از یوسف کنعان تا اکبر گنجی
فربد رضانیا |
حضور دائمی آقای اکبر گنجی در رسانه های ماهواره ای و اینترنتی مانند بی بی سی و صدای آمریکا از ایشان چهره ای آشنا برای مردم ایران ساخته است. آوازه شهرت ایشان ازایران فراتر رفته و بسیاری از سیاستمداران غربی هم با ایشان حشر و نشر دارند و از محضر ایشان سود میبرند. رسالت آقای گنجی امروز دیگر تنها رستگاری مردم ایران نیست بلکه ایشان در پی خوشبختی و سعادت همه مردم دنیا هستند و برای مردم همه کشورها از سوریه و لبنان گرفته تا برمه وچین تا ایالات متحده و اسرائیل پیام حقوق بشر و نفی خشونت میفرستند. آوازه آقای گنجی و
موقعیت پیامبرگونه ایشان موجب شده است که گروهی به شک و تردید به موقعیت
امروز ایشان و سوابق دیروز ایشان نگاه کنند. در این نوشته سعی خواهد شد که
با مقایسه ای اجمالی بین شخصیتهای شناخته شده تاریخی و آقای گنجی جایگاه ویژه ایشان را به کسانی که در شک و تردید بسر میبرند نشان دهیم
یکم، شباهت با حضرت ابراهیم
بگذارید از اعتصاب غذای نامحدود آقای گنجی که هفتاد روز طول کشید شروع کنیم، گروهی از هموطنان باور نمی کردند و نمی کنند که ایشان اعتصاب غذا کرده باشد آن هم هفتاد روز. این دسته از هموطنان میگویند که اصلا شدنی نیست که کسی ٧٠ روز اعتصاب غذا بکند و کتاب و مانیفست هم بنویسد ، مصاحبه هم بکند و درنهایت هم فقط چند کیلو وزن کم کند. این هموطنان آقای گنجی را با بابی ساندز و سایراعضای ارتش آزادیبخش ایرلند که سال ١٩٨١ اعتصاب غذا کردند مقایسه میکنند و می گویند که بابی ساندز بعد از ٦٦ روز از دنیا رفت. فرانسیس هیوز بعد از ٥٩ روز مرد. ریموند مک کریش و پتسی اوهارا هردو بعد از ٦١ روز از دنیا رفتند. جو مک دانل بعد از ٦١ روز اعتصاب غذا از دنیا رفت و مارتین هرسون بعد از ٤٦ روز مرد. تازه مسئولین و مامورین زندان با هیچ کدام از این مرحومان بد رفتاری نمی کردند، زنجیر هم به دست و پایشان نمی بستند، از بازجویی و سلول انفرادی و شکنجه هم خبری نبود و تازه همه اعتصابیون قبل از اعتصاب غذا توسط دکتر معاینه شده بودند و سالم و سر حال بودند. در جواب این گروه باید گفت که این مقایسه از اساس اشتباه بوده و بندگان خاص خدا را نمیشود با چند تا ایرلندی تروریست مقایسه کرد. مقایسه آقای گنجی با حضرت ابراهیم بسیار گویاتر خواهد بود. حضرت ابراهیم در آتش نسوخت و آتش حتی به گلستان تبدیل شد در حالیکه همه کسانی که چه قبل و چه بعد از ابراهیم در آتش افتاده اند سوخته اند.، پس همانطور که ابراهیم سالم از آتش در میاید اکبر گنجی هم از هفتاد روز اعتصاب غذا سالم در میاید.
دوم شباهت به اصحاب کهف
ێک دسته دیگر از هموطنان ایراد میگیرند که چرا آقای گنجی و دوستان به سرکوب مردم و کشتار زندانیان در دهه شصت اعتراض نکردند و هنوز هم حاضر نیستند که برای روشن شدن حقایق آن دوران همکاری کنند. این دسته از هموطنان می توانند داستان اصحاب کهف را به خاطر بیاورند، همانطور که اصحاب کهف رفتند در یک غاری و سالهای سال خوابیدند آقای گنجی و اصحاب اصلاحات هم حدود سال ١٣٦٣ رفتند و خوابیدند و سالها بعد، حدود سال ٧٢ بیدار شدند و چون خواب بودند طبیعتا از سرکوب مردم و کشتار زندانیان خبر نداشتند و نه میتوانستند اعتراض بکنند و نه امروز اطلاعاتی دارند که افشا بکنند
سوم، شباهت به حضرت یوسف
گروه دیگری از هموطنان در مورد خروج آقای گنجی از ایران
و دریافت جوایز متعدد مادی و معنوی سوالاتی مطرح میکنند. دسته ای دیگر
میپرسند چگونه ممکن است یک نفر بدون تحصیلات عالی در طی چند سال به آنچنان
مرتبه ای برسد که در مورد همه علوم از فلسفه و تاریخ و جغرافی و اقتصاد و جامعه شناسی و غیره صاحب مقالات و کمالات بشود. برای رفع شک و تردید این دسته از هموطنان نگاهی تطبیقی به داستان حضرت یوسف مفید خواهد بود. برادران یوسف او را در سر راه کاروانهایی که به مصر میرفت گذاشتند و پیراهن پاره یوسف را به خون آغشته کردند (البته نه به خون خود یوسف) و گفتند که یوسف را گرگ خورد و پدر یوسف آنقدر گریه کرد که کور شد. اما بعد به خواست خدا کاروانی از راه رسید ویوسف سالم و سرحال به مصر رفت و مورد استقبال بزرگان مصر و علی الخصوص زلیخا قرار گرفت و به ثروت زیادی هم رسید . مدتی بعد هم برادران یوسف که او را در چاه انداخته بودند به مصر رفتند و به یوسف ملحق شدند. از خبر بدرفتاری با آقای گنجی در زندان و اعتصاب غذای ایشان هم همه، حتی جرج بوش و تونی بلر، اینقدر گریه کردند که نزدیک بود کور بشوند ولی به خواست خدا آقای گنجی از زندان درآمد و به آمریکا و مقابل سازمان ملل رفت و مورد استقبال خانم گوگوش هم قرار گرفت و جایزه پانصد هزار دلاری هم گرفت و مدتی بعد سایر برادران پاسدارسابق هم از ایران آمدند و در آمریکا به آقای گنجی ملحق شدند.
در ضمن حضرت یوسف هم تا قبل از رفتن به مصر تنها در بیابان به دنبال گوسفند دویده بود و تحصیلات عالی نداشت. ولی مدت کوتاهی بعد از رسیدن به مصر از آنجایی
که معلومات فراوانی در هواشناسی، روانشناسی، اقتصاد کشاورزی، مهندسی ساختن
سیلو وغیرو کسب کرده بود توانست خواب فرعون را تعبیر کند و کشور و مردم
مصر را نجات دهد و حتی مازاد تولید گندم مصر را به کشورهای همسایه صادر کند و مردم آن کشورها را هم نجات بدهد
این تنها مقایسه کوتاهی بود بین سرگذشت آقای گنجی و پیامبران قبل از ایشان. علاقمندان می توانند برای اطلاعات تطبیقی بیشتر و رفع شک و تردیدهای احتمالی به تاریخ پیامبران از جلد ١ تا ١٢٤٠٠٠مراجعه کنند
تنها یک نکته در سرگذشت آقای گنجی هست که قابل مقایسه و تطبیق با احوال پیشینیان نیست.
نکته از این قرار هست که همه پیامبران پیشین برای گرفتن پیام از غیب
و رساندنش به مردم سختی زیادی میکشیدند. یکی باید سر کوه میرفت و پیغام را
میگرفت، یکی باید در بیابان بالا و پائین میدوید، یکی در شکم نهنگ میرفت،
یکی باید با قوم لوط همسفره میشد و بعد که پیام را میگرفتند تازه باید سالها زحمت میکشیدند تا با هزار بدبختی پیام غیب را به مردم برسانند، ولی الان به شکرانه وجود اینترنت از رسیدن پیام غیبی به آقای گنجی تا پخش پیام از بی بی سی و رادیو فردا چند لحظه ای پیشتر طول نمی کشد
|
|
۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه
از یوسف کنعان تا اکبر گنجی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر