کریم قصیم
پس
از ارتكاب جرم , يعني اعلام علني استعفاي كتبي و مستدل ِ من و آقاي روحاني
از شورا, بلافاصله موج واكنشهاي مرئي و نامرئي, ابتداء به صورت اعلام ضربه
شوك و ناباوري و آه و ناله و افسوس....بر سرما ريخت. ازايميل و نامه و
تلفن بگيريد تا يك سونامي كامنت هيجان زده فيسبوكي خطاب به من يا هردوي ما.
ناگهان اعضاء و افرادي از گروه وسيع فيسبوكي ام , كه تا آن زمان حتي يك خط
هم ازآنان نديده بودم, با اسامي و عكسهاي ناشناخته وارد ميدان شدند, يكي
ازيكي شوكه تر و«احساساتي تر»!
يكي قربان صدقه ما مي رفت كه برگرديم, ديگري هوشمندانه انذار مي داد از
تكرار آن حرفها پرهيز شود و دهانمان را آب بكشيم(اشاره مي كرد به گناهان
مندرج دراستعفاء ), سومي با ابراز نارحتي – كه حتي ازغذاخوردن هم افتاده –
اصرار داشت به كشور چتر و كلاه , منزل آنها رويم و در گوشه اي آسوده و گرم و
نرم , دوراز واقعه در دامن مطبوع ميهماني , كمي خستگي دركنيم و صبر كنيم
تا با «آنها» صحبت شود و امكان بازگشت فراهم شود!....يكي ازدوستان نزديك
مجاهدين نيز با لطف زبان و استاد استاد گفتن بيش از حدّ ما را خجالت مي
داد. با اظهار احترام و محبت اصرار داشت:
«شما بزرگواران طبیعتا چنین تصمیم گیری برایتان ساده نبوده است چرا که
تاثیر آن را برای شرایط کنونی میتوانید متوجه شوید. اما باز هم از شما
درخواست میکنم صبر داشته باشيد.. .. بهر روی شما بزرگوار و آقای روحانی
عزیز را بنده بسیار عزیز میشمارم و همانگونه که قبلا هم گفتم چشم امید آن
دارم که در روزهای آینده شورا بتواند به یک جمعبندی برسد و با شما عزیزان
به یک راه حل واسط برسد ....»
البته
ترديد ندارم كه شماري از خانمها و آقايان به راستي از رفتن ما دلگير و
ناراحت بودند. تلاش مي كردند مگر آب رفته به جوي بازگردد. اين جانب هم با
روي خوش , سپاسگزاري و اندكي توضيح مسائل ...سعي داشتم ناراحتي و هيجانات
شخصي آنها كاهش يابد و اندكي آرام گيرند.... تا آن نشست 17 ام خرداد انجام
شد و كوه 500 نفره يك موش آلوده زاييد و به جاي پاسخ و شرح و بسطي در جواب
متن استعفا و آنهمه نكات مطروحه, ناگهان يك «توطئه» كشف شد و ما همراهان 32
سال آزگار با جوانمردي تمام به « شناعت و شقاوت و خيانت» متهم شديم!....
پس
از اطلاع از مفاد بيانيه شورا و آن لشگركشي و فحاشي و وقاحت پارانوئيك ,
دلشكسته به برخي ايميلها و ناصحان چند سطري نوشتم. مثلاً به همان جناب كه
معجزه اي را قريب الوقوع مي ديد و ضمن توصيه به صبر و حوصله بشارت نيك مي
داد نوشتم:
«
آقاي ... گرامي, آيا شما منتظر همچو بيانيه اي بوديد كه ما را به صبر و
حوصله دعوت مي كرديد؟ خودتان با وجدانتان خلوت كنيد , ... آيا مرداني را در
سن و سال و با اين سابقه مبارزاتي بايد با لشگركشي مورد اتهام و .... قرار
داد؟ من در نهايت آرامش روحي و صداقت قلبي اين چند سطر را خطاب به شما مي
نويسم زيرا پيوسته محترمانه با اين جانب سخن گفته ايد. اما اگر شما هم
ناگهان به همان لجن پراكنيها معتقديد, لطفا خودتان از گروه فيسبوكي اين
جانب كناره بگيريد, من دستم نمي آيد شما انسان محترم و مبارز را كنار
بگذارم......ولي اگر برفرض محال اين بيانيه را درست نمي دانيد, پس يك كاري
بكنيد, وجدانهاي بيدار براي همچو مواقعي به كار مي آيند!» - نيمه شب يكشنبه
19 ام خرداد 92
تاكنون
كه 6 روز از آن موضعگيري وحشتزه و زشت , - حاوي اتهام زني مجرمانه– مي
گذرد , ديگر از آن الطاف صميمانه خانمها و آقايان چندان خبري نيست. برعكس
بيشتر آنها غيبشان زده و گروهي جديد , تيمي تازه با مأموريت مرحله بعدي به
ميدان آمده اند و راستش مزاحم صفحه فيسبوكي اين جانب هستند.
آشكارست
كه پيش از آن جلسه ي بسيار خلاق و تحليل كننده, ريش سفيدان دهر, مشگل
گشايان گره هايي كه به دست نبايد باز شوند, بارديگر گرد هم آمده , «به حول
وقوه الهي» و به نظرخير درگوي بلورينشان صحنه را ديده و كلاف معمّا را
گشوده بودند: توطئه! پس توطئه گران!
تلفنها
و كال كنفرانسها براه افتادند ... بسيج تلفني / حضوري , «روشنگري و اقناع»
400-500 نفر «اهل امضاء» , بدون اطلاع و دعوت متهمان. البته , به روش
معمول ايراد اتهام غيابي هم مجاز بوده است ( بعد توسط هجمهِ تكرار«اثبات»
مي شود ) ,...
در
قرن بيست و يكم كه كسي «عاملان توطئه» را دعوت نمي كند. فوقش بازجويي و
افشاء مي كند! اين روش يك ابتكار حقوق بشري جا افتاده و از آب گذشته و گويا
خيلي كارآمد است.... تجربه هاي گذشته كارآيي اين شيوه را نشان داده است.
چه دردوره زنده ياد خليل ملكي توسط حزب توده و چه در موارد ديگر در زمان ما
- كه نيم قرني گذشته و كشور ما , بعلاوه خود ما «پيشرفت» فاحشي كرده ايم.
وانگهي ويروس انتقاد شديداً مسري است , نبايد كال - كنفرانسها يا جلسه را
به آن آلوده كرد! پروتكل نشست را هم نبايد دراختياركسي گذاشت, جزو اسرار
است. مهم بود كه «علائم و عوامل توطئه» زود شناخته شوند. بخصوص نحوه تحويل
استعفاء بسيار «شك برانگيز» بوده....
باري, مي بايست هرچه سريعترنشانه هاي باليني «توطئه» بررسي و ليست شود و
جمله آنها به اهل امضاء تلقين شود , نه ببخشيد توضيح داده شود و شد! بقيه
اش... به ويژه جنبه وجداني مسأله و بازي كردن با حيثيت اين همراهان 32 سال
گذشته ؟ خير, بايد ريشه فساد را كند , قاطعيّت الزامي است. مراعات اساسنامه
و ميزانهاي حقوق بشري ؟ اي بابا , بي خيالش, به قول آن جوانمرد «بي تي»!
و
اما بعد چه شد. بنابرشنيدنيها كارشناسان ِ توطئه «نقشه مسير» دفع خطر -
دراين مواقع هميشه «حساس تاريخي» - را از قديم دركشوي كميسيون مربوطه حاضر و
آماده داشتند. كار نيكوكردن از پر كردنست. چك ليست مي گفت بي وقفه پشت
سرهم سوژه را ذله كنيد . راحتش نگذاريد . جاي فكركردن نيست, «كله را بديد
به من» و قيد نام و ننگ زنيد. چك ليست: اول محاصره عاطفي ”كه برگرديد”, بعد
هشدار و انذار, سپس تهديد / همزمان طرح «مطالبات معوقه», بعلاوه يافتن و
اعلام ارتباط اين توطئه به «توطئه هاي ديگر». سناريو كامل است. ضمناً تكرار
منبر(ببخشيد كال كنفرانس هاي جديد)در همه مساجد فرنگ از ياد نرود. جا
انداختن اتهامات به مثابه امر واقع و ثابت شده دردستورست ! اگر خداي نكرده
اين مراحل افاقه نكرد , بلافاصله توهين و طرد رسانه اي (به ويژه لازم است
چون متهمان نزد توده سازماني سابقه خوب و ذخيره اعتبارداشته اند كه بايد
خرابش كرد). هرآينه كسي به اشتباه فكر كرد و در آمد كه پس جواب متن استعفاء
چي شد؟
اين جا كه رسيد .... بايد به جانب طاقچه و مجسمه برنز ا سه ميمونهاي معروف اشاره كرد.
.......................................
حالا درچه مرحله اي از «نقشه مسير» كاهنان معبد هستيم؟
پس از مراحل محاصره عاطفي و گريه و زاري فيسبوكي و كارهاي بعدي , اكنون
شانتاژ موضعگيري عليه ديگر «گناهكاران» و نيز مطالبه ي آن امرغيبي, سربسته,
مسكوت و پوشيده ( ... هيچي نمي نويسم , چون هراشاره نامربوطي(!) , حتي يك
كلمه عوضي, موجب رديابي دشمن مي شود!).
در
هرحال , آن چه كماكان مطرح نيست , مفاد و محتواي استعفاي من و ما از شورا
ست. اكنون پروژه جنگ رسانه اي عليه روحاني و قصيم كليد خورده ... كه بخشي
از آن«اعلام برائت ازمشركين» است. بله, اعلام برائت يك تكليف شرعي است!
البته دستجمي اش بهتر و صوابش بيشتر! بشتابيد! ولي خوب, تك تك هم بي اجر
نيست.اعتراف و اقرار به گناهان درهرحال عمل نيكي است, به ويژه كه بار
«گناهان» بعضي بيشتر بوده و مدارك ضد توطئه زيادست: مصاحبه هاي فراوان با
اين جانب , بخصوص در دفاع از اشرف و جان مجاهدين, آنهم بي اجازه مسئولين و
خارج از كنترل الهي. .... به نظرمي رسد گناهكاران رسانه اي با شركت در يك «
كال كنفرانس» , يعني شنيدن منبري مدرن و از راه دور, ابتداء «به نظرشان»
رسيد و چند لحظه بعد حتي مطمئن شدند كه «استعفاي توطئه گرانه» اي دركار
بوده. فرنگيها بيخودي مي گويند حق استعفاء , مانند حق رأي است , بايد از
امنيت و انتخاب آزاد و مخفي برخوردار باشد. مثلا دركانادا وقتي نمايندگان
احزاب استعفاء مي دهند , قبلاً ناگزيرند نيت , خبر و ريز مفاد استعفا را در
اتاق دربسته با مخالفان استعفاء درميان گذارند تا كارشناسان كشف توطئه
بتوانند قصد استعفاء را به موقع چك كنند و مانع فساد شوند ... تا, لازم
ديدند دوره اش كنند و با «وسايل لازم», دستكم زير جبرّ جو آزادانه نفسش را
بگيرند, و.... تازه در دموكراسي خبر و متن استعفاء كسي را درروزنامه و
رسانه حزب و ائتلاف درج نمي كند. هيچ ژورناليست آزاده اي هم ريسك نمي كند ,
نمي آيد از حق و شأن و امنيت سياسي افراد مستعفي دفاع كند.اين قبيل كارهاي
«لوكس» خاصّ «ديكتاتوريها» ست , مال كره شمالي است ....
زياد سرتان را درد نياورم , فقط خواستم مرحله كار دستتان باشد و گرنه خود
مورد زير هيچ اهميتي نداشت. فقط به عنوان علامت شجاعت و جرأت مدني سرمشق
ديگرانست.ضمناً اين اعلاميه از تدارك آئين بزرگداشت و قدرداني قريب الوقوع
خبر مي دهد, از عشق و انسانيّت , همان كه از آبه پي ير, پيردير رحمت و محبت
آموخته بودند:
«از آنجا که رادیو ايكس و شخص من (ايگرگ) بارها با آقایان قصیم و روحانی مصاحبه داشته و ممکن است شائبه همکاری با این دو را در ذهن بوجود آورد، توضیح کوتاهی در اینباره لازم دیدیم.
رادیو ايكس بدینوسیله اعلام میدارد بدلیل اقدام ناصادقانه و غیرحرفه ای[!] آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی از اعضای سابق شورای ملی مقاومت که عمل یهودا (از حواریونی که به مسیح خیانت کرد) را تداعی میکند، بغیر از چند مصاحبه با آنان که آنهم بیشتر در مورد وضعیت بحرانی هموطنانمان در اشرف و لیبرتی بوده هیچگونه همکاری با ایشان نداشته و ندارد. هرچند جدایی از سازمانها و گروهها و ... حق هر فرد است اما نحوه استعفای ناگهانی آنها و درج آن در سایتهایی که با جنبش مقاومت دشمنی دارند، آنهم قبل از رسیدگی شورای ملی مقاومت به آن، همانطور که دکتر قصیم در صفحه فیس بوک خود تاکید ورزیده "یک اقدام سیاسی است" که به نظر می رسد با هدف وارد کردن حداکثر ضربه به شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق طراحی شده باشد.
راديو ايكس این استعفای توطئه گرانه را غیر اخلاقی و بدور از پرنسیپهای شناخته شده اخلاقی و سیاسی می داند و اعلام می دارد که هیچگونه رابطه ای با دو فرد مزبور اعم از رادیویی یا فیس بوکی و... ندارد. ما اطلاعیه جلسه میاندوره ای شورای ملی مقاومت مورخ 17 خرداد 92 را مصداق یک عمل دمکراتیک تلقی کرده و موضعگیری اعضای آنرا اصولی می دانیم.» راديو ايكس- 21 خرداد 92
آي مردم , حتي يك استعفاي محترمانه و نيك انديشانه را برنمي تابند!
وای بر من .
به کجای ِ اين شب ِ تيره بياويزم قبای ِ ژندهی ِ خود را
به کجای ِ اين شب ِ تيره بياويزم قبای ِ ژندهی ِ خود را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر