نگاهي به...

هر آنچه منتشر ميشود به قصد و هدف آگاهی رسانی و روشنگری است۰ ما حق "آزاد ی بيان" و" قلم" را جزء لاينفک مبارزه خود ميدانيم! ما را از بر چسب و افترا زدن باکی نيست! سلام به شهدای خلق! سلام به آزادی!

۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

مرداد: « از اروميه که گذشت، انزلی را دريابيد! »

مرداد: « از اروميه که گذشت، انزلی را دريابيد! »
اعتدال
تالاب انزلی از جمله زيباترين مناظر آبی گيلان تالاب انزلی است . اين تالاب محل تخم ريزی آبزيان و پناهگاه و مامن پرندگان بومی ومهاجر است . در داخل تالاب جزاير زيبايی وجود دارد و دو شهر زيبای انزلی و آبکنار در ساحل آن قرار دارند . تالاب انزلی با وسعت ۱۸۰ تا ۲۰۰ کيلومتر مربع حکم تصفيه خانه را برای رودخانه هايی دارد که به دريای خزر می ريزد . اين تالاب با بيش از ۱۰۰ گونه پرنده ۵۰ گونه ماهی صدها گونه موجودات گياهی اکوسيستم کم نظيری دارد . تالاب انزلی از سال ۱۳۵۴ جزو تالاب های بين المللی تحت حفاظت شد و مهمترين منبع تکثير و توليد ماهيان خاوياری و استخوانی دريای خزر است .

به گزارش پايگاه خبری تحليلی اعتدال ، پيشرفت فيزيکی طرح جامع ساماندهی و احيای تالاب بندرانزلي، کند است و در همين حال انباشت زباله و نابودی آن با سرعت به پيش می رود.

بنا بر اين گزارش دو سال پيش و در پی هشدار رسانه ها و کارشناسان محيط زيست مطالعات اجرايی پروژه‌های شش‌گانه طرح احيای تالاب بين‌المللی بندر انزلی در نشستی تخصصی باحضور مديرکل حفاظت محيط زيست استان گيلان، فرمانداران رشت و صومعه‌سرا، مديرکل دفتر فنی استانداری گيلان و کارشناسان دستگاه‌های اجرايی ذيربط در سالن اجتماعات فرمانداری بندرانزلی مورد بررسی قرار گرفت.

طرح ساماندهی و احيای تالاب انزلی از سال 89 با اعتبار اوليه 100 ميليارد ريال در قالب شش پروژه در شهرهای انزلي، رشت و صومعه‌سرا آغاز شد، اما سرعت اجرای طرح‌ها و پروژه‌های شش‌گانه طرح احيای تالاب انزلی روند مطلوبی ندارد و همچنان سايه نابودی اين ميراث محيط زيستی کشور را تهديد می کند.

مشکل مهم مرداب آلودگی روز افزون آب آن است. چرا که تقريبا فاضلاب تمام خانه های مسکونی و اغلب کارخانه ها و کارگاه های صنعتی واقع در اطراف مرداب به درون آن و يا به داخل رودخانه هايی که به مرداب می ريزند سرازير می شوند. طبق نظر موسسه ی استاندارد در صورتيکه مقدار آمونياک از ۵ % بيشتر و زباله ها و زوايد اين ناحيه به داخل مرداب ريخته شود ترديدی نيست که با آلوده شدن بيش از پيش آب های مرداب که محيط آن در گذشته به منزله بزرگترين زايشگاه و پرورش انواع ماهی فلس دار از جمله ماهی سفيد به شمار می رفت باقيمانده ی منابع آبزی مرداب هم در معرض خطر انهدام قطعی قرار خواهد گرفت.
وضعيت چنان نگران کننده است که نه تنها چندين سال است که نام تالاب انزلی در سياهه ی سرخ تالاب های در خطر نابودی قرار گرفته است بلکه بيم آن می رود اين تالاب به زودی از سياهه ی ۱۰ تالاب ممتاز کنوانسيون جهانی رامسر هم خارج شود. در تاييد اين گفته کافی است به ياد آوريم که در طول ۱۰ سال گذشته دست کم سه مورد از مرگ دسته جمعی ماهيان تالابی در اين زيستگاه بی بديل گزارش شده است رخدادی که آشکارا شدت کاهش توان زيست پالايی و خود ترميمی بوم سازگان تالاب را نشان می دهد.

وضعيت اسف بار تالاب انزلی آن هم در يکی از معدود مناطق بسيار مستعد کشور از نظر اقليمی حجم بالای اندوخته های آبی و استعداد بی رقيب توان رطوبتی مطلوب گواهی آشکار بر لکنت های روز افزون حاکم بر مديريت سازمان حفاظت محيط زيست ايران و در حاشيه ماندن ۵۰ قانون اساسی است اصلی که به تصريح آشکار در آن بايد دولت از هر نوع فعاليتی که منجر به آلوده ساختن و تخريب محيط زيست بيانجامد جلوگيری کند. در صورتی که عملا تمامی محيط های آبی کشور و رودخانه های اصلی ايران تبديل به محلی برای انباشت پس آب و پسماند و فاضلاب شده است.

به نظر می رسد سازمان حفاظت از محيط زيست بايد هر چه سريع تر با طراحی تله های رسوب گير و اقدام به لايروبی بستر تالاب از بار اضافی آن در کوهتاترين زمان ممکن کاسته و آنگاه با توانمند سازی جوامع محلی و ملزم کردن واحدهای صنعتی و شهری و کشاورزی به تصفيه ی سامانه ی فاضلاب و پس آب و پسماند خود گامی موثر برای بازگشت حيات به انزلی بردارد.همچنين ارتقای عمليات آبخيزداری در بالادست حوضه های آبخيز و جلوگيری از قطع بی رويه ی درختان جنگلی می تواند به کاهش معنی دار نرخ فرسايش آبی و ورود رسوب به تالاب کمک کند.

سالهای گذشته و در صفحات رسانه ها پر بود از هشدار کارشناسان به دولت برای نجات درياچه اروميه. اما اهمال و کم کاری مسئولين امر مرگ نسبی اين درياچه را رقم زد. اکنون نيز با عملکردی که از دولت فعلی ديده ايم ، بايد بنويسم که آری تالاب انزلی نيز ميميرد ، اين هياهوی رسانه ای نيست ! کار استکبار جهانی هم نيست ؛ اين را وقتی که سرشار از لذت در آبراهه هايش قايقرانی و از شوق همگان را به تماشا می خوانی به چشم می بينی و از اندوهی سنگين پر می شوی.

به راستی چرا بايد اين همه زيبايی زير هزاران خروار لجن مدفون شود. تماشای مرداب با اين گمان به مثال تماشای عروس شادابی می ماند که در کفن پيچيده و برای هميشه در بستر مرگ می خوابد و گورکنان بيل ميزنند و خاک بر رخسار زيبايش می پاشند و با چنين خيالی هنگامی که از مرداب باز می گردی حس می کنی که تشييع جنازه ی عزيز ترين کسانت را ديده ای.

26 مرداد 1391

هیچ نظری موجود نیست: