زمان
دانشجویی دوست همکلاسی داشتم که پدرش تاجر فولاد بود. ما در دانشگاه ملی
درس می خواندیم. روزی در امتحانات آخر سال وقتی او به طرف دانشگاه می آمد،
سر سه راهی تخت طاوس با اتومبیلی تصادف می کند. مقصر راننده اتومبیل دیگر
که خانمی بوده، چراغ قرمز را رد کرده بوده است. خلاصه پلیس راهنمایی می
رسد. دوست ما توضیح می دهد که اتفاق چگونه افتاده، اما آن خانم منکر تقصیر
خود می شود. افسر راهنمایی، حق را به خانم می دهد، گواهینامه دوست مرا می
گیرد و اتومبیل او را هم توقیف می کند. دوستم به افسر راهنمایی می گوید که
دانشجوست و در حال رفتن به جلسه امتحان بوده و اگر اتومبیلش در اختیارش
نباشد، به جلسه امتحان نخواهد رسید. افسر راهنمایی در پاسخ می گوید که «من
با همه دانشجو ها ضد هستم». ماشینت توقیف است». دوست همکلاس من اسم افسر را
از روی اتیکت نام که در آنزمان روی سینه یونیفرم پلیس و نظامیان نصب می
شد، به خاطر می سپارد.
شب ماجرا را به پدرش می گوید. معاون شهربانی کل کشور در
آن زمان، از دوستان پدرش بود. روز بعد پدرش به او می گوید که برود به
شهربانی کل کشور پیش معاون شهربانی (که پدرش با او صحبت کرده بود)
گواهینامه و اتومبیلش را به او تحویل خواهند داد. دوستم به دفتر معاون
شهربانی که اگر اشتباه نکنم در آن زمان سرلشکر بود ( بعدا در زمان انقلاب
در دولت نظامی ازهاری با درجه سپبهدی وزیر اطلاعات و جهانگردی بود و بعد از
سرنگونی رژیم شاه، اعدام شد) می رود. تیمسار معاونت شهربانی کل کشور،
دستور می دهد که افسر نامبرده هرجا هست به دفتر او مراجعه کند. افسر به
دفتر وارد می شود و پا بهم می کوبد و خبر دار می ایستد. دوستم می گفت تا
چشمش به من افتاد رنگش پرید. تیمسار از او می پرسد:«جناب سروان شما به
ایشان گفته اید که من با همه دانشجو ضد هستم». افسر شهربانی جواب می دهد:
«نه خیر تیمسار». تیمسار به او می گوید:« جناب سروان می دونید اگر آدم حرفی
را بزند و بعد بگوید من این حرف را نزدم ، یعنی "گه خوردم"».
افسر شهربانی که همانطور خبردار ایستاده بود، پاسخ می
دهد:«بله تیمسار». بعد معاون شهربانی به او دستور می دهد که فورا گواهینامه
و اتومبیل دوست مرا به او برگرداند. او هم یک «اطاعت تیمسار» می گوید و
دوستم من همراه او راه می افتد و گواهینامه و بعد اتومبیلش را تحویل می
گیرد. این خاطره را نقل کردم تا یاد آوری کنم آنهایی که با خود سری و
قلدرمنشی، حرفهایی در جلسات پشت در های بسته و دو از نظر خبرنگاران و رسانه
ها و در بی خبری مردم از آن می زنند، اما وقتی جلو دوربینها و در
«کنفرانسهای بین المللی» خود پرداخته، خود را طور دیگری نشان می دهند،
بدانند که به نظر من آن سرتیب شهربانی درست می گفت. اگر کسی یابو برش داشت
یا چشمها و گوشهای مردم را دور دید و حرفی زد و بعد با بزدلی یا با وقاحت
آن را حاشا کرد؛ معنایی چز آن که سرتیپ معاون شهربانی کل کشور در زمان شاه
گفته بود، ندارد یعنی معلوم شود غلطی کرده که نباید می کرده و رفتار و
گفتارش ناشایست بوده است. برای این که حرف و ادعایی، آن معنی را ندهد، به
ویژه برای کسی یا کسانی که ادعاهایشان در عرش نمی گنجد و خود را راهنما و
«آینده ساز» مردم می دانند، شایسته آن است که وقتی حرف به گوش «صاحبش رسید»
به جای انکار، اشتباه خود را بپذیرند و عذر خواهی بکنند.
این درست ترین کار ممکن در برابر آن خطایی است که مرتکب
شده اند. این امر می تواند کمک کند که مردم به آنان اعتماد بکنند، والا اگر
حاشا بکنند، اولا دلیل ندارد که صاحب حرف(که ممکن است به خاطر دامنه
حساسیت مساله، افکار عمومی و مردم باشند)، انکار آنان را قبول و باور
بکنند، در ثانی این روش بدون این که خودشان متوجه باشند، آنها را به آدمهای
مزوّر و دورویی تبدیل می کند که نخواهند توانست ارتباط و رابطه درستی با
مردم برقرار کنند و کم کم این ارعاب و قلدری و... در نهان، و بعد ادعاهای
چنین و چنان و خود را بزرگوار و بخشنده و... نمایاندن، و از طرف دیگر
اعتراضها و انتقادها و افشاگریها به رفتار آنان، خصوصا اگر طی سالیان دراز
از سوی افراد مختلف صورت بگیرد، آنها را در نظر مردم بی اعتبار و منفور، و
انزوای آنان را سنگین تر و سنگین تر خواهد کرد و مردم اعتنایی به آنان
نخواهند کرد. در نتیجه – همچنان که بارها تست شده و همگان شاهد بوده اند-
در سربزنگاهی که باید آنان نفوذ کلام و حمایتی را که مدعی اند در بین مردم
از آن برخوردارند، به جهانیان و کسانی که با هزینه های کلان آنها را در
«کنفرانسهای بین المللی» جمع می کنند نشان بدهند، «بور» خواهند شد، چون
همانطور که یاد آور شدم، همچنان که بارها تست شده(از جمله در آن شورش و
تظاهرات 18 تیر سال 78)،از پیامشان اثر و نشانی در جامعه دیده نخواهد شد و
به این ترتیب بی اعتباری و انزوایشان را «همگان» شاهد خواهند بود و این
البته بسیار به ضرر آنان و به سود دشمن است.
شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۲ - ۶ ژوئیه ۲۰۱۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر