
رسته خود میدانند که در دیدگاه مجاهدین اگر ده سال دیگر هم در زندانهای
قرونوسطایی خمینی میماندند، مادامی که به ارتش آزادیبخش و یا مناسبات
سازمان مجاهدین نپیوستهاند آن دوران زندان و شکنجهها، جز «بدهکاری
ایدئولوژیکشان» به رهبری عقیدتی هیچ ارزش و شأنی نداشته و ندارد و مارک
اهدایی خیانت و وادادگی را باید با دل و جان پذیرا شوند. اما دنیای سیاست
مملو از بده و بستان میباشد ، مجاهدین باید میدانستند
ضربالمثلی داریم که میگوید: «هرچیز که خوار آید، یک روز به کار آید».
لذا هرچند که این زندانیان از بندرسته تا پیش از این دو استعفا به دلایلی
که ذکر شد از نظر مجاهدین خوار و خفیف و حقیر شمرده میشدند اما «یک روز
به کار» آمدند تا در چنین موقعیتی بر حسب نیاز در بیانیهای شاخشان کنند.
البته همین که مجاهدین در بیانیهی تفصیلی با یک عقبنشینی ایدئولوژیک –
سیاسی از این زندانیان سیاسی سابق، اعاده حیثیت کردهاند، جای شکر گزاری
دارد.
بیانیه تفصیلی منشاء و سرچشمهی استعفا را چگونه ارزیابی میکند؟
بیانیه تفصیلی در بند بند آن بطرق مختلف به مخاطبین چنین
القاء میکند که منشاء استعفای کریم قصیم و محمدرضا روحانی در وزارت
اطلاعات آخوندی میباشد و آخوند مصلحی تعزیهگردان آن بوده است.
بند ۸ بیانیه شورا "در اثر چنگانداختن
گشتاپوی آخوندی ... بر اعضای شورا یک مصوبه به اتفاق آرا (از جمله با تأکید
و امضای قصیم و روحانی) تصویب کرد". این یعنی القای ناصادقانه و
غیراخلاقی این دو استعفا به اخراج ها و استعفاهایی که در گذشته به وقوع
پیوسته و همکاری بعضی از آنها با وزارت اطلاعات آخوندی چرا که این بند از
بیانیه، هیچ ارتباطی با گذشته و حال این آقایان (قصیم و روحانی) و محتوا و
دلایل استعفای آنها ندارد و برای لکهدار و مخدوش کردن چهرهی این دو
بکار برده شده است. طوری هم قید میکنند که مصوبه «از جمله با تأیید و
امضای قصیم و روحانی به تصویب رسیده» که انگار این دو شخصیت در چنگ گشتاپوی
آخوندی گرفتار آمدهاند و به همین دلیل مجبور به استعفا شدهاند. القایی
بدور از پرنسیبهای مبارزاتی که القا کنندگانش دائم قلاب به دست در جستجوی
آخوند مصلحی و وزارت جهنمیاش هستند تا قلاب خود را به عبای این آخوند
جنایتکار آویزان کنند.
بیانیه تفضیلی بر همین منوال برای پیدا کردن ریشهها و
دلایل «توطئه» به سناریوسازی می پردازند و در بند ۳۱ خطاب به قصیم و
روحانی مینویسد:
«آیا ریش گرویی در کار است؟ یا معامله سیاسی صورت گرفته
است؟ آیا سناریو در تمامیت آن از جای دیگری هدایت میشود؟ آینده میتواند
پاسخ بسیاری از سؤالات را روشن کند.»
در واقع بیانیه تفصیلی با طرح سؤالات موذیانه، زیرکانه
آینده را روشن کرده است و چون تنها به قاضی رفته است بطور حتمراضی هم
بازخواهد گشت. آیا شرم آور نیست اعضایی را که سالیان طولانی در کنار شما
مبارزه و فعالیت کردهند، از مسئولین کمیسیونهای شورای ملی مقاومت
بودهاند و کوچکترین اثر و نقطهی سیاه و شکبرانگیزی تا مقطع استعفایشان
به اعتراف بیانیه که تصریح میکند غافلگیرانه بوده است در رفتار، گفتار و
کردارشان دیده نشده است و سربزنگاه از حقوق و مطالبات مجاهدین به ویژه
ساکنان اشرف و لیبرتی حمایت و دفاع جانانه کردهاند و به سهم خودشان به
لحاظ عاطفی و انسانی و سیاسی سنگ تمام گذاشتهاند، یک دفعه خوابنما
شدهاند و فیلشان هوای آخوند مصلحی و وزارت اطلاعات تبهکارش میکند و ریش
در گرو ارگانهای سرکوب میگذارند تا معامله سیاسی صورت بگیرد. خود گویی و
خود خندی. بدون تردید اگر تهیه کنندگان فیلمهای سینمایی از وجود این
بیانیهنویسان خبردار شوند برای سناریو نویسی به سراغشان خواهند آمد. اصلا
نام آوردن و نقل قولها و چاپ اسناد متعدد از مزدوران و اعضای سابق مجاهدین
و شورا که به خدمت وزارت اطلاعات درآمدهاند، چه ربطی به استعفای این
آقایان دارد؟ آیا این مزدوران بخدمت درآمده همچون قصیم و روحانی از نفی
سرنگونی تمامیت نظام ضدانسانی جمهوری اسلامی گفته و نوشتهاند؟
البته همین آینده اطلاعاتی- امنیتی را ۱۶ سال پیش برای
دکتر هدایتالله متین دفتری پیشبینی کردید و تا آنجا پیش رفتید که با
صدور اطلاعیهای تلاش کردید با چسباندن و ارتباط دادن دکتر متیندفتری به
مزدور اجارهای، علیرضا نوریزاده، او را که مسئول کمیسیون قضایی شورا بود
بیاعتبارکنید. اما آقای متیندفتری با ایستادگی بر مواضع اصولی و نفی
تمامیت نظام آخوندی و صدور یک جوابیه به شورای ملی مقاومت، تهمتزنندگان را
وادار به عقب نشینی و «بور شدن» کرد.
میوه چینی
بیانیه تفصیلی شورا مملو از نقلقولها و کدهایی از کریم قصیم
و محمدرضا روحانی میباشد که قبل از استعفا نوشته یا گفتهاند. بیانیه
نویسان قصد دارند که چنین القاء و ثابت کنند که این آقایان در گذشته تمامی
خطوط و عملکردهای شورا و مجاهدین را تأیید و تصویب کردهاند.
هرچند افراد و گروههای بیرون از شورای ملی مقاومت از جمله
نگارنده از مباحث خاص و عام درونی شورا اطلاع نداشته و ندارند اما بنا بر
تجاربی که از جنبشها موجود است، در کنار تعریف، تمجید و تجلیل از شورا و
مجاهدین، بدون تردید اختلاف نظر و مباحثی هم آقایان قصیم و روحانی با
مجاهدین داشتهاند. چه بسا اکثر اعضای شورا در جریان این اختلاف نظرها
نبوده و نباشند چه رسد به هواداران و عموم مردم.
وجود اختلاف در شورای ملی مقاومت مانند هر جبهه و جنبشی
کاملاً طبیعی میباشد و نشانهی ضعف و کمبود نمیباشد. بنابر این آقایان
قصیم و روحانی بطور حتم با خطوط و دیدگاههای سیاسی – استراتژیکی مجاهدین
زاویهها و اختلاف نظراتی داشتهاند و آن ها را مورد بحث و فحص قرار
دادهاند. حال که مجاهدین اکثر بندهای بیانیه تفصیلی را مزین به نقل
قولهای مختلف از این آقایان کردهاند تا صحت موضعگیری خود را به اثبات
برسانند چه خوب است با حذف موارد و نکات امنیتی، بحثها، انتقادات و نظرات و
پیشنهادهای کریم قصیم و محمدرضا روحانی را انتشار بیرونی دهند.
آیا عادلانه و منصفانه است که با بهرهبرداری سلسلهوار از
نقل قولها و سخنان و نوشتههای این آقایان به توجیه سیاست خود پرداخت اما
به اختلافات و نقاط افتراق که میرسد ازطرح نظرات آنان خودداری کرده و
سیاست «شتر دیدی ندیدی» را پیشه کرد؟
آیا دو شخص مستعفی، کادرهای انقلاب کردهی مجاهدین بودند و در
یگانگی کامل و بدون تناقض با مجاهدین قرار داشتند؟ اگر جواب منفی است و
وجود این آقایان برای پز دادن جهت پلورالیسم سیاسی نبوده است عنایت
بفرمایید و از دبیرخانهی شورا بخواهید نظرات و دیدگاههای مورد اختلاف
قصیم و روحانی را منتشر کنند. انتشار بیرونی این مباحث از دو جهت روشنگر
خواهد بود.
یک، این که شورای ملی مقاومت و مجاهدین مدعی هستند که هیچ
گونه اختلاف نظر سیاسی و عمده با این آقایان تا پیش از طرح استعفا وجود
نداشته و «تنها دلیل طرح چنین موضوعی (اختلاف و استعفا) در ارگان وزارت
اطلاعات (ایران دیدهبان) میتواند «اطلاع پیشاپیش از استعفانامهی در
تقدیر باشد.» به بیان دیگر و صاف و ساده، قصیم و روحانی در صلح و صفا و
یگانگی کامل و بدون تناقض با مجاهدین بودهاند و وزارت اطلاعات آخوندی
آنها را (گیریم غیر مستقیم) قلقلک داد و به استعفا کشاند.
دیگر این که شورا و مجاهدین دربیانیه از «عذاب، ناتوانی،
بریدگی، ریش گروگذاشتن و ...» کریم قصیم و محمدرضا روحانی نوشتهاند؛
بجاست این آقایان با رعایت نکات امنیتی، اختلاف نظرات خود با مجاهدین و
شورا را در معرض دید عموم قرار دهند. با این عمل مشخص میشود که اولاً
استعفا غیر مترقبه نبوده است؛ ثانیاً استعفا نتیجه و ماحصل انبوهی بحث،
نشست و تماس و گفتگو در مقاطع و سرفصلهای گوناگون میباشد.
ثالثاً برخلاف تحلیل بیانیه تفصیلی که مدعی است «عذاب کشیدن
در تعهدات و التزاماتی را که خود پذیرفته دیگر طاقت و توان پایبندی به آن
را ندارند»، استعفا میتواند نتیجهی عدم پاسخگویی به سؤالات و مباحث دو
شخص مستعفی و یا سمبل کردن و نپرداختن به اختلاف نظرات باشد. عدم پاسخگویی و
شانه خالی کردن از تعهدات یک اتحاد سیاسی میتواند باعث عذاب و سمبادهی
روح این آقایان (قصیم و روحانی) شده باشد و در حالی که طاقت و توانشان در
مبارزه بر علیه رژیم ضدبشری افزایش یابد در مقابل بیتوجهی مجاهدین به
نظرات و اختلافات کاسهی صبرشان به سر آید و عطای اتحاد صوری را به لقای
اضطرار وجدانی و اخلاقی و مبارزاتی ببخشایند. چه بسا با همین دید و منطق
بوده که کریم قصیم و روحانی، با شورای ملی مقاومت، صمیمانه صادقانه و
خالصانه خداحافظ و روبوسی کردند.
اصلی ترین علت عصبانیت ناشی از استعفا چیست؟
بیانیه تفصیلی در بندهای ۴ و ۳۲ مینویسد: «بدیهی است که
شورا در مورد کسانی که بدون هیاهو استعفا دادند تا وقتی از جانب آنها حرفی
و تهمتی زده نشده هچنان سکوت خواهد کرد، اگر کسی به آنها (اساسنامه و
آییننامه و مصوبات شورا) التزام ندارد باید همین «عذاب» کشیدن از تعهدات و
التزاماتی را که خود پذیرفته و دیگر طاقت و توان پایبندی
به آنها را ندارد صادقانه بگوید و به راه خود برود.» جان کلام در همین دو
نقل قول میباشد. آیا اگر کسی استعفا داد و حرفی زد و در متن استعفا نقاط
وحدت و تضادش با شورا را مطرح کرد و در همین حال پایبندی به اصلیترین
مصوبهی شورا که همانا التزام و تعهد عملی و قلبی به سرنگونی تام و تمام
نظام ولایت فقیه میباشد ابراز کرد، آیا شورا و مجاهدین باز هم سکوت خواهند
کرد؟ وانگهی «بدون هیاهو استعفا بدهند» دیگر چه صیغهای میباشد؟ آیا
ایدهآل شما این است که این آقایان مستعفی بدون ابراز عقیده و دلایل
استعفایشان بعد از سالها مبارزه و تلاش در راه آزادی ایران زمین بگویند
نخود نخود هرکه رود خانهی خود؟ یا اگر بصورت مختصر دلایل استعفایشان را
گفتند، شما هیاهو راه میاندازید که آهای ایهاالناس اینان «خیانت و شناعت»
کردهاند؟! آیا اگر قصیم و روحانی برخلاف نظر و طینتشان در استعفانامه
مینوشتند «دیگر طاقت و توان» نداریم شما آنها را رفیق نیمه راه و
«بریده» خطاب نمیکردید؟
آیا سناریوی ایدهال در ارتباط با این دو مستعفی برای شما
این بود که آنان در شورای ملی مقاومت میماندند و به بحث و فصح ادامه
میدادند تا در یک نقطه شما «حکم اخراج» را تحویل آنان میدادید؟ آیا این
همه جار و جنحال که بعد از این دو استعفا ایجاد کردید به این علت بود که
مرغها از قفس پریدند بدون این که «اخراج» شوند؟ و به همین علت میباشد که
سایتهای شما یک خط در میان، مقاله پشت مقاله بر علیه این دو انسان شریف
درج میکنند؟
اینجاست که یک پیشنهاد ساده به آقایان قصیم و روحانی
میکنم و آن این که چنانچه مایل هستید و توان و طاقت توپباران تبلیغاتی –
امنیتی – اطلاعاتی متحدین سابق را ندارید و از این همه هیاهوی کرکننده
کلافه شدهاید، قدم رنجه فرمایید به دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
مراجعه فرمایید و طی چندین روز متوالی نقطه نظرات، عقاید و اختلافات خود را
با این جبههی سیاسی در میان بگذارید و درپایان، باور بفرمایید با دریافت
«حکم اخراج» از دبیرخانه مربوطه، آسایش و آرامش از دست رفته را باز خواهید
یافت و هم این که اهالی ۵۳۴ نفره و تعدادی نویسنده و قلمزن را شاد و خندان
و راضی خواهید کرد. تا نظر آقایان قصیم و روحانی چه باشد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر