شعری از شهید عزت ابراهیمنژاد
ساق هایم چون نی
و
دستهای ترِ رقصانِ تُرا می طلبد .
روح باران !
تا بهاری دیگر
سبز را عاریتی باش
تا بپوشم به بهاری ، من سبز
تا بخوانم سَرِداری ، من سرخ
چون بمیرم به خزانی ، من زرد
تا بهاری دیگر
سبز را عاریتی باش و بهار
عشق را
هدیتی باش و ببخش
باران
با … را … ن ، باران بارانساق هایم چون نی
و
دستهای ترِ رقصانِ تُرا می طلبد .
روح باران !
تا بهاری دیگر
سبز را عاریتی باش
تا بپوشم به بهاری ، من سبز
تا بخوانم سَرِداری ، من سرخ
چون بمیرم به خزانی ، من زرد
تا بهاری دیگر
سبز را عاریتی باش و بهار
عشق را
هدیتی باش و ببخش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر