مهر 1392
چندی پیش محسنی اژهای سخنگوی قوهی قضاییه در پاسخ به سوال خبرنگاری در رابطه با آرش صادقی گفته بود:
«در سال ۸۹ فردی با این نام دستگیر شده و به یک سال حبس محکوم شده است که بعد از سپری کردن محکومیت آزاد شده است، ولی اگر تشابه اسمی هم بوده است چنین فردی در سال ۹۱ و ۹۲ در زندان اوین وجود نداشته است.»
متن زیر صحبتهای پدر آرش صادقی در مورد این موضعگیری آقای محسنی اژهای است که نسخهای از آن به دست ما رسیده و منتشر میگردد. لازم به توضیح است که آرش صادقی طبق گزارشات پیشین ما به قرار وثیقه آزاد گردیده است(بخوانید: «آرش صادقی با قرار وثیقه آزاد شده است»):
«قرار بود بعد از مصاحبهی آقای اژهای نامهای را خطاب به ایشان بنویسم ولی به درخواست یکی از اعضای خانواده یک عزیز زندانی که دوست آرش هم بوده، چند روزی دست نگه داشتم و به همت این دوست خوب توانستم تعدادی از مطالبی که در سطح فضای مجازی مطرح شده بود را نیز بخوانم. صرفا متأسف شدم چون تعدادی از این نوشتهها را متأسفانه چیزی جز حب و بغض شخصی ندیدم.
این روزها هم خواهد گذشت ولی آیا آبروی رفته ما نیز باز خواهد گشت؟ این دوستان حتی ساعاتی درنگ نکردند تا ببینند حداقل موضع خانوادهی آرش در قبال این موضوع و سخنرانی چیست و چگونه میباشد؟ احتمالا در نامهای جداگانه پاسخ این دوستان را هم خواهم داد.اول اینکه بنده صحبتهای آقای اژهای را بطور کامل رد میکنم و پیرو سخنان ایشان چند سئوال را از دستگاه قضا و افکار عمومی دارم که در چند بند مطرح میکنم و امیدوارم پاسخ آنها را نیز بگیرم.
1-فرموده بودید نامبرده زندانی آرش صادقی در سال 89 بازداشت و در سال 90 نیز حکمش به اتمام رسیده است. آیا این گزارش سرتاسر غلط نشان از دستپاچگی و تکذیب هرچه زودتر و شانهخالیکردن شما و دستگاه تحت امرتان از زیر بار مسئولیت نبوده. آرش به گواه پرونده کلاسه 89/87706ط د اولین بار در 18 تیر ماه 1388 بازداشت شده و به بند دو-الف سپاه منقل شده که بعد از 90 روز با قرار وثیقه از زندان آزاد میشود.
آرش برای دومین بار و یک روز قبل(5 دی 1388) از وقایع عاشورای 1388 و اینبار مقابل درب منزل پدری بازداشت شده و به زندان اوین منتقل میشود که آزادی مجدد آرش به گواه همین پرونده و با قرار وثیقه و به تاریخ 22/12/88 بوده و تنها 5روز بعد باز هم به گواه همین پرونده و نه شخص بنده(27/12/88) آرش بازداشت و به بند 209 و بعد بند 240 زندان اوین منتقل میگردد و تا 15 مهر ماه 1389 که به مرخصی میآید در همین دو بند نگهداری میشود. و بعد حمله و فوت مادر نیز آرش به تاریخ احضاریهی اجرای احکام 30/8/89 و شماره 189/667 بهصورت غیر قانونی و در حالی که برای طی حکم رجوع نموده به بند 209 زندان اوین منقل میشود. و در تاریخ 23/9/90 آزاد شده است.
جناب آقای اژهای دقت بفرمایید به میزان بازداشت موقت و میزان حکمی که اعلام نمودهاید. این مدت بازداشت ها بهگواه پرونده کلاسه 89/87706ط د میباشد که کلیهی اتهامات در آن منظور گردیده است. به گواه همین پرونده شخص شما تقریباً چیزی بالغ بر 397 روز بهجز آن یکسالی را که عنوان نمودید در مورد پرونده آرش نادیده گرفتهاید. دقت کنید به جمله خودتان: ‹یک نفر به این نام(آرش صادقی) در سال 1389 دستگیر و دوران محکومیت وی نیز در سال 1390 بهپایان رسیده است.› به گواه پرونده و بسیاری از زندانیان بند 209 و 240 و 350 آرش در سال 1388 بازداشت شده و در سال 1389 و 1390 نیز در زندان بوده است. چگونه به همین راحتی حضور یک زندانی را در زندان در سالهای 1388 و 1389 انکار میکنید؟ آرش در سال 1389 حکم بازداشت نداشته همانگونه که در بالا ذکر کردم هر سه بازداشت آرش به گواه پرونده، مربوط به سال 1388 بوده است و باز هم تأکید میکنم آرش اصلا در سال 1389 بازداشت نشده چون در آن سال باز هم به گواه پرونده در زندان بوده است. پس نمیتوانسته بازداشت شود!!! ای کاش کمی در پاسخ دادن به آن خبرنگار وقت میگذاشتید و خیلی ساده از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمیکردید. راستی نکند این پروندهها که گزارشش را ظابطانتان(وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه) و قاضی قوهی قضاییه تنظیم کردهاند را نیز تکذیب میکنید؟
2- دانشجوی زندانی آرش صادقی در 25 دی ماه 1390 هنگام عظیمت بر مزار مادر بازداشت شده و به بند 209 زندان اوین منتقل میشود. دستگاه قضا آیا بهکل بازداشت آرش در 25 دی ماه 1390 را تکذیب میکنید یا مدعی هستید که آرش در حال حاضر در بند 209 یا زندان اوین نمیباشد؟
3-در مورد تماس آرش در 30 دی ماه 1390 و اعلام حضورش در بند 209 چه پاسخی دارید؟ آیا این تماس را هم بهکل تکذ یب میکنید؟ آرش در این تماس خبر از حضور یک زندانی به نام ‹کوهیار گودرزی› که اتفاقاً تا ماهها، بازداشت و حضورش در زندان توسط دستگاه قضا تکذیب شده بود، داد. فکر میکنم دستگاه قضا به خوبی بیاد داشته باشد که در مورد کوهیار گودرزی گفته بود هیچ ارگانی او را بازداشت نکرده و حضورش در اوین را تکذیب نموده بودید و به آشنایان این زندانی اعلام کرده بودید بروند و منباب آدمربایی اعلام جرم کنند؛ چون کوهیار در زندان نیست. درحالیکه در همان تماس کوتاه، آرش شمارهی سلول کوهیار را هم اعلام کرده بود.
4-شش خرداد ماه 1391 – اولین ملاقات آرش با خانواده: آیا این ملاقات را هم تکذیب میکنید؟ این ملاقات خارج از عرف زمان ملاقات تنها پنج دقیقه بوده است.
5-هجده خرداد 91 – بازداشت پدربزرگ 80 سالهی آرش به جرم اطلاعرسانی درمورد وضعیت اسفبار حسین رونقی و رساندن خبر اعتصاب وی به آرش در ملاقات 6خرداد: آیا بازداشت پدربزرگ و ضرب و شتم و تحویل پیکر نیمه جانش را هم تکذیب میکنید؟ آیا آزار و اذیتها و تهدیدهای دائمی این پیرمرد 80 ساله بعد از این واقعه که منجر به کوچ اجباری این عزیز به یکی از شهرهای حوالی تهران شده را نیز تکذیب میکنید؟ واقعا وقاحت هم حدی دارد.
6-آیا ملاقات 25 آبان ماه 1391 که دومین و آخرین ملاقات آرش تا به امروز بوده را نیز تکذیب میکنید؟ اگر تکذیب میکنید، پس دلیل احضارهای متمادی تلفنی بنده به دادسرای اوین برای پاسخگویی در مورد پیام آرش از داخل زندان در آن روز چیست؟
7-جناب علیزاده طباطبایی از طرف خانواده مامور پیگیری آخرین وضعیت آرش میشود. چرا در مراجعه وکیل آرش آقای طباطبایی، و پرس و جوی ایشان در مورد آخرین وضعیت، حضور آرش را تکذیب نکردید و به ایشان گفته بودید ‹آرش زنده است.›
8- چرا دستگاه قضا بعد از ‹یکسال و نیم› اقدام به تکذیب حضور آرش در زندان نموده، و زودتر از اینها اقدام به تکذیب این موضوع نکرده بود…
9- -آیا آزار و اذیت و تهدید یکسال و نیمه من و خانوادهام را نیز تکذیب میکنید. فردی که در تمام این مدت خودش را کارشناس معرفی میکرد و هر بار هم که تماس میگرفت اقدام به تهدید من و خانوادهام میکرد و هر بار عنوان میکرد که شما تحت نظرید. بعد از هر مصاحبه یا گفتگوی کوتاهی با دوستان ِ آرش این فرد هم تماس میگرفت و اعلام میکرد که حق نداری کسی را ببینی یا با او صحبت کنی. بعد از هر مصاحبه حتماً باید صدای کریه این فرد یا افراد دیگری را که از آن طرف خط به من و خانوادهام ناسزا میگفتند را تحمل میکردم. نمیدانم به درگاه خداوند چه گناهی کردهام که مستحق چنین روزهایی شده ام؛ نمیدانم…
10-آیا عجیب نیست مجموعه امنیتی که در فضای مجازی حتی عکسهای تولد بسیاری از فعالین را رصد و در مواقع لزوم از آن بهره برداری سیاسی لازم را مینماید در این مدت از کنار مصاحبههای بنده بانشریهی گاردین، خانم فرشته قاضی و خانم مسیح علینژاد در مورد آرش به سادگی میگذرد؟ اگر دو اعتصاب آرش در این یکسال و نیمه صحت نداشته چرا در قبال آن سکوت کرده و آن را در بازده زمانی خود تکذیب نکردید؟ این موضوع اگر صحت داشت(عدم حضور آرش) مطمئنا سوژه خوبی برای نهاد های امنیتی(باشگاه خبرنگاران جوان و..) میبود تا سوژهای نو بیابند. آیا از دستگاه اطلاعاتی که مدعی است که همه چیز را زیرنظر دارد چنین اهمالی عجیب نیست؟
11- دستگاه قضا! اگر صحبتهای جناب اژهای صحت دارد پس بنده در این مدت نشر اکاذیب کردهام. از همینجا اعلام میکنم حتی اگر یک خبر فقط یک خبر در این مدت، در مورد وضعیت آرش کذب یا دروغ بیان نمودهام بنده را نیز به جرم نشر اکاذیب بازداشت کرده و به زندان بیاندازید. در پایان این نامه یک سئوال هم از آنهایی که این روزها بعد از صحبتهای آقای اژهای ما را مورد هجمه قرار میدهند دارم. کسانی که امروز با آقای اژهای همصدا شدهاند آیا سایر ادعاهای او را نیز همینگونه میپذیرند؟ ادعای ایشان در مورد سلامت انتخابات 88، کذب دانستن شکنجه و تجاوز در زندان کهریزک و کذب دانستن سخنان آقای کروبی در مورد فجایع اسفبار کهریزک. آیا ادعاهای ایشان مبنی بر کشتهسازی و کذبدانستن کشتهشدن تعداد زیادی از هموطنان در اعتراضات بعد از انتخابات و… را نیز مستند میدانید»
ویرایش متن توسط نامه ای به یک آزاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر