بهروز سورن: نیمه شب نوشته های من - 7 - آیا آینده را میتوان پیش بینی کرد؟
این
سوالی است که با توجه به تحولات پرشتاب سیاسی و اقتصادی و با در نظر گرفتن
توان و امکانات کشورهای امپریالیستی به سختی میتوان بدان پاسخ داد. چنانچه
در گذشته اپوزیسیون کشورهای
دیکتاتور زده منتج از پروسه ای طولانی مدت در حوزه سرکوب شدگان بود و بمرور
زمان جایگاه سیاسی خود را بمثابه اپوزیسیون به مردم آن کشورها نشان میداد
و شهروندان آن خطه بر اثر تجربیات خود به آنها اعتماد می کردند اما امروزه
و با اراده این دول متمول و پر نفوذ اپوزیسیون ها ساخته می شوند. کافی است
تعدادی چهره سرشناس! و البته خودفروش سیاسی که همه جا میتوان یافت اعلام
آمادگی کنند و این امر متخقق خواهد شد. امکانات دریافت می کنند و آموزش می
بینند و ابزار کافی در اختیار آنها قرار داده می شود. این ابزار کافی را
میتوان بلحاظ مالی بررسی کرد که از بودجه تخصیص یافته دول سرچشمه می گیرد و
یا امکانات تبلیغی و انتشاری که شامل رادیو ها و تلویزیونهای وابسته
هستند. طبیعی است که بازی سیاسی هم بنوعی با قواعد شطرنج قابل مقایسه است.
نیروهای حاشیه ای شاه و وزیر میبایستی در کنار آنها قرار گیرند تا صفحه
شطرنج چیده شود. این نیروها را نیز دول توانمند مالی بمرور زمان آماده کرده
اند و برای روز موعود در آب نمک خوابانده اند. اپوزیسیون سازی در لیبی و
سوریه و سایر نقاط نشاندهنده تقویت این سیستم جدید در ایجاد تغییرات سیاسی
است. در مورد ایران نیز نمونه هائی را سراغ داریم از نشست اولاف پالمه تا
کنفرانس واشنگتن و ....
لب
کلام اینکه با توجه به سیاست های جدید کشورهای غربی بر اساس داده های
کنونی به سختی میتوان آینده حتی کوتاه مدت را پیش بینی نمود. چنانچه روزی و
یا حتی امروز میگوئیم:
افق روشن است
خورشید از پس ابرها بیرون خواهد آمد
آینده از آن ماست
و.....
اما امروز با پارامترهای جهانی و موقعیت کشورها بخصوص در منطقه , دست یابی به این شعارها چندان تضمینی ندارد.
افق ممکن است روشن نباشد
معلوم نیست که حتما خورشید از پس ابرها بیرون بیاید
تضمینی نمیتوان داد آینده از آن آنها نباشد و ضرورتا از آن ما باشد.
اما یک چیز مسلم است که امید میرا نیست.
در
مواردی که گفتگو از استراتژی میشود قطعا پیش بینی حوادث و تغییرات با اما و
اگر های بسیاری همراه خواهد بود متناسب با توانائی ها و مختصات موجود و
عینی محیط و همچنین شرایط بین المللی و امکانات دول غربی و...
اما
چنانچه حوادث آتی در کوتاه مدت بررسی شود و از آنجائی که دولتمندان و قدر
قدرتان فرصت مکفی برای مهره چینی ندارند میتوان آنرا امکان پذیر دانست.
میتوان بر اساس توانائی های فکری و مسلح بودن به دانش سیاسی گفت که در طی
روزها و یا ماههای آینده میتواند این تحولات بوقوع بپیوندد.
این همان نکته است که میتواند راهنمای طیف چپ برای روبرو شدن با شرایط عاجل کنونی قرار بگیرد.
در
نوشته های پیشین اذعان داشتم که شرایط انفجاری است و تدبیری باید کرد.
امروز تظاهراتی با حضور دهها هزار تن در تهران اتفاق افتاده است. روندی که
به سهولت قابل پیش بینی بوده است. اما مختصات این تظاهرات کدام بودند؟
تظاهرات
از بازار شروع میشود و تا فردوسی حدودا ادامه مییابد. دهها هزار در این
تظاهرات شرکت می کنند و در گیری هائی نیز اتفاق می افتد و نیروهای امنیتی
رژیم تعدادی را دستگیر و روانه زندان می کنند.
شعارها چنین بوده اند:
سوریه را رها کن فکری به حال ما کن
دولت بی کفايت نميخوايم
انرژی هسته ای نميخوايم
انرژی هسته ای نميخوايم
نصر من الله و فتح قريب مرگ بر اين دولت مردم فريب
توپ تانک فشفشه دولت بايد جمع بشه
بازاری با غيرت حمايت حمايت
بازاری با غيرت حمايت حمايت
محمود خائن آواره گردی
الله و اکبر
محمود حیا کن سیاست رو رها کن
مرگ بر سوریه
مرگ بر دیکتاتور
بلحاظ
سیاسی و فرهنگ سیاسی میتوان این شعارها را در امتداد تمایلات سیاسی و
اقتصادی بازاریان تهران دانست که از روند سقوط ارزش پول کشورمان ناخشنود
هستند.
آیا پیوستن جنبش های دانشجوئی, کارگری و زنان به این اعتراضات گام پسین شرایط پر تحول کنونی خواهد بود؟
بهروز سورن
3.10.2012
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر