دوستان سابق! بخود آئید
اسماعیل وفا یغمایی
اسماعیل وفا یغمایی
به دلائل مختلف منجمله مشکل جسمی بر سر آن نبودم که چیزی بنویسم ولی نوشته های این چند روزه شماری از کسانی که اکثرا از جدا شدگان و بریدگان سالهای دوردست مجاهدینند،و در سودای دفاع از مجاهدین قلم میزنند (که البته حق دارند قلم بزنند) و هر چه میخواهند میگویند، (که البته حق ندارند ولی میگویند) مرا بر آن داشت چند خطی بنویسم.
تعارف را کنار بگذاریم! من نمیدانم برای چه سازمان مجاهدین چنانکه در رابطه با خود من و در پاسخ سئوال من پس از مدتها دو اطلاعیه توسط کمیسیونها صادر کرد و دو مطلب غلاظ و شداد و طولانی منجمله «شرافت به یغما رفته» را صادر نمود و بعد هم تبدیل به کتاب نمود و پخش نمود وارد میدان نمیشود تا چنانکه مدعی و خود میگوید محق است جوابی قابل قبول و دندان شکن به مخالفان بدهد؟
از این خبری نیست! اما چند ماه است به نظر من از سر استیصال ارتشی کوچک و فعال از افراد دور و بر خود که اکثریت نامداران آنها از اعضای جدا شده مجاهدین هستند و یا با نام مستعار مینویسند زمین و زمان را زیر ضرب گرفته و گاه با زشت ترین و موهن ترین کلمات کوشش میکنند در مقابل مخالفان سد ایجاد کنند، صدایشان را خفه کنند، مزدور و رژیمی و اطلاعاتی شان بنامند و دهانها و قلمها شان را گل بگیرند. اگر باور کنند دوستانه و البته مخالفانه میخواهم بگویم ، آقایان! خانمها ! نمی توانید و اگر شدنی باشد شما کسانی نیستید که بتوانید این کار را جلو ببرید زیرا نه مشکل و علت اصلی را میشناسید و نه حتی از روی ایمان و یقین دفاع میکنید .
میخواهم بگویم فارغ از ترهات و پرونده سازیها و تهمت و توهینهای بی ارزش و مضحک، تمام این هیاهوها و داد و فریادها،که در پایه نشان ناتوانی و عجز شما در مقابله با پایه و اساس مشکل است، این نوع کوششها شما را از یک چیز غافل میکند و آن هم این است که:
بطور واقعی، مشکلی وجود داشته و مشکلی وجود دارد که موجب شده است افرادی سابقا مجاهد، یا رزمنده یا شورائی، که به سودای آزادی مردمشان تقریبا تمام عمر بدرد بخور خود را صرف مبارزه با حکومت جلادان نموده اند، در واکنشی بسیار دردناک،که شما دردناکی آنرا اساسا نمی فهمید، یا عطای همراهی با مجاهدین و شورا را به لقایش بخشیده و سر در پر کشند، و یا در صف معترضان و سپس در صف مخالفان قرار گیرند، اگر چه ارتش کوچک و ناتوان بریدگان مدافع کوشش میکنند تمام این مخالفان را در صف دشمنان و همراه با آن در صف مزدوران ملایان قرار دهند و نشان دهند مخالف و معترضی در رابطه با جنبش ظفر نمون وجود ندارد و طبق معمول سیاسی و ایدئولوژیک سی و پنجسال گذشته هرچه هست درخشش پیروزی پس از پیروزی است و بس.
فارغ از قباحت این کار و اینکه دست اندر کاران و قلمزنان حاشیه جدال، بدون توجه به وجود مشکل سیاسی، انگار دعوای سر دمداران دو هیئت سینه زنی دو محله است که باید از یکی از آنها حمایت کرد کاغذ سیاه میکنند، باید بگویم و باز هم تاکید کنم :
مشکل واقعی است ومطمئن باشید با این تلاشها کاری از پیش نمی برید. همچنین به روسای جنبشی که این حضرات در حول و حوش آنها به انجام وظیفه مشغولند باید بگویم دارید اشتباه میکنید مشکلی وجود دارد که این همه، معلول آن مشکل یا مشکلات و ناشی از وجود آن مشکل است و این مشکل در آینده در ابعاد بزرگتر و خانمانسوزتری خود را نشان خواهد داد که نه تنها این ارتش درمانده مدافعان کنونی بلکه خود شما نیز از پس آن بر نخواهید آمد و این ابعاد بزرگتر و خانمانسوزتر ناشی از عملکرد من و ما ، فلان اعضای مستعفی و معترض شورا، آن زندانی سیاسی سابق و یا رزمنده جدا شده از مجاهدین و ارتش آزادیبخش نیست بلکه ناشی از عملکرد خود شماست که نمی خواهید این اشکالات را که سالهاست دارد از درون می پوساند و می خوردتان ببینید و بجای تدبر و تامل بر روی مشکل و مساله(آنچه که دین و آئین و سنت فرهنگی و مذهبی شما بر آن تاکید میکند) بازهم کوشش میکنید ایرج مصداقی را مزدور و شکنجه گر معرفی کنید، مرا از هضم رابع وزارت اطلاعات گذشته بشناسید!
استعفای اخیر اعضای شورا را در قالب یک توطئه به تماشا بگذارید و بجای آنکه اندکی، حتی اندکی بخود باز گردید که شاید مشکلی در درون نیز وجود داشته باشد افرادی را بکار گیرید که نهایتا هیچ دردی از شما را حتی در درون تشکیلات درمان نخواهند کرد بلکه به دلیل هویتها و ماهیتهای واقعی خود در آینده مشکل آفرین خواهند بود. سئوال میکنم ایا در درون جنبشی که روزگاری سرسخت ترین و جدی ترین نیروی مخالف حکومت ملایان بود جدیتی باقی مانده که به این مساله فکر کند.
دوستان سابق! من از زبان خود میگویم ، امثال من در ابتدا معترض به کارکردهای شما و امروز در بسیاری موارد مخالف شمائیم و این حق ماست . ما هنوز هم میگوئیم که دشمن شما نیستیم ولی شما از آنجا که نه مخالف و نه معترض را به رسمیت نمی شناسید کوشش میکنید همه را به صفوف دشمنان، یعنی رژیم حاکم برانید که نه موفق شده اید و نه موفق خواهید شد.
هویت هر کس از نظر سیاسی چون پوست بدن او و چون قلبی است که درسینه او میتپد و نه شما و نه هیچکس دیگر آنهم در این دوران موفق نخواهد شد با آلوده کردن افراد به مدد تبلیغات دروغ او را به صف دشمنان مردم ایران براند. بخود آئید. باور کنید این راه و رسم نه ره به کعبه و حتی ترکستان بلکه فارغ از تخیلات شما راه به تلاشی و نابودی خواهد برد. شما اگر معترضان و مخالفان خود را دشمنان خود نمی دیدید بسیاری از پرده ها را میتوانستید از جلوی چشم خود کنار بزنید و خطر واقعی را ببینید و راه چاره ئی جدی بجوئید. قلمزنانی که بدون مسئولیت واقعی و بدون درک مشکلات، و در بهترین شکل خود از روی گرایشات عاطفی به مجاهدین تیغ تیز توهین و تهمت و تحقیر را با نوشته هائی اکثرا سست و بی پایه بر میکشند دوستان شما نیستند. شما خیلی زود این را تجربه خواهید کرد. صفوفی که جبرا در حال شکل گیریست و روز به روز پر رنگ تر میشود میتوانست اینگونه شکل نگیرد ولی وقتی بجای درک علت بر آمدن انتشار نامه مصداقی، بدون توجه به محتوا و نقد آن، و حتی رد آن، آنرا معلول وزارت اطلاعات میدانید و بجای درک علت استعفای اعضای شورا آنر معلول یک توطئه علیه خود میشناسید و بدوم توجه به نامه خود من و نکاتی که میتوانست تکانی ایجاد کند با تهمت و توهین و داد و فریاد کوشش میکنید با نامه (شرف بر باد رفته، که من به دلیل متاثر بودن از درماندگی شما عجالتا از انتشار جواب خود را باز داشتم) لاجرم باید شاهد جنگاوران کم مایه وغیر مومنی باشیم که با عرض معذرت به دنبال کنندگان حول و حوش ارتشها در لشکر کشیها بیشتر شبیه اند تا سواران مومن قلب و جناحین سپاه اصلی.
دوستان سابق به شما اطمینان میدهم مطمئنا اگر روزی کسی سر درآخور خونین حکومت آخوندی ببرد چه من باشم و چه مصداقی و چه اعضای مستعفی شورا افشا و رسوای واقعی خواهد شد اما اگر اینچنین نباشد نه این خیل ناتوان و رقت انگیز بلکه با نیروئی بسا بیشتر از این هم کار نه به رسوائی متهم شدگان بل به بی آبروئی و در مرداب فرو رفتن هر چه بیشتر خطا کاران و دروغگویان و تهمت زنندگان خواهد انجامید. باز هم تکرار میکنم، بخود آئید و مشکل را دریابید.
29 ژوئیه2013
اسماعیل وفا یغمائی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر