فقـر ِاستـدلال از مسئله ای مُهم ...! پاسخی به ابراهیم جهانگیری!
پویان انصاری
طبق
معمول همیشگـی، اینترنت گـردی می کـردم که نوشته ای از آقای ابراهیم
جهانگیری تحت عنـوان "من ایرانی نیستم" در سایت "گویا" نظرم را جلب کرد!
بارها
دراین مورد مشخص "مسئله ملی" مقالاتی نوشته شده است که در هر حال،
خـوانـدن آنهـا، برای بنده، خالی از آگاهی و چیزی جُـز یاد گرفتن، نبوده
است.
ولی
باور کنید مقاله آقای ابراهیم جهانگیری، در استـدلال برای اثبات نظراتش در
مقایسه با مقالات اکثـر کسانی که دراین مورد مشخص اعم از دوستان کـُرد،
آذری، عـرب، نوشته اند حکایت از فقـر ِ درک، منطق و استدلال ایشان در دفاع
از کـُرد بودن خود، بوده است که همین امر باعث شد هرچند، برخلاف میل ام،
پاسخی اجمالی و پراکنده به ایشـان بدهم (با وجود اینکه در نوشتن موضوعات
گوناگون، درسایت های اینترنتی فعال هستم ولی هرگز، در این مورد مشخص، به
دلائل شرایط خاص ِ سرزمین مان، ننوشته ام)
ایشان درهمان خط اول مقاله، ضعف استدلال خود راکه بازتاب اش نتیجه گیری غیر منطقی فاحش است، بنمایش می گذارد چرا که می نویسند":
در
طول تاریخ معاصر، حکومت مرکزی اعم از سلطنتی و اسلامی و غیرە چە گلی بر سر
ما کردها زدەاند؟ آیا کردها غیر از زندان و شکنجە و اعدام خاطرەای دیگری
از این سیستمها و رژیمهای ستمگر در ذهنشان باقیست؟حال چگونە من بە عنوان یک
کردباید احساس ایرانی بودن کردە و تازە با افتخار نیز ازآن یاد کنم؟! از
ایرانی بودن هیچ خیری ندیدە و ایرانی بودن نیز برای من هیچ افتخاری نیست (
پایان جمله)
پـُرسیدنی
است آیا انسان هایی که در آن سـرزمیـن، نه کـُرد هستند نه آذری و نه عـرب،
حکومت های دیکتاتوری، چه گِـلی بر سرآنها ریخته اند ( گـُل پیش کش) جـُز
زندان، شکنجه و اعدام ...
از
این رو اگر "منطق" شما را بپذیریم، یک شیرازی یا اصفهانی و غیره، که از
ایـرانـی بودن خود هیـچ خیـری ندیده اند و نباید افتخاری هم به آن به کنند و
باز طبق "منطق" شما بگویند "من ایرانی نیستم"!؟
آقای
جهانگیری، چرا جای دور برویم، در شرایط کنونی، می توانید لطف کنید و یک
جای ایران را (نه دو جا) را به مـا نشان بدهید که از نظر اقتصادی در شرایط
شکوفایی، قرار گرفته باشد!!!؟؟؟
آیـا
مثلأ تهران ("پایتخت" هم هست!) که فقـر و فلاکت، شکنجه، اعـدام، فحشاء،
اعتیـاد و بچه های خیابانی- کارتونی، درآن بیداد می کند، از بـرتـری خاصی
نسبت به سایر شهرهای ایران برخوردار است که می نویسید":
....
اقتصاد و شکوفایی اقتصادی در این منطقه محروم به خواب و خیالی پیش
نمیماند. از نظر اقتصادی کردستان را در بدترین شرایط ممکن...."
واقعـأ این چه استدلال هایی است که برای ایرانی نبودن خود، قلم زده اید !؟
باور
کنیـد پاسخ من به این خاطـر نیست که کُُـردهـا و غیـره حـق دارند یا
ندارند، بلکه نـوع دفـاع شما که متاسفانه باعث ِ نتیجه گیـری بسیار نارل از
این موضوع مُهـم و اساسی می باشد.
یکی دیگر از استدلال های شما که دنباله همان فقـر ... را دارا می باشد این است که نوشته اید":
چند
سال پیش و زمانی کە من هنوز در داخل و در کردستان و زیر سلطە حکومت اسلامی
زندگی میکردم و مسابقات بین المللی فوتبال،جام جهانی یا المپیک برگزار
میشد من کسی را نمیدیدم کە از پیروزی تیم فوتبال ایران اظهار خوشحالی کند و
بر عکس در صورت باخت تیم ملی بە هر کشوری شادی و خوشحالی را در چهرە مردم
بە طور آشکار میتوانست دید. این نمونە بسیار کوچکی بود و گرنە نمونەهای
بسیار دیگری در این مورد وجود دارد کە درستی این موضوع را ثابت کردە کە نە
من و نە بیشتر مردم کردستان هیچگونە احساسی نسبت بە ایران و ایرانی بودن
نداشتەو نداریم .(پایان جمله)
آقای
محتـرم، بنـده هم که همشهـری شما نیستم و آذری و عرب هم نیستـم و در یـک
گوشه ای از ایـن جهـان هستـی نـابـرابـر، بر خلاف میل خود هم، بدنیا آمدم
که نام اش ایـران است باید عرض کنم من هم از پیروزی تیم جمهوری اسلامی، به
دلائلی(که توضیح آن در این نوشته کوتاه نمی گُنجد)، نـه خوشحال می شوم و
نـه احساسی به من دست می دهد در مقابل، افسوس هم می خورم.
از
این منظر و طبق درک و استدلال های شما، بنده که نه کـُردم و نه آذری و
عرب، باید دال بر این باشد که هیچگونه احساسی نسبت به ایران و ایرانی بودن
نداشته باشم!!! و بگویم "من ایرانی نیستم"
کلام
آخر اینکه، در حکومت جمهوری اسلامی در ایـران ِ نفرین شده از زمین و
آسمان، هر انسان آزادیخواه و حتی آدم هایی که فقط در آنجـا، حـق ِ نفس
کشیـدن داشته باشند! حال به هر دلیلی گیـر آنها بیافتند، بـر حسب اینکـه،
طـرف اهـل کدام شهـر است، مثلأ کـُرد، عـرب، آذری، بلوچی، شیـرازی،
اصفهـانی، تهرانی، آبادانی و غیره، هستند، نـوع شکنجـه، زنـدان و اعـدام
کـردن را، عوض نمی کنند.
تـازیـانـه
ای که حتـی در زمینه های محتلف "زنـدگـی" روزمـره اجتماعـی، اقتصـادی و
سیـاسـی، بـر پیـکـر ِ کـُرد زده می شود بـاور کُـنید، همان تـازیـانـه
ایست که بـر پیـکـر ِ انسـان های سایـر نقـاط سـرزمیـن مـان، زده می شود و
هیـچ فـرقـی، بـا هم نـدارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر