جمعه 21 مهر 1391
اینارو تو مدرسه یاد نمی گیرین، مجید محمدی
در سه دههی اخیر آثار بسیاری در مورد کتب درسی جمهوری اسلامی و تبلیغات ایدئولوژیک آن عرضه شده است. این آثار بیانگر عادی جلوه دادن تبعیض علیه زنان، صنعت مقدس سازی، حذف آثار و آرای دگراندیشان، حق و باطل سازی دولتی، پاک کردن بخشهایی از تاریخ ایران بالاخص تاریخ معاصر و محدود کرد میراث فرهنگی کشور به تولیدات مورد قبول مقامات هر دوره هستند که در جای خود به شفاف سازی فضای آموزشی در کشور یاری رساندهاند. اما آن چه این تحقیقات نمی گویند مطالبی است که هر نسل باید در مورد جامعهی خود و جهان پیرامون بیاموزد اما در کتب درسی وجود ندارد. مطالبی که هر انسان امروزین باید بیاموزد اما در ایران نمی آموزند به صدها جلد کتاب می رسد که جای آنها را تعالیم مذهبی و ایدئولوژیک گرفته است. ذیلا به موارد چندی به صورت تیتروار اشاره می کنم.
حقوق بشر
در مدارس و دانشگاههای ایران به مخاطبان یاد نمی دهند که فرایند گزینش و نظارت استصوابی تحقیر آمیز است، جستجوی بسیجیان در حیطهی خصوصی افراد ناقض حقوق مدنی آنهاست، حکومت باید به حقوق شهروندان احترام بگذارد، حساب اخلاق و دین از حقوق مدنی و اساسی و بشر جداست، حقوق زنان و کودکان و معلولان و اقلیت های دینی و قومی و زبانی و جنسیتی که به طور سنتی نقض می شدهاند باید بیشتر لحاظ شود و جامعه و دولت باید برای پرهیز از تنش بدانها حساس باشند، و احترام به حقوق بشر در جوامع قابل اندازه گیری و مقایسه است. کارنامهی نقض حقوق بشر در ایران با جوامع دیگر در یک عنوان درسی قابل مقایسه است که هیچگاه در ایران تدریس نخواهد شد.
تاریخ ایران
جنایات صفویه در شیعه سازی و رسمیت دادن به دین شیعه در ایران، خدمات شاهان پهلوی به فرهنگ و هنر کشور، نقش روحانیون در شکست های نظامی دوران قاجار و کودتا علیه دولت مصدق، و جنایات روحانیت حاکم شیعه و وفاداران به آن در دورهی جمهوری اسلامی هرگز در مدارس جمهوری اسلامی ذکر نمی شوند. همچنین جنایات اعراب در اشغال ایران و قساوتمندی آنها در حدود دو قرن حکومت بر ایران اصولا از دایرهی مباحث و دروس بیرون است. دانش آموزان و دانشجویان ایرانی هیچگاه در این باب نمی خوانند که اکثر مساجد جامع و کهن کشور معابد زرتشتی بودهاند که با اتکا به زور اشغالگران به مسجد تبدیل شدهاند.
دانش آموزان و دانشجویان ایرانی نباید بدانند که که خمینی جنایتکاری قساوتمند بود که در کمتر از یک ماه هزاران زندانی را که محکومیت خود را می گذراندند در زندانهای ایران اعدام کرد؛ آنها یاد نمی گیرند که سینما رکس آبادان را اسلامگرایان به آتش کشیده و صدها نفر را در آن زنده زنده سوزاندند و بعد حکومت را مقصر معرفی کردند؛ آنها از ترورهای عوامل جمهوری اسلامی تحت فرمان مقامات بالای نظام در داخل و خارج کشور بی خبر می مانند.
آنها یاد نمی گیرند که اسلامگرایان ایرانی بزرگ تری دروغگویان تاریخ بودند: کشتههای چند صد نفری 17 شهریور را هزاران نفر اعلام کردند؛ فساد روحانیون و دولت جمهوری اسلامی، نقش فرماندهان سپاه در به کشتن دادن هزاران جوانان ایرانی در دوران جنگ بر اثر اشتباهات نظامی و ایدئولوژی مرگ باوری، و زندانی و شکنجه کردن دهها هزار نفر از مخالفان و منتقدان نیز همیشه انکار شده است. اسلامگرایان آن قدر در دروغگویی بی پروا هستند که افرادی که در روز روشن در خیابان کشته می شوند سهیم در صحنه سازی قتل خود معرفی می شوند.
تاریخ جهان
دانش آموزان و دانشجویان در ایران چیزی در باب این که چرا اتحاد جماهیر شوروی با هزاران کلاهک هستهای سقوط کرد، چرا نظامیان پس از چند بار به دست گرفتن قدرت در ترکیه در نهایت قدرت را به غیر نظامیان واگذار کردند، چرا فاشیسم و نازیسم به برخورد نظامی و کشتار میلیونها نفر انجامید، چگونه حکومت نظامیان در اسپانیا سقوط کرد و چرا دستگاه قدرت کلیسا به شرایط امروز رسید نمی شنوند. آنها در باب چرایی قدرت غرب چیزی نمی شنوند بلکه تنها به آنها گفته می شود که غرب شیطانی است.
تاریخ علم و تاریخ دین
دیوانسالاران مذهبی به میوههای فنی علم (سلاح های نظامی، ابزارهای کنترل ارتباطات، روشهای استخراج منابع طبیعی و ابزارهای فروش و کسب درامد از آنها) عشق می ورزند اما علم را رقیب دین می دانند. از همین جهت تاریخ علم که بعضا تاریخ نزاع دانشمندان تجربی و روحانیون است در هیچ مقطعی از دورههای تحصیلی در ایران آموزش داده نمی شود. دانش آموزان و دانشجویان در ایران یاد نمی گیرند که دانشمندان علوم تجربی بیش از ششصد سال تلاش کردند تا نشان دهند تاریخ بشریت از آدم و حوا آغاز نشده است، جهان در هفت روز خلق نشده است، هفت آسمان وجود خارجی ندارد، و جهان به شکل پیاز نیست (همه در تقابل با متن انجیل و قران).
برای آن که دانش آموزان و دانشجویان به این نکته پی نبرند که قران و انجیل بر اساس دانش زمانهی خود نوشته شدهاند تاریخ دین نیز همانند تاریخ علم آموزش داده نمی شود. در باب جنگهای پیامبر اسلام یا رفتار اشراف قریش با خدمهی خود سخن بسیار گفته می شود اما هیچ جا بحث نمی شود از این که مردم آن روزگار چه تصوری از عالم داشتند و این تصورات را از کدام منابع اخذ می کردند. پیامبر اسلام در سفرهای تجارتی خود به شام و دیگر مناطق شبه جزیره چه چیزهایی آموخت؟ جهان نگری قریش بر چه مبانیای استوار بود؟ چارچوب حقوقی حاکم بر قریش چه بود؟ آیا احکام قضایی اسلام از آسمان آمدند یا قبل از مدعای نبوت در ان جامعه جریان داشتند؟ آیا دستورات اسلامی در 1400 سال گذشته همین بوده که اکنون هست؟
علوم انسانی و اجتماعی
با ادعای اسلامی کردن علوم انسانی و اجتماعی، این علوم دیگر در مدارس و دانشگاهها تدریس نمی شوند (بجز تعداد بسیار اندکی از اساتید که موقعیت شغلی خود را با تدریس آنها با خطر می اندازند) بلکه مجموعهای از احکام ایدئولوژیک در باب عالم خارج و جامعه تحت عنوان این علوم تدریس می شوند. دانش آموزان و دانشجویان ایرانی اگر به آنچه در کلاس گفته می شود اکتفا کنند نه نامی از خود، فرا- خود و قوهی حیاتی، نه نامی از نقش دولت در کنترل اجتماعی و مهندسی فرهنگ، و نه نامی از نقش پروتستانتیزم در رشد سرمایه داری خواهند شنید؛ آنها نمی آموزند که عقلانیت نظری و عملی چیست (چون اگر بیاموزند با آن معیار به نقد حکومت خواهند پرداخت)، مغالطههای سیاسی و اجتماعی کدامند، تفاوت تحلیل و تبیین با مدافعه چیست، رسانه و تبلیغات چه نسبتی دارند، تفاوت ایدئولوژی و دین و ایمان چیست، سکولاریسم یعنی چه، تفاوت عرف و سنت و مذهب چیست، نظام قضایی مبتنی بر تنبیه چه تفاوتی با نظام قضایی مبتنی بر ترمیم دارد و اخلاق و دین یکی نیستند.
دمکراسی و آزادی
دانش آموز و دانشجوی ایرانی در جمهوری اسلامی نباید نامی از نهاد مدنی، شهروندی، کنشگری، غیر دولتی، شفافیت و پاسخگویی، حکومت قانون و برابری حقوقی در کلاس بشنود چون ممکن است "رویشان را در برابر حکومت زیاد کنند" و زیاده خواه شوند. معیارهای حکومت خوب، حکومت مردمسالار، عدالت و آزادی و امنیت و توسعه نباید به گوش کسانی که در نظام آموزشی تحصیل می کنند بخورد. هر چه هست حقوق حکومت است و شهروند خوب شهروندی است که از ولی فقیه اطاعت می کند. استکبار نیز عامل همهی بدبختی هاست.
البته برخلاف نت کینگ به دانش آموزان و دانشجویان ایرانی توصیه نمی کنم کتابهای درسی خود را به دور بیندازند بلکه توصیه می کنم دوباره به آنها رجوع کنند تا ببینند چگونه یک حکومت جبار و تمامیت خواه مذهبی به دستکاری در اذهان می پردازد و تا این موضوع به درستی به آگاهی عمومی راه یابد امکان تکرار این گونه اعمال توسط حکومتهای متمرکز و دارای درآمدهای باد آورده نفتی وجود خواهد داشت. ایجاد یک ملت 150 میلیونی که همه مثل هم و همه مثل رهبر و اطرافیانش بیندیشند و زندگی کنند برای روحانیون شیعه و وفاداران نظامی و امنیتی آنان بسیار انگیزاننده و وسوسه کننده بوده است. البته دیکتاتورهایی مثل خامنهای و استالین تنها نیستند.
تاریکی نظامهای آموزشی در چارچوبی مقایسهای
در یک چارچوب مقایسهای می توان متذکر شد که کودکان ترک نیز چیزی در مورد کشتار جمعی ارامنه، کودکان امریکایی چیزی در مورد کشتار بومیان (که به خوبی در کتاب تاریخ امریکای هوارد زین بیان شده)، کودکان اروپایی در مورد تاریخ استعمار، کودکان اسرائیلی در مورد کشتار فلسطینیان و غصب سرزمینهای آنان، و کودکان فلسطینی و عرب در باب کشتار یهودیان نمی شنوند و از این جهت در دنیایی غیر شفاف و بعضا پاستوریزه زندگی می کنند. اما از حیث آموزش مدنی، علوم انسانی و اجتماعی، تاریخ علم، و تاریخ کشور خود و جهان هیچ نظام آموزشیای در جهان امروز به تاریکی و تمامیت خواهی نظام آموزشی ایران (و البته کرهی شمالی) نیست.
ممکن است در بسیاری از کشورهای غیر دمکراتیک برخی از مطالب ذکر شده در کتب درسی نیایند اما این موضوع در ایران به شکل سازمان یافته انجام می شود. سازمان کتابهای درسی در ایران که برای حدود دو دهه تحت نظر یکی از عناصر وفادار به ایدئولوژی تمامیت خواهی رژیم قرار داشت (غلامعلی حداد عادل) با ارادهی معطوف به قدرت و برای همشکل سازی اذهان به دستکاری در کتب درسی مشغول بوده است. نمونهی این امر را تنها در رژیمهای فاشیستی و کمونیستی که اکثرا منقرض شدهاند می توان سراغ گرفت.
* عنوان این مطلب را از یکی از آهنگهای نت کینگ کول گرفتهام که عینا به همین نام است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر